سید مهدی پارسایی
مرکز مطالعات بین المللی صلح – IPSC
بیان رویداد
سفر داوود اوغلو وزیر امورخارجه ترکیه به عربستان و دیدار با مقامات عربستان سعودی که روز 8 بهمن ماه صورت گرفت از جنبه های مختلف حائز اهمیت است. ترکیه و عربستان دو کشور مهم در منطقه محسوب میشوند، دو کشوری که در پرتو تحولات اخیر منطقه علیرغم تفاوت رویکرد، در مورد سوریه دارای دیدگاهی نزدیک به هم هستند. این سفر در فضایی صورت میگیرد که روابط ترکیه با دولت مرکزی عراق همچنین تا حدودی با ایران دچار سردی شده است و ریاض از این بابت نزدیکی بیشتری را با آنکارا حس میکند. به احتمال زیاد بحران سوریه کانون رایزنیهای مقامات ترک و سعودی بوده است. ترکیه و عربستان با وجود تمامی تمایزات ذاتی و ماهوی، در خاورمیانهای بازیگری میکنند که پیگیری سیاست قدرت میتواند حتی بین بازیگرانی در دو سر طیف ائتلاف به وجود آورد، مخصوصا هنگامی که سیاست از مباحث فرقهای برای کسب مشروعیت نیز بهره میبرد. ضمن اینکه نمیتوان از روابط اقتصادی و مساله انرژی نیز در کنار مسائل جدید منطقهای و تاریخی در روابط بین آنکارا و ریاض نیز غافل شد.
واژگان کلیدی: ترکیه، عربستان، انقلابهای عربی، بحران سوریه، توازن قدرت منطقه ای.
بیان رویداد
در قرن بیستم روابط چندانی بین جمهوری تازه تاسیس ترکیه و کشور نوبنیاد عربستان سعودی وجود نداشت، بطوری که ملک فیصل در سال 1996 جز معدود رهبران سعودی بود که از ترکیه آن هم عمدتا برای شرکت در یک نشست بینالمللی دیدار کرد. کمالیستهای غربگرا اعتقاد چندانی به درگیر نمودن سیاست خارجی ترکیه در منطقه خاورمیانه نداشتند. میراث دیروز عثمانی برای سیاستمداران پیرو مکتب آتاتورک چندان محلی از اعراب نداشت و اولویت اصلی نزدیکی به اروپا و سیاستهای آمریکا در طول جنگ سرد بود. از سویی ترکیه نیز اوضاع چندان مناسبی از لحاظ اقتصادی و ثبات سیاسی نداشت. تا اینکه به واسطه ترقی اقتصادی و ثبات نسبی سیاسی ترکیه در دوره تورگت اوزال و به تبع آن یافتن مقصدی برای برای کالاهای ترک و همینطور تامین انرژی رو به سوی کشورهای عربی خصوصا عربستان آورد. از اینرو اوزال در سال 1985 یعنی یک سال بعد از سفر دیپلماتیک ولیعهد وقت سعودی عبدالله بن عبدالعزیز به ترکیه، به ریاض سفر کرد. نقطه عطف دیگر در روابط فیمابین، به مشارکت ترکیه در جنگ اول خلیج فارس است، عربستان در آن هنگام دو میلیارد و دویست میلیون دلار بابت ضرر اقتصادی ترکیه از مشارکت ضد صدام در آن ائتلاف بینالمللی کمک کرد. در سال 1993 نیز سلیمان دمیرل از عربستان بازدید کرد(1). پایان جنگ سرد و افزایش حوزه مانور بازیگران منطقهای به واسطه جهتگیری غربگرایانه کمالیستها کمک چندانی به گسترش روابط آنکارا-ریاض نکرد. با روی کار آمدن حزب اسلامگرای عدالت و توسعه به نخست وزیری اردوغان و اتخاذ سیاست خارجی جدید مبتنی بر عمق استراتژیک، ایفای نقش پل و حضور و نفوذ بیشتر در مناطق پیرامونی از جمله خاورمیانه، رابطه با قدرتهای منطقهای همچون عربستان جایگاه خاصی در سیاست خارجی ترکیه یافت. امری که همچون دوره اوزال، با بهبود قابل مشاهده اوضاع اقتصادی ترکیه و الزامات صادرات کالاهای ترک در منطقه خصوصا کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بیشتر قابل درک است. دید و بازدیدهای دوطرفه پادشاه عربستان از آنکارا و گل و اردوغان از ریاض در سالهای 2006 و 2007 تا 2010 گویای جدیتر شدن روابط دو کشور است. در ادامه وقوع انقلابهای عربی و خصوصا بحران سوریه از جوانب مختلف نقشی بیبدیل در نزدیکتر شدن آنکارا و ریاض ایفا نمود.
به نظر میرسد هم ترکیه و هم عربستان، سوریه را گرانیگاه توازن قدرت منطقهای میدانند. از سوی دیگر همزمان هر دو مخصوصا عربستان، سوریه را دروازه ورود به عراق قلمداد کردهاند. لذا فشار بیش از اندازه به دمشق را میتوان مقدمهای برای در تنگنا قرار دادن عراق از سوی ترکیه و عربستان برآورد نمود. از سوی دیگر بحران سوریه، سیاست حزب عدالت و توسعه را که در معادلات گذشته منطقه سعی داشت ورای فرقهگرایی و دامن زدن به شیعه- سنی حرکت کند را دچار خدشه کرد. میتوان گفت ترکیه در رفتار با دولت بشار اسد و نوری مالکی به نوعی سیاست فرقهگرایانه را برای کسب محبوبیت در میان افکار عمومی جهان عرب دنبال میکند. این مساله به نزدیکتر شدن مواضع ریاض به آنکارا کمک کرده است. با اینکه مواضع کلان دو کشور و الگوهای دو کشور در قبال تحولات دموکراتیک منطقه اختلاف داشت، اما فرقهگرایی دولت اردوغان نسبت به سوریه و عراق به گونهای بوده است که علاوه بر پیگیری سیاست مطلوب عربستان، ترکیه را در مداری از معادلات توازن قدرت منطقهای قرار داده که در تقابل با محور مقاومت یعنی ایران، عراق و سوریه بوده و در مدار جریان عربستان، قطر و آمریکا نشانده است. لذا عربستان و ترکیه در سوریه و عراق خود را در یک اردوگاه میبینند. هر چند تفاوتهایی نیز بین آنها وجود دارد(2). ترکیه از آنجا که خواهان ایفای نقش رهبری منطقهای میباشد، عملا پیگیریهای سیاست خارجی منطقهای خود را به گونهای ایفا کرده که سیاست تنش صفر با همسایگان جای خود را به تنش صفر با دشمنان همسایگان داده یا به عبارت صحیحتر تنش صفر با همسایگان به شکل تنش صفر بدون هیچ همسایهای تحریف شده است. لذا نزدیک شدن به عربستان برای ترکیه از جنبههای گوناگون حائز اهمیت است. عربستان نیز خود را قدرتی منطقهای میداند و نزدیکی به ترکیه را مخصوصا در فضایی که روابط ترکیه با ایران دچار سردی شده است بسیار با اهمیت فرض میکند. از سوی دیگر از آنجا که هر دو کشور در مسیر سیاستهای آمریکا و غرب حرکت میکنند نزدیکیشان به یکدیگر میتواند خرسندی واشنگتن را نیز موجب شود، مخصوصا اینکه غلبه توازن جبهه عربستان، ترکیه و قطر بر جبهه مقاومت میتواند منافع آمریکا در خاورمیانه را نیز بهتر تامین نماید. ترکیه دارای نظامی سکولار، در مسیر اصلاحات دموکراتیک، بازیگری فعال با بازی عمدتا آشکار، دارای قدرت نرم است در مقابل عربستان نظامی پادشاهی و اقتدارگرا، با لعابی مذهبی، بازیگری منفعل معمولا با بازی پنهان است. عربستان نگاهی تهدیدآمیز به تحولات دموکراتیک در قالب انقلابهای عربی دارد در نقطه مقابل ترکیه با نگاهی مثبت به تحولات منطقه آن را فرصتی مناسب برای نفوذ بیشتر در خاورمیانه و شمال آفریقا میداند. عربستان خواهان حفظ وضع موجود در منطقه به استثنای سوریه و عراق (تلاش برای حداکثری کردن وزن گروهای سنی در ساختار قدرت این کشورها و نه دموکراسی) است اما ترکیه به هم خوردن وضع موجود را منافع خود میپندارد. ترکیه از الگویی سکولار که بر اساس آن اخوانالمسلمین در کشورهای مختلف بر سریر قدرت بیایند حمایت میکند در مقابل عربستان الگویی محافظهکارانه را که به نخبگان سلفی قدرت دهد مورد پشتیبانی قرار میدهد. اردوغان در سفرهایی که بعد از انقلابهای عربی به مصر، لیبی و تونس داشت، از مردم خواست نظام سیاسی و قانون اساسی سکولار را انتخاب کنند(3).
با توجه به جایگاه قابل توجه اخوان المسلمین در مصر، تونس و لیبی؛ الگوی سکولار ترکیه با محوریت روی کار آمدن اخوان المسلمین برای حزب عدالت و توسعه، موفقیت بیشتری به دست آورده است. البته واقعیت اینست که هر دو الگوی مدنظر عربستان و ترکیه دارای نقاط قوت و محدویتهایی در میان جهان عرب باشد. الگوی ترکیه به علت تفاوتهای قومی و زبانی، برداشتهای خاص از سوی تودههای عرب، سوءظنهای تاریخی ناشی از تسلط خلافت عثمانی بر جهان عرب تا سال 1924 دچار محدویتهایی است. همزمان این الگو در میان جوانان و طبقه متوسط جهان عرب جذابیت زیادی دارد، موفقیتهای اقتصادی دهه اخیر و کارآمدی آن در عرصه عمل مزیت مهمی به الگوی سکولار ترکیه داده است. همینطور قرائت متعادل الگوی ترکیه از دین اسلام در قیاس با اسلام وهابی عربستان هواداران بیشتری در میان مسلمانان عرب یافته است. از سوی دیگر فاصله گرفتن ترکیه از رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر تا حدودی اثرات سوء روابط خاص ترکیه با رژیم مذکور را بر ذهنیت تودههای عربی کم کرده است. اما در مقابل الگوی عربستان نیز نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارد. اشتراک قومی، تاریخی، زبانی و فرهنگی و همچنین حرمین شریفین بین عربستان با دیگر کشورهای عربی دستخوش تغییر، مزیتی عمده برای الگوی عربستان به حساب میآید. ضمن اینکه عربستان قدرت مالی و ارتباطات مناسبی با نخبگان عرب دارد و کشور بسیار مهمی در سازمانهای اسلامی و منطقهای به شمار میرود که میتواند به شکلهای گوناگون بر تحولات کشورهای عربی تاثیرگذار باشد. اما قرائت متصلب ریاض از دین اسلام در قالب وهابیت چندان مورد استقبال مردم جهان عرب نیست هرچند این نکته را نباید نادیده گرفت که طرفداران خاص خود را نیز در کشورهای مختلف عرب مسلمان دارد. تفاوت الگویی عربستان و ترکیه ریشه تاریخی نیز دارد. هنگامی که آلسعود به عنوان یکی از قبایل و خاندانهای مهم قرن 18 در شبه جزیره، با ائتلاف خود همراه با روحانیون طرفدار وهابیت به عنوان ابزاری مشروعیتبخش از آن به عنوان آلترناتیوی علیه حکومت عثمانی وارد نبرد شدند. ظهور حرکتهای واگرایانه در شبه جزیره توسط آلسعود و وهابیها خطرناکترین معضل امنیتی و سیاسی خلفای عثمانی در قلمرو اسلامی خود به حساب میآمد. به عبارتی از همان زمان ایدئولوژی انقلابی و تندروی وهابی به عنوان یک قرائت دیگر در مقابل قرائت رسمی حکومت عثمانی از اسلام و شکلگیری چیزی شبیه به دولت-ملت توسط آلسعود در قلمروی عثمانی وجود داشت. در نهایت شکست عثمانی در جنگ بالکان 1913-1912 و قبل از آن از دست دان بخشهایی از مستعمرات در جریان کنگره برلین (1878) و موضعگیری عثمانی در جنگ جهانی اول علیه متفقین به همراه زمینههای داخلی فرصت و فضای مناسبی را به آلسعود داد تا در سایه حمایت انگلیس و در پرتو پیمان لوزان بین ترکیه و متفقین در سال 1923 که بر اساس آن ترکیه باید استقلال دول جدید برآمده از حکومت عثمانی را به رسمیت بشناسد زمینه شکلگیری عربستان امروزی را در سال 1932 به دست آورند(4). لذا مسائل تاریخی را نیز نمیتوان در بررسی روابط ترکیه-عربستان و همینطور الگوهای مد نظر هر کدام نادیده گرفت. از سوی دیگر عربستان به واسطه سرکوب اعتراضات داخلی خصوصا در قطیف، همینطور محدودیت بیش از حد برای زنان و سرکوب خواستههای مسالمتآمیز مردم بحرین وجه چندان مناسبی در چشم مبارزان سیاسی ندارد. نگاه عربستان به تحولات منطقه نگاهی هراسآلود است و برتری دادن گروههای سنی در کشورهایی همچون سوریه و عراق و ایجاد موازنه قدرت مطلوب خود در چارچوب نگاه تقابلی ریاض با ایران دغدغه اصلی ریاض است نه مسائل دموکراتیک.
در حوزه انرژی، تجارت، سرمایهگذاری و توریسم نیز زمینههایی برای همکاری بین ترکیه-عربستان به وجود آورده است. ترکیه به دنبال تامین بخشی از انرژی مورد نیاز خود از عربستان است تا هم وابستگی انرژی خود به ایران را کم کند هم اینکه در صورت افزایش فشارها بر ایران از سوی آمریکا و اروپا و با توجه به منویات ترکیه برای ورود اتحادیه اروپا و لزوم پایبندی به سیاست غربیها برای رسیدن به این هدف، عربستان را جایگزین ایران برای تامین انرژی خود کند. حجم روابط تجاری دو کشور نیز چیزی در حدود 5 میلیارد دلار است که قرار است تا سال 2015 به رقمی معادل 10 میلیارد دلار برسد و سرمایهگذاری متقابل نیز به 75 میلیارد دلار افزایش یابد. ضمن اینکه هر دو کشور عضو سازمان تجارت جهانی و گروه 20 هستند(5).
چشمانداز رویداد
ترکیه و عربستان دو کشور مهم در معادلات قدرت منطقه به حساب میآیند. دو کشوری که در طول قرن بیستم به دلایل متعددی روابط چندانی با یکدیگر نداشتند اما روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه و وقوع انقلابهای عربی خصوصا بحران سوریه نقطه عطفی در روابط سیاسی ریاض-آنکارا قلمداد میشود. عربستان میتواند امکان دسترسی بیشتر ترکیه به بازارهای اقتصادی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را فراهم نماید، همچنین ترکیه به سرمایهگذاری عربستان در بخش توریسم و صنایع پوشاک عربستان خصوصا در تنگنای اقتصادی برآمده از بحران سوریه بر روی اقتصاد ترکیه نیاز دارد. عربستان در حوزه تامین انرژی نیز میتواند به ترکیه کمک نماید. در مقابل ترکیه میتواند از نفوذ خود میان اخوان المسلمین برای نزدیک کردن عربستان به آنها استفاده کند، همچنانکه ترکیه با اتخاذ سیاست تقریبا مشترک در قبال سوریه و عراق و به تبع آن سردی رابطه با ایران، دورنمای توازن قدرتی مورد نظر عربستان را در منطقه ترسیم نموده است. هر چند نمیتوان از اختلافات دو کشور در خصوص نگاه به انقلابهای عربی، الگوی مطلوب هر کدام در خصوص جوامع دستخوش تغییر نیز بسادگی رد شد.
ÖMER
O1-Ataman, Muhittin, Turkish-Saudi Arabian Relations during the Arab Uprisings: Towards a Strategic Partnership? Insight Turkey, Vol. 14, No. 4,Fall 2012.
2-Omer Taspinar, Turkey and Saudi Arabia: strange bedfellows in Syria, Available at: http://www.phantomreport.com/turkey-and-saudi-arabia-strange-bedfellows-in-syria, ( December 2, 2012).
3-Lev Yuriditsky, Competition between Turkey, Iran, and Saudi, Available at: http://www.gulfinstitute.org/index.php?option=com_content&view=article&id=187:competition-between-turkey-iran-and-saudi-&catid=25:analysis&Itemid=22.
4-نقیبزاده، احمد(1384)،تاریخ دیپلماسی و روابط بینالملل، تهران، نشر قومس(ص: 183).
5-Saudi Arabia and Turkey Strengthen Relations, Available at: http://english.nuqudy.com/Gulf/Saudi_Arabia_and_Tu-924, (14/02/2012).