مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

تضعیف اخوان المسلمین، تقویت قدرت عربستان در منطقه

اشتراک

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

وفا ولی زاده      

بیان رخداد

سقوط اخوان المسلمین در مصر و پایان ماه عسل کوتاه حکمرانی آن ها موازنه قوا را در منطقه به نفع عربستان وکاهش نفوذ قطر رقم زد. اخوان المسلمین که پس از چند دهه مبارزه توانستند به حکومت در مصر برسند در نهایت بعد از یکسال و پس از ناکامی در برآورده کردن اهدافی که انقلابیون انتطار داشتند از قدرت کنارگذاشته شدند.  هدف این پژوهش کاوش اهداف و دلیل سیاست های است که بوسیله عربستان در پیش گرفته شد تا بتواند جایگاه محوری سابق خود را در تحولات منطقه پس از شروع بهار عربی و قدرت گیری اخوان المسلمین در کشورهای منطقه و حمایت های که  قطر از این جریان انجام داد، بدست آورد.

واژگان کلیدی: اخوان المسلمین، عربستان سعودی،بهار عربی،

تبیین رخداد

برآیند آن چه پس از کودتای نظامیان در مصر به رهبری عبدالفتاح سیسی همراه با حمایت های که از میدان تحریر و کمک نیروهای لیبرال و حتی الازهر و گروههای تندرو سلفی همراه گردید، علاوه بر تغییراتی اساسی در  مصر بسیاری از سناریوهای قبلی در منطقه را نیز بر هم زد. این تحولات دنباله تغییرا تی بود که پس از آغاز بهار عربی در منطقه خاورمیانه شروع شده بود. بسیاری از کشورها در زمان آغاز ناآرامی ها نتوانستند سیاست های متناسب و فعالانه ای را در قبال این حوادث اتخاذ نمایند. در این میان عربستان سعودی که رد پای این کشور را به راحتی می توان در بسیاری از تحولات  منطقه به وضوح مشاهده نمود و  به طور سنتی در سالیانی متمادی پس از کاهش نقش مصر رهبری جهان عرب را در دست داشت. با تکیه بر موقعیت خاص خود ناشی از درآمدهای سرشار نفتی و هم پیمانی با امریکا و قدرت های بزرگ اروپای و جایگاه مذهبی بدلیل وجود اماکن مقدسه اسلامی، نقشی تعیین کننده و راهبردی را در تحولات منطقه ایفا می نمود.

با شروع بهار عربی و سقوط متحدان سابق ریاض در منطقه و فرار بن علی از تونس که مقدمه ای بر سقوط حسنی مبارک در مصر، کناره گیری علی عبدالله صالح در یمن، سرنگونی معمر قذافی در لیبی و گسترش دامنه اعتراضات به کشور همسایه اش بحرین، حاکمان عربستان را در یک وضعیت سردر گم و خطرناکی قرار داد. آن ها ادامه این اعتراضات را توطئه ای می دانستند که در نهایت آن ها را نیز به کام خود فرو بکشاند. در همان آغاز ناآرامی ها  و شوک ناشی از سقوط متحدانش  و روی کارآمدن گروههای جدید، سیاست خارجی عربستان دچار تناقض شدیدی در حمایت از آن ها شد  و نتوانست نقش زیادی در این تحولات ایفا نماید. روی کارآمدن گروههای اسلام گرا پس از انتخابات در کشورهای که بهار عربی در آن ها اتفاق افتاده بود و تلاش دیگر گروههای اسلام گرای وابسته به اخوان المسلمین در سایر کشورها، بیشتر کشورهای حاشیه خلیج فارس را که بوسیله حاکمانی موروثی اداره می شوند را نگران نمود. عربستان همواره در منطقه از گروههای سلفی و تندرو حمایت نموده است و اجازه فعالیت به گروه های وابسته به اخوان المسلمین که از قدیمی ترین گروههای اسلامی فعال در منطقه به شمار می آیند را نداده است. اما بر خلاف عربستان، کشور کوچک و همسایه اش  قطر که پس از روی کارآمدن شیخ حمد در سال 1995 با کودتای بدون خونریزی بر علیه پدرش، با حمایت های مالی و رسانه ای از گروههای اخوان المسلمین  نقش پر رنگی را دراین حوادث ایفا کرد. این کشور در راس ثروتمندترین کشورهای نفتی جهان قرار دارد و با تکیه بر درآمدهای نفتی و گاز دوحه توانست در غیاب ریاض خود را به عنوان یکی از قطب های جدید قدرت در منطقه معرفی نماید.

قطر در طی این مدت در سرنگونی قذافی در لیبی به همکاری نیروهای ناتو حضور داشت و جنگنده های قطری همراه با نیروهای ناتو در بمباران مراکز نیروهای حامی قذافی شرکت جست. این کشور به همراه ترکیه در همان شروع ناآرامی ها در سوریه به صورت علنی به مخالفت با بشار اسد پرداخت و نقش مهمی را در اخراج و منزوی کردن نظام سوریه از اتحادیه عرب ایفا کرد. در ادامه نیز همواره از تسلیح نیروهای مخالف بشار اسد حمایت نموده و در صدد جلب حمایت های بین المللی از این اقدام پرداخت که با مخالفت های در سطح بین المللی مواجه شد. حمایت قطر از گرو ههای اسلامی و تسلیح آن ها نتوانست منتج به سقوط بشار اسد از قدرت و پیشروی نیروهای مخالف شود. ادامه بحران سوریه و عدم کارایی راهکار های قطر و قدرت گیری نیروهای افراطی  و شکست های نظامی مخالفان و هم چنین موفقیت های نسبی که ارتش سوریه در بعضی مناطق بدست آورد، موقعیت قطر را در کنترل صحنه رویاروی در سوریه به خطر انداخت که غرب و حامیان منطقه ایش به انتقاد از این کشور پرداختند.

همزمان با فشارهای  بیرونی برای تغییرات، افزایش رقابت ها در درون خاندان حاکم، ترس از کودتا و برکناری از قدرت، همراه با  تاثیراتی که بهار عربی بر ذهن حاکمان این کشور گذاشت  فضا را برای کناره گیری داوطلبانه و واگذاری قدرت مهیا نمود. شیخ تمیم جوان که اکنون به همراه دیگر نیروهای جوان و تحصیلکرده  به قدرت رسیدند سیاست های جدیدی را در پیش گرفته که تا حدودی متفاوت از قبل بود. قطر که قبلا در بسیاری از تحولات نقش خاص وجداگانه ای را برای خود قائل بود اکنون در سایه سیاست های جدیدی که شیخ تمیم بر اساس نزدیکی به سیاست های عربستان در تحولات منطقه پی ریزی کرد را دنبال می نماید.

 از سوی دیگر عربستان سعودی پس از پشت سر گذاشتن تبعاتی که بحران یازده سپتامبر برای مشروعیت این کشور ایجاد کرد ، اکنون پس از بهار عربی در لاک دفاعی فرو رفته بود، سیاست های جدیدی را در پیش گرفت. کنترل بحران در یمن بر اساس طرح صلحی که کشورهای شورای همکاری خلیج فارس ارائه نمودند و در آن عربستان پیشتاز بود به صحنه سیاسی در منطقه بازگشت. همزمان کنترل بحران در بحرین با کمک نیروهای نظامی که از کشورهای حاشیه خلیج فارس به آن جا اعزام شده بودند به موقعیت این کشور کمک نمود.

اما تغییر مهم از مهم ترین پایتخت عربی یعنی مصر شروع شد. مصر بزرگ ترین کشور عربی زبان و مرکز سیاسی و روشنفکری کل جهان عرب در دنیای امروز است. سقوط دولت اخوان المسلمین در مصر با حمایت قاطع و همه جانبه سیاسی و مالی عربستان و رسانه های این کشور مانند العربیه  مواجه گردید، که بر خلاف رسانه های وابسته به قطر مانند الجزیره رویکرد متفاوتی را در پیش گرفت و از برکناری مرسی از قدرت و تغییرات در مصر با عنوان انقلاب دوم  و ادامه انقلاب  مردم مصر یاد نمود. قطر اکنون در سایه سیاست های رهبران جدید  آن حمایت قاطعی را که در ابتدای سرنگونی مبارک و پیروزی اخوان المسلمین انجام می دادند را کاهش داد و با دیگر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس همراه شد. اما ترس عربستان از حکمرانی نیروهای اخوان المسلمین در جهان عرب به دلیل قرائت و تفسیر خاصی که آن ها از حکومتداری در اسلام داشتند با روایت  ویژه ای که حاکمان عربستانی را در حکومت نگه میداشت متفاوت بود. اخوان المسلمین که داری افکاری جهانی برای حکمرانی در دیگر کشورها بودند و شعبه های دیگر آن در سایرکشورها نیز فعالیت های خود را علنی تر کردند.  ادامه این روند نیز می توانست حکومت خاندان آل سعود و دیگر حاکمان موروثی در کشورهای هم پیمانش را تهدید نماید. هر چند مرسی و اخوان المسلمین جهت کاهش ترس حاکمان عربی از این مورد بسیار تلاش نمودند، از آن جمله می توان به اولین سفر خارجی مرسی به عربستان اشاره نمود که در جهت نزدیکی به این کشور انجام داد که در نهایت نتوانست خیال حاکمان عربستانی را آسوده نماید و آن ها همواره در صدد آن بودند که در زمان مناسب برای کاهش این خطر تدابیر لازم را به اجرا بگذارند که سرنگونی مرسی بوسیله ارتش و حمایت های خیابانی که از آن  به عمل آمد بهترین فرصت را برای عربستان فراهم نمود. عربستان سعودی به همراه دیگر کشورهای ثروتمند خلیج فارس مانند امارات متحده عربی و کویت  حمایت های اقتصادی بالغ بر 12 میلیارد دلار را برای کمک به اقتصاد ورشکسته مصر وعده دادند، این مقدار کمک نسبت به این مدت کوتاه مقدار بسیار زیاد می باشد. چنان چه مقامات مصری این میزان از کمک ها را برای گذار از مرحله انتقالی کافی می دانند و نیاز آن ها را برای گرفتن وام از صندوق بین المللی پول برای دوره انتقالی برطرف می کند.

در صحنه نبرد در سوریه نیز با تضعیف موقعیت قطر و جایگزینی عربستان با این کشور مواجه شدیم. گزینه های مورد حمایت قطر نتوانستند دوباره به رهبری ائتلاف مخالفان سوریه برسند و این بار گزینه مورد حمایت مستقیم عربستان که گفته می شود به طور مستقیم از طرف سرویس استخباراتی عربستان  معرفی شده بود به ریاست ائتلاف بر گزیده شد. در ادامه نیز غسان هیتو ریس دولت موقت نیز به عنوان آخرین نیروهای وابسته به قطر از مقام خود استعفا نمود تا نیروهای وابسته به عربستان بتوانند کنترل مخالفان را به دست بگیرند. احمد عاصی جربا پس از برگزیده شدن به ریاست ائتلاف به کمک های نظامی و سلاح های پیشرفته ای که عربستان در اختیار آن ها خواهد گذاشت اشاره نمود و در اولین سفر خارجی خود به ریاض رفت و مورد استقبال ولیعهد عربستان قرار گرفت و به مشورت با مقامات این کشور قبل از سفر به کشورهای اروپای و غربی پرداخت که این از نقش پر رنگ عربستان در بحران سوریه حکایت دارد. در لبنان نیز تلاش های عربستان جهت تضعیف جریان 8مارس و حزب الله برای جدا کردن گروههای همراه حزب الله  از جمله میشل عون درجریان است که نشانه های آن اکنون در لبنان قابل مشاهده است. این امر می تواند به افزایش قدرت چانه زنی نیروهای هوادار عربستان در لبنان منجر شود.

دورنمای رخداد

موقعیت سیاسی، ژئوپلتیکی و اقتصادی عربستان سبب گردیده تا این کشور همواره نقش فعال وتاثیر گذاری را در معادلات منطقه ایفا نماید. در چند دهه ی گذشته و تا پیش از شروع بهار عربی، عربستان سعودی و مصر به همراه کشورهای حاشیه خلیج فارس محور موسوم به محور اعتدال عربی را در خاورمیانه رهبری می کرد. اما پس از بهار عربی و سقوط متحدان و هم پیمانان منطقه ای ریاض و به حکومت رسیدن گروههای با گرایشات اخوانی در این کشورها موجب تضعیف جایگاه این کشور گردیده بود. در سایه تحولات جدید و فرصت طلبی که مقامات سعودی از آن استفاده نمودند فضا برای بازگشت دوباره آن ها و حضور قدرتمندانه در منطقه را فراهم نمود، که شاهد حضور پررنگ آن ها در بسیاری از پروندهای مهم منطقه خواهیم بود. آگاهی و فهم دقیق از این مهم  که همزمان شده است  با روی کار آمدن دولت جدید به ریاست دکتر روحانی در ایران می تواند کمک شایانی به پیشبرد سیاست های منطقه ای کشورمان در آینده بنماید.

    

مطالب مرتبط