هيچ طرح امنيتي براي خليجفارس بدون حضور ايران و عراق موفق نميشود
تا عربستان دغدغه بقا دارد، تئوري امنيت دستهجمعي در اين منطقه شكلگيري نميگيرد
فضاي تنش و اختلاف ميان ايران و عربستان در سطح منطقه باقي نمانده و به فضاي بينالمللي افزايش مييابد
نشست علمي با موضوع “تحولات جديد منطقه: امنيت منطقهاي در پرتو روابط ايران و عربستان” به همت انجمن ايراني روابط بينالملل و با همكاري مركز بينالمللي مطالعات صلح روز دوشنبه 18 ارديبهشت با سخنراني آقايان دكتر محمدجواد حقشناس، دكتر سلمان صفوي، دكتر حسين علايي و دكتر ابراهيم متقي در سالن همايش خانه انديشمندان علوم انساني برگزار شد.
در ابتداي اين نشست علمي، دكتر محمدجواد حقشناس مدير گروه مطالعاتي جهان اسلام انجمن روابط بين الملل و استاد دانشگاه با مروري بر روابط ايران و عربستان در 9 دهه گذشته، اظهار كرد: دو سوم از اين روابط در دوره پهلوي و يك سوم بعد از انقلاب اسلامي ايران بوده است و در اين مدت فراز و فرودهاي متوالي در روابط ايران و عربستان شاهد بوديم. او با بيان اين كه انگلستان طرفدار حاكميت خاندان سعودي بر سرزمين عربستان بوده است و زمينه بروز و ظهور اين خاندان را در تمامي اين سرزمين فراهم كرده است، ادامه داد: البته انگلستان بعدها اقداماتي را نيز براي جبران خدمات خاندان هاشمي انجام داد. بعد از جنگ جهاني دوم يكي از پسران هاشمي “ملك فيصل” بر عراق و ملك عبدالله بر اردن حاكم شدند و هنوز شاهد سلطه خاندان هاشمي بر اردن هستيم. اساسا پسوند سعودي به نام عربستان به دليل حاكميت طولاني خاندان سعودي بر اين كشور گذاشته شده است.
عضو هيأت مديره انجمن ايراني روابط بينالملل حقشناس گفت: روابط ايران و عربستان در دوره پهلوي در سال 1308 با به رسميت شناختن رژيم پهلوي از سوي عربستان آغاز شد و در سال 1309 سفير ايران به اين كشور اعزام شد. در انتهاي دوره رضاخان روابط به دليل نگاه رضاشاه به متحدانش به ويژه آلمان كمي تيره شد.
وي ادامه داد: در قضيه ابوطالب يزدي و دستگيري و كشته شدن او به شكل فجيع، روابط ايران و عربستان دچار تنش جدي شد و واكنش روحانيت در ايران به وجود آمد و يك دهه روابط دو كشور را در هالهاي از ابهام فرو برد. مساله ملي شدن نفت ايران در روابط ايران و عربستان بسيار تاثيرگذار بود. همچنين كودتاي 28 مرداد 1332 و روي كار آمدن محمدرضا شاه و به وجود آمدن اسراييل به عنوان موجوديتي جديد از جمله مسائلي بود كه بر روابط دو كشور تاثيرگذار بوده است.
اين استاد دانشگاه سپس با مرور روندهاي بعدي روابط بين دو كشور اظهار كرد: با ظهور حزب بعث در عراق و سوريه، عربستان و ايران تا حدودي منافع مشترك پيدا كردند و به سمت اتحاد با يكديگر پيش رفتند اما همچنان مسائلي وجود داشت كه سبب اختلافات عميق ميان دو كشور شود، موضوع سه جزيره ايراني و به رسميت شناختن استقلال بحرين، مساله نفت و افزايش توليد و كاهش قيمت كه از سوي عربستان دنبال ميشد همچنان ميان دو كشور اختلاف ايجاد كردهاند كه همچنان هم اين اختلافها ادامه دارد.
ديگر سخنران اين نشست، دكتر سيد سلمان صفوي دبير مركز بين المللي مطالعات صلح بود كه مبحث خود را در نقد طرح كنفدراسيون كشورهاي عربي خليجفارس انتخاب و اظهار كرد: پس از بهار عربي و سقوط بنعلي و مبارك و حمايت مقدماتي آمريكا از جنبش مردم و فشار به مبارك براي كنارهگيري از قدرت با وجود مخالفت عربستان سعودي با اين مساله، شرايط ايجاد يك نقطه عطف در ديدگاههاي عربستان نسبت به مسائل ديپلماتيك و امنيتي منطقه و بينالمللي شكل گرفت.
او گفت: از اين منظر عربستان سعودي با عملكرد آمريكا نسبت به تحولات منطقه احساس كرد كه اگر روند سقوط رژيمهاي منطقه ادامه پيدا كند، آمريكا پشت سر آنها نخواهد ايستاد و اين رژيمها يكي پس از ديگري سقوط خواهند كرد. نقطه ظهور اين مساله در نگاه عربستان سعودي، جنبش مردم بحرين است كه در صورت موفقيت اين جنبش، عربستان سعودي گزينه بعدي خواهد بود.
اين كارشناس مسائل منطقه و بينالملل با بيان اين كه متاسفانه در منطقه در مقابل ورود عربستان به بحرين در درگيريهايي كه در اين كشور صورت گرفت، عكسالعمل جدي را شاهد نبوديم، اظهار كرد: با لشكركشي عربستان به بحرين، مساله كنفدراسيون مطرح شد و در چارچوب اين طرح، شش كشور عربي عضو شوراي همكاري خليجفارس نسبت به تشكيل يك كنفدراسيون براي حمايت از سياست خارجي و دفاعيشان با مركزيت و مديريت جامع تصميمگيري كردند.
صفوي افزود: اين كنفدراسيون با هدف در اولويت قرار دادن مسائل دفاعي و امنيتي در چارچوب مصالح و منافع كشورهاي عضو شوراي همكاري خليجفارس شكل گرفت. همچنين آنها با تشكيل اين كنفدراسيون سعي داشتند در مقابل نظرات و سياستهاي آمريكا و متحدان اروپايياش بايستند. همچنين اين طرح، ايران و مردم كشورهاي خودشان را نيز شامل ميشد.
وي خاطر نشان كرد: آنها فكر ميكنند با متحد شدن در چارچوب كنفدراسيون ميتوانند پيام محكمي را ابتدا به دنياي غرب، بعد به ايران و سپس به مردم خود دهند كه هرگونه تعرض و دخالت در رابطه با مسائل اين كشورها به كل شش كشور مرتبط ميشود.
دكترصفوي با طرح اين سوال كه آيا كنفدراسيون به اهداف خود ميتواند برسد؟ اظهار كرد: به نظر من اين طرح در تعارض با واقعيتهاي صحنه عملياتي منطقه است.
دبير مركز مطالعات صلح با بيان اين كه مساله تهديد امنيتي ايران براي اين كشورها امر غيرواقعي است، خاطرنشان كرد: پس از دوره جنگ هشت ساله در دولت هاشمي، خاتمي و دوره كنوني، ديدگاه تنشزدايي در رابطه با عربستان پيگيري شده است و ما هيچ وقت دخالت مستقيم و غيرمستقيم در مسائل دفاعي و امنيتي اين كشورها نداشتهايم. ايران همواره تماميت ارضي و مرزهاي فعلي اين كشورها را به رسميت شناخته است و هيچ پوشش عملي براي تغيير رژيم اين حكومتها نكرده است.
او ادامه داد: عربستان معتقد است ايران به دنبال محوريت شيعه در منطقه و ساقط كردن حكومتها و نقض خطوط مرزيشان است در حالي كه اين اطلاعات غلط است. البته بايد خاطرنشان كنم كه در بحث دفاع امنيتي اگر همه اين كشورها هم با همديگر جمع شوند، نميتوانند در مقابل ايران بايستند. به قول يكي از سرداران كشور، سردار قادسيه هم نتوانست با پشتيباني غرب و شرق جلو ايران ايستادگي كند.
صفوي گفت: البته سود چنين اقدامي از سوي كشورهاي عضو شوراي همكاري خليجفارس در جيب آمريكا و اسراييل ميرود.
دبير مركز مطالعات صلح با بيان اين كه عربستان سعودي نسبت به كشورهاي منطقه از كمترين دموكراسي برخوردار است، اظهار كرد: بحرين در ميان اين كشورها از دموكراسي بالاتري برخوردار است و به همين خاطر نقطه شروع دومينوي سقوط اين رژيمها از بحرين آغاز شد.
اين كارشناس مسائل منطقه و بينالملل تاكيد كرد: هيچگونه طرحي براي دفاع و امنيت در منطقه نميتواند به پيروزي و موفقيت برسد بدون اين كه ايران و عراق در آن حضور داشته باشند. معتقدم در رابطه با كشورهاي منطقه ميتواند مدل اتحاديه اروپا دنبال شود، در اين صورت امنيت و ثبات بيشتري ايجاد خواهد شد.
وي نسبت به موقعيت انفعالي ايران در مواجهه با كشورهاي عضو شوراي همكاري خليجفارس انتقاد كرد و گفت: اگر بخواهيم نقش فعالي در منطقه داشته باشيم بايد از حالت انفعال خارج و به سوي تعامل و سپس تعاون برويم. به طور كلي تقابل در چارچوب منافع ملي و جهان اسلام توصيه نميشود.
در ادامه اين نشست دكترحسين علايي، كارشناس مسائل بينالملل با تاكيد بر اينكه تا وقتي عربستان دغدغهاش بقا است، تئوري امنيت دستهجمعي در اين منطقه امكان شكلگيري ندارد، اظهار كرد: عربستان و ايران داراي حوزههاي بسيار مشتركي براي همكاري هستند اما اين حوزههاي همكاري هميشه به محل اختلاف آنها تبديل شده است.
او با اشاره به عوامل همكاري ميان ايران و عربستان كه به محل اختلاف ميان اين دو كشور تبديل شدهاند، اظهار كرد: اسلام و برداشتهاي متفاوت از آن و ادعاي عربستان به عنوان مركز اسلامي دنيا و نگاه ايران به اسلام به عنوان اسلام ناب محمدي از پيش از انقلاب تاكنون محل اختلاف اين دو كشور بوده است. همچنين نفت، موقعيت ژئوپلتيك، نوع نگاه عربستان به روابط بينالملل، مساله فلسطين و نگاه عرب ـ عجمي عربستان از جمله اين عوامل اختلافزا بوده است.
اين كارشناس مسائل بينالملل با اشاره به موقعيت ژئوپلتيك دو كشور در منطقه خاطرنشان كرد: هر دو كشور در كناره خليجفارس داراي مخازن انرژي مهم دنيا هستند. اين مساله ميتواند هم عامل همكاري باشد و هم عامل اختلاف كه البته هميشه محل اختلاف بوده است. نگاه عربستان به قدرتهاي بزرگ و فرامنطقهاي موجب شده تا اين كشور را در سياست خارجي وابسته كند در حالي كه ايران تمام برنامهريزيهايشان با تكيه بر ظرفيتهايش بوده است.
وي گفت: عربستان از جمله كشورهايي است كه در پس تمام تشنجها عليه ايران حضور داشته است و يكي از عوامل اطمينان صدام از آغاز جنگ هشت ساله با ايران، حمايت عربستان در اين رابطه بوده است. عربستان سعودي از تامينكنندگان مالي جنگ عراق عليه ايران بود. عربستان كشوري بوده است كه همواره از تضعيف قدرت نفت براي ضربه زدن به ايران حمايت كرده است و در حال حاضر هم كه اروپا و آمريكا تحريم نفتي عليه ايران را دنبال ميكنند، عربستان جايگزين تامين نفت ايران خواهد بود.
سردارعلايي با بيان اين كه عربستان هميشه به دنبال حفظ قدرت پادشاهي با فضاي قبيلگي بوده است، گفت: اين در حالي است كه جايگاه چنين ساختاري در عصر جديد تمام شده است. اگر بيداري اسلامي در منطقه اتفاق نميافتاد ساختارهاي پادشاهي ديگر پاسخگوي اين حكومتها نبود و بدون شك با تغيير ساختارها در اين كشورها روبهرو ميشديم. عربستان از جمله كشورهايي است كه هميشه دغدغه بقا داشته است و سعي كرده حكومت پادشاهياش از ساختار قبيلگياش جدا نباشد. با پيروزي انقلاب اسلامي نسبت به اين مساله نگرانيهايي به وجود آمد.
اين كارشناس مسائل بينالملل گفت: عربستان تصور ميكند بقايش با پيوند عميق با قدرتهاي منطقه و فرامنطقهاي، درآمد نفت و تكيه بر اسلامي كه شاه عربستان به واسطه آن خود را وليامر واجبالاطاعه ميداند حفظ ميشود.
او خاطرنشان كرد: اين در حالي است كه ديدگاه اسلامي به ما ميگويد دنبال وحدت باشيم؛ بنابراين با وجود اختلافاتي كه ميان ايران و عربستان وجود دارد، بهترين سياست، وحدت و همدلي است. اين وحدت به معناي پذيرش ساختارهاي ديكتاتوري در كشورهاي عربي نيست اما ميتوان براي رسيدن به صلح و آرامش سياست همراهي و همدلي را پيش گرفت.
علايي خاطر نشان كرد: موضوعات اختلافزا ميتواند به موضوع همكاري تبديل شود و بايد دو كشور از هرگونه تاثير و دخالتهاي خارجي در روابطشان جلوگيري كنند.
اين كارشناس مسائل بينالملل با اشاره به تلاش كشورهاي عربي حوزه خليجفارس براي تشكيل يك كنفدراسيون دفاعي و امنيتي، گفت: آمريكا از جمله كشورهاي فرامنطقهاي است كه بر اساس منافع ملياش بايد با تكتك كشورهاي عربي حوزه خليجفارس همكاري نزديك داشته باشد و هيچگاه آمريكا به دليل منافع حياتي كه در اين منطقه دارد، نميخواهد امنيت دستهجمعي ميان كشورهاي منطقه شكل گيرد.
وي تاكيد كرد: پس از بيداري اسلامي در منطقه، ما شاهد تغيير موازنه قوا هستيم. ايران در اين مقطع ظرفيتهاي عظيمي براي اين كه مردم اين منطقه به مردمسالاري برسند در اختيار دارد.
در بخش بعدي اين نشست دكتر ابراهيم متقي عضو پيوسته انجمن ايراني روابط بينالملل به ايراد سخنراني پرداخت و گفت: فضاي تنش و اختلاف ميان ايران و عربستان در سطح منطقه باقي نمانده و به فضاي بينالمللي افزايش مييابد.
استاد دانشگاه تهران با بيان اين كه روابط ايران و عربستان به لحاظ ژئوپلتيكي ماهيت تعارضي دارد، افزود: وقتي ژئوپلتيك منطقه در فضاي جدال باشد، جلوههاي تهديد متفاوت براي كشورها وجود دارد. رابطه تهديد و قدرت ايجاد كننده معماي امنيت است كه در فضاي منطقه خليجفارس خودنمايي ميكند.
دكتر متقي با اشاره به نظريه انتقادي در اينباره خاطرنشان كرد: هرگاه تضاد با همكاري بين بازيگران شكل ميگيرد، علت اصلي اين است كه مولفههاي اجتماعي با مولفههاي ساختاري نظام بينالملل پيوند خوردهاند. ما در مقطعي شاهد همكاري ميان كشورهاي منطقه هستيم كه ضرورتهاي ساختار نظام بينالملل ايجاب ميكند اين همكاريها شكل گيرد.
وي با بيان اين كه دو تضاد به گونهاي بنيادين در روابط ايران و عربستان وجود داشته است، خاطرنشان كرد: ماهيت ايدئولوژيك و فرهنگي يكي از اين تضادهاست و دوم رقابتهاي منطقهاي.
متقي با بيان اين كه در وضعيت كنوني، جنگ سرد جديدي در منطقه شكل گرفته است كه از 2001 به بعد شاهد رشد تصاعدي آن هستيم، گفت: در 2006 اين جنگ به اوج خود رسيد، شرايطي كه ايران بيشترين حوزه نفوذ خود را در منطقه و خاورميانه عربي به دست آورد و در پانصد سال گذشته به اندازه سالهاي 2006 تا 2010 ايران چنين نفوذ، مشروعيت و تاثيرگذاري منطقهاي نداشته است.
اين استاد دانشگاه ادامه داد: در 2006 عربستان به اين جمعبندي رسيد كه مرحله رويارويي با ايران آغاز شده است و در اين دوره كنفرانس شرمالشيخ در مصر با شكلگيري لوزي كشورهاي مقابلكننده با ايران تشكيل ميشود. در اين لوزي عربستان، اردن، مصر و امارات متحده عربي با همراهي آمريكا و انگلستان قرار دارند و بحث اصلي آنها در اين كنفرانس، آينده خاورميانه است كه از سوي وزير خارجه وقت آمريكا مطرح ميشود.
او با اشاره به طرح خاورميانه جديد وزير خارجه وقت آمريكا، گفت: اين طرح به اين سمت ميرود كه بايد يك ائتلاف منطقهاي با قدرتهاي بزرگ براي برخورد با ايران در خاورميانه شكل گيرد.
متقي با بيان اين كه ماهيت جنگ در سياست بينالملل نسبت به دهه 1980 با 2010 تفاوتهاي زيادي كرده است، گفت: يكي از ويژگيهاي جنگهاي جديد اين است كه ديگر ماهيت نيابتي ندارند بلكه فرآيند جديدي ايجاد شده است كه جنگ را در قالب بازيهاي پرتماشاگر تحليل ميكنند. امروز آمريكا در چندين جنگ منطقهاي درگير است اما فضاي اجتماعياش درگير اين جنگها نيست. جدالها در فضاي منطقهاي شكل ميگيرد و در فضاي قدرتهاي بزرگ عملياتي ميشود و به همين دليل است كه سفير عربستان در آمريكا از مقامات اين كشور ميخواهد كه ضرورت حمله نظامي به ايران را در نظر داشته باشند.
اين عضو انجمن ايراني روابط بينالملل تاكيد كرد: فضاي جنگ سرد ميان ايران و عربستان برقرار است به شكلي كه عربستان حتي نسبت به سوريهاي كه در 2010 روابطش را با اين كشور عادي كرد رويكرد تقابل را اتخاذ كرده است. معتقدم تضادها ميان ايران و عربستان به شكل تصاعدي افزايش يافته است. ماهيت ايدئولوژيك، ژئوپلتيك و ساختاري در ارتباط با نظام بينالملل زمينه رشد اين اختلافها را فراهم ميكند. از اين رو بهترين گزينه براي عربستان اين است كه متحدان ايران در منطقه كاركردشان را از دست بدهند.
متقي با اشاره به لشكركشي عربستان به بحرين، گفت: اين اقدام عربستان در راستاي از بين بردن بازوهاي اجتماعي ايران نزد شيعيان اين منطقه بوده است. همچنين عربستان سعي دارد متحدان كشوري ايران را كه نمادش سوريه است از دسترس ايران خارج كند و حزبالله نيز كه از جمله جنبشهاي آزاديبخش در منطقه كه توانايي توليد قدرت دارد را از دسترس ايران خارج كند.
او با بيان اين كه تضاد ايران و عربستان در منطقه بسيار گسترده شده است و فكر ميكنم در فضاي منطقهاي باقي نمانده و به فضاي بينالمللي كشيده خواهد شد، گفت: عربستان تمايل دارد جنگ آمريكا عليه ايران شكل گيرد اما اگر نسبت به ايران تهديدي صورت گيرد، عربستان وارد اين درگيري نخواهد شد.
وي در همين حال افزود: ويژگيهاي جنگهاي مدرن اين است كه يك قدرت بزرگ در آن بازي ميكند و در اين رابطه در هفت – هشت اخير سال سابقه نداشته است كه تراكم نيروهاي نظامي در منطقه به اندازه شرايط فعلي بوده باشد.
متقي خاطرنشان كرد: اگر عربستان امروز ميتواند به تحريك ديپلماتيك عليه ايران در منطقه بپردازد فقط ناشي از شرايط منطقه و بينالملل نيست بلكه ضعف اقدامات ديپلماتيك و بروكراتيك و … در ايران نيز به اين مساله دامن زده است.
گزارش از: زهرا اصغري