مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

اهداف آلمان در روابط با عربستان

اشتراک

مریم خالقی نژاد

مرکز بین المللی مطالعات صلح –  IPSC

آلمان یکی از قویترین کشورهای اروپایی و عربستان نیز یکی از مطلوبترین کشورِ خاورمیانه از نظر منابع طبیعی و زیر زمینی و همچنین تاثیرگذاری بر خاورمیانه و تحولات منطقه است. از انجایی که آلمان و عربستان روابط تاریخی زیادی را با هم داشته اند، آلمان بزرگترین شریک تجاری اروپایی و به عنوان سومین کشور در واردات عربستان محسوب می شود این در حالیست که در طول سالیان اخیر روابط انها بر اثر تحولات متنوع به خصوص در خاورمیانه دچار تنش و مشکل شده است به خصوص بعد از 2015 روابط انها دارای فرازو نشیب های زیادی هست که ناشی از نوع منفعت ملی و بین المللی و اهداف هر دو کشور می باشد.

با وجود برخی تنشهایی که شاید در برخی موضوعات زیاد هم موثر نبوده است اما انچه که حائز اهمیت است اهداف آلمان در رابطه با عربستان می باشد که در ادامه ایضاح می گردد.

اگر بخواهیم اهداف آلمان را بررسی کنیم بی تردید باید به دو بعد مهم اقتصادی و سیاسی پرداخت که هرکدام باعث پوشش و تکمیل بُعد دیگر می گردد بر همین اساس در پس هر هدف سیاسی نیت اقتصادی و در پس هر هدف اقتصادی نیت سیاسی نهفته است. لذا آلمان که با نگاه اقتصادی سیاسی در عربستان فعالیت دارد تلاش در همسو نمودن سیاستهای عربستان با منافع خود دارد. اولین دلیل گرایش آلمان به عربستان به طور اشکاری موقعیت ژئوپلیتیکی عربستان و سپس جایگاه آن در تحولات منطقه می باشد. عربستان از نظر نفت این طلای سیاه و سرنوشت ساز، رتبه نخست را در منطقه دارد و از این گذشته پس از منابع زیرزمینی مزیت دیگر آن دارا بودن راههای ارتباطی بسیار مهمی می باشد که برای کشورهای اروپایی مانند آلمان بسیار مطلوب و به مانند یک شریان حیاتی برای صادرات و واردات چه از عربستان و چه از دیگر مناطق خاورمیانه است.

بنابر دلیل نامبرده فعالیت شرکتهای آلمانی در عربستان در زمینه نفت و سایر فعالیت های دیگر بسیار چشمگیرتر از کشورهای عربی دیگر در خاورمیانه است. به طور نمونه شرکت خدمات مالی و بانکداری آلمانی تحت عنوان ” دویچه بانک” در این کشور دارای فعالیت گسترده ای است که نقش اساسی را در شرکت آرماکو  دارد که یکی از فعال ترین شرکتها در خصوص اقدامات نفتی و سهامی می باشد. از جمله دیگر شرکت های عظیم آلمانی که مشغول به کار در عربستان هستند شرکت زیمنس است که در زمینه گاز و توربین های گازی فعالیت می کنند و شرکت تیزنکروپ نیز نمونه دیگری از فعالیت آلمانی ها در زمینه فولاد و اسانسور و صنایع دریایی در عربستان است. بنابراین برای آلمان استمرار و توسعه فعالیت این شرکت ها بسیار حائز اهمیت است.

مورد بعدی از اهداف آلمان برای برقراری رابطه با عربستان را باید در زمینه خرید تسلیحات عربستان از آلمان ذکر کرد که گزینه قوت بخش در روابط دو کشور است. از گذشته تا کنون تبادل تسلیحاتی مابین دو کشور وجود داشته است که در این بین سود زیادی بیشتر از عربستان از نظر اقتصادی نصیب آلمان می شود. برای نمونه دولت آلمان در سال 2017 حدود 117 مجوز انحصاری صادرات تسلیحات به عربستان به ارزش 249 میلیون یورو صادر کرده است که ارزش آنها بالغ بر 530 میلیون یورو براورد شده است. (www.alwaght.com)

اکنون با توجه به دخالت عربستان در برخی تحولات کشورهای منطقه به خصوص یمن و لبنان شاهد افزایش نیاز تسلیحاتی عربستان به آلمان هستیم . گزینه روابط تسلیحاتی برای عربستان و در مقابل آلمان گزینه ای است که شاید با عطف به تحولات اخیر در منطقه باعث محکم نگه داشتن روابط دو کشور شده است و در اینده نیز خواهد بود. چرا که عربستان نیز شدید به تسلیحات برای حفظ جایگاه خود در تحولات اخیر منطقه و چه بسا تحولات پیش بینی نشده اینده دارد و برای آلمان نیز یکی از مهمترین مشتری های تسلیحاتی اش که شاید بالاترین رقم های خرید تسلیحاتی را در منطقه از آلمان دارد عربستان است. بی تردید برای این کشور نیز حفظ روابط اهمیتی دو چندان دارد. بر همین اساس است که انتظار می رود حتی در صورت وجود برخی مخالفت های سیاسی با یکدیگر و تنش های مهم این امر به مثابه وزنه ای در حفظ و تقویت روابط عمل کند.

مورد بعدی را میتوان به طرح جدید دولت عربستان برای خصوصی سازی و سرمایه گذاری  ذکر کرد که فرصت مناسبی را در اختیار آلمان در تمامی ابعاد اقتصادی به خصوص منابع نفتی و زیرزمینی و حتی تسلیحات نظامی قرار می دهد.

موارد نام برده از مهمترین دلایل و شاید اصلی ترین دلایل و اهداف آلمان برای برقراری و حفظ رابطه با عربستان می باشد اما نباید عوامل نام برده را تنها هدف های آلمان از رابطه با عربستان دانست بلکه شاید بتوان دلایل تمایل به ارتباط را به دلایل کلان و خرد تقسیم بندی کرد که دلایل نام برده را اگر در حوزه اهداف کلان قرار دهیمدیگر دلایل که شاید از نظر اهمیت در درجه دوم و بعد از اهداف بالا قرار دارند در حیطه خرد و از اهمیت ثانویه برای آلمان برخوردارند. لذا برای اینکه بتوان به طور کلی به تحلیل اهداف آلمان از رابطه با عربستان دست یافت در ذیل به صورت مختصر و اشاره گونه  اهداف خرد و شاید کم اهمیت تر بیان می گردد:

  • تلاش برای یک امنیت فراگیر در منطقه ؛ مساله هسته ای ایران و سیاست های متضاد آلمان و عربستان در برخورد با این مساله و تلاش آلمان برای میانجی گری میان ایران و عربستان است. اما عده ای بر این اعتقاد هستند که تلاش آلمان برای میانجیگیری بر این اساس است تا اولا از نقش مهمتری در نظر هر دو کشور برخوردار شود و ثانیا تنش در خاورمیانه میان این دو قدرت منطقه ای به نفع منافع و سیاست های آلمان نمی باشد چرا که هرچه تنش بالاتر گیرد دامنه اتش اختلافات در منطقه بیشتر میشود که باعث افزایش اختلافات منطقه به خصوص روانه شدن سیل مهاجران به آلمان می شود و عواقب اقتصادی زیادی را برای آلمان دارا می باشد و چه بسا تنش در بین دو گشور باعث کاهش سود اقتصادی آلمان در خاورمیانه به خصوص عربستان گردد
  • عربستان و آلمان هر دو عضو کشورهای گروه 20 هستند و یکی از اهداف آلمان در این گروه انجام برخی اقدامات زیست محیطی می باشد این در حالی است که عربستان یکی از مهمترین کشورهای تولید کننده سوخت فسیلی می باشد و تا کنون هیچ فعالیت چشمگیری در این مورد انجام گرفته نشده است.
  • اهمیت مسائلی مانند روسیه و اوکراین و نقش عربستان  به خصوص در سوریه و همسویی با برخی از کشورها در مقابل مساله اوکراین نیز از جمله دیگر موارد مهم است.
  • حمایت از امنیت اسراییل؛ اگرچه آلمان خود نیز در برخی موارد با سراییل سیاست های متضادی دارد اما این کشور با اسراییل نیز برخی روابط مهمی را دارد که گاه به عنوان یک متحد استراتژیک یکدیگر محسوب می شوند بنابراین شاید از جمله اهدافِ آن حفظ حمایت از اسراییل در منطقه باشد.

پس از ذکر اهداف آلمان در رابطه با اسراییل که به صورت اولیت بندی بیان شد جای دارد بیان شود که به طور طبیعی با سیل عظیم تحولات مختلف در منطقه اختلاف میان دو متحد و دوست ایجاد ممکن است ایجاد شود چرا که دراثر تحولات متنوع سیاست های یکی در تضاد با منافع دیگری قلمداد  می شود که این امر در عرصه روابط بین الملل امری طبیعی است. شاید بتوان مهمترین تنش بین این دو کشور را در خصوص لبنان در سال 2015  مبنی بر نفوذ ریاض در لبنان و مسئله یمن و سپس اختلاف نظرها در مورد ایران دانست که بحث در این خصوص خود تحلیلی جداگانه را می طلبد اما قرض از بیان آن است که نشان داده شود هدف آلمان در رابطه با عربستان تحت تاثیر موارد مختلفی در منطقه قرار داد و با گذشت زمان مشخص تر می شود باید منتظر ادامه سیاست های هر دو کشور در برخورد با تحولات منطقه شد و سپس مشخص می گردد که ایا این روابط تاریخی از چالش های منطقه متاثر می شود و به سمت کمرنگ شدن میگراید یا خیر تحولات منطقه بی تاثیر در روابط آلمان و عربستان به خصوص برای تجارت تسلیحاتی و نفتی بوده و چه بسا منجر به افزایش اینگونه روابط گردد. اما با عطف به اینکه سیاست کلا امری جاری در طول تاریخ است و نمیتوان از یک نقطه ثابت نام برد به نظر می رسد آلمان بیش از هرچیزی حفظ روابط با عربستان را در نظر دارد و با وجود برخی اختلافات حتی عمیق در خصوص تحولات کنونی و اتی به ضرر آلمان است که عربستان را با توجه به قدرتش در منطقه از دست داده و در پی قطع روابط با آن باشد. بر همین اساس سعی در این دارد که در مساعل مورد اختلاف به نرمی برخورد نموده و مانع از ایجاد فاصله و تقابل با یکدیگر گردد. این ایجاد تقابل فقط زمانی صورت می گیرد که کشور دیگری در منطقه بتواند جای عربستان را برای آلمان پر کند و آلمان هیچ ضرری را از ناحیه قطع روابط با عربستان محتمل نشود که امری غیر عادی به نظر می رسد.

منابع

www. Alwaght.com.

http://alwaght.com/fa/News/119680/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D9%88-

واژگان کلیدی:اهداف, آلمان ,روابط , عربستان, سياست خارجي

مطالب مرتبط