March 25, 2023 – 3:48 pm | Comments Off on عوامل موثر بر سیاست فرانسه در قفقاز

دکتر مریم خالقی نژاد
استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه روابط بین الملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC

درگیری های حل نشده در قسمت شرقی اتحادیه اروپا برای اعضای این اتحادیه بسیار مورد اهمیت است. قفقاز جنوبی منطقه …

ادامه مطلب »
گفتگو

مقالات

خاورمیانه

مقالات تحقیقی و تحلیلی در حوزه خاورمیانه

خلیج فارس

مقالات تحقیقی و تحلیلی در حوزه خلیج فارس

آسیای میانه

مقالات تحقیقی و تحلیلی در حوزه آسیای میانه

صفحه نخست » خلیج فارس, مقالات, مقالات تحلیلی

ابعاد گوناگون دیپلماسی فرهنگی و ضرورت بهره گیری ایران از آن در سیاست خارجی خود

نگارش در July 26, 2011 – 3:50 am
Share

احمد آدینه وند

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC


بیان رویداد

برای سالیان متمادی قدرت نظامی تنها ابزار کشورها برای پیشبرد منافع خود بود آنها با کسب و ذخیره قدرت نظامی و تقویت نیروهای نظامی خود با به خدمت گرفتن با کیفیت ترین ابزار های نظامی در راستای  دستیابی به اهداف خود سعی و کوشش می کردند و هر اندازه در افزایش قدرت نظامی خود کامیاب تر بودند با سهولت بیشتری می توانستند سوداهای خود را برآورده سازند و موقعیت خود را ارتقاء بخشند و بر جایگاه خود در میان کشورهای دیگر بیفزایند.

اما در عصر حاضر استفاده از نیروی نظامی به عنوان برجسته ترین نماد قدرت سخت افزاری  برای کسب استیلا و نفوذ در میان ملت های دیگر کارایی خود را از دست داده و هیچ ملتی دیگر زیر بار ظلم و اشغال نظامی نمی رود و تسلیم نیروی نظامی کشورهای دیگر نمی شود. در کنار کاهش روز افزون اهمیت و کارایی قدرت سخت  آنچه که امروزه در روابط بین کشورهای نظام بین الملل امتیاز زیادی دارد و از جمله عناصر و مؤلفه های اصلی قدرت یک کشور محسوب می گردد ظرفیت قدرت نرم آن کشور در محیط بین المللی می باشد. محیط امروز بین المللی که دوران گذار خود را طی کرده و به تعبیر جوزف نای عرصه انتقال تدریجی قدرت از شرق به غرب می باشد بیش از هر چیز پذیرای مؤلفه ها و کاربست های دیپلماسی عمومی و فرهنگی می باشد.

تحلیل رویداد

دیپلماسی در واقع فن مدیریت تعامل با جهان خارج از سوی دولت‌ها است قطعا ابزارها و مکانیسم‌های متعددی برای اعمال این مدیریت می‌توان به کار گرفت. ملاحظات سیاسی، اقتصادی و امنیتی سه حوزه سنتی بنیادین و کلاسیک در عرصه بین‌الملل است که سیاست خارجی کشورها در آن اعمال می‌شود. با این حال به باور بسیاری از اندیشمندان و صاحب نظران عرصه بین‌المللی به طور عام و پس از پایان جنگ سرد به طور خاص، فرهنگ و مولفه‌های فرهنگی رکن چهارم سیاست خارجی را تشکیل می‌دهد که در بسیاری از مواقع لایه‌های زیرین سه حوزه دیگر نیز از آن منبعث می‌شود.  در عصر کنونی از فرهنگ به‌عنوان قدرت نرم در سیاسیت خارجی بحث می‌شود که عنوان دیپلماسی فرهنگی به آن می‌دهند و به معنای استفاده از ابزارها و مکانیسم‌های فرهنگی برای معرفی و انتقال فرهنگ و تمدن یک سرزمین به سرزمین و فرهنگ دیگر است. از همین روست که سرمایه گذاری های کشورها در زمینه دیپلماسی عمومی و فرهنگی بسیار افزایش یافته و اقبال به این نوع از ابزارهای استیلا و نفوذ نرم اهمیت فراوان یافته است.در این میان توجه به دیپلماسی فرهنگی و نقشی که در جهت تأمین اهداف و منافع یک کشور ایفا می کند بسیار ضروری می نماید

هدف اساسی دیپلماسی فرهنگی ارائه دیدگاه روشن و موجه نسبت به فرهنگ ارزشی و رفتاری نظام برای بازیگران مختلف عرصه بین‌الملل شامل: دولت‌ها، سازمان‌های دولتی ببن المللی و غیر دولتی، نهادهای جوامع مدنی و افکار عمومی است به این ترتیب بیهوده نیست که نفوذ و اثر‌گذاری را دو هدف اصلی دیپلماسی فرهنگی می‌شمارند. بسیاری از نظریه‌پردازان دیپلماسی فرهنگی را نمونه بارز و اعلای اعمال قدرت نرم می‌دانند که به کشورها امکان و توان نفوذ در طرف مقابل از طریق عناصری چون فرهنگ، ارزش‌ها و ایده‌ها می‌دهد. ژوزف نای نظریه‌پرداز معاصر روابط بین‌الملل قدرت نرم را در تعارض با قدرت سخت یعنی تسخیر کردن از طریق نیروی نظامی می‌داند.

برای تعریف دیپلماسی فرهنگی باید روابط فرهنگی را مورد توجه قرار دهیم که به خودی خود انجام می شوند و شامل یک سری برخوردهای انسانی می شوند که با فیلم ها، رسانه ها، تجارت، توریسم، ازدواج بین اقوام، هنرهای تجسمی، شرکت در دانشگاه های خارجی، کتابها، بحث های میان همسایگان و برخوردهای تصادفی گسترش می یابند. دیپلماسی فرهنگی از سوی دیگر تنها هنگامی آغاز می شود که یک کشور و نهادهای آن وارد صحنه شوند و تلاش کنند تا حدی که می توانند این جریان فرهنگی دو طرفه را به نحوی مدیریت نمایند که منجر به پیشرفت وسیع منافع ملی ترجیحا در دو سوی مرزها شود. برخی از روابط فرهنگی به ما فرصت هایی را نشان می دهند و برخی دیگر موقعیت های یادگیری را به ما خاطرنشان می کنند.

به طور خلاصه دیپلماسی فرهنگی عبارتست از”تلاش برای درک، مطلع ساختن، مشارکت دادن وتاثیرگذاری بر مردم دیگر کشورها و تبادل ایده ها ،اطلاعات، هنر و دیگر جنبه های فرهنگ میان ملت ها به منظور تقویت تفاهم متقابل. بنابراین  می توان  دیپلماسی فرهنگی را به عبارتی خلاصه تر به “ابزاری برای تامین منافع و مصالح ملی – دینی یک ملت یا فرهنگ” تفسیر کرد.

دیپلماسی فرهنگی در واقع تأمین منافع ملی با استفاده از ابزارهای فرهنگی است. پیشبرد منافع ملی با به کارگیری ابزارهای فرهنگی ممکن است نتواند جایگزین سایر ابزارها همانند ابزارهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و… شود، اما می تواند مکمل آنها باشد. امروزه حتی قوی ترین کشورها نیز ترجیح می دهند تا آنجا که ممکن است از شیوه های فرهنگی برای تأمین منافع خود استفاده نمایند.

دیپلماسی فرهنگی به عنوان «تبادل افکار، اطلاعات، هنر و دیگر جنبه های فرهنگ میان ملت ها و مردمانشان برای ترویج درک متقابل» توصیف شده است.

دیپلماسی فرهنگی امروزه به عنوان یک اصل اساسی و تأثیرگذار در عرصه روابط بین الملل مورد پذیرش قرار گرفته و سیاستمداران جهان، راه برون رفت از مشکلات بشری را حاکمیت فرهنگ در مناسبات بین المللی می دانند. از همین رو است که همزمان با تلاش های گسترده سیاسی، حرکت های فزاینده ای برای تحقق حاکمیت و همکاری های فرهنگی در گوشه و کنار جهان صورت می گیرد

ولی با تحولات گسترده ارتباطی،مرزها و محدودیت های ارتباطی بین مردم، حکومت ها و دولت‌ها از بین رفته است. امروزه پنهان کردن واقعیات سیاسی از دید مردم دنیا در هیچ کشوری آسان نیست  تعدادی از عوامل که می توانند در پیشبرد دیپلماسی فرهنگی موثر باشند عبارتند از:
1- پیشینه غنی، تاریخی و تمدنی وفرهنگی .
2- زبان و ادبیات ، آثارفرهنگی و مکتوب مشاهیر ، نویسندگان، شعرا و هنرمندان .
3- دستاوردهای فرهنگی و علمی مانند، جوایز بین المللی، ترجمه و چاپ آثار ادبی و فرهنگی و انتشارات .
4- تربیت و آموزش کارشناسان خبره در امور دیپلماسی فرهنگی و ارتباطات عمومی.
5- بهره گیری از نخبگان ،فرهیختگان فرهنگی و علمی در عرصه دیپلماسی فرهنگی در روابط بین الملل.
6- ارتباط مستمر با مراکز علمی دانشگاهی و حوز وی و بهره گیر ی از آنان به منظور انتقال پیام فرهنگی از طریق دیپلماسی فرهنگی .
7- بهره گیری بیشتر و به روز از فن آوری جدید دنیا مانند، شبکه های اینتر نت ، ماهواره وشبکه های جهانی رادیو و تلویزیونی در راستای دیپلماسی فرهنگی.
8- اطلاع رسانی به موقع روابط عمومی از آخرین تحولات در روابط فرهنگی .
9- معرفی اندیشمندان و مشاهیر هر کشور به مخاطبان عمومی

10- انتخاب مسوو لین سیاست خارجی پس از اینکه مشخص شد یک عنصر فرهنگی هستند.
جملگی می توانند در پیشبرد اهداف فرهنگی و دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی موثر باشند .

با گذشت سه دهه از حضور جمهوری اسلامی ایران به مثابه کنشگری فعال در عرصه نظام بین الملل، بررسی ابعاد مختلف حوزه های فعالیت این بازیگر نسبت به دهه های نخست امکان بیشتری یافته است. عرصه دیپلماسی و خصوصا دیپلماسی فرهنگی یکی از عرصه هایی است که تحلیل و بررسی آن لازمه برنامه ریزی و تصمیم سازی برای تنظیم پویش های رفتاری سیاست خارجی  است. شناخت روندها و برآیندهای سی ساله، یکپارچگی و گسست های موجود ، شناخت علل و عوامل موفقیت ها و ناکامی های این عرصه از جمله مسایلی است که  بایستی بدان پرداخته شود تا جمهوری اسلامی ایران برای حضوری پویا در محیط بین الملل بتواند به صورت پیوسته و منسجم به سمت  دست یابی به اهداف و منافع خود حرکت کند. جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری که ظرفیت های عظیم تمدنی و فرهنگی داشته و با اتکا به همین مؤلفه ها می تواند دیپلماسی فرهنگی فعالی را ایفا کند می بایست به این عرصه توجه بسیار بیشتری داشته باشد

از جمله نکات قابل توجهی که کشورها باید درباره دیپلماسی فرهنگی مورد ملاحظه قرار دهند  چگونگی تفکر دیگر کشورها نسبت به آن کشور می باشد.به گونه ای که چنانچه کشوری از سوی افکار عمومی کشور دیگر به دیده منفی نگریسته شود از قدرت نرم آن کاسته می شود.در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران به سبب حاکمیت کشورهای غربی که دیدگاه مثبتی درباره جمهوری اسلامی ندارند و نیز سلطه صهیونیسم جهانی بر  رسانه های جهانی که بالجمله سعی در مغشوش نمودن سیمای جمهوری اسلامی ایران وارائه تصویر کشوری مخالف و اخلالگر در زمینه صلح بین المللی دارند.دچار زحمت و ایجاد مزاحمت برای آن شده است امری که لازم است مسئولان کشورمان با آگاهی بر آن در زمینه بی اثر نمودن این تبلیغات سخت کوشا بوده و تلاش نمایند تصویری واقعی و مبتنی بر واقعیت های درونی ایران به جهانیان ارائه نمایند.

ایران به عنوان کشوری که دارای تاریخ و پیشینه فرهنگی بسیار طولانی بوده و بنیانگذار یکی از نخستین امپراطوری های تاریخ بشر بوده است همواره نقش مهم و بسزایی در تاریخ تمدن و فرهنگ بشر ایفاء نموده است. بسیاری از مظاهر تمدن نظیر آثار فرهنگی و معماری تاریخی بازمانده از ایرانیان خود گواه روشنی بر این دیرینه باستانی و تمدنی ایرانیان می باشد. با چنین سابقه ای در حال حاضر کشورمان می تواند با معرفی و شناساندن نقش خود در تمدن و فرهنگ بشر هم خود را به جهانیان به عنوان مهد یکی از بزرگتریت تمدن های بشری بشناساند و هم برای خود سیما و جلوه ای مطلوب و روشن در نزد جهانیان و در افکار عمومی آنان ایجاد نماید.

تاریخ ایران مملو از نام های بزرگی است که هرکدام در زمینه ای از فرهنگ  و تمدن خدمات بی شماری را به فرهنگ جهانی ارائه نموده اند .ایران مهد و زادگاه سبک نوینی از ادبیات ،معماری ,پزشکی و بسیاری دیگر از دانش های بشری و دانشمندانی بوده است که آثار متعدد و پر شماری را از خود به یادگار نهاده اند. میراث فرهنگی و علمی این بزرگان عرصه فرهنگ و علم برای سالیان متمادی در بزرگترین دانشگاهها و مراکز علمی و فرهنگی در اقصی نقاط دنیا خصوصا در اروپا محل بحث و فحص و تدریس بود.بدون تردید، نام ایران به دلیل شهرت هنر و خصوصا ادبیات آن برای قرون متعدد در صدر محافل علمی و فرهنگی جهان می درخشیده است .در شرایط کنونی لازم است ایرانیان ضمن آشنایی با این مفاخر خود در راستای تعامل از جایگاه یک کشور صاحب تمدن و فرهنگ، با ممالک دیگر بکوشند تا شان خود را در میان کشورهای صاحب فرهنگ و تمدن یافته و احترام جهانیان را نسبت به خود بر انگیزند.

ایران همچنین باید با سرمایه گذاری مناسب نسبت به در اختیار گرفتن رسانه های نوین و معتبر اقدام نماید و با راه اندازی شبکه های تبلیغاتی و اطلاع رسانی نظیر ماهواره ها و رسانه های نوشتاری ،از آنها در جهت رساندن پیام خود و آگاه سازی افکار عمومی دنیا از وضعیت واقعی ونیز نیل به جایگاه حقیقی خود در سطح جهان در عرصه فرهنگ استفاده نماید.همچنین مسئولان ایرانی باید با برقراری تماس و تعامل مناسب با آن دسته از رسانه های جهانی  که از استقلال بیشتری برخوردار بوده و خصومت کمتری با ملت ایران دارند از آنها در راستای رساندن  پیام و ارزشهای خود بهره برداری نماید.

دورنمای رویداد

با توجه به آنچه که گفته شد چنین به نظر می رسد که کشورمان از ظرفیت بالا و مطلوبی در زمینه دیپلماسی فرهنگی برخوردار است از انجا که ایران دارای وضعیت مناسبی از نظر برخورداری از منابع قدرت سخت می باشد لازم است بر قدرت نرم خود نیز بیافزاید و کوشش نماید در این زمینه نیز به جایگاه شایسته خود در عرصه بین الملل نائل آید.در این راستا ایرانیان باید در وهله اول ضمن شناخت داشته های فرهنگی خود،در مراتب بعدی باید به معرفی آن به سایر جهانیان از طریق یک دیپلماسی قوی و کار آمد فرهنگی اقدام نمایند.

Share