مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

 تحولات منطقه ای و فرصت های جدید تهران- قاهره

اشتراک

 

داود احمدزاده

 کارشناس مسائل مصر 

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC 

 

سفر دکتر مسعود پزشکیان به قاهره و شرکت در نشست دی  8 در شرایط سخت منطقه  خاورمیانه و بازآرایی ائتلاف هاواتحادها آن بعد از سرنگونی  رژیم سابق  سوریه  و نیز تداوم حملات فراگیر اسرائیل  در مرزهای اشغالی  با این کشور، آینده تحولات ونیز چگونگی تنظیم مناسبات دیپلماتیک رسمی  تهران- قاهره به عنوان دو کنشگر اصلی و اثرگذار در دنیای اسلام را  با پرسش های جدی تر مواجه ساخته است .

مصر از زمان کودتای افسران آزاد، بدلیل ظرفیت های سیاسی و نظامی با تکیه بر دو عنصر اصلی ناصریسم ( سوسیالیسم- ناسیونالیسم عربی) به دنبال نقش آفرینی در مسئله فلسطین بوده است. تا قبل از صلح با رژیم اسرائیل وطی جنگ های 1952 و 1967، مصر به دنبال آن بود که از طریق نسبت به باز پس گیری مناطق اشغالی فلسطین اقدام کند. اما بعد از ناکامی های جدی، مصر اولین کشور در دنیای عرب بود که در دوره انور سادات با عدول از آرمان ناصریسم در رهبری مبارزات علیه رژیم اسرائیل گام هایی اساسی برای نزدیکی به این رژیم و آمریکا برداشت. زمانی که جمال عبدالناصر حاکم مصر بود، این کشور از قدرت های محوری در جهان عرب بود، با درگذشت ناصر و افول ناسیونالیسم عربی و ظهور رقبای جدید، مصر از رهبری دنیای عرب فاصله گرفت.

تهران – قاهره  بعد از وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1979  به دلیل  اتخاذ سیاست  های  متضاد دو کشور در حوزه های  سیاسی- امنیتی در  منطقه خاورمیانه  و شمال آفریقا دچار کشیدگی  و تیرگی روابط شدند. بطوریکه سفر انور سادات به سرزمین های اشغالی  وسخنرانی وی درکنست وشناسایی این رژیم در سال 1981  منجر به قطع کامل روابط سیاسی دو کشور گردید.  نزدیکی مصر بعنوا ن داعیه دار رهبری دنیای عرب و نقش این کشور در میانجی گری مذاکرات صلح میان اعراب و اسرائیل  با محوریت قرارداد کمپ دیوید موجب دوری بیشتر ایران از مصر گردید. در این سال ها مصر همواره در مدار منافع غرب  حرکت کرده و ایران را متهم به  حمایت از گروههای اسلامگرا در منطقه وحتی نزدیکی به اخوان المسلمین  می نمود .

تیرگی روابط در طول نزدیک به 30 سال حکومت حسنی مبارک جانشین  سادات ادامه یافت . مبارک  نیز با تاکید بر راه  سادات در نزدیکی به غرب و اسرائیل همکاری امنیتی و اطلاعاتی گسترده ای  با آنها تاکید داشت. مصری که تا انقلاب بهار عربی  2011 به همراه عربستان سعودی از جمله کشورهای محافظه کار جهان عرب برای حفظ ثبات و نظم و جلوگیری از گسترش هرگونه ناآرامی مدنی و تحولات انقلابی تلاش نمود.

بطور کلی از سال 1980 سیاست خارجی مصر بر اساس حفظ توازن منطقه ای و جلوگیری از  فروپاشی رژیم های  محافظه کار جهان عرب  شکل گرفته بود. ضمن اینکه مصر در گذشته برای برقراری صلح میان  اعراب و رژیم اسرائیل نقش درخشانی ایفا کرده است. مصر از زمان توافق صلح که در سال ۱۹۷۹ با رژیم اسرائیل امضا کرد، نشان داده که در هر شرایطی به دنبال حفظ و توسعه روابط با رژیم اسرائیل است. از سوی دیگر قاهره به محور مذاکرات آشتی ملی میان دو گروه فلسطینی حماس و فتح تبدیل شد و از خواسته فلسطینیان مبنی بر تشکیل دولت مستقل فلسطینی در سرزمین‌های 1967 حمایت می کرد، همه اینها نشانه‌هایی از تغییر راهبرد خارجی مصر به شمار می‌رفت. راهبردی که بیشتر بر روابط با جهان اسلام و منطقه تمرکز یافته بود .

 

بعد از  سرنگونی دولت اقتدارگرا مبارک قدرت یابی اسلام گرایان اخوانی به رهبری محمد المرسی انتظار میرفت روابط دو کشور وارد با عبور از تنش ها  و اختلافات دیرینه وارد مرحله ای جدی تر شود . با این وجود ، سیاست  اخوانی ها به دلیل تنش ها ی منطقه ای به ویژه اختلاف دو کشور در بحران سوریه همچنان تیره ماند .

 

با بازگشت مجدد  نظامیان به قدرت در سرزمین فراعنه  و نزدیکی بیشتر مصر با عربستان و امارات در ائتلاف سازی های  منطقه ای علیه ایران فرصت مناسب برای همکاری و بازسازی روابط دو کشور  با چالش های جدی مواجه گشت . تلاش مصر برای مداخله گر  در ترتیبات امنیتی خلیج فارس  به ویژه حمایت از ادعاهای واهی امارات  در موضوع جزایر سه گانه ایرانی  و حضور نیروهای نیابتی ایران  به ویژه حزب ا.. لبنان  ونیز حوثی های یمنی  از مولفه اثرگذار در روابط دو کشور محسوب می گردید .

 

با این وجود ، بعد از طوفان الاقصی  و جنگ فراگیر منطقه ای میان محور مقاومت  و اسرائیل نگاه مصر نسبت به این تحولات  با تغییراتی روبرو شده است . مصر  همراه برخی از کشورهای اسلامی از تشکیل دو دولت  حمایت می کند با توجه به رای جدید مجمع عمومی سازمان ملل متحد  در ایجاد بستر لازم برای عضویت کامل  فلسطین در این نهاد بین المللی، مصر به تلاش های خود  در این  راستا ادامه خواهد داد. چگونگی حل و فصل موضوع غزه به عنوان عامل امنیتی برای مصر در نوع نگاه به آینده روابط با رژیم اسرائیل  بسیار مهم و تعیین کننده است.

مصر واقف است  سیاست های افراطی نخست وزیر رژیم اسرائیل حتی موجب  موضع گیری حامیان اصلی آن چون آمریکا و برخی کشورهای  اروپایی شده است  و رژیم اسرائیل بدون حمایت کامل آمریکا توان پیشبرد اهداف جنگی خود را  در نوار غزه و مناطق اشغالی نخواهد یافت. بنابراین  تلاش مصر برای هماهنگی کامل با شرکای عرب خویش نظیر عربستان سعودی و در اتخاذ سیاست واحد در قبال موضوع فلسطین بیشتر خواهد شد.  مصر تضعیف موضع جریان افراطی راست گرایی رژیم اسرائیل به رهبری  نتانیاهو را به نفع خود می بینند.  بنابراین در تلاش است ضمن حفظ قراردادهای صلح و همکاری امنیتی با تلاویو در پسا جنگ غزه شرایط جدیدی به نفع خویش رقم زند . به نظر می رسد آمریکا و اروپا  نیز از بازیابی مجدد نقش مصر در موضوع فلسطین  و پایان جنگ در غزه هم داستان هستند  و این امر می تواند به تقویت  نفوذ منطقه ای قاهره کمک کند. به نظر می‌رسد سیسی امیدوار است. افزایش تلفات جنگ در نوار غزه به ویژه در میان غیر نظامیان ضمن گسترش افکار ضد جنگ در منطقه وجهان فشار ها را برای  ایجاد آتش بس در نوار غزه بیشتر سازد

از دیگر سو، به علت تحولات دریای سرخ و به تبع آن رویگردانی بیشتر شرکت‌های کشتیرانی جهان از عبور از کانال سوئز و یافتن مسیرهای دریایی جایگزین عملا این کانال مصری به عنوان یکی از مهم‌ترین منابع درآمدی این کشور با درآمد سالیانه حدود ۱۰ میلیارد دلار در معرض از دست دادن اهمیت ژئواکونومیک خود قرار گرفته و تداوم این وضعیت می‌تواند آسیب جبران ناپذیری به این موقعیت بزند.با گذشت یکسال از جنگ در نوار غزه حدودا دو میلیارد دلار از درآمد مصر از این کریدور دریایی کم شده است. و حکومت مصر در مواجهه با این تهدید نیز دروضعیت انفعال قرار دارد. مواجهه با این تهدید نیز می‌طلبید که قاهره دستکم بیشتر از هر طرف دیگری برای پایان دادن به جنگ غزه مداخله می‌کرد تا به تبع آن دریای سرخ آرام گیرد و کانال سوئز به روال طبیعی خود بازگردد.

آنچه بر نگرانی های  دو کشور افزوده تحولات شتابزده در سوریه و حاکمیت نیروهای معارض تحت رهبری تحریر شام و اثرگذاری این تحولات بر نظم منطقه ای و منافع  دو کشور است .

مصر همواره از حاکمیت سوریه و یکپارچگی آن ونیز عدم رشد جریانات افراطی و سلفی در آن حمایت می کرده وبدلیل روابط دیرینه تاریخی میان دمشق – قاهره وقوع آشوب های  سیاسی  و وقوع جنگ داخلی و مداخله قدرت های دیگر را به ضرر منافع خود می بینند .

در بحث سوریه دو عنصر اثر گذار  بر روند سرنگونی دولت قبلی  و حاکمیت معارضین سوری  در سطح منطقه ای ترکیه  و اسرائیل است . مصریها نسبت به قدرت یابی مجدد اسلامگرایان سلفی با محوریت اخوانی در سوریه نگرانند وتلاش های ترکیه برای نفوذ بیشتر در این کشور را در راستای سیاست های نوعثمان گرایی دولت اردوغان می دانند.  موضوع اخوان المسلمین به عنوان مولفه منفی واثر گذار درتیرگی روابط فیمابین مانع در هرگونه همکاری نزدیک میان مصر وترکیه بوده است . گرچه  اردوغان  در راستای سیاست آشتی با دنیای پس از شکست  الگوی حکمرانی اخوانی در منطقه خاورمیانه وشمال آفریقا با تغییر رویکرد تلاش نمود از شکاف بیشتر با مصر جلوگیری کند .

از دیگرسو گسترش جنگ وحملات همه جانبه رژیم اسرائیل به لبنان نگرانی های امنیتی مصر را افزایش داده است . احتمال پاسخ ایران به حملات  اسرائیل  در قالب وعده صادق 3 و وقوع جنگ گسترده منطقه ای تلاش های مصر برای کنترل بحران درقالب یک کشور میانجی می تواند با ناکا می بیشتری روبرو شود . مصر درتلاش هست  با حمایت از استقلال وحاکمیت لبنان  بدون ورود به صف بندی جدید نظامی درمنطقه همچنان نقشی در فردای جنگ اخیر برای خود  ایفاکند.

در شرایط موجود مصر ایران در مسائل منطقه ای به ویژه ایجاد امنیت پایداردر غرب آسیا  وکاهش تنش ها در سوریه  والزام آتش بس دایمی در نوار غزه  ولبنان اشتراک نظر دارند.  ازسوی دیگر پتانسیل های  دوکشور در زمینه همکاری اقتصادی وسرمایه گذاری مشترک در حوزه مهم نفت وگاز بسیار بالاست . همچنین روابط فرهنگی میان دوملت به رغم عدم روابط رسمی دیپلماتیک همواره بر قرار بوده است

موضوعی رئیس جمهور ایران در دیدارالسیسی  بدرستی به آن اشاره نمود با توجه به عزم دولت ایران بر اولویت  بر روابط همسایگی  وتاکید  برگسترش آن در دنیای اسلام  مصر کاندیدای داشتن روابط نزدیک  وسازنده با ایران  است. نیازهای متقابل دوکشور در همه زمینه  به ویژه در صلح سازی در منطقه وکاهش تنش ها  امر ضروری است .

مصر در کنار عربستان سعودی  می تواند نقش مهمی در گذار از دوران سخت  وورود به عرصه جدید توامان با صلح ثبات در سوریه ونوارغزه ولبنان بازی کند و ایران می توانداز پتانسیل این کشوردر ایجاد توازن قدرت در منطقه ومهار سیاست های تهاجمی ترکیه واسرائیل  استفاده کند. شرط اول اعتماد سازی بیشتر وتداوم مذاکرات در سطح عالی بر پیوند مجدد دوکشور واعتماد سازی است .

 

 

مطالب مرتبط