مریم وریج کاظمی
پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک
مرکز بین المللی مطالعات صلح– IPSC
چین از تاریخي طولانی برخوردار است و سیاست خارجی این کشور صبورانه و درازمدت پیگیری می شود. چالش ژئوپلیتیکی احتمالی از دیدگاه پکن فتح کشور همسایه نیست بلکه جلوگیری از صف آرایی آنان بر ضد چین است. جدا از همه این مسائل تحریک ایالات متحده امریکا-دورترین کشور به چین- که از لحاظ تاریخی هرگز وحدت و یکپارچگی این کشور را مورد تهدید قرار نداده است به هیچ وجه به نفع چینی ها نیست. منازعه با ایالات متحده دست کلیه ی کشورهای واقع در اطراف قلمرو وسیع چین را در پی گیری انواع سیاست های جاه طلبانه و طرح ادعاهای خود باز می گذارد.
اجرای اصول بنیادین کشورداری سنتی برای چینی ها سیاست به مراتب دوراندیشانه به شمار می آید. در چنین بستری برای ایالات متحده بیشتر نقش یک گزینه ژئوپلیتیک برای چین در نظر گرفته شده و حتی به عنوان پشتوانه احتمالی نگریسته شده است تا نقش دشمنی دائمی. این سیاست با وجود برخی فراز و نشیب ها در حقیقت نیروی رانش چینی ها به جلو محسوب می شود همان گونه که این مسئله تاکنون در مورد تایوان صادق بوده است. اگر چین انسجام داخلی خود را بتواند حفظ کند مطمئنا به قدرتی عمده تبدیل خواهد شد و در این صورت قابلیت این کشور برای به چالش فراخواندن ایالات متحده افزایش خواهد یافت ولی چین تنها کشور نخواهد بود زیرا هند، برزیل و روسیه نیز از امکاناتی نظیر چین برخوردارند و از برخی موارد با موانع کمتری مواجه هستند(1).
با این حال چین به سرمایه گذار اصلی کشورهای پیرامونی اش بخصوص در منطقه آسیای مرکزی تبدیل شده است که در چندین بخش کلیدی مانند نفت، گاز، استخراج سنگ معدن، زیرساخت ها و بانکداری فعال است. دولت های چین و آسیای مرکزی برنامه های مشترکی در مورد امنیت منطقه ای تهیه کرده اند و مجموعه ای از توافق نامه های همکاری را برای رفع تهدیدات غیرمستقیم مانند افراط گرایی و فعالیتهای خشونت آمیز امضا کرده اند(2).کشورهای آسیای مرکزی در خط مقدم عملیات اقتصادی شرکتهای چینی قرار دارند. پروژه جاده ابریشم تلاش چین برای گسترش نفوذ منطقه ای خود در آسیای مرکزی یک پدیده بدیهی است و برای حفظ منافع منطقه ای خود، ناگزیر درگیر امور امنیتی نیز می شود. با این حال چین سعی دارد تا از استراتژی های غیر تهاجمی بهره ببرد(3). به تازگی طرح های خدماتی متناوبی برای ایجاد مسیرهای زمینی برای احیای پیوندهای سنتی بین جاده ابریشم زمینی و جاده دریایی ابریشم شکل گرفته که اروپای شرقی را به کشورهای افریقای شرقی از طریق مناسبات اقتصادی مرتبط کند که در این رابطه چین می بایست سرمایه گذاری های در توسعه اقتصادی در کشورهای پاکستان و میانمار انجام دهد که فرصتی خواهد شد تا جمعیت بومی منطقه از فقر و حاشیه نشینی رها شوند(4).
طرح جاده ابریشم چین که بدون ملاحظات ایدئولوژیک و بر مبناي واقعیت هاي ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک، سازماندهی شده است، احیاي جاده ابریشم قدیم و توسعه آن را مدنظر دارد. این طرح با هدف اعمال سیاستهاي دوستانه در قبال کشورهاي همسایه و ارائه بازده برد- برد براي همه کشورهاي منطقه و همچنین جهان معرفی شده است. پروژه هاي جاده ابریشم جدید ابزاري در طرح ایجاد همکاري منطقه اي، ایجاد انعطاف سیاسی؛ بهبود رشد اقتصادي، پیشنهاد تنوع سازي تجارت و سرمایه گذاري در حمل ونقل، بخشهاي معدن و انرژي هستند. سوریه و عراق مقصد مهمی براي سرمایه گذاري چین است که دسترسی به انرژي و بازار کالاهاي خود را در تجارتی دو سویه تأمین می کند. آسیاي مرکزی(قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان)، ایران، عراق نیازهاي انرژي هیدورکربني چین را تا دهه ها می توانند تأمین کنند. اینجا بازاري بزرگ براي کالاهاي چینی وجود دارد. ترکیه از نظر تأمین نیروي انسانی و خدمات مهندسی همراه با ایران توانا در زمینه صادرات خدمات مهندسی و سرمایه چین می تواند جاده ابریشم سنتی را به واقعیت نزدیک سازد(5). با این تفاسیر چین برنامه ای منظمی برای هدف قرار دادن کشورهای همسایه به عنوان ابزاری برای پیشبرد منافع خود در پیش دارد، از این رو ایالات متحده امریکا عقیده دارد چین می خواهد قدرت مسلط اقتصادی و نظامی جهان باشد و نفوذ خود را در سراسر جهان گسترش دهد. ایالات متحده خواستار این است که متحدانش در یک اتحاد ضد چینی به آن بپیوندند(6). امریکا معتقد است بزرگترین چالش ژئوپلیتیکی قرن بیست و یکم این خواهد بود که چگونه ایالات متحده و سایر جهان به ظهور چین پاسخ می دهند.
تولید ناخالص داخلی چین در حال حاضر از ایالات متحده فراتر رفته است. مسابقه اصلی این قرن بین مدل آمریکایی توسعه سیاسی و اقتصادی و الگوی چینی توسعه سیاسی و اقتصادی برگزار خواهد شد. اگر چشم انداز چین غالب باشد، ایالات متحده در منطقه امنیت کمتری خواهد داشت. ایالات متحده برای جلوگیری از این نتیجه نیازی به درگیر کردن چین در یک جنگ سرد صفر ندارد. دولت ترامپ چالش رو به رشد چین و خطرات ناشی از آن را برای امنیت و رفاه ایالات متحده شناسایی کرده است.
با این حال رویکرد امریکا به چین از دو نقص اساسی رنج می برد: از نظر اقتصادی، سیاست های لازم را برای حمایت از کارگران ایالات متحده تصویب نمی کند تا ایالات متحده را برای رقابت مؤثر در فن آوری ها و بازارهای جدید ترغیب کند و از نظر سیاسی، این کشور به تدریج از نقش خود به عنوان رهبر جهانی خارج می شود و همزمان متحدان و شرکای بالقوه که نگرانی های مشابهی درباره چین دارند، به جای همکاری با آنها نقش منفعل را بازی می کند.
در اکتبر سال 2019 ایالات متحده آمریکا، شرکت های فن آوری چینی و مقامات حزب را به دلیل دست داشتن در بازداشت اویغورها در لیست سیاه قرار داد. از سوی دیگر دو کشور در مورد پاندومی کووید19 یکدیگر را به انتشار آن متهم می کنند. مقامات و قانونگذاران امریکایی خواستار نوعی مسئولیت پذیری مشخص از چین درباره منشاء ویروس کووید 19 و ایجاد راه هایی برای عقب نشینی برخی از تولیدات به ایالات متحده هستند. رسانه های دولتی چین ادعای ترامپ را در مقصر دانستن چین برای رفع مسئولیت ناکامی دولت خود توصیف می کنند و آنرا نشانه تبلیغات دروغین فرض کردند. با این حال سوزان شیرک، رئیس مرکز قرن بیست و یکم چین در سن دیگو می گوید: آنچه می بینم مسابقه ای با چین است و هزینه این مسابقه را مردم با مرگشان می دهند. بسیاری از مردم می میرند زیرا دو اقتصاد بزرگ جهان قصد ندارند اختلافات خود را کنار بگذارند تا جهان با هم همکاری کند تا بتواند با این پاندومی مقابله کنند(7).
آنچه مسلم است چین با تاکید بر دیپلماسی اقتصادی-تجاری خود با محوریت تفکرات ژئواکونومی اش سعی دارد تا همکاری های سیاسی-امنیتی خود را با تکیه بر فضای پیرامونی به شکل هدفمند گسترش دهد که در این صورت می تواند رقابت با ایالات متحده امریکا را مدیریت نماید. البته در این مسیر مشخص، چین علاقمند است تا ژاپن و کره جنوبی و به طور کلی محیط ژئوپلیتیک آسیای شرق را با سیاست های خود همراه نماید که این همگرایی بیشتر به منظور حفظ ثبات سیاسی و اجتماعی در حاشیه مرزهای کشور و به شکل کلی تر، تزلزل اتحاد امنیتی کشورهای منطقه با ایالات متحده امریکا در نظر گرفته می شود.
کلید واژگان: چین, ایالات متحده امریکا, اقتصاد,صلح, امنیت, رقابت, مریم وریج کاظمی
1-هنری کیسینجر،1383،دیپلماسی امریکا در قرن 21، مترجم ابوالقاسم راه چمنی، انتشارات موسسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران
2-Sebastien Peyrouse,2020, Understanding Sinophobia in Central Asia
3-Aleksander Bolonina,2019, Security Dimension Of China’s Presence In Central Asia,Asia Focus
4- Man Hung Thomas Chan ,2019,The belt and road initiative – the new silk road
5- بهرام امیراحمدیان، روح اله صالحی دولت آباد،1395،ابتکار جاده ابریشم جدید چین، اهداف موانع چالش ها، فصلنامه مطالعات روابط بین الملل، سال نهم، شماره 36
6-Patrick Wintour,2020, US v China: is this the start of a new cold war?
7-Kathy Gilsinan,2020, How China Is Planning to Win Back the World, May28-2020,