روسیه و گرجستان: روابطی توأم با بدگمانی

علی علیزاده
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد:
پس از انقلاب های موسوم به انقلاب رنگی در کشورهای استقلال یافته از شوروی، گرجستان نیز یکی از کشورهایی بود که انقلاب گل رز، در آن رخ داد. برکناری دولت متمایل به روسیه و روی کار آمدن دولت غرب گرای میخائیل ساکاشویلی باعث دگرگونی در اوضاع سیاسی این کشور شد. دولت جدید، سیاست دوری از روسیه و نزدیکی به غرب به ویژه آمریکا را در پیش گرفت و همچنین این کشور خواهان عضویت در اتحادیه اروپا و ناتو بود. پس از این انقلاب رفته رفته گرجستان به غرب نزدیک تر شد و روسیه که این موضوع را برنمی تابید تلاش کرد تا به نوعی این موضوع را حل نماید. همه این مسایل نشان از رویکرد گرجستان به سوی غرب و در خلاف جهت منافع روسیه است. پس از جنگ سال 2008 بین روسیه و گرجستان روابط سیاسی و دیپلماتیک دو طرف قطع شد و تاکنون تلاش ها برای از سرگیری روابط به نتیجه نرسیده است. در روزهای اخیر مخالفت مجلس گرجستان با موضوع روابط با روسیه بار دیگر خبرساز شده و به نوعی تلاش های صورت گرفته و امیدهایی که در این مدت برای برقراری رابطه ایجاد شده بود را به نوعی تحت الشعاع خود قرار داد. در این مقاله سعی داریم تا ابعاد این موضوع را واکاوی نماییم.
واژگان کلیدی: روسیه، گرجستان، همگرایی با غرب، نگرانی امنیتی روسیه، گسترش ناتو.
تحلیل رخداد:
منطقه قفقاز و ماورای قفقاز به حوزه رقابت روسیه و آمریکا تبدیل شده است. آذربایجان، ارمنستان، گرجستان و اوکراین هر یک به نوعی در یک دادوستد استراتژیک میان روسیه و آمریکا درگیر هستند. این تعامل موجب روی دادهای اجتماعی و سیاسی بسیاری در این منطقه شده است که از جمله آن میتوان به برکناری ادوارد شوارد نادزه در گرجستان اشاره داشت. فروپاشی شوروی و پایان رقابتهای ایدئولوژیک، زمینه را برای پیگیری اهداف ملموس اقتصادی در کشورهای استقلالیافته فراهم آورد. ضعف اقتصادی روسیه و تمایل جمهوریهای استقلالیافته به کاهش وابستگی به مسکو از یک طرف و توان اقتصادی غرب و تمایل دولتهای غربی برای پیشبرد منافع خود در منطقه از طرف دیگر، عرصه را به روی حضور پررنگتر غرب در منطقه گشود. اتحادیه اروپائی در این چند سال کمکهای مالی و تکنیکی گوناگونی در جهت اصلاحات اقتصادی به کشورهای منطقه ارائه کرده است. ایالات متحده آمریکا نیز تقویت زیربنای اقتصادی کشورهای منطقه و کمک به اصلاحات مبتنی بر اصول بازار آزاد در جمهوری های جدیدالاستقلال را در دستور کار خود قرار داده است. پس از فروپاشی شوروی، اولین حوزه رقابت روسیه و آمریکا، در گسترش ناتو به سوی شرق پدیدار گردید. ناتو که خلاء قدرت ناشی از فروپاشی شوروی را درک کرده بود، با ایجاد دو نهاد شورای همکاری اروپا- آتلانتیک و برنامه مشارکت برای صلح اعضاء سابق پیمان ورشو را به همکاری با ناتو فراخواند و در این راه تاحدی موفق بود.
ناتو از طریق برنامههای مذکور درصدد ارائه مکانیسمهایی بود که از طریق آن بتواند با کشورهای بلوک شوروی سابق در طیف وسیعی از مسائل به همکاری عملی و امنیتی بپردازد و نفوذ خود را در منطقه افزایش دهد که این مساله به نگرانی روسیه انجامید. اما ناتو هم از اقدامات تقابلی روسیه نگران بود. از این رو، در سال ۱۹۹۷ شورای دائمی مشترک روسیه و ناتو برای رفع نگرانی دو طرف ایجاد شد. با این حال رقابت دو کشور همچنان در منطقه ادامه داشت. گرجستان نیز تلاش داشته تا در این میان با توجه به نگرانی های خود جهت تامین تمامیت ارضی و تسری حاکمیت ملی به تمام نقاط این کشور، سعی داشته تا به سوی غرب بویژه آمریکا گرایش داشته باشد. غربی ها نیز این حرکت را مغتنم شمرده و تلاش کردند تا هم در حوزه های سیاسی-امنیتی و هم در عرصه های اقتصادی-فرهنگی روباط خود را با گرجستان نزدیکتر نمایند. در این زمینه ساکاشویلی در نشست رهبران ناتو در آوریل 2007 با اشاره به سیاست کنونی گرجستان در تمایل به غرب میگوید: «از اقدامهای تاریخی ما رویکرد به غرب است، این انتخاب نه تنها انتخاب ما، بلکه انتخاب اجداد ماست. تمدنهای گرجستان و اروپا آنقدر به هم نزدیک است که به سختی می توان تشخیص داد، اروپا ریشه فرهنگی ماست یا بر عکس گرجستان، ریشه فرهنگی اروپا».
با در نظر گرفتن تنشها و مشکلات امنیتی میان روسیه و گرجستان به دنبال فروپاشی شوروی که عمدتاً بر سر پایگاههای نظامی روسیه در گرجستان و جداییطلبی در آبخازیا و اوستیای جنوبی بالا میگرفت، نگرانی روسیه از تغییرات مطلوب غرب در این جمهوری طبیعی به نظر میرسد. تقابل منافع روسیه و غرب در گرجستان با سر کار آمدن دولت ساکاشویلی شکل مشخصتری به خود گرفت، با این وجود دوگانگی سیاست روسیه در قبال غرب که در کنار مقابلهجویی، عناصری از همراهی و پذیرش اهداف و منافع غرب را در خود دارد، باعث شده است که در مسأله گرجستان هم شاهد نوسان در مواضع روسیه و روابط مسکو با غرب باشیم.
در جریان ناآرامیهای گرجستان، روسیه ابتدا در تلاش بود از پیروزی انقلاب و گسترش آن به دیگر جمهوریها جلوگیری کند، با این حال با ادامه اعتراضات و اجتنابناپذیر شدن تحولات، در نقش یک میانجی یا حلال مشکل ظاهر شد. سفر ایگور ایوانف به تفلیس و فراهم کردن زمینهی مذاکره میان شوارد نادزه و مخالفان و متقاعد کردن شوارد نادزه به استعفا و نیز سفر مجدد به باتومی و حل بحران میان آجاریا و حکومت مرکزی گرجستان نمونهای از تغییر موضع روسیه و منطبق شدن با واقعیات است. برخی این رفتار روسیه را بیانگر تحرک در روابط روسیه و آمریکا و منافع مشترک این دو کشور در جلوگیری از هرج و مرج در گرجستان قلمداد کردند.
با این وجود پیچیدگی روابط روسیه و غرب و مسائل موجود در روابط دوجانبهی مسکو – تفلیس به تنشها و تعارضاتی منجر شده است. براساس برخی آمار پس از فروپاشی شوروی، روسیه حدود 1600 پایگاه و تجهیزات نظامی در گرجستان مستقر کرد که به دنبال موافقتنامهی سال 1995 دو کشور، بخشهایی از این پایگاهها و تجهیزات به تدریج از گرجستان خارج شده است. روسیه در اجلاس سازمان امنیت و همکاری اروپا در سال 1999 در استانبول تعهدکرد دو پایگاه از چهار پایگاه اصلی خود یعنی «وازیانی» نزدیک تفلیس و «گودائوتا» در آبخازیا را تا سال 2001 برچیند. به دنبال انقلاب گل سرخ، روسیه بحث مربوط به تخلیه پایگاهها در باتومی و آخالکلاکی را به دهه آینده موکول کرد، ولی در پی فشارهای دولتهای غربی و نیز دولت جدید گرجستان در سال 2005 توافقنامهای بین روسیه و گرجستان برای برچیدن پایگاههای نظامی روسیه در گرجستان امضاء شد. یکی از شروط روسیه برای خروج از گرجستان این بود که بعد از خروج روسیه، گرجستان به هیچ کشور دیگری اجازه تأسیس پایگاه نظامی در این کشور را ندهد. ساکاشویلی در اوایل 2005 اعلام کرد به دنبال خروج روسیه، هیچ پایگاه نظامی خارجی در گرجستان دایر نخواهد شد. جدائیطلبی آبخازیا و اوستیای جنوبی، مسأله مهم دیگری در مناسبات مسکو – تفلیس است. آبخازها از آغاز استقلال گرجستان توانستند با حمایت روسیه به جدائی موقتی از گرجستان اقدام کنند. آنچه بحران جدائیطلبی آبخازستان و اوستیای جنوبی را غامض میکند، پیوند آن با جدائیطلبی در قفقاز شمالی است. اوستیای جنوبی تنها با روسیه هممرز است، ولی آبخازیا علاوه بر مرز مشترک با روسیه با دریای سیاه نیز مرز مشترک دارد. همین عنصر یعنی ارتباط با آبهای آزاد، نقش کلیدی در تمایل جمهوری خودمختار قفقاز شمالی به همکاری با آبخازیا حتی از زمان شوروی داشته است.
در 20 آوریل 2008، حادثه سقوط هواپیمای شناسائی گرجستان بر فراز آبخازیا به تنش میان روسیه و گرجستان انجامید. گرجستان، روسیه را متهم به اسقاط این هواپیما کرد و گروه ناظر سازمان ملل نیز جنگندههای روسی را عامل سقوط این هواپیما معرفی نمود. وزارت دفاع روسیه این اتهام را رد کرد. با اوجگیری بحران، رئیسجمهوری جدید روسیه دمیتری مدودف به ساکاشویلی هشدار داد که تحریکات علیه نیروهای حافظ صلح روسیه در آبخازیا که به گفته وی بنا به ضرورتهای بینالمللی عمل میکنند، غیر قابل پذیرش است. چندی بعد وزیر خارجه روسیه خواستار امضای موافقتنامهای شد که طبق آن تفلیس متعهد به خودداری از حمله به اوستیای جنوبی شود. در این بین مانور ارتش روسیه در جولای 2008 خبرساز شد. این مانور ضد تروریستی با 8هزار نیرو همزمان با مانور آمریکا و متحدانش در ناتو، اوکراین و گرجستان برگزار گردید. این مانور به نام نسیم دریا از اوکراین شروع شد و به گفته وزارت دفاع گرجستان 1650 نیروی آمریکائی و گرجی در صد کیلومتری مرز روسیه آن را ادامه دادند.
از دیگر مصادیق رقابت دو کشور در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز جنگ روسیه و گرجستان است. به واقع در سال 2008، رقابت روسیه و آمریکا در منطقه به رویارویی روسیه با گرجستان بر سر اوستیای جنوبی انجامید. در ماه اوت سال ۲۰۰۸ میلادی، میخائیل ساکاشویلی رئیسجمهور گرجستان با هدف بازپس گرفتن اوستیای جنوبی و آبخازستان، نیروهای گرجی را روانه این دو ایالت کرد. نیروهای روسی مستقر در نزدیکی دو ایالات نیز، به بهانه حفظ امنیت اتباع روسیه، وارد کارزار شدند. درگیری میان جدائیطلبان تحت حمایت مسکو و ارتش گرجستان، پس از ۵ روز، با میانجیگری اتحادیه اروپا و آمریکا به امضای پیمان آتشبس میان مسکو و تفلیس منتهی شد. دخالت نظامی گسترده روسیه در اوستیای جنوبی نه تنها نشانه قدرت نمایی روسها در منطقه بود، بلکه هشداری جدی به آمریکا و غرب مبنی بر مقاومت روسها در برابر آنها در منطقه به شمار میرفت. پس از این جنگ بود وزارت امور خارجه گرجستان با ارائه یادداشتی رسمی روابط دیپلماتیک با روسیه را قطع کرده و از این زمان به بعد دو کشورگرجستان و روسیه رابطه دیپلماتیک ندارند. پس از این موضوع دو طرف تلاش هایی را برای از سرگیری روابط سیاسی آغاز کردند که در یکی از این ملاقاتها در اواخر سال گذشته میلادی بود که نمایندگان دو کشور در ژنو با هم ملاقات داشتند. در این ملاقات گریگوری کراسین معاون وزیر خارجه روسیه با زوراب آباشیدزه فرستاده ویژه نخست وزیر گرجستان مذاکراتی را به انجام رساندند هرچند نتیجه آن مشابه سایر ملاقاتهایی بود که به انجام رسیده بود زیرا اهداف و خواسته های این دو کشور هنوز بسیار از هم دور است. طبق ادعای گرجستان، آنها خواستار پایان بخشیدن به اشغال بخشی از سرزمین خود توسط روسیه هستند تا بتوانند حاکمیت خود را بر تمام سرزمینشان اعمال نمیاند و از آن طرف هم روسیه اعلام می نماید تا زمانی که ساکاشویلی در قدرت حضور داشته باشد حاضر به عادی سازی روابط خود با گرجستان نیست و همچنان از استقلال جمهوری های اوستیای جنوبی و آبخازیا حمایت خواهد کرد.
پس از انتخابات پارلمانی گرجستان که در اول اکتبر سال ۲۰۱۲ برگزار شد، ساکاشویلی و حزب جنبش اتحادملی که منسوب به وی بود در این انتخابات شکست خورد و قوهمقننه و اجرایی این کشور را به رقیب خود واگذار کرد ضمن آنکه با توجه به اصلاحاتی که قبل از برگزاری انتخاباتپارلمانی در قانوناساسی گرجستان انجام گرفته بود اختیارات نخستوزیر در سیستم سیاسی این کشور افزایش یافته است. از جمله شعارهایی که حزب رویایگرجی قبل از انتخابات پارلمانی برای پیروزی بر حریف خود مطرح کرده بود بهبود وضعیت اقتصادی مردم گرجستان و از نظر سیاسی نیز شعار این حزب، عادیسازی روابط این کشور با روسیه بود. تصور کارشناسان بر این بود که با قدرت گیری حزب مخالف ساکاشویلی و رویکرد مثبت به روسیه روابط طرفین به زودی برقرار و مسایل بین این دو کشور برطرف خواهد شد. ولی پارلمان گرجستان به اتفاق آراء قطعنامه «محورهای اصلی سیاست خارجی» را به تصویب رساند. این قطعنامه در نفی احتمال برقراری مجدد روابط دیپلماتیک با روسیه و تائید تداوم سیاست عضویت در ناتو و اتحادیه اروپا صادر شده است. هر 96 نماینده حاضر در جلسه پارلمان از این قطعنامه حمایت کردند. بر اساس این سند، اهداف اصلی سیاست خارجی گرجستان ایجاد تضمین امنیت این کشور، حفاظت از استقلال و حاکمیت، و نیز «اشغال زدایی سرزمین و احیای تمامیت ارضی در مرزهای شناخته شده بین المللی» است.
åدورنمای رخداد:
موضوع عادیسازی روابط گرجستان با روسیه با توجه به پیچیدگیهای ایجاد شده در روابط دو کشور ساده به نظر نمیرسد زیرا آنچه موجب سردی روابط دو کشور گشته است اتخاذ مواضع متناقض در سیاستهای کلی دو کشور است. گرجستان پس از انقلاب سال 2003 و روی کار آمدن ساکاشویلی غرب گرا و کنار رفتن برنارد شوارد نادزه طرفدار روسیه، تمام تلاش خود را برای عضویت در سازمان پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) و بهرهگیری از کمکهای کشورهای غربی و همچنین کسب منفعت از سیاستهای انتقال انرژی غرب در قفقاز به کار بست. از طرف دیگر ویژگی های شخصیتی رهبران دو کشور و بی اعتمادی که نسبت به هم دارند در وخیم شدن این رابطه تاثیرگذار بوده است. زیرا از طرفی ساکاشویلی نسبت به روسها بی اعتماد است و تلاش دارد تا با وصل شدن به جبهه غرب امنیت کشور خود را تامین نماید و همین اتکا و امید بیش از اندازه بود تا وی دچار اشتباهی بزرگ شود و شروع کننده جنگ با روسیه باشد.
از طرف دیگر، رهبران روسیه نزدیک شدن گرجستان را به ناتو در راستای نفوذ غربی ها در حیاط خلوت خود قلمداد می کنند. روسیه به شدت نگران مرزهای خود و نزدیک شدن ناتو به این کشور است. گسترش ناتو به شرق و حضور آن در کشورهای همسایه روسیه به بزرگترین دغدغه روسها تبدیل شده است. از همین رو است که علی رغم مذاکراتی که با ساکاشویلی در ژنو به عمل آوردند ولی در عمل نتیجه ملموسی ازاین مذاکرات به دست نیامد و این فضای بی اعتمادی و پرتنش همچنان باقی است. در حالی که تصور می شد با قدرت گیری جریان های مخالف ساکاشویلی در گرجستان روند روابط بهبود پیدا کند ولی اقدام مجلس گرجستان در رد ارتباط با روسیه نشان می دهد این سردی در آینده نیز بر روابط دو کشور حاکم خواهد بود.