مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

زیان های خاورمیانه ای ترکیه از قمار اردوغان در سوریه گفتگو با د.نادر انتصار

اشتراک

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

بیان رخداد

بیش از 20 ماه از بحران سوریه سپری شده است بحرانی که اندک زمانی پس از آغاز، تبدیل به بحرانی فرامرزی و منطقه ای گردید و کم کم با کشیده شدن پای قدرت های بزرگ فرامنطقه ای به آن پیچیده تر از قبل شد. جامعه بین المللی و بخصوص سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب سعی وافری کردند تا با دادن ماموریت ویژه ابتدا به «کوفی عنان» و سپس «اخضر ابراهیمی»، زمینه های فروکش کردن بحران را فراهم سازند اما آخرین راهکار ابراهیمی به مانند تلاشهای پیشین عنان در سوریه مبنی بر برقراری آتش بس به بهانه عید قربان با شکست مواجه شد و طی چهار روز مذکور دست کم 502 نفر در سوریه کشته شدند. آنطور که پیداست یکی از علل اصلی تداوم و تعمیق این بحران به رقابت های منطقه و فرامنطقه ای دولت های رقیب باز می گردد که سوریه را تبدیل به صحنه رویارویی خود کرده اند؛ آنچه که در ادامه خواهد آمد گفتگویی تحلیلی با پروفسور «نادر انتصار» استاد ایرانی روابط بین الملل و رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آلابامای جنوبی آمریکا است که در آن وی می کوشد ضمن بررسی چرایی تداوم بحران سوریه، نقش رقابت های منطقه ای و بخصوص سیاست خارجی مداخله جویانه ترکیه در این بحران را بررسی و تبیین کند وی معتقد است که ماجراجویی ها و دخالت های رجب طیب اردوغان در تحولات همسایه جنوب غربی اش باعث به خطر افتادن منافع منطقه ای ترکیه و تضعیف موقعیت داخلی حزب عدالت و توسعه شده است. لازم به ذکر است مصاحبه پیش رو از طریق اینترنت انجام گرفته است و مشروح آن در ادامه خواهد آمد:

مرکز صلح: اینک بیش از 20 ماه از بحران سوریه سپری میشود بحرانی که در سطوح مختلف تحت تاثیر عوامل داخلی و خارجی است یکی از این عوامل و سطوح به رقابت های منطقه ای و فرامنطقه ای بازیگران مختلف باز می گردد، به نظر شما رقابت های منطقه ای میان ترکیه، عربستان سعودی، قطر و جمهوری اسلامی ایران و رقابت های فرامنطقه ای میان ایالات متحده آمریکا، روسیه و چین و تداخل، رقابت و تضاد منافع این قدرت های خارجی در مقابل، چه تاثیری بر تداوم بحران سوریه برای چیزی بیش از 20 ماه داشته است؟

د.انتصار: قطعاً شکی در این نیست که بحران سوریه اندکی پس از آغاز به یک بحران منطقه ای و حتی فرامنطقه ای تبدیل شده است در سطح و بُعد منطقه ای طی ماه های اخیر ما شاهد شکل گیری دو قطب متضاد منطقه ای در بحران سوریه هستیم. در یک طرف این قطب جمهوری اسلامی ایران و منافع استراتژیک آن در کشوری قرار دارد که بیش از سه دهه است متحد راهبردی اش محسوب می شود و در قطب دیگر کشورهایی مانند ترکیه، عربستان سعودی، قطر و تا اندازه ای کمتر امارات متحده عربی قرار دارند. همچنین از طرفی دیگر ایالات متحده آمریکا، روسیه و چین نیز دنبال منافع استراتژیکی و اقتصادی خود در منطقه هستند و بحران سوریه را به عنوان خطر و یا فرصتی برای محکم کردن مواضع خود دیده و می بینند و در نتیجه ضمن ورود و دخالت در آن، به طرفین این بحران کمک های مالی و نظامی قابل توجهی کرده و می کنند. لذا مجموعه این تحولات و رقابت ها باعث شده است تا بحران سوریه از یک بحران داخلی به یک بحران منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل گردد و این موضوع خود یکی از عوامل اصلی به درازا کشیدن و تداوم بحران در این کشور است.

 

مرکز صلح: برخی از تحلیل گران مسائل خاورمیانه و استراتژیست ها، معتقدند دولت بشار اسد و نظام حاکم در سوریه به خودی خود خطری برای کشورهای مداخله گر در آن همچون ترکیه و یا عربستان سعودی نداشته است و در حقیقت این کشور دارد تاوان اتحاد راهبری اش با جمهوری اسلامی را در قبل این کشورها می پردازد؛ شما تا چه میزان با این تحلیل که «سوریه تبدیل به صحنه یک جنگ نیابتی میان ترکیه و عربستان سعودی علیه جمهوری اسلامی ایران» تبدیل شده است موافق هستید؟

د.انتصار: با تحلیل مذکور موافق هستم اما باید گفت شدت و حدت خصومت این کشورها و تلاش هایشان برای گرفتن جای ایران در سوریه با یکدیگر متفاوت است در همین راستا باید تاکید کرد که در میان کشورهای منطقه ای عربستان سعودی در درجه اول و ترکیه در درجه دوم، بحران سوریه را فرصتی برای تقلیل نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه ارزیابی می کنند. گرچه دلایل این دو کشور برای مقابله با ایران و بر هم زدن موازنه قوای منطقه ای علیه این کشور، با هم فرق دارند ولی در عمل هم عربستان سعودی و هم ترکیه بحران سوریه تبدیل به یک جنگ نیابتی با ایران تبدیل کرده اند و طی همه این ماه ها نوعی اتحاد نانوشته اما موجود میان این دو کشور را در این زمینه می توانیم مشاهده کنیم.

 

مرکز صلح: به نقش ترکیه اشاره کردید دولت رجب طیب اردوغان در سال های نه چندان دور روابط دوستانه و استراتژیکی با دولت بشار اسد ایجاد کرده بود و روابط شخصی این دو رهبر همسایه هم به قدری نزدیک بود که به گواه اخبار و تصاویر موجود رسانه ای آنها گهگاه با یکدیگر به تماشای بازی فوتبال هم اقدام می کردند؛ به راستی طی ماه های اخیر چه حادثه ای رخ داده است که طی آن ترکیه به پیمان برادری و استراتژیک اش با سوریه پشت کرده است و با چرخشی 180 درجه ای اقدام به میزبانی و حمایت بسیار زیاد از مخالفین بشار اسد و همچنین ایجاد تنش های مرزی کرده است و در نتیجه تبدیل به یکی از مهمترین عوامل تشدید کننده بحران در سوریه شده است؟

د.انتصار: ما شاهد آن هستیم که در سالهای اولیه روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان، ترکیه به عنوان یک قدرت منطقه ای که هم از غرب و هم از خواسته های مردم منطقه طرفداری می کرد موفقیت های بسیاری را به دست آورد از یک طرف دولت اردوغان خود را به عنوان یک ناجی طرفدار آرمانهای فلسطین نشان می داد و یا به عنوان منجی صلح طلب در موضوع سیاست های اتمی و پرونده هسته ای ایران با غرب نقش میانجی ایفا می نمود و از این طریق سعی نمود که پایگاه نفوذ خود را در خاورمیانه تقویت نماید و یا همانطور که شما اشاره کردید با سوریه و کشورهای همسایه مختلفی در راستای سیاست «تنش صفر با همسایگان» ارتباطات نزدیک تر و معاهدات همکاری چند جانبه ای امضا کرد.

اما در دو سال اخیر دولت اردوغان کم کم به این نتیجه رسید که ترکیه نه تنها باید نقش خود در سیاست خاورمیانه را تقویت کند بلکه دولت او می تواند و باید حرف آخر را در سیاست و معادلات منطقه ای بزند تا به یک ابر قدرت بدون رقیب در منطقه تبدیل شود. به این دلیل اردوغان روابط خود را با عربستان سعودی و قطر ،دو بانکدار سیاسی منطقه، نزدیک کرد و مقدار زیادی پول از این دو کشور جهت پشتیبانی از سیاست های منطقه ای خود دریافت نمود. آل سعود نیز به این خیال بود که از طریق ترکیه می تواند نفوذ مذهبی خود را در اکثر کشورهای منطقه گسترش دهد و بخصوص مذهب افراطی وهابی گری (سلفی گرایی) را تقویت کند. باید گفت اشتباه بزرگ اردوغان این بود که خیال می کرد او می تواند پول های هنگفتی از عربستان سعودی بگیرد ولی جلوی اسلام گرایی افراطی از نوع عربستانی هم بایستاد و مدل مورد نظر خود که اسلامی متعادل تر و نزدیک به غزب و ارزش های دموکراتیک است را گسترش دهد. اما در عمل اینگونه نشده است و اسلام گرایی تندروانه مورد حمایت عربستان در جاهای مختلف خاورمیانه گسترش پیدا کرده است و اینک تعداد قابل ملاحظه ای از مردم و گروه های سیاسی در ترکیه، حتی تعدادی از طرفداران حزب عدالت و توسعه به این نتیجه رسیده اند که قمار سیاسی که اردوغان در منطقه و از بحران سوریه آغاز کرد به منافع ترکیه در منطقه ضرر و ضربه زده است در نتیجه مخالفان او و حزب حاکم هر روز بیشتر می شوند اثرات این مخالفت ها را تظاهرات های علویان ترکیه و یا ناآرامی ها در کردستان ترکیه و بخصوص در نتایج انتخابات اخیر محلی در ترکیه که حزب عدالت و توسعه شکست خورد به خوبی می توانیم مشاهده کردیم.

 

مرکز صلح: حال به باور شما این ماجراجویی های منطقه ای که رجب طیب اردوغان آغاز کرده است و اوج آن را در سوریه می بینیم چه تاثیری بر وضعیت داخلی حزب عدالت و توسعه و انتخابات پارلمانی بعدی خواهد گذاشت به عبارت دیگر آیا عدالت و توسعه می تواند برای چهارمین بار پیاپی قدرت را در ترکیه از آن خود کند؟

د.انتصار: گرچه هنوز حزب عدالت و توسعه در سطح کشوری از سایر احزاب دیگر در ترکیه نفوذ و قدرت بیشاری دارد ولی تظاهرات های ماه های اخیر در ترکیه به خوبی نشان می دهد که قدرت این حزب در حال افول است و سیاست های ماجراجویانه اردوغان بخصوص در مورد دخالت در بحران سوریه، باعث تضعیف این حزب شده است. همانطور که در جواب سئوال قبلی اشاره نمودم، در چند انتخابات محلی نیز که در ماه های اخیر در ترکیه برگزار شده است حزب عدالت و توسعه شکست خورده است که اگر این روند ادامه پیدا کند بطور حتم آن محبوبیتی که حزب مذکور برای خود ایجاد کرده بود از بین خواهند رفت و در انتخابات بعدی سراسری ترکیه اثرات منفی قابل توجهی برای این حزب بدنبال خواهد داشت بطور مثال انتظار می رود علوی های ترکیه و یا کُردها آن حمایت پیشین را از عدالت و توسعه نکنند. لذا در پایان باید تاکید مجددی بکنم که بلند پروازی های منطقه ای اردوغان در چارچوب سیاست های موسوم به نوعثمانیسم زیان های منطقه ای در سطح خاورمیانه برای کشور ترکیه و ضررهای داخلی برای حزب عدالت و توسعه و ثبات سیاسی خوب سالهای اخیر ترکیه در پی داشته است.

*****

گفتگو از اردشیر پشنگ

مطالب مرتبط