بررسی زمینه های(فرصت های) قدرت نرم ایران در آسیای مرکزی و ارائه راهکارها

جواد بخشی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد:
یکی از مهمترین ابزارهای مورد استفاده کشورها برای تاثیرگذاری بیشتر در عرصه سیاست خارجی، دیپلماسی عمومی است و در این رابطه قدرت نرم، منبع دیپلماسی عمومی تلقی میشود. با گسترش دیپلماسی عمومی، قدرت نرم یک کشور میتواند بهبود یافته و تقویت شود. ایران با توجه به پیشینه تمدنی، تاریخی، فرهنگی و مذهبی خود از منابع قدرت نرم مناسبی برخوردار است که در صورت توجه و برنامهریزی برای هدفمند کردن و بهرهبرداری از منابع بالقوه میتواند یکی از کشورهای موفق در کاربرد دیپلماسی عمومی و قدرت نرم در منطقه باشد[1]. با توجه به اینکه آسیای مرکزی از جایگاه ویژهای در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخوردار است و رقبای منطقهای و فرامنطقهای ایران نیز در این منطقه حضور گستردهای را دارند در این تحقیق به دنبال پاسخ به این سوال هستیم که ایران از چه ظرفیتهایی برای گسترش قدرت نرم خود در این منطقه برخوردار است و برای تقویت این فرصتها و زمینهها، باید چه راهکارهایی را در پیش بگیرد؟
واژگان کلیدی: قدرت نرم، ایران، آسیای مرکزی، ظرفیتهای دیپلماسی عمومی ایران
تحلیل رخداد:
جوزف نای در کتاب خود تحت عنوان “قدرت نرم؛ ابزاری برای موفقیت در سیاست جهانی” به این موضوع اشاره میکند که قدرت نرم یک کشور در مقابل قدرت سخت قرار میگیرد و بر خلاف قدرت سخت که بر اجبار و زور متکی است، قدرت نرم بر اقناع تاکید دارد و در صدد جذب دیگران از طریق جذابیت است. در واقع قدرت نرم همان جذابیت کشور در نگاه دیگران است[2]. دیپلماسی عمومی و قدرت نرم ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. در واقع دیپلماسی عمومی از منابع و امکانات قدرت نرم بهره میبرد و موجب تقویت بیشتر آن میشود.
از آنجا که قدرت نرم با بکارگیری ابزارهایی چون فرهنگ، ایدئولوژی، آرمان و یا ارزشهای اخلاقی به صورت غیرمستقیم بر منافع و یا رفتار دیگر کشورها و جوامع تاثیر میگذارد بنابراین موفقیت در کاربرد ابعاد نرمافزاری قدرت از سوی دولتها با توجه به شرایط و ویژگیهای فرهنگی، مذهبی، سیاسی و اجتماعی هر منطقه و کشور متفاوت میباشد. آسیای مرکزی بیشترین قرابتهای تاریخی، زبانی و فرهنگی را با ایران دارد و لذا با توجه به منافع گسترده ایران در این منطقه و با استفاده از دیپلماسی عمومی میتوان به تقویت نفوذ جمهوری اسلامی ایران در این منطقه کمک کرد و به نتایج مطلوبی دست یافت. ایران برای بهرهمندی از دیپلماسی عمومی در آسیای مرکزی دارای ظرفیتهایی مهمی است که این ظرفیتها عبارتند از:
– ظرفیتهای فرهنگی و علمی: بعد فرهنگی و علمی ایران در مواردی چون زبان و ادبیات فارسی، مبادله استاد و دانشجو و توریسم قابل ملاحظه است. در این میان مراکز فرهنگی در خارج از کشور از اهمیت بسزایی برخوردارند. ارائه تصویری درست از انقلاب و نظام برای مردم دنیا و همچنین مسئولان کشورها یکی از وظایف مهم و کارهای بزرگ سفیران فرهنگی است. همچنین تقویت عناصر تمدن ایرانی همچون اسطورهها، آیینهای کهن، زبان و فرهنگ بویژه در آسیای مرکزی که در حوزه تمدنی ایران قرار دارد میتواند موجب نفوذ هرچه بیشتر ایران در میان مردمان این مناطق شود[3]. از جمله این آیینها میتوان به جشن نوروز اشاره داشت که تقریبا در بین تمامی کشورهای این حوزه جغرافیایی، سنتی کهن و مشترک است.
– ظرفیتهای ایدئولوژیکی، با توجه به اینکه حکومت ایران بر مبنای ایدئولوژی اسلام تشکیل شده، کارآمدی آن در جهان کنونی بویژه در جهان اسلام جاذبههای بی نظیری را ایجادکرده است. در واقع یکی از مولفههای تولیدکننده یا تقویت کننده قدرت نرم یک کشور، جذابیت ارزشها و مطلوبیتهای سیاسی و ماهیت ایدئولوژیک یک کشوراست.
– اسلام، مرجعیت و مراکز علوم دینی؛ ظرفیت مهم دیگری که به عنوان قدرت نرم میتوان از آن یاد کرد عامل ارزشهای اسلامی و شیعی است. همچنین مساله مرجعیت و مراکز دینی در ایران میتواند در جذب مسلمانان به ایران برای فراگیری علوم دینی بسیار حائز اهمیت باشد. هر قدر این مساله توسعه یابد، عمق استراتژیک ایران در جغرافیای اندیشه ورزی درجهان اسلام افزایش می یابد.
– ظرفیتهای ژئوپلتیکی؛ یکی از مهمترین محدودیتهایی که کشورهای آسیای مرکزی با آن مواجهند، محصور بودن در خشکی و عدم دسترسی به آبهای آزاد است که از یک سو ارتباط تجاری این کشورها با بازارهای بینالمللی را محدود کرده و فرصتهای بسیاری را جهت رشد اقتصادی از آنان سلب مینمود و از سوی دیگر، برای آن دسته از کشورهای منطقه که دارای ذخایر انرژی هستند، محدودیتهایی را در زمینه انتقال انرژی به بازارهای جهانی ایجاد مینمود[4]. همین عامل باعث شد تا این کشورها در صدد برآیند تا با برقراری روابط با همسایگان خود، هم شرکای تجاری و اقتصادی جدیدی بیابند و هم از طریق این کشورها، به بازارهای بینالمللی دسترسی پیدا کنند. بدون شک در این رابطه، ایران به عنوان یکی از اولین و مهمترین گزینهها مورد توجه رهبران کشورهای آسیای مرکزی قرار گرفت. در حقیقت در این راستا باید از اهمیتی دوجانبه سخن گفت که دو طرف این رابطه را برای یکدیگر با اهمیت ساخته است. آسیای مرکزی به صورت بالقوه مکان مناسبی برای جذب سرمایهگذاری ایران و در نهایت بازار مناسبی برای فروش کالاهای ایرانی و سرمایه گذاری شرکتهای بزرگ ایرانی است[5].
علاوه بر ظرفیتهای مورد اشاره، ایران از امتیازهای مهمی هم در منطقه آسیای مرکزی برخوردار است که از جمله آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
امتیاز هم آئینی و هم کیشی؛ اکثریت جمعیت کشورهای آسیای مرکزی مسلمان هستند و حتی تاتارها که عمدتاً از مسلمانان بخش اروپایی اتحاد شوروی و سیبری هستند در آسیای مرکزی سکنی دارند. همچنین عمده ترین اقوام مسلمان این منطقه ازبکها، قزاقها، تاجیکها، ترکمنها، قرقیزها، قزاقالپاتها و نیز دونگنها هستند.
امتیاز قرابت جغرافیایی؛ ایران بیش از 1500 کیلومتر مرز مشترک با ترکمنستان دارد که یکی از جمهوری آسیای مرکزی و راه اصلی و آسان ورود ایران به این منطقه محسوب می شود. این قرابت امتیاز بی بدیلی برای ایران است که درک این امتیاز در میان رقبای فرهنگی ایران به وضوح مشهود است.
امتیاز اشتراکات فرهنگی ـ تاریخی؛ اشتراکات فرهنگی و تاریخی ایران با کشورهای منطقه آسیای مرکزی به گذشتهایی باز میگردد که کشورهای آن منطقه با ایران دارای سرنوشت مشترکی بوده اند. قلمرو جغرافیایی واحد در گذشته سبب گردیده بود که این کشورها رویکرد اقتباسی به فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی داشته باشند به گونه ایی که امروزه بسیاری از آداب و رسوم و سننی که برخی از آنها حتی در ایران که پدید آورنده آن سنتها بوده فراموش شده است ولی در آسیای مرکزی پابرجا مانده است.
امتیاز اشتراک زبانی با برخی از اقوام؛ مردم کشور تاجیکستان عموماً فارس زبان اند و تکلم به زبان فارسی دری در میان ایشان رواج کامل دارد. اقوامی که به زبان فارسی آشنا هستند در کشور ترکمنستان به ویژه در اطراف عشق آباد و مرو و همچنین در کشور ازبکستان، در شهرهای سمرقند و بخارا ساکن هستند. در قزاقستان و قرقیزستان نیز برخی به زبان فارسی گفتگو می کنند. این در حالی است که تعداد کلمات ولغات فارسی در زبان بومی آن منطقه نیز فراوان است.
امتیاز حضور ایرانیان مقیم؛ ایرانیانی که در آسیای مرکزی اقامت گزیده اند فرصت بسیار خوبی در جهت انتقال فرهنگ به شمار می آیند.
امتیاز غلبه تأثیرگذاری بر تأثیرپذیری؛ فرهنگ ایرانی همواره در منطقه آسیای مرکزی از غلبه برخوردار بوده است و بی هیچ شبههایی این فرهنگ اصیل تاب گستردگی و انتشار را در این مناطق دارد و نباید تردید کرد که اگر بخواهیم مناطق مختلف جهان را از حیث میزان تأثیرپذیری از فرهنگ ایرانی ـ اسلامی تقسیم کنیم، آسیای مرکزی در رأس آن مناطق قرار دارد.
دورنمای رخداد:
در حوزه فرهنگی، ایران با توجه به اشتراکات فرهنگی گسترده در عین توجه به تفاوت های فرهنگی می تواند از دیپلماسی عمومی در چهارچوب قدرت نرم در این منطقه بهره گیرد. از تمام زیر سیستم های منطقه ای و در مقایسه با مناطقی مانند قفقاز با تسلط فرهنگ اروپایی و یا زیرسیستم خلیج فارس با کنترل فرهنگ عربی، تنها منطقه آسیای مرکزی است که چنین فرصتی را می تواند در اختیار ایران قرار دهد. از این رو در بیش ازسه حوزه دیگر، یعنی سیاسی، امنیتی و اقتصادی باید جانب احتیاط را رعایت نمود و در ترسیم هرگونه چشم اندازی می بایست به مؤلفه های فرهنگی و تمدنی ایران به عنوان مهم ترین عامل در پیشبرد سیاست خارجی ایران در منطقه آسیای مرکزی توجه کرد.
در مجموع، به نظر میرسد راهکارهای زیر می تواند به تعمیق گسترش روابط فرهنگی ایران و آسیای مرکزی کمک شایانی نماید:
1. توسعه همگرایی فرهنگی؛
2. پایدارسازی خصیصه های فرهنگی؛
3. پیشگیری از شکل گیری تنش های خزنده؛
4. اصلاح برداشت های نادرست از محتوای فرهنگ اسلامی- ایرانی؛
5. تلاش در جهت اعتمادسازی؛
6. انطباق رفتارها و برنامه های فرهنگی بر ظرفیت محیط فعالیت؛
7. افزایش همکاری علمی از قبیل تبادل استاد و دانشجو و برقراری کنفرانس های علمی مشترک؛
8. تأسیس و گسترش کرسی های زبان فارسی در دانشگاه های کشورهای آسیای مرکزی؛
9. تأسیس موزه های ایران شناسی در کشورهای منطقه؛
10 . تأکید بر مناسبت های خاص مثل نوروز و اعیاد مذهبی و معرفی آن به جوانان این کشورها از طریق ارائه برنامه های فرهنگی؛
11 . ارائه چهره واقع بینانه از ایران و اسلام از طریق مطبوعات، فیلم های سینمایی و…[6]
[1] داداندیش پروین، افسانه احدی، جایگاه دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه روابط خارجی، بهار 1390 ص 146.
[2] نای، جوزف، قدرت نرم و ابزارهای موفقیت در سیاست بینالملل، ترجمهی سیدمحمد روحانی و مهدی ذوالفقاری، تهران: دانشگاه امام صادق(علیهالسلام)، ۱۳۸۷، ص 100-103.
[4] اخوان کاظمی، مسعود، دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در آسیای مرکزی، فصلنامه آسیای مرکزی و قفقاز، تابستان 1390، ص 8.
[6] بهاره سازمند، «نقش جمهوری اسلامی ایران در فرص تها و چال شهای هویتی منطقه آسیای مرکز ی»، برگرفته از چکیده مقاله های ارائه شده در همایش آسیای مرکزی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (دانشگاه فردوسی مشهد، آذرماه 1385).