مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

بازيگران رقيب و گفتگو های صلح افغانستان پس از نشست ابوظبی

اشتراک

وحید مژده

تحليلگر ارشد مسائل افغانستان

مركز بين المللي مطالعات صلح –IPSC

 

سومین دور مذاکرات میان زلمی خلیلزاد و طالبان در ابوظبی که با حضور نمایندگان کشور های عربستان سعودی، امارات و پاکستان صورت گرفت بدون نتیجۀ ملموس پایان یافت. طالبان در این نشست حاضر نشدند تا با نمایندگان دولت افغانستان به مذاکره بنشینند و دلایلی را برای این پافشاری شان ذکر کردند از جمله اینکه در ابتدا باید مشکل اشغال افغانستان حل شود که کلید این کار در دست امریکایی هاست نه حکومت کابل.

امریکایی ها در صدد اند تا در قضیۀ افغانستان به عنوان میانجی میان طالبان و دولت افغانستان عمل کنند، اما طالبان با پذیرفتن چنین نقشی برای امریکا مشکل دارند؛ آنها می گویند که امریکا در جنگ افغانستان “طرف” است و “طرف” که الزاما “بیطرف” نیست نمی تواند “میانجی” باشد.

دلیل دیگر اینکه طالبان فکر می کنند اگر با دولت افغانستان به مذاکره بنشینند، این کار به معنی برسمیت شناختن آن دولت خواهد بود و در نتیجه آنها قرارداد امنیتی را که دولت افغانستان با امریکا امضا کرده است نیز باید بپذیرند.طالبان نسبت به اهداف امریکا در افغانستان مشکوک اند و با وجود سه دور مذاکرات با خلیلزاد، هنوز کاری در جهت اعتماد سازی صورت نگرفته است. به همین دلیل طالبان بشدت نگران اند که مبادا مرتکب اشتباهی شوند که نتیجۀ آن به هدر رفتن تمام دست آورد های شان در طول هفده سال گذشته باشد.

نگرانی طالبان در در این زمینه بیش از اینکه از جنگ با دولت افغانستان یا امریکا باشد، نگرانی از به میان آمدن اختلاف در داخل صف خودشان است. آنها می توانند شکست های مقطعی در جنگ با دشمن را تلافی کنند اما شکست در مذاکرات نمی تواند قابل تلافی باشد واین مسئله موجب شده تا رهبران طالبان بسیار محتاطانه در مسیر گفتگو گام بردارند.

چند روز قبل طرح صلحی که از طرف مرکز تحقیقاتی “راند” ترتیب شده است، منتشر شد. هرچند این طرح فقط یک پیشنهاد برای صلح است و می تواند قابل تغییر باشد، اما در این طرح مسایلی مطرح شده که نمایانگر این حقیقت است که امریکا تصمیم گرفته تا مشکل افغانستان را از راه مذاکره حل کند.در این طرح مسایلی از توافق سیاسی بر سر صلح با طالبان گرفته تا حکومت موقت و خروج نیروهای خارجی از افغانستان در مدت 18 ماه و تغییر در قانون اساسی سخن به میان آمده است. نقش سازمان ملل متحد و کشورهای همسایۀ افغانستان و نیز کشور های منطقه در آن برجسته شده و بعد از خروج نیروهای خارجی به مسئلۀ دوام کمک های غیرنظامی به افغانستان نیز تاکید شده است. در بخشی از این طرح در مورد مذاکرات میان علمای دین از جانب طالبان و دولت افغانستان نیز اشاره رفته که نشان می دهد امریکا به این خواست طالبان نیز توجه دارد که گفته اند بعد از خروج نیروهای خارجی از افغانستان، تطبیق نظام شرعی هدف اصلی آنهاست.

در نشست ابوظبی قرار شد تا مذاکرات بعدی صلح افغانستان در آغاز ماه جنوری سال 2019 در جده باشد، اما سعودی ها از طالبان خواستند در نشست جده با نمایندگان حکومت افغانستان مذاکره کنند و امارات و پاکستان هم خواست مشابه داشتند. طالبان این خواست را رد کردند. زیرا از سیاست های اخیر سعودی در مورد طالبان به خصوص نشستی که با حضور علمای تعدادی از کشورهای اسلامی به حمایت از دولت افغانستان در سال 2018 در سعودی دایر شده بود، ناراضی اند و سعودی را جانبدار حکومت وحدت ملی می دانند.

در اختلاف میان قطر وسعودی، قطر از جانب سعودی متهم به حمایت از تروریسم گردید و یک دلیل این امر نیز وجود دفتر سیاسی طالبان در قطر عنوان شد. طالبان با رد مذاکره با نمایندگان دولت افغانستان در جده، سعودی را به مشکل مواجه ساختند. اما برای اینکه سعودی تحقیر نشود، مدعی شدند که هیچ توافقی در مورد نشست جده میان آنها و نمایندگان سعودی صورت نگرفته بود.

سعودی ها در رقابت با ایران به طالبان گفته اند که بعد از خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، سعودی و امارات سهم بزرگی در بازسازی افغانستان بدوش خواهند گرفت، اما در چنین موقعیت، طالبان سعی دارند تا دل تمام کشورهای رقیب را در دست داشته باشند و اعلام ترامپ در مورد خروج نیروها از افغانستان، وجهۀ طالبان را در میان کشور های منطقه تقویت کرده است.

اما برای طالبان نیز دشوار است تا میان کشور های رقیب در منطقه یک تعادل معقول را برقرار سازند. همین اکنون مشخص است که در دو مثلث پاکستان، سعودی و امارات از یک طرف و ایران، قطر و روسیه از جانب دیگر، وضعیت به ضرر پاکستان است زیرا طالبان حاضر نشدند در جده مذاکره کنند. ترکیه تمایل به سوی قطر، روسیه و ایران دارد. در سفر اخیر صدراعظم و وزیر خارجۀ پاکستان به ترکیه، موضوع نشست سه جانبه در مورد افغانستان در ترکیه مورد توافق قرار گرفت تا حمایت ترکیه را که روابط سردی با سعودی بر سر کشته شدن جمال خاشقجی دارد، به محور پاکستان جلب نماید.

تلاش های جمهوری اسلامی ایران:

در تلاش های خلیلزاد برای صلح افغانستان ایران نادیده گرفته شده در حالیکه دو رقیب عمدۀ ایران در منطقه یعنی سعودی و امارات نقش پررنگ یافته اند که با توجه به روابط پرتنش ایران با این دو کشور، نگرانی ایران از دخالت سعودی و امارات در مسئلۀ صلح افغانستان قابل درک است.در 26 دسامبر 2018 سردار علی شمخانی از کابل دیدار کرد. او در این دیدار با مقامات افغان گفت که ایران با طالبان رابطه دارد و از این رابطه دولت افغانستان نیز باخبر است. او با صراحت از انتقال داعش از سوریه به افغانستان ابراز نگرانی کرد.

ایران با افغانستان حدود یک هزار کیلومتر سرحد مشترک دارد که بخشی از این سرحد طولانی را طالبان کنترل می کنند. شمخانی با سفر به کابل و اعلام اینکه کشورش با طالبان رابطه دارد، می خواهد به امریکا این پیام را داشته باشد که ما را نباید نادیده بگیرید.

در نشست مسکو، عباس عراقچی معاون وزارت خارجۀ ایران از شیرمحمد عباس استانکزی دعوت نمود تا در به تهران سفر کند. روز یکشنبه 9 جدی (30 دسامبر) هیئتی از طالبان به ریاست شیرمحمد عباس استانکزی عازم تهران شد.در دیدار هیئت طالبان با مقامات ایرانی مسئلۀ نقش پاکستان، سعودی و امارات در پروسۀ صلح مورد بحث بود و طالبان گفتند که آنها از تلاش های صلح از جانب همه کشور ها استقبال می کنند. آنها به جانب ایرانی اطمینان دادند که در مذاکرات میان طالبان و خلیلزاد، هیچ حرفی علیه کدام کشور همسایه و منطقه به میان نیامد و طالبان ديدگاه خود را از همان آغاز مشخص ساختند. ما به خلیلزاد گفتیم که خواهان افغانستانی هستیم که از آن هیچ خطری متوجه کشور های دیگر نباشد. مرز های ما با کشور های همسایه باید مرزهای دوستی و همکاری باشد.

در مورد داعش بحث های مبسوطی صورت گرفت و طالبان گفتند که اگر کمک های دولت افغانستان و نیروهای امریکایی نمی بود، این گروه مدت ها قبل به صورت کامل نابود شده بود. استانکزی به ماجرای اول اگست در ولسوالی درزآب جوزجان اشاره کرد که چرخبال های دولت افغانستان بیش از یکصد تن از افراد داعش را از چنگ طالبان نجات دادند.

طالبان از این دیدار با مقامات ایرانی به عنوان یک دست آورد بزرگ استقبال کردند و در اعلامیۀ آنها نیز آمده بود که آنها با مقامات ایرانی در مورد افغانستان بعد از پایان اشغال مذاکره کرده اند و این بخشی از تلاش های دیپلوماتیک آنهاست و با کشور های دیگر نیز چنین رفت وآمد ها را ادامه خواهند داد. ایران از طالبان خواست تا با حکومت افغانستان مذاکره کنند. زیرا هنگام خروج نیروهای اتحادشوروی از افغانستان، مجاهدین با دکتر نجیب مذاکره نکردند که این یک اشتباه بود، اما جواب طالبان این بود که وقتی نیروهای امریکایی خروج کامل خود را از افغانستان اعلام نمایند، راه مذاکره با حکومت باز خواهد شد.

در شرایطی که عربستان سعودی، امارات و پاکستان سعی دارند خود را صاحب نفوذ در صف طالبان نشان دهند، ایران با نشان دادن اینکه با طالبان رابطه دارد و دعوت از طالبان به تهران، موفق شد تا نقش سعودی و امارات را در مسئلۀ افغانستان تضعیف نماید. ایران می تواند با بهره برداری از وضع نابسامان امریکا در افغانستان، این کشور را زیر فشار قرار دهد تا از فشار تحریم ها بر تهران کاسته شود. مقابله با سعودی و امارات هدف دیگری است که تهران آنرا دنبال می کند. داخل شدن پای سعودی و امارات در مسئلۀ صلح افغانستان موجب شده تا روابط طالبان با ایران نزدیک تر شود.

پاکستان و حاصل صبر و انتظار:

پاکستان با حوصله مندی در طول هفده سال گذشته در برابر امریکا که از اسلام آباد می خواست علیه طالبان اقدام نماید، مقاومت کرد. گاهی به بهانۀ مبارزه با تروریسم به سرکوب مخالفین در داخل به خصوص طالبان پاکستانی پرداخت و گاهی نیز با دستگیر کردن و حتی کشتن رهبران طالبان افغان که مخالف پاکستان بودند، سعی کرد تا امریکا را قانع بسازد که نه حامی طالبان بلکه دشمن آنهاست.

پاکستان با شناخت از امریکا می دانست که اگر در برابر خواست های این کشور تسلیم شود فایده ای برایش ندارد. زیرا قوت گرفتن امریکا در منطقه به معنی نادیده گرفتن کامل پاکستان و دادن امتیازات بیشتر به هندوستان خواهد بود پس صبورانه در انتظار بود تا امریکا از جنگ افغانستان خسته و درمانده شده و در نتیجه به جای اینکه روی پاکستان فشار وارد سازد، از این کشور بخواهد تا در خروج از افغانستان، امریکا را یاری دهد. اکنون این زمان فرا رسیده است.

پاکستان می دانست که به عنوان یک قدرت اتمی، از فشار های مستقیم نظامی امریکا در امان است و فقط باید فشار های اقتصادی امریکا را جدی بگیرد که این محاسبۀ ارتش پاکستان دقیق بود. اکنون در تلاش های صلح امریکا برای افغانستان، پاکستان نقش محوری یافته است و زمان آن فرارسیده تا پاکستان حاصل این صبر و انتظار را بدست آورد.

این پیروزی برای پاکستان موجب شده تا کشور های سعودی و امارات دریابند که در جهان اسلام پاکستان کشوری بی بدیل است. کشوری است که با کمک های پنهان به طالبان توانست ناتو و امریکا یا به عبارۀ دیگر بزرگترین قدرت نظامی جهان را در افغانستان به شکست مواجه سازد. اکنون سعودی ها با وجود مشکلات اقتصادی در داخل، روند کمک های هنگفت مالی به پاکستان را از سر گرفته اند.

اما ایرانی ها به این مسئله مشکوک اند که سعودی و امارات سعی دارند به کمک پاکستان برای ایران در افغانستان بعد از خروج نیروهای امریکایی مشکل ایجاد کنند.

با توجه به دشمنی میان سعودی وایران که حتی سعودی حاضر شد با اسرائیل علیه ایران کنار بیاید، شاید این نگرانی ایران زیاد هم بیجا نباشد. سعودی و امارات که می بینند امریکا دیگر نمی خواهد به جنگ بی حاصل در افغانستان ادامه دهد، و با درک این حقیقت که هیچ قدرت خارجی در افغانستان مجال پیروز شدن ندارد، می خواهند شرایطی را در افغانستان ایجاد نمایند تا پای ایران به افغانستان کشیده شود. وقتی ترامپ می گوید که باید قدرت های منطقوی در افغانستان بجنگند، این در حقیقت تحقق خواست سعودی هاست.

اما صلح واقعی و دوامدار در افغانستان نیازمند دو عامل مهم است:

  • اجماع ملی در مورد ضرورت صلح در افغانستان میان اقوام مختلف این کشور.
  • همگرایی منطقه ای و جهانی در مورد پایان جنگ در افغانستان.

طوریکه می بینیم هنوز این دو عامل سرنوشت ساز در قضیۀ افغانستان تحقق نیافته است؛ افغانها در مورد صلح هنوز باهم همنظر نیستند و همین مسئله موجب شده تا افراد و گروه هایی که از جنگ بهره می برند، با دامن زدن به گرایش های منحط قومی، همچنان بر طبل جنگ بکوبند.

همین اختلاف در داخل موجب شده تا کشور های همسایه و منطقه و به خصوص قدرت های منطقوی با نگرانی از تبعات دوام معضل افغانستان بعد از خروج نیروهای خارجی از این کشور، از همین اکنون درصدد یافتن جای پای نفوذ در افغانستان بعد از خروج این نیروها باشند. آنها نگران اند که خلای ناشی از خروج نیروهای خارجی در این کشور جنگ زده را گروههایی پر کنند که برای آنها مشکل آفرین باشند.

در داخل کشور، گروههایی که تاکنون حیات وقدرت سیاسی و اقتصادی خود را با حضور نیروهای خارجی در افغانستان پیوند زده بودند باید بدانند که این وضع قابل دوام نیست. زمان در انتظار هیچکس نیست و در کوتاه فرصتی که باقیست باید به سرعت دست به کار شد تا بار دیگر شاهد دست بدست شدن قدرت از راه زور نباشیم. شاید بکارگیری واژۀ وحدت ملی در این کوتاه فرصت زیاد مورد نداشته باشد، اما شکی نیست که رسیدن به یک اجماع برای جلوگیری از تکرار تجارب تلخ و ناگوار گذشته، کنار نهادن اختلافات قومی و همدیگر پذیری برای همه جهت ها یک ضرورت مبرم تاریخی است. 

اوضاع افغانستان آبستن تحولاتی است که شاید سریع و غیرمنتظره باشد و انتخابات ریاست جمهوری نیز برگزار نگردد. در چنین وضعیت حساس، مصروف شدن در پروسۀ انتخابات ریاست جمهوری که به قوم گرایی و گروه گرایی بیش از پیش دامن خواهد زد، آیا موجب اغفال ذهنیت ها و انحراف توجه از یک مسئلۀ نهایت مهم یعنی صلح به سوی یک روند مبهم “انتخابات ریاست جمهوری” نخواهد شد؟

واژگان كليدي: بازيگران رقيب، گفتگو، صلح، افغانستان ، نشست ابوظبی

مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشت‌ها، مقالات و مصاحبه‌های منتشر شده در سایت به عهده نویسنده بوده و انتشار آنها الزاماً به معنی تایید مطلب یا بیانگر دیدگاه‌های مركز نیست.

مطالب مرتبط