September 30, 2023 – 12:29 am | Comments Off on شرایط و نقش مهاجران عرب در آمریکای لاتین

دکترگلناز سعیدی
عضو هیات علمی دانشگاه 
مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC

چکیده
هرچند جهانی‌شدن، این دنیا را کوچکتر، وابسته‌تر و متنوع‌تر کرده است، اصطکاک‌ها بین فرهنگ‌های مختلف اجتناب‌ناپذیر شده‌اند. مهاجران به دلایل مختلف و متنوعی به کشورهای دیگر …

ادامه مطلب »
گفتگو

مقالات

خاورمیانه

مقالات تحقیقی و تحلیلی در حوزه خاورمیانه

خلیج فارس

مقالات تحقیقی و تحلیلی در حوزه خلیج فارس

آسیای میانه

مقالات تحقیقی و تحلیلی در حوزه آسیای میانه

صفحه نخست » خاورمیانه, مقالات, مقالات تحلیلی

دیدار با شیخ مدعی و تناقضی در حمایت از دموکراسی

نگارش در May 2, 2013 – 7:49 am
دیدار با شیخ مدعی و تناقضی در حمایت از دموکراسی
Share

محمد خادمی

مرکز بین­ المللی مطالعات صلح – IPSC 

 

بیان رخداد:

دموکراسی بارزترین ویژگی سیاسی نظام های سیاسی مدرن و مهم ترین نشانه توسعه سیاسی در هر کشوری محسوب می شود. لذا ارائه هر گونه الگوی نوسازی سیاسی که نقش و اهمیت دموکراسی در آن لحاظ نشود، قابلیت­های لازم را جهت سوق دادن کشورهای در حال توسعه به سوی توسعه سیاسی را ندارد. دموکراتیزاسیون یا گذار به دموکراسی یکی از مهمترین مباحثی می‌باشد که از گذشته و مخصوصا پس از وقوع حادثه یازده سپتامبر و طرح خاورمیانه بزرگ، مورد توجه اندیشمندان علوم سیاسی، جامعه­شناسان و نیز سیاستمداران قرار گرفته است. داستان تناقض­های رفتاری و گفتاری آمریکایی­ها در مورد دفاع از حقوق مردم و ایجاد و استقرار دموکراسی در نقاط مختلف جهان امر تازه­ای نیست ولی در دیدار اخیر شیخ حمد آل  ثانی امیر قطر و در گفتگوی اوباما و شیخ قطری با رسانه­ ها، اوباما در حالی ادعا نمود که آمریکا به برقراری دموکراسی در سوریه تاکید دارد که اگر خبرنگاران نگاهی به فردی که در کنار رئیس جمهور آمریکا ایستاده بود می­انداختند متوجه تناقض آشکاری که در رفتارها و گفتارهای رئیس این قدرت جهانی مدعی آزادی و دموکراسی، می­شدند.

واژگان کلیدی: آمریکا، خاورمیانه، دموکراسی، تناقض و دوگانگی در رفتار سیاست خارجی.

تحلیل رخداد:

دموکراسی مفهومی انتزاعی است و تفاسیر متعددی از آن وجود دارد لذا سخن از دموکراسی آسان نیست اما با این وجود می‌توان به برخی از ویژگی های مشترک دموکراسی در کلیه کشورها از جمله برگزاری انتخابات آزاد، اصل نمایندگی، پارلمانتاریسم، حقوق مدنی و سیاسی شهروندان، مسئولیت پذیری حاکمان و… اشاره کرد. اگرچه سخن از دموکراسی در خاورمیانه با بسیاری از مؤلفه‌های آن نامتجانس می‌شود. انواع دولت­های پادشاهی خاورمیانه، در جایی میان نظام­های انحصاری و فراگیر قرار دارند. این دولت­های پادشاهی که بدون استثنا اقتدارگرا هستند برای حفظ قدرت، بر ترکیبی از زور و نهادهای اداری و اطلاعاتی متکی هستند. همچنین عنصر کلیدی در فرمول سیاسی این دولت­ها عبارت است از مشروعیت سنتی خاندان حاکم، که این مشروعیت عمیقا در تاریخ، میراث فرهنگی و آگاهی تاریخی کشور ریشه دارد. این مشروعیت سنتی نه تنها دولت­های پادشاهی را از دولت­های انحصاری و فراگیر متمایز می­کند بلکه در خاورمیانه میزان انعکاس و قوت این مشروعیت باعث تمایز یک گروه از پادشاهی­ها از گروه دیگر می­شود. آینده خاورمیانه به نحوه عملکرد دولت های منطقه در ایجاد فضای باز سیاسی، حفظ هویت، استقلال سیاسی و فرهنگی و پویایی اقتصادی وابسته است. مدرنیزاسیون در خاورمیانه به سرعت در حال انجام است، اما به دلایل متعدد، بسیاری از کشورهای خاورمیانه نتوانسته اند به درستی فرایند دولت – ملت سازی را طی کنند. در این منطقه تعداد اندکی از کشورها هستند که نهادهای جامعه مدنی در آن ها شکل گرفته است. در برخی از کشورها آزادی های اولیه که امروزه به صورت پیش فرض در بسیاری از جوامع تلقی می شود هم وجود ندارد. تا آنجا که در دو کشور این منطقه نام کشورها پسوندی از خانواده حاکم بر آن را دارا می باشد. از همه این مسائل مهم تر این است که هر گاه در این کشورها حرکتی برای بیرون آمدن از زیر سلطه­ی استبداد وجود داشته است، به سمت استبداد دیگری حرکت کرده است.

بیش از نیمی از کشورهای این منطقه هنوز با استبداد داخلی دست به گریبان هستند که در برخی از آن­ها بایستی، سلطه و استعمار خارجی را هم افزود. این مساله آنجا اهمیت بیشتری پیدا می کند که این حکومت ها به جهت آنکه معمولا از پشتوانه­های کافی داخلی برخوردار نیستند، دچار تزلزل هستند و چنانچه قدرت محرکه جدی در داخل یا عامل تغییر از خارج ـ اعم از منطقه یا محیط بین الملل ـ بویژه هنگامی که هر دوی آنها با هم عمل می کنند، به سرعت ارکان حکومت­ها را در هم خواهد نوردید. در یکی از آمارهای جالبی که واحد اطلاعات اکونومیست درباره وضعیت دموکراسی در ۱۶۷ کشور جهان ارایه کرده است می­توان وضعیت آشفته آزادی و دموکراسی را در کشورهای خلیج فارس مشاهده کرد. آمریکایی­ها نیز هرگز از خود نمی­پرسند که مگر معیار و میزان تشخیص دموکراسی از کشوری مانند سوریه تا کشوری چون قطر و عربستان و بحرین چه تفاوتی می­کند. این شاخص بر اساس ۶۰ شاخص دسته‌ای در پنج شاخص اصلی شامل فرآیند انتخابات، تکثرگرایی، آزادی‌های مدنی، مشارکت سیاسی و فرهنگ سیاسی می‌باشد که کشورها را بر اساس وضعیت دمکراسی از بهترین وضعیت تا وخیم‌ترین وضعیت به چهار نوع دموکراسی کامل، دموکراسی شکننده، شرایط بینابینی (حکومت‌های دونظامه یا دوگانه) و حکومت‌های استبدادی تقسیم می‌کند. این فهرست اولین بار در سال ۲۰۰۶ تهیه شد و سپس در سال‌های ۲۰۰۸، ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ بروز رسانی شده است. در این دسته­بندی همه کشورهای خلیج فارس جزء کشورهای استبدادی تقسیم­بندی شده اند و همین امر خود گویای همه مسایل درباره نوع دیدگاه­های آمریکایی درباره گسترش دموکراسی و توجه به حقوق مردم است.

پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 و به ‌دنبال تغییر در راهبرد امنیت ملی آمریکا، سیاست خاورمیانه‌ای این کشور نیز دستخوش دگرگونی‌های گسترده‌ای شد. در چهارچوب این راهبرد، طرح خاورمیانه بزرگ در دستور با تاکید بر اصلاحات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کار سیاست خارجی این کشور قرار گرفت و برپایه آن اقدامات گسترده‌ای صورت پذیرفته و یا در حال انجام است. سیاستمداران غربی، اگر چه از ظهور دموکراسی در جهان اسلام استقبال می­کنند، ولی حاضر نیستند این فرایند، دو محور عمده منافع آنها در جهان اسلام، یعنی دستیابی به منابع انرژی و امنیت اسرائیل را تضعیف کند. باراک اوباما در یکی از سخنرانی­هایی که در قاهره انجام داده بود درباره آزادی، دموکراسی و حاکمیت قانون گفته بود: «این­ها تنها ایده‌‌های آمریکایی نیستند بلکه ایده‌های بشری هستند و به همین دلیل است که آمریکا از این خواسته‌ها در هر کجای دنیا حمایت می‌کند!». بی­شک این سخن به معنی این است که نباید در اجرای این خواسته آمریکایی­ها تفاوتی بین مناطق مختلف دنیا قائل باشند و به ادعای خود به همان نسبت که نگران آزادی­ها مدنی و سیاسی در کشوری چون عراق و فلسطین و سوریه هستند بایستی نسبت به همین حقوق در کشورهایی چون عربستان و امارات و بحرین و قطر نیز حساس و نگران باشند. نکته طنز ماجرا این است که اوباما در کنار رهبران کشورهای دیکتاتور قرار می­گیرد و در مورد لزوم برقراری دموکراسی و احترام به حقوق اساسی مردم در سوریه و برخی کشورهای دیگر صحبت می­کنند و در همان حال از کسانی استقبال می­نماید که گویی قرن­ها با موضوعی به نام مردم و آزادی بیان و جامعه مدنی فاصله دارند.

البته هر از چند گاهی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس که متشکل از شش کشور، عربستان، عمان، بحرین، کویت، قطر و امارات عربی متحده هستند؛ تکانی به خود می دهند و قصد می­کنند در پی اصلاحات باشند و رسانه­های آن­ها از اقدامات فرمایشی چون برگزیدن 30 زن به نمایندگی مجلس فرمایشی در عربستان یا انتخابات در کویت چنان می­پردازند که گویی آزادترین کشورهای جهان از نظام­های این کشورها الگو گرفته­ اند. دانستن این نکته خالی از لطف نخواهد بود که کشورهای حوزه جنوب خلیج فارس، بجز کویت که بیش از 45 سال از یک پارلمان نسبی و البته ناکارآمد برخوردار است، بقیه کشورهای عرب این منطقه تقریبا فاقد مجلس فعال و تاثیرگذار هستند.

همان طور که اشاره شد آمریکا که خود را سردمدار حقوق بشر و دموکراسی می داند، بعد از حادثه 11 سپتامبر به دنبال طرح خاورمیانه بزرگ، برخی کشورهای حوزه خلیج فارس را مجبور به اصلاحات نمود، ولی این موضوع چنین پیش رفت که ایالات متحده موضوع آزادی و دموکراسی را در هیچ کجای خاورمیانه ایفا نکرد، و با یک سیاست یک بام و دوهوا، به افغانستان و عراق حمله ورشد. پس از واقعه 11 سپتامبر و با مطرح شدن دکترین خاورمیانه بزرگ از سوی آمریکا با هدف برقراری دموکراسی در منطقه، کشورهای عربی سعی کردند تا نشان دهند اصلاحات وسیع و متنوعی به ویژه در زمینه آزادی های سیاسی، اصلاح قانون اساسی، گسترش جامعه مدنی، حقوق بشر و… در این کشورها در جریان است. بی­شک آمریکا که همیشه به دنبال منافع خود بوده است، اگر حکومت های دیکتاتوری حوزه خلیج فارس را از دست بدهد، دیگر نمی تواند حضوری پررنگ در منطقه داشته باشد، پس به همین دلیل است که با سرپوش گذاشتن به تحولات بحرین و عربستان، همه چی را آرام جلوه می دهد. گسترش دموکراسی در خاورمیانه تناقض آزار دهنده ای برای ایالات متحده به ارمغان می آورد، زیرا آزادی سیاسی بیشتر منافع طولانی مدت آمریکا در این منطقه را تهدید خواهد کرد.

دورنمای رخداد:

شعار دموکراسی و دموکراتیک سازی به عنوان یک ابزار نیرومند، برای تغییر یاد می­شود و در مقاطع گوناگون برای پیشبرد اهداف و تأمین منافع ملی آمریکا به کار گرفته شده است. همچنین مواضع آمریکا را می­توان یکی از مولفه­های تاثیرگذار در مورد ماندگار بودن حکومت های پادشاهی در جهان عرب خواند. به اعتقاد نویسنده، رییس جمهور جدید آمریکا نیز باید همین سیاست را در مورد خاورمیانه ادامه دهد و مشخص نماید که مرز بین تغییر رژیم و تشویق دموکراسی کجاست و در صورتی که در گفته­های خود صادق باشند باید با تعیین اهداف واقع‌بینانه برای انجام اصلاحات سیاسی به فعال نمودن بازیگران جامعه مدنی در کشورهای خاورمیانه و برقراری ارتباط با آنها کمک نمایند و در صورتی که مانند فلسطین نیروهای مخالف غرب نیز روی کار آمدند به جای تخریب و زیر سوال بردن انتخابات نتیجه آن را بپذیرد و با رای مردم مخالفت نورزد. اما آنچه که در حال حاضر مشاهده می­شود این است که غرب از حکومت­هایی در منطقه انتقاد می­کند که به اعتقاد آن­ها دمکراتیک نیستند، در حالی که خود از حکومت های غیردمکراتیکی که نهضت­ها و جنبش های مردمی را از وصول به اهداف و آرمان هایشان باز می­دارد، حمایت می­کنند.

 

Share