مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

تبعات بحران سوريه در روابط ايران و حماس

اشتراک

محمد رضا حق شناس

مركز بين المللي مطالعات  صلح – IPSC

بيان رخ داد

نگاهي به پيشينه روابط ايران و حماس ما را متوجه اين نكته مي سازد كه رويكرد مقاومتي حماس در برابر رژيم اسرائيل و همسويي با مباني  ج.ا.ايران درباره حمايت  جهان اسلام از مسئله فلسطين، موجب شد كه روابط ايران با جنبش حماس از سال 1991 آغاز شود ودامنه فعاليت حماس در ايران تا گشايش دفتر سياسي در تهران افزايش يابد. تا جايي كه روابط اين دو  همواره در طول زمان از پايداري نسبي برخوردار بوده است، به نوعي كه اوج  حمايت هاي ايران از حماس در جنگ 22 روزه 2008  و 8 روزه 2012 عليه نوار غزه  بود.  اما پس از وقوع  تحولات در كشورهاي عربي حوزه خاورميانه و شمال آفريقا اين روابط  دچار تغييراتي  شد، بدون شك محور اين اختلاف نگرش متفاوت ايران و حماس به بحران دو ساله سوريه مي باشد.  سوريه كه  طي 25 سال گذشته حلقه  وصل ايران و حماس بوده، حال به نقطه اختلاف و فصل آن منجر شده است. چراكه به نظر مي رسد، در اين زمينه داراي مواضع واحدي نيستند، ايران  ضمن در پيش گرفتن سياست  حمايت از بشار اسد سعي بر آن داشته كه جنبش حماس را در اين زمينه با خود همراه نمايد و اين جنبش را به بشار اسد نزديك نمايد، اما جنبش حماس تحت تاثير جماعت اخوان المسلمين سوريه كه جزو مخالفان سرسخت بشار اسد به حساب مي آيند، در مخالفت با بشار اسد  برآمده به گونه اي كه با تشديد درگيري در سوريه رهبران حماس دفتر اين جنبش را از دمشق به دوحه وبعد به قاهره انتقال دادند و با توجه به علقه هاي ايدئولوژيك اخواني حماس روابط خود را با مصر گسترش داده است.

واژگان كليدي: بحران سوريه، ايران،جنبش حماس، پراگماتيسم ديني ،متحدان عربي،اخوان المسلمين.

تحليل رخداد

دراواخر دهه ۱۹۹۰ که اردنی ها خواهان خروج رهبران حماس از خاک خود شدند و رهبران حماس در نهایت به دمشق رفتند، ایران در کنار سوریه به مهمترین حامی نظامی-تسلیحاتی ویکی از مهمترین حامیان مالی حماس تبدیل شد. حمایتی که از عوامل پایداری حماس در برابر حملات سنگین هوایی و زمینی رژيم اسرائیل به شمار می رود. با قرار گرفتن حماس در محور مقاومت، ايران به اين جنبش به عنوان يك اهرم و بازوي امنيتي واستراتژيك مي نگريست، به نوعي كه در مقابل رژيم اسرائيل و حتي در درون گروه هاي داخلي فلسطين بتوان يك توازن وتعادلي را ايجاد نمايد، و اين همسويي منجر به حمايت هاي مالي و تسليحاتي ايران از حماس شده است. با این همه به دنبال اعتراضات مردمی در سوریه و ناآرامی‌های این کشور، حماس علیرغم حمایت همه جانبه ایران از حکومت بشار اسد رئیس جمهور سوریه، از سیاست ایران پیروی نکرد.  ايران از حماس خواسته بود كه در دمشق باقي بماند  واتحاد خود را با بشار اسد حفظ كند. حماس که ۱۳ سال (۱۹۹۹-۲۰۱۲) دفترش در دمشق بوده و مورد حمایت نظامی، مالی و سیاسی دولت سوریه بوده است، ولی حالا از  اعتراض ها و مخالفت هاي مردم سوریه  عليه بشار اسد حمایت می کند، و اختلافات تا به آنجا ادامه پیدا کرد که خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس که دفتری در تبعید در دمشق، پایتخت سوریه، داشت به مصر نقل مکان کند. به نوعي كه اين رويكرد حماس در تقابل با رويكرد ايران قرار داشته است. ج.ا.ايران نيز در واكنش به اين تصميم حمايت مالي خود را از اين گروه قطع كرد و حماس به دنبال اين اقدام با كسري بودجه مواجه شد. اگر چه در درگيري هاي هشت روزه  بين حماس و رژيم اسرائيل، ايران از اين  جنبش حمايت هاي تسليحاتي ونظامي به عمل آورد. از سويي، ايران به عنوان متحد اصلي واستراتژيك سوريه، در روابط خارجي خود نيز متاثر از اين بحران واقع شده است، به نوعي كه تاثير بحران سوريه بر روابط خارجي ايران طي بحران دو ساله اين كشور تا حدودي مشابه تاثير قضاياي فلسطين در عرصه روابط خارجی ايران تلقي مي شود. اما تحولات  اخير در سوريه موجب شده ايران ميان دو محور روابط خارحي خود يعني حمايت از فلسطين به ويژه  جنبش حماس و حفظ روابط استراتژيك با سوريه  دچار مشكل شود. ترديدي نيست كه ايران هدف  خود از حمايت بشار اسد را حفظ محور مقاومت مي داند، به نوعي كه سعي دارد با حفظ حكومت فعلي بشار اسد اين حاشيه ي عمق استراتژيك را حفظ نمايد، اما در درون اين محور مقاومت عضوي ديگر قرار دارد و آن جنبش حماس است، كه به دليل رويه و رويكرد مسلحانه وغير سازشگر اين جنبش در برابر اسرائيل مورد حمايت سوريه و ايران بوده است.

پراگماتيسم ديني حماس

تحولات جهان عرب وبه ويژه بحران سوريه سبب گرديد كه جنبش حماس در رويكرد و رويه مبارزاتي خود تغييراتي بدهد. یارگیری‌های جدید، فروگذاشتن اتحادهای پیشین با برخی از کشورهای منطقه از جمله سوريه و نیز بازخوانی مشی و رویه سیاسی موجود از مهم‌ترین تاثیرات یادشده بوده است. همان گونه كه در ميان گروه هاي فلسطيني بحث‌ها و تصمیمات کنونی در باره تشکیل دولت انتقالی مشترک میان فتح و حماس و طرح آشتي ملي، برگزاری انتخابات عمومی همزمان در ماه‌های آینده در نوار غزه و کرانه غربی و ….نشان از رويكرد جديد حماس دارد، به نوعي كه حماس از مواضع پيشين خود عدول كرده و مواضع ملايمي را در پيش گرفته است. بنابراين در صورت تكرار مواضع حماس و حمايت از مخالفان و معترضان بشار اسد و موفقيت طرح آشتي ملي، محور مقاومت شامل ايران،حزب الله ،سوريه و حماس در خطر تضعيف جدي قرار خواهد گرفت. آن گونه كه  موسي ابومرزوق معاون دفتر سياسي حماس ابراز داشته كه اگر ايران نمي خواهد افكار عمومي جهان عرب را عليه خود تحريك كند، بايد در مورد حمايتش از رژيم بشار اسد در سورريه بازنگري كند.[1] نماد این سیاست، به دست گرفتن پرچم مخالفان سوریه توسط خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس درمراسم بیست و پنجمین سالگرد تاسیس این جنبش در غزه بود. مشعل در سخنرانی خود در این مراسم در غزه اعلام کرد “حماس جزء هیچ محوری نبوده و نیست، نه محور سوریه و نه ایران.”[2] جمهوري اسلامي ايران  كه همواره با وجود فشار هاي كشورهاي غربي ازآرمان مقاومت و حماس در برابر رژيم اسرائيل حمايت كرده است، اين موضع  گيري جديد حماس مي تواند در پازل منطقه اي به نفع اسرائيل تمام شود. [3] حماس با فاصله گرفتن از سوريه وايران وتحت تاثير تحولات جهان عرب و با حمايت از طرح عضويت ناظر غير عضو فلسطين از سوي محمود عباس در سازمان ملل، مشغول بازبینی مشی و سیاست خود در قبال اسرائیل است. این بازبینی به بحث سود و زیان‌ استفاده از خشونت علیه اسرائیل بیش از پیش دامن زده و نشانه‌هایی از وداع با حملات تروریستی و مسلحانه علیه اسرائیل و قبول موجودیت این کشور در مرزهای ۱۹۶۷ را در درون این سازمان تقویت کرده است. تا جايي كه حماس در این دوره هم اعلام کرده که در صورت درگیری احتمالی ایران و اسرائیل، دخالتی در این موضوع نخواهد کرد. بنابراين اين اعلام مواضع حماس حاكي از آن است كه قصد دارد خود را با تحولات خاورمیانه بعد از بهار عربی هماهنگ کند، بهار عربی به طور مستقیم جنبش فلسطینی حماس را درگیر خود نکرده است، اما تاثیرات غیرمستقیم شدیدی بر مشی و متحدان این سازمان گذاشته و زمینه‌ساز رشد نوعی پراگماتیسم ديني در درون آن شده است.

نزديكي حماس به متحدان عربي

  ناآرامي در سوريه باعث شد كه جريان مقاومت در فلسطين به ويژه حماس با چالشي جدي مواجه شود، به نوي كه  با احتمال دادن به سقوط حكومت بشار اسد ونياز به يافتن متحدان تازه در دنياي عرب، سبب گرديد كه جنبش حماس  اعضاي خود را از سوريه خارج و در حمايت از مخالفان بشار اسد اقدام كند.  اين يك واقعيت است كه بخشي از معارضان و مخالفان دولت سوريه اخوان المسلمين سوريه مي باشد و از آن جا كه حماس يك جريان و شعبه اي اخواني است و به طور طبيعي با محيط اخواني در منطقه هم بستگي دارد و از سوي ديگر سوريه و ايران  همواره از پايه هاي محور مقاومت محسوب مي شوند و در چند دهه اخير مهم ترين حامي مقاومت فلسطين بوده اند، اما بحران سوريه و مواضع ايران در حمايت از بشار اسد، منجر به اين شده كه حماس در ميان هم بستگي تشكيلاتي-ايدئولوژيك و هم بستگي و همگرايي استراتژيك منطقه اي،  همسويي ايدئولوژيك را انتخاب كند. به نوعي كه اين جنبش با قدرت يابي اخير اخوان المسلمين در صحنه كشورهاي در حال تحول(مصر،تونس) فضاي تنفسي جديدي را يافته و هم چون گذشته صرفا خود را در حوزه روابط با ايران وسوريه محدود نكرده و سعي دارد به عنوان يك بازيگري مهم منطقه اي در پي ايفاي نقش باشد. به عبارتي حماس مي خواهد رشته هاي خود را محكم تر كند تا با قدرت بيشتري در عرصه سياسي فلسطين( و رقابت با گروه فتح) و منطقه نقش آفريني كند. اهمیت این موضوع برای حماس در این است که بازیگران اصلی جهان عرب (مصر، اردن، عربستان و قطر ) و ترکیه به عنوان بازیگر غیر عربی در حالی خواهان سقوط دولت بشار اسد هستند که حماس در معادلات درون فلسطینی و فلسطینی- اسرائیلی به حمایت این قدرتها یا تعامل با آنها نیاز دارد. به عبارتي حماس به دنبال پايگاه هاي ديگري در خاورميانه و تامين مالي از طريق آنهاست. بعد از وقوع بهار عربي  حماس به همان سرعتي كه از سوريه وبه نوعي حتي از ايران دور شده است به مصر نزديك تر شده است. برخی از تحلیل‌گران معتقدند حماس به عنوان شعبه‌ی فلسطینی اخوان‌المسلمین، نمی‌تواند موضعی در تضاد با اخوان‌المسلمین سوریه و مصر که از اعتراضی مردم سوریه علیه حکومت بشار اسد حمایت می‌کنند، اتخاذ کند. شاید به همین دلیل است که حماس در یک سال اخیر سعی کرده بیش از پیش به حاکمان جدید مصر نزدیک شود  و از اين رو روابط حماس و مصر به دليل ريشه ها و تمايلات اخوان المسلميني حماس تقويت شده است، بدین ترتیب این جنبش فلسطینی درصد اين است كه در دنیای عرب متحدان تازه‌ای بیاید و از وابستگی شدید خود به سوريه وايران بکاهد.[4]

ضمن اينكه بحث تشيع-تسنن نيز در تحليل هاي اخوان و مصر جايگاه ويژه اي دارد.  از آنجا كه اخوان المسلمین در سوریه یکی از نیروهای فعال در میان معترضان و مخالفان حکومت بشار اسد است. هم به این دلیل و هم برای از دست‌ ندادن حمایت کشورهای سنی مذهب عربی، حماس به گونه اي عمل كرده است که به حمایت از دولت اسد در برخورد با مخالفانش یا سکوت در برابر این رویه متهم نشود. این رویکرد اتحاد پایدار حماس با دولت سوریه را دچار تزلزل ساخت، با این همه برای حماس بر خلاف حزب‌الله، گسستن از رژیم سوریه وفاصله گرفتن از ايران چندان دشوار نبوده است، زیرا علاوه بر شیعه ‌نبودن این گروه و اشتراک مذهبی آن با کشورهای عرب خلیج فارس، رابطه آن نیز هیچگاه با این کشورها قطع نشده است. حتی عربستان سعودی نیز به رغم خصومت با رژیم سوریه، هیچگاه در صدد برنیامد که حماس را به خاطر اتحاد با این رژیم به عنوان دشمن خود تلقی کند و از آن به عنوان متحدی بالقوه در زمانی که شرایطی متفاوت در منطقه شکل بگیرد، صرفنظر کند. در حال حاضر قطر نيز در تلاش است که امکانات تازه‌ای را برای رهبری در تبعید حماس و گسست قطعی آنها با دولت اسد فراهم کند. از سوي ديگر  جنبش حماس نيز روابط خود را با قطر نيز بيشتر كرده است ، تا جايي كه امير قطر به دعوت رهبران حماس وارد نوار غزه شده بود.دولت قطر با تشكيلات خودگردان فلسطيني نيز روابط نزديكي دارد و كوشيده است به عنوان ميانجي،اختلاف بين حماس و تشكيلات خودگردان را رفع كند. حماس روابط خود را با تركيه نيز بسط و گسترش داده است به نوعي كه خالد مشعل از رهبران بلند پايه حماس كه براي شركت در كنگره حزب حاكم توسعه وعدالت به تركيه سفر كرده بود،از اردوغان نه تنها رهبر تركيه بلكه يك رهبر جهان اسلام نام برده است. اين اظهار نظر به منزله نوعي بند بازي و پراگماتيسم ديني محاسبه شده حماس در شرايط حساس فعلي منطقه به حساب مي آيد. به نوعي كه بحران سوريه نيز مجالي را فراهم آورده تا مصر و تركيه جهت ايفاي نقش رهبري در جهان اسلام تلاش مضاعف كنند. بحران سوريه ضمن اينكه سبب واگرايي هاي در روابط ايران و حماس شد،از سويي سبب نزديكي و همگرايي اين جنبش به متحدان عربي گرديده است .از اين رو نزديكي حماس به كشورهاي فوق الذكر و حمايت از مخالفين دولت سوريه مي تواند آغاز يك فرايند چالشي براي ايران باشد، به نوعي كه حماس به سوي يك ائتلاف  سنی سير مي كند.

دورنما

در پايان بايد اشاره داشت كه چشم انداز روابط ايران و حماس مبتني برتداوم محور مقاومت است به نوعي كه اگر تشكيك وتضعيفي در محور مقاومت ايجاد شود ،روابط ايران وحماس نيز تحت تاثير قرار خواهد گرفت، بنابراين در صورت سقوط بشار اسد حلقه واسطه از بين رفته و به نوعي حماس به طور جد در پي جايگزيني مي باشد، گرچه ايران تا جايي كه امكان دارد سعي دارد با حمايت هاي خود و ابتكارات ديپلماتيك از جمله طرح شش ماده اي، نظام سياسي فعلي سوريه وحتي جايگزين را در درون محور مقاومت نگه دارد. اما  همچنان كه بحران در سوريه بر روابط ايران و حماس تاثير گذار بوده،سقوط بشار اسد نيز مي تواند در جهت تضعيف محور مقاومت وسردي در روابط ايران وحماس گردد. بنابراين بحران سوريه از يك سو سبب انكسار وشكاف در محور مقاومت گرديده و از سوي ديگر سبب تمايل پيدا كردن حماس به كشورهاي ديگر ومخالف با دولت فعلي بشار اسد، جبهه مخالف را گسترده تر كرده است.  و تحت تاثير تحولات در خاورميانه و روي كارآمدن گروه هاي اسلام گراي اخوان المسلمين در كشورهاي عربي و نزدیکی و تاثیر ملموس این نیروها بر حماس، اين جنبش دست خود را باز تر ديده و به نوعي سعي دارد كه با نزديكي به اين كشورهاي ميانه رو عربي مشي رو به اعتدالي را در پيش گيردو از وابستگي ها و حمايت هاي ايران از اين جنبش بكاهد. اما حماس همچنان به حمایت های مالی و تسلیحاتی ایران نیاز دارد و در مقابل، ایران  نيز به حماس به چشم یک اهرم فشار علیه اسرائیل و نیز سایر بازیگران مخالف مبارزه علیه اسرائیل در خاورمیانه می نگرد. در چنین چارچوبی، تا زمانی که دشمنی ایران و حماس با اسرائیل ادامه داشته باشد و هر دو معتقد به مبارزه علیه اسرائیل باشند، احتمال تغییر اساسی در همکاری ها واتحاد راهبردی ایران و حماس در مساله اسرائیل، حتی با تغییر حکومت در سوریه،  مشکل به نظر می رسد.


[1] : http://news.gooya.com/politics/archives/2012/11/151095iphone.php.

[2] : http://guneynews.org/2012/12/10.

[3] : http://www.parsine.com/fa/news/70674/.

[4] : http://www.dw.de\a-15734288

مطالب مرتبط