ابراهیم اخلاصی
پژوهشگر و نویسنده
مركز بين المللي مطالعات صلح-IPSC
قدرت، اصلی ترین عنصر نظام نوین ژئوپلیتیک جهانی ست و رقابت های قدرتی برای تولید و بازتولید برتری نسبت به حریفان، هسته مرکزی و نقطه کانونی مبحث و کارکرد ژئوپلیتیک را تشکیل می دهد که در شرایط کنونی در قالب برتری طلبی و ایجاد کنترل و مدیریت تحت عنوان هژمونی Hegemone ) (تعریف و تفسیر می گردد که هدف اصلی در بازی های ژئوپلیتیک است.
اهمیت ژئوپلیتیک خاورمیانه از دیرباز مورد توجه ناظران و بازیگران منطقه ای و بین المللی قرار داشته است و تحلیل چیدمان کنشگران داخلی و بین المللی در قالب سه هلال سنی، شیعی و کردی دارای پیامدهای گسترده و متنوع ژئوپلیتیکی در خاورمیانه بوده است، خاورمیانه را باید یک حوزه حیاتی و موثر در مبادلات ژئوپلیتیک جهانی دانست که بدلیل در بر گرفتن خلیج فارس، نام هارتلند یا قلب زمین را نیز بر آن نهاده اند.
اهمیت ژئوپلیتیک قدرت در خاورمیانه و تلاش بازیگران برای تغییر موازنه روز به روز در حال افزایش است. این مسئله مهم با سفر اخیر جو بایدن رئیس جمهور ایالات متحده و ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه به این منطقه حساس و استراتژیک وارد بستر جدیدی از خصومت و رقابت و همچنین گسترش ائتلاف های جدید در راستای تغییر در ژئوپلیتیک قدرت و تقویت هژمونی بازیگران مختلف گردیده است.
تحلیل ژئوپلیتیک قدرت در منطقه حساس خاورمیانه را باید مستلزم تمرکز بر دو عنصر بین المللی و منطقه ای دانست، سطح نخست را عرصه نظام بین المللی تشکیل می دهد که مبتنی بر ساختار سیاسی و اقتصادی در بستر کلان نظام بین الملل و سطح دوم یا ثانویه نیز به نتایج و پیامد های کلان ساختار سیاسی اقتصادی نظام بین الملل بر تغییر و تحولات ژئوپلیتیکی منطقه خاورمیانه اختصاص و ارتباط پیدا می نماید.
خروجی های ژئوپلیتیک قدرت در خاورمیانه را می بایست تحت نقش و تاثیر اختلافات، منازعات، ائتلاف ها، رقابت های مثبت و منفی و همچنین اهمیت جایگاه و نفوذ هژمونی ها و قدرت های وابسته به ساختار نظام بین الملل دانست که تاثیر گذار اصلی و بلامنازع بر قطب های متنوع سیاست و قدرت در خاورمیانه می باشند.
بهار عربی و پیامد های آن به ویژه در سوریه و عراق، صف بندی های سیاسی منطقه ای و فرامنطقه ای، تعمیق شکاف های قومی و مذهبی، وجود گروه های رادیکال و عناصر تروریستی، مساله فلسطین، اختلافات گسترده زمینی و دریایی و ساختارهای سیاسی غیر دموکراتیک و پاتریمونیال در بسیاری از کشورهای حوزه خاورمیانه نشان می دهد سیر تحولات سیاسی و ژئوپلیتیک رو به تزاید بوده و منطقه دستخوش تغییرات بنیادین و دگرگونی های عمیق، وسیع و همه جانبه می باشد.
دگرگونی منابع اصلی و تاثیر گذار بر ژئوپلیتیک منطقه خاورمیانه باعث گردیده است تا بخش مهمی از تغییرات برون منطقه ای و در هژمونی های سه ضلع اصلی ساختار نظام بین الملل متشکل از ایالات متحده آمریکا، روسیه و چین شکل گیرد و بخش مهم دیگر نیز مسائل درون منطقه ای و به واسطه حضور اسرائیل، ایران، عربستان و ترکیه حادث گردد. آنچه می توان به عنوان نقطه کانونی این تحلیل مورد تاکید قرار دارد این مساله مهم است که سفر اخیر جو بایدن و ولادیمیر پوتین باعث تداوم تغییر و تحولات در ژئوپلیتیک قدرت در خاورمیانه و سرعت و گسترش آن خواهد گردید که مولفه های مهم آن در این نوشتار مورد ارزیابی قرار می گیرد.
سطح نظام بین الملل به صورت اعم و نقش ایالات متحده آمریکا به عنوان تئوریسین و مجری نظم نوین جهانی بشکل اخص را باید یکی از منابع تاثیر گذار بر ژئوپلیتیک منطقه خاورمیانه در گذشته دانست که نظم مورد نظر) 1945 تا 1990 ( به مرور زمان کارایی خود را از دست داده است . البته یکی از دلایل اساسی آن را باید شتاب پدیده جهانی شدن دانست، آمریکا در شرایط کنونی مجبور است اهداف خود در منطقه را از طریق چند جانبه گرایی، ائتلاف های مختلف و لحاظ منافع سایر کشورها پوشش دهد زیرا هر گونه خطای محاسباتی باعث بهره برداری روسیه، ایران و چین خواهد گردید که بایدن نیز اشاره ای مستقیم در سفر اخیر به خاورمیانه و در اجلاس شورای همکاری خلیج فارس به این مساله نموده است.
اکنون آمریکا این شرایط را کاملا درک کرده است که واشنگتن برای مقابله با هژمونی روسیه و رقابت چین و همچنین گسترش قدرت و نفوذ ایران باید به یک موقعیت مطلوب در خاورمیانه دست یابد که این موقعیت برتر تنها از مسیر جایگزینی اقدامات نرم افزاری به جای مقابله سخت، جذب روسیه و کار مشترک با چین، تعامل با ایران و حل موضوع موسوم به برجام و ایجاد ثبات در راستای تغییر موازنه در خاورمیانه خواهد بود که منجر به تقویت دو عنصر ژئوپلیتیک(سیاست و قدرت) آمریکا در خاورمیانه خواهد گردید.
نقش عوامل روانی را باید دومین منبع و عامل تاثیر گذار بر ژئوپلیتیک قدرت در خاورمیانه دانست که حاوی سه نکته مهم است: اولین نکته آنکه ذهن اسرائیلی را ترکیبی از نگرانی و تهدید تشکیل می دهد که برخوردهای نظامی و امنیتی را در اولویت اول می داند، این ذهن در درون سرشار از دوگانگی و تزاحم فکری و در برون عملیاتی و تهاجمی است. زیرا اساسا معتقد است که نمی تواند به کسی اعتماد کند و این خط فکری را یک اصل محکم می داند که تمام جهان در سکوت است و به نوعی علیه ماست، اسرائیلی ها همیشه خود را در حال دفاع می بینند و معتقدند برای بقاء، زندگی، پیشرفت و هر اقدامی نباید منتظر کسی ماند و باید دست به واکنش های خشن و غیر قابل پیش بینی زد. لذا علاوه بر زمینه ساز بودن عوامل جغرافیایی و مسائل تاریخی ، ساختار روانی اسرائیلی ها و نوع نظام محاسباتی آنها نیز می تواند برای آینده خاورمیانه و نظام ائتلاف ها و همچنین تغییر ژئوپلیتیک قدرت پیامدهای جدی داشته باشد.
دومین نکته آنکه جمهوری اسلامی ایران از هر سه عنصر اساسی ژئوپلیتیک مشتمل بر جغرافیای وسیع و متنوع، سیاست متوازن و فراگیر و همچنین قدرت درون زا مبتنی بر اقتدار مشروع سنتی و قانونی برخوردار است. لذا قدرت های منطقه ای و بین المللی مخالف ایران در چهار دهه اخیر تلاش نموده اند تا ضمن معرفی ایران به عنوان یک غول سیاسی نظامی هرج و مرج طلب، از تمامی اهرم لازم در چارچوب عملیات های ترکیبی و جنگ های آمیخته علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده نمایند که هر چند در صحنه میدانی با شکست روبرو گردیده اند. لکن در عرصه عملیات روانی موفق شده اند برخی تحریفات را جایگزین روایات واقعی نمایند که بخشی از اقدامات در پروژه ایران هراسی خود را نشان داده است که نمی توان آثار و تبعات آن را بر ژئوپلیتیک منطقه انکار نمود.
سومین نکته مهم به سفرهای تاثیر گذار جو بایدن رئیس جمهور ایالات متحده و ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه به عرصه های کانونی متعارض و متضاد در منطقه خاورمیانه(اورشلیم، ریاض و جمهوری اسلامی ایران) ارتباط پیدا می نماید که این سفرها و پیامدهای آن در آینده خواهد توانست آثار روانی تعیین کننده ای بر ژئوپلیتیک قدرت در خاورمیانه داشته باشند.
نتیجه گیری :
سطح منطقه ای و ملی مسائل ژئوپلیتیک در خاورمیانه را باید عرصه کانونی و میدان اصلی تغییر و تحول در بستر قدرت و سیاست قلمداد نمود که این نقطه کانونی محل کنش و واکنش و عامل تحرک قدرت های بزرگ منطقه ای و بین المللی ست، خروجی های ژئوپلیتیک در خاورمیانه عمدتا تحت تاثیر منازعات و مناقشات و رقابت و خصومت کشورهای قدرتمند منطقه و هژمون های بین المللی و مهم تر از همه تحت تاثیر عوامل پیش نوشته می باشد که قطب های قدرتمند خاورمیانه را تقویت، تضعیف و یا مدیریت می نماید.
بنظر می رسد نتایج سفر پوتین و اردوغان به تهران از کارآمدی و تاثیر گذاری بیشتری در مقایسه با سفر بایدن به اورشلیم و ریاض برخوردار بوده است زیرا علاوه بر شکل گیری یک نظم جدید منطقه ای و بین المللی(با توجه به بحران اوکراین)، باعث ایجاد شکاف در کشورهای عربی و تضعیف تصمیم سازی آمریکا برای آینده در منطقه نیز گردیده است.
نیاز متقابل آمریکا، ایران، اسرائیل و عربستان به ایجاد توافق بر روی برنامه جامع اقدام مشترک موسوم به برجام و تاکید بایدن در سفر منطقه ای بر ضرورت تداوم دیپلماسی با ایران از یک سو و تقویت قدرت درون زا و همچنین گشایش های جدید در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باعث تغییر و تحولات جدی در آینده ژئوپلیتیک منطقه خاورمیانه خواهد گردید و این امری اجتناب ناپذیر و واقعیتی عینی خواهد بود.
کلید واژه ها: ژئوپلیتیک قدرت, ذهن اسرائیلی, نظم جدید, بین المللی,عملیات روانی,جنگ ترکیبی,برجام, قدرت درون زا، هژمون