مهدی پارسایی
مرکز بینالمللی مطالعات صلح -IPSC
بیان رویداد
رگههای اصلی سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه موسوم به تنش صفر با همسایگان در کتاب عمق استراتژیک داوود اوغلو مفصلبندی شد. در قالب این سیاست ترکیه به دنبال این بود که تبدل به بازیگری بانفوذ در منطقه و در وهله بعد عرصه بینالمللی شود. در این راستا ترکیه روی به سیاست تنشزدایی با همسایگان از جمله سوریه و ارمنستان آورد. اما به نظر میرسد سیاست تنش صفر علیرغم نمودهای قابل توجهی همچون برگزاری جلسه مشترک کابینه دولت ترکیه-سوریه و دیپلماسی فوتبال با ارمنستان، در مواقع حساس و تعیینکننده کارایی قبلی را ندارد. چرا که غایت سیاسی آن ذیل بازی بزرگان قرار دارد و زیرسیستمهای منطقهای همچون خاورمیانه در این سیاست صرفا نقش نردبان برای ارتقای جایگاه ترکیه را ایفا میکنند. به دیگر سخن رویکرد تنش صفر در قاموس سیاست خارجی ترکیه اصالت استراتژیک نداشت بلکه مصلحتی تاکتیکی دارد. در حالیکه در میان پژوهشگران عمدتا تصور بر اینست که تنش صفر مسالهای راهبردی بوده و نه تاکتیکی. از اینرو مرتبا سخن از شکست و بن بست تنش صفر شنیده و خوانده میشود. ظاهرا فراموش شده است که تنش صفر وجه اعلانی سیاست خارجی ترکیه است نه وجه اعمالی.
واژگان کلیدی: ترکیه، تنش صفر، فرقه گرایی ترکی-اخوانی، سوریه.
تحلیل رویداد
به اعتقاد نگارنده هسته اصلی سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه یعنی تنش صفر با همسایگان به واسطه سه عامل الف) متغیرهای هویتی که به نوعی فرقه گرایی دو بعدی ترکی- اخوانی منتهی میشود، ب) سیاست نگاه به غرب ترکیه برای ورود به اتحادیه اروپا و ایفای نقش مهمتر در نظام بینالملل و ج) دکترین خاورمیانهای جدید ایالات متحده مبنی بر موازنه خودکار دچار سوء کارکرد شده است. همزمان نگارنده بر این باور است که سیاستهای ترکیه در جریان تحولات اخیر منطقه بیش از آنکه نشان دهنده اشتباهات استراتژیک سیاستمداران حزب عدالت و توسعه در چارچوب تنش صفر باشد به این مساله برمیگردد که بازی در انقلابهای خاورمیانه متغیر وابسته به بازی در نظام جهانی و ورود به اتحادیه اروپاست. به دیگر سخن، استراتژیستها و نخبگان ترکیه از همان ابتدا میدانستند که نوع کنش و اقدام ترکیه در بحران سوریه موجبات ناخرسندی همسایگان منطقهای مانند ایران، عراق و سوریه را فراهم میآورد. متغیر مستقل رفتار ترکیه، چشماندازهای ورود به اتحادیه اروپا و ایفای نقشی موثر به عنوان یک کشور نوظهور در نظام بینالملل سلسله مراتبی غیر دستوری تحت هژمونی آمریکا بود و لذا پیامدهای رفتار خاورمیانهای به عنوان متغیر وابسته چندان برای حزب عدالت و توسعه مطرح نبود. به عبارتی ترکیه میخواهد از نمد انقلابهای عربی کلاهی ببافد که در بازار بروکسل و واشنگتن خریدار داشته باشد نه در بازار تهران و بغداد و دمشق. به موازات سیاست مذکور بازی ترکیه در منطقه خط دومی نیز داشت که نشان از عدم قطعیت و نیاز به سیاست ائتلاف برای انباشت قدرت داشت. رفتار ضد ترکیهای سارکوزی، چشمانداز مبهم و تار پیوستن به اروپا در کنار تنگناهای منطقهای که عمدتا برآمده از رقبای منطقهای همسو با آمریکا همچون اسرائیل و عربستان است، آنکارا را دچار نوعی انقباض استراتژیک و ژئوپلتیکی میکند. محذورات و عدم قطعیت مذکور منجر به ایجاد خط دوم دیپلماسی ترکیه، یعنی نوعی رفتار فرقهگرایانه ترکی- اخوانی شده است. فرقهگرایی ترکی و اخوانی علاوه بر مصرف داخلی، پیامدهای منطقهای و فرامنطقهای نیز دارد. به عبارتی سیاستمداران ترکیه به این درک استراتژیک رسیدهاند که همه تخممرغهایشان را در سبد اروپا و جامعه غرب نگذارند. این خط دوم دیپلماسی چند بعد دارد. از یک طرف با توجه به افزایش نفوذ ترکیه در جهان ترک و کشورهایی که اخوان المسلمین جایگاه معتبری دارد، باعث افزایش نقش و قدرت چانهزنی آنکارا در حوزه سیاست نگاه به غرب ترکیه دارد، از طرف دیگر به ترکیه در خاورمیانه در مقایسه با الگوی سلفی مد نظر عربستان و الگوی سکولار مدنظر اسرائیل دست بالا را میدهد. همزمان سیاست کنونی ترکیه همان نقشی است که مطلوب آمریکا میباشد.
در اختلافات بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان ترکیه در ابتدا سعی در میانجیگری داشت. اما در ادامه آنکارا عنصر بیطرفی را به کناری نهاد و بیشتر به سمت آذربایجان متمایل شد. بدین صورت که دولت آنکارا تصویب دو موافقنامه زوریخ 2009 بین ترکیه و ارمنستان در پارلمان ترکیه را منوط به پیشرفت در حل و فصل بحران قره باغ کرد. این امر موجب واکنش ایروان شد. اگر چه گفته میشود آذربایجان در ترکیه سرمایهگذاریهای کلانی انجام داده و از این موضع به ترکیه فشار زیادی وارد میکرد، اما واقعیت اینست که ترکیه میدانست کنار نهادن بیطرفی علاوه بر تهدید کردن دیپلماسی تنش زدایی با ارمنستان، باعث فعال شدن لابی قدرتمند ارمنی در فرانسه علیه ترکیه میشود و چشماندازهای ورود ترکیه به اتحادیه را با ابهام مواجه میکند. از سوی دیگر در جریان تحولات موسوم به بهار عربی شاهد نوعی از فرقهگرایی اخوانی در رابطه با سیاست ترکیه به منطقه خاورمیانه هستیم. بیاعتنایی غیر متعارف اردوغان و اوغلو به خواستههای قانونی مردم شیعه بحرین و اعمال فشار بیش از اندازه بر دولت علوی سوریه و همینطور روابط سرد و پرچالش با دولت نوری مالکی در کنار حمایت از روی کارآمدن اخوان المسلمین در مصر، تونس، لیبی و سوریه جلوههایی از این فرقهگرایی است. البته حمایت حزب عدالت و توسعه از مدلهای مشابه مثل اخوانگرایی به نظر طبیعی و عقلایی میرسد، اما تناقض رفتاری ترکیه از جذابیت تنش صفر حتی در سطوح تاکتیکی نیز کاست و اینکه بازی در ذیل استراتژی بزرگان را نشان داد. به هر حال رفتار جانبدارانه ترکیه در مساله قرهباغ بین آذربایجان و ارمنستان و اخوانگرایی در جریان تحولات منطقه فارغ از منافع ملی و ژئوپلتیکی ترکیه تا حدود زیادی بیانگر اینست که در عرصه نخبگی نیز فیلتر ذهنیتهای فرقهگرا و عصبیتگرا در پروسه تصمیمگیری تاثیرگذار است، ضمن اینکه تمایلات هویتی با نشانههای قومی و هنجاری نیز در این فضا قابل فهم است.
در کنار عامل مذکور یعنی فرقهگرایی ترکی- اخوانی، ایفای سیاست نیابتی از سوی اتحادیه اروپا در جریان تحولات اخیر خاورمیانه نیز رویکرد تنش صفر را تحتالشعاع قرار داد. بحران مالی و محذورات نظامی عملا اتحادیه اروپا را در وضعیتی گذاشت که به استثنای قضیه لیبی نقش قابل توجهی ایفا نکرد. لذا اتحادیه اروپا سعی کرد منویات خود را از کانال قدرتهای منطقهای و به طور مشخص ترکیه به پیش ببرد. ترکیه نیز که کاندیدای عضویت در اتحادیه اروپا محسوب میشود از این فرصت استقبال نمود. امری که باعث تداخل و تزاحم نقشی در سیاست خارجی ترکیه شد. ایفای نقش دوگانه، رویکرد تنش صفر را دچار عدم تعادل کرد و دامنه دخالت ترکیه را در تحولات منطقه بسیار گسترده کرد، که اوج آن در جریان بحران سوریه مشاهده شد. در حالی که پس از دههها تنش و کدورت بین دمشق و آنکارا، دولت اردوغان روابط مطلوبی را با دولت سوریه برقرار نموده و حتی جلسه مشترک کابینه دو دولت نیز برگزار شده بود، با شروع بحران سوریه موضع دولت اردوغان نسبت به تحولات داخلی سوریه با شیب تندی تغییر نمود. به نظر میرسد بازی در دو نقش از عوامل اصلی تصمیمگیری غیرمتعارف ترکیه در قبال همسایه جنوبی بود.
دکترین خاورمیانهای جدید آمریکا در خاورمیانه بر مبنای این عقلانیت استراتژیک است که با توجه به تجربیات قبلی مداخله، هزینه بر بودن مداخله و تغییر فاز از خاورمیانه به دریای چین، منافع آمریکا در خاورمیانه به بهترین صورت از طریق موازنه قدرت تامین میشود، موازنه مد نظر واشنگتن موازنه خودکار است. به دیگر سخن بحرانها در خاورمیانه با پویاییها و وزنکشیهای ژئوپولتیکی و ژئواستراتژیکی منطقهای به نقطهای برسد که از دل آن موازنه قدرت جدیدی بیرون آید. روی کار آمدن دولت شیعی نوری مالکی در عراق پساصدام و نفوذ گسترده جمهوری اسلامی ایران در عراق جدید، تشدید آمریکا ستیزی در منطقه به واسطه مداخله مستقیم نظامی، درسهایی هستند که آمریکاییها به تجربه آن را درک کردهاند. لذا به نظر میرسد تغییر دکترینی سیاست خاورمیانهای آمریکا، علاوه بر فرسایشی تر کردن بحران سوریه و واگذار کردن سرنوشت آن به دینامیزمهای منطقهای به نوعی ترکیه را نیز که در پی اقناع جامعه جهانی برای توسل به زور در قالب مداخله بشردوستانه منطقهای بود دچار غافلگیری و چالش نموده است.
دورنمای رویداد
به هر حال فارغ از نگاه کلان سیاستمداران حزب عدالت و توسعه به تحولات منطقه و چشمانداز اروپایی و جهانی مدنظرشان برای ترکیه به نظر میرسد جغرافیا عنصری نیست که قابل چشمپوشی و اغماض باشد. کمکهای قطر و عربستان به شکل اسلحه و پول به گونهای شده است که میتواند با تبدیل دولت بشار اسد به یک دولت ورشکسته، پاکستان جدیدی را با توجه به فعالیتهای القاعده و افراطیها در مرزهای جنوبی ترکیه ایجاد کند. خلا قدرت احتمالی در سوریه با در نظر گرفتن انبار سلاحهای شیمیایی (حدود 50 پایگاه) دولت سوریه و حضور گروههای تروریستی در داخل سوریه چشماندازهای هولناکی را برای همسایگان از جمله ترکیه ترسیم میکند. برآورد میشود حدود 75000 نیروی نظامی لازم است تا از انبارهای مذکور در صورت تغییر رژیم محافظت کند. پیامدهای سیاستهای منطقهای ترکیه در بحران سوریه به گونهای است که باعث شکاف بین علویان ترکیه و دولت، تشدید فعالیت حزب کارگری کردی در 16 ماه گذشته و حدود 700 کشته در درگیریهای طرفین شده است. این مقدار از شروع مبارزات مسلحانه پ.ک.ک از سال 1984 بالاترین آمار است. همزمان سیاست ترکیه نسبت به سوریه منجر به سرد شدن روابط مقامات ترکیه با مقامات سیاسی و مذهبی عراق و ایران شده است. مسائل مذکور بیانگر اینست که اگرچه چشماندازهای ترکیه اروپایی و جهانی است اما 97 درصد خاک این کشور در آسیا قرار دارد و بر لزوم سیاستهای سنجیدهتر و واقعگرایانه تر تاکید دارد.