مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

اصل طرد رقابتي و ایران، اسرائیل و ایالات متحده آمریکا

اشتراک

محمد سلطان‌پور

پژوهشگر روابط بین‌الملل

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

در زیست‌شناسی اصلی به نام بیولوژیست معروف اهل شوروی سابق، گئورگی گاوس مطرح است. این اصل که به نام قانون گاوس یا اصل طرد رقابتی[1] مشهور است مبتنی بر این امر است که گونه‌های مختلف زیستی با منابع مشترک یا آشیانه‌های یکسان قادر به تحمل یکدیگر در بازه طولانی در یک زیستگاه نخواهند بود؛ لذا در نهایت این وضعیت به نابودی یکی از گونه‌ها خواهد انجامید یا گونه ضعیف‌تر منابع یا آشیانه خود را تغییر خواهد داد تا بتواند با وضعیت جدید هماهنگ شود.

علت اشاره به این الگو در نوشتار کنونی شباهت زیاد موقعیت بازیگران منطقه خاورمیانه در مقطع کنونی است. ایران تا قبل از سال 1979 هم از منظر سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی ماهیتی غیر ایدئولوژیک داشته است؛ این امر باعث شده بود که حکومت پهلوی روابط خوبی با دولت اسرائیل نسبت به دیگر بازیگران منطقه داشته باشد. درواقع ایران نزدیک‌ترین دوست اسرائیل در خاورمیانه تا سال 1979 محسوب می‌شد.

با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، ماهیت نظام سیاسی ایران به شکل مشخصی ایدئولوژیک و مذهبی شد. این امر در بازه‌ای کوتاه روابط ایران با اسرائیل را دستخوش تحولات اساسی کرد و منجر به صف‌آرایی این دو نظام در برابر یکدیگر شد.

اسرائیل از بدو تأسیس بر خلاف آنچه در رسانه‌های غربی به عنوان حکومتی دموکرات و البته لیبرال ترسیم می‌شود، ماهیتی ایدئولوژیک دارد و این بر مبنای بازپس‌گیری کامل ارض یهود و گسترش نفوذ آن در خاورمیانه بنا شده است. این متغیر توجیه‌کننده رفتار اسرائیل از زمان تأسیس تا به امروز در قبال فلسطینیان است، اسرائیل هرگز به تعهدات خود در مورد صلح پایبند نبوده و شهرک‌سازی را تا به امروز برای تصرف کامل ارض مقدس ادامه داده است. این امر بیش از آنکه بیانگر حکومتی لیبرال دموکرات باشد شبیه رفتار دولت‌های ایدئولوژیک است.

با توجه به این امر در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایران هم بر مفاهیمی چون امت اسلامی و جهان اسلام مبتنی است. حکومتی که به دنبال بازگشت به امت رسول‌الله و اتحاد مسلمانان جهان در قالب امتی واحد است. لذا آنچه اتفاق افتاده است بسیار به اصل طرد رقابتی گاوس شباهت دارد. جمهوری اسلامی ایران حکومتی ایدئولوژیک مبتنی بر اسلام سیاسی و تفکر شیعه است که در برابر حکومت ایدئولوژیک اسرائیل مبتنی بر سرزمین همه یهودیان جهان ایستاده است.

دقیق شدن در واژه‌ها به درک این موضوع کمک می‌کند؛ حکومت مسلمانان جهان در برابر حکومت یهودیان جهان؛ در واقع آنچه به عنوان زیستگاه در اصل رقابتی مطرح می‌شود در رابطه ایران و اسرائیل خاورمیانه به عنوان موضوعی فیزیکی و ملموس و همچنین خاورمیانه به عنوان سرزمین مردمانی خاص است، این که بیت المقدس یا اورشلیم جایگاه چه کسانی است.

این وضعیت در نهایت و بر مبنای نظریه طرد رقابتی می‌تواند منجر به تضادهای جدی در سال‌های آینده شود. در واقع هیچ‌یک از دو دولت از ادعاهای خود در مورد بیت‌المقدس و فلسطین کوتاه نیامده‌اند. شاهدی بر این مدعا تصور وضعیتی است که یکی از دو دولت از ادعاهای خود دراین‌باره کوتاه بیاید به طور مثال اسرائیل به راه‌حل دو دولت که راه‌حل حداقلی است کنار بیاید یا جمهوری اسلامی، اسرائیل را به رسمیت بشناسد.

در واقع دو دولت نه تنها در جهت بهبود روابط حرکت نکرده‌اند و هیچ‌یک به تغییر سیاست دست نزده است بلکه تلاش‌های خود را برای اجرای سیاست ایدئولوژیک نظام‌های مذکور ادامه داده‌اند. جمهوری اسلامی با حمایت همه‌جانبه از حزب‌الله، دولت سوریه و گروه‌های شیعی در عراق و یمن و دیگر نقاط خاورمیانه عملاً در حال رشد نفوذ خود و نزدیک شدن به مرزهای اسرائیل است. از سوی دیگر اسرائیل در داخل با ادامه روند شهرک‌سازی، تصویب قانون دولت یهود بیش‌ازپیش بر ماهیت ایدئولوژیک و نژادی خود صحه گذاشته است. در کنار این امر مهم‌ترین ابزار اسرائیل، ایالات‌متحده است.

حربه اصلی اسرائیل برای مهار ایران تأثیر بر سیاست ایالات متحده آمریکا است. آنچه در ابتدا به نظر می رسد، تضاد و دشمنی میان ایران و ایالات‌متحده آمریکا است بااین‌وجود اگر دقیق‌تر توجه کنیم، ایران و ایالات‌متحده امکان مصالحه و توافق را در زمینه‌های مختلف دارا هستند. ایران امکان همکاری با ایالات‌متحده آمریکا در زمینه‌های اقتصادی را داراست، جمعیتی باسواد و تحصیل‌کرده دارد که به نسبت منطقه در حوزه‌های فرهنگی و فکری بسیار رشد یافته است. بااین ‌وجود ایالات‌متحده آمریکا که به قول دونالد ترامپ بزرگ‌ترین صادرکننده انرژی در جهان است به شکل عجیبی نسبت به خاورمیانه حساسیت نشان می‌دهد.

احتمالاً این موضوع که داماد دونالد ترامپ و مشاور ارشد او یعنی کوشنر دوست نزدیک نتانیاهو نخست‌وزیر راست‌گرای اسرائیل است مایه تعجب نیست.همچنين شلدون ادلسون سیاست‌مدار صهیونیست راست‌گرا حامی اصلی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا بوده است.

بر این مبنا احتمالاً برای اسرائیل راه‌حل بهینه نه منازعه مستقیم با ایران که فشار برای تغییر رفتار آن از نظر ایدئولوژیک است. این موضوع را باید در هزینه‌های پیش بینی نشده حمله به ایران جستجو کرد که می‌تواند به حیات اسرائیل ضربه جدی وارد کند. بااین‌حال ادامه وضعیت کنونی هم برای اسرائیل قابل‌پذیرش نیست ازاین‌جهت که با تغییر رئیس جمهور آمریکا احتمال تغییر در سیاست های این کشور در قبال ایران وجود دارد.

در نهایت آنچه می‌توان ادعا کرد این است که امکان مصالحه با ایالات متحده آمریکا منهای حضور و نفوذ لابی اسرائیل وجود دارد و هسته اصلی شروع تنش اگر موضوع اسرائیل نباشد، تداوم تنش دامنه‌دار میان ایران و ایالات متحده آمریکا مسئله اسرائیل است و تغییر در این امر یا با منازعه یا با تغییر رفتار و ماهیت ایدئولوژیک یکی از دو طرف پایان خواهد پذیرفت. بااین‌حال دوران دونالد ترامپ، دوران مهم و طلایی راست گرایان صهیونیست در اسرائیل است تا در نهایت اهداف ایدئولوژیک خودشان را با تغییر رفتار یا تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان تنها و مهم‌ترین رقیب منطقه‌ای جامه عمل بپوشانند؛ ازاین‌رو که با تغییر دولت ترامپ و بازگشت لیبرال‌ها یا پیروزی سندرز سوسیالیست امکان پافشاری بر اهداف ایدئولوژیک برای اسرائیل محدود و محدودتر خواهد شد و با رشد فزاینده قدرت جمهوری اسلامی ایران، اسرائیل مجبور خواهد شد به پذیرش فلسطین به عنوان کشوری مستقل تن دهد.

واژگان کلیدی: ایران، اسرائیل ، ایالات متحده آمریکا، اصل طرد رقابتی

1-Competitive exclusion principle

مطالب مرتبط