مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

کشور های حاشیه خلیج فارس و نگاه به تحریم ایران

اشتراک

کشور های حاشیه خلیج فارس و نگاه به  تحریم ایران


علی رمضانی بونش

گفتگو با دکتر داوود هرمیداس باوند کارشناس روابط بین الملل

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC
www.peace-ipsc.org


در دو ماه اخیربرخی اظهارات وسیاست های کشور های عرب حاشیه خلیج فارس بویژه امارات وعربستان در مواردی همچون حمایت از حمله به ایران ,مقایسه ایران با اسرائیل و همکاری بیشتر با تحریم ها بر ضد ایران و..نشان از افزایش همگرایی با غرب  در این کشور ها بر ضد ایران ست این روند چگونه و به چه دلایلی اتفاق می افتد ؟

این روند ها مقداری در ریشه در نگرش سیاسی وروانی اعراب نسبت به ایران دارد, در جنگ هشت ساله بر ضد ایران اعراب(به جز کشور های معدودی)حمایت از عراق را با حمایت سیاسی تبلیغاتی مالی و.. در پیش گرفتند, حتی کویت جزیره ی بوبیان را در اختیار عراق قرار داد و در مقاطعی عربستان اجازه داد که هواپیماهای عراقی از آن کشوربر ضد ایران استفاده کنند یعنی مشارکت نسبی در جنگ هشت ساله داشتند. البته جمهوری اسلامی این مسئله (مسئله ی مشارکت کشورهای عربی یعنی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس) را مطرح نکرد . نکته دوم نگرانی از صدور ارزشهای انقلاب اسلامی ایران باعث شد تا عربستان سعی کرد رقیب ارزشی ایران درآید وبه صدورسلفی گری که ماهیتاً حالت جهادگرانه و میلیتاریستی داشت به عنوان یک رقیب ارزشی وارد منطقه و صدور ارزشهای سلفی گری شود که تا حدی موفق هم شد.نظر عربستان بر این است که هر وقت روابط ایران با غرب به ویژه امریکا روابطی مسالمت آمیز بود خودشان را به ایران نزدیک کنند ولی هرگاه روابط بسیار تیره بود از جمهوری اسلامی ایران دوری و حتی رفتار تا حدودی غیر دوستانه داشته باشند .

در دو سال اخیر کشورهای عربی در مورد خطر هلال شیعی موضعی اتخاذ کردند.در این مورد برخی از کشورهای عربی حتی همکاری ضمنی با اسرائیل برای نابودی حزب الله را برگزیدند .در این میان این مسئله به خصوص خطر همکاری ایران, سوریه ,حزب الله و عراق به طور جدی مطرح شد . اعراب به ویژه عربستان معتقد اند جمهوری اسلامی ایران میخواهد اختلافات خود با امریکا را در جهان عرب( یعنی در فلسطین و عراق )حل و مطرح کند. به ویژه اینکه اعراب از نفوذ فزاینده ایران در عراق نگران بودند و از این میترسیدند که ماهیت عربیسم عراق دچار دگرگونی شود و اینکه شیعیان در عراق جایگاه مسلطی داسته باشند. بنابراین در این مورد موضع آنان غیر دوستانه بود و کشورهای عربی تا مدت زیادی عملاً عراق جدید را به رسمیت نمی شناختند .

بعد از جریان جنبش سبز و تحولات سیاسی داخلی ایران در سال گذشته ,فضا برای تغییر نگاه کشورهای عربی نسبت به جمهوری اسلامی مهیا شد تا سیاست کشور های عربی به ایران دچار تغییر بیشتری شود وتا جایی که اظهارات خیلی عریان وگستاخانه ای نیز انجام گرفت . نکته مهم دیگر مسئله تکنولوژی هسته ای ایران و نگاه غرب بود دراین بین در سیاست دموکراسی سازی امریکا هم اعراب نگران بودند چون عراق الگویی بود تا در صورت موفقیت به سایر کشورهای نظیر عربستان نیز تحمیل شود ,ولی بعدا در دولت اوباما که سیاست مذاکرات دوجانبه و تلاشهای دیپلماتیکش در مورد ایران به نتیجه نرسید امریکا سیاست امریکا در مقام بسیج کشورهای عربی برآمد و اینکه دسترسی ایران به سلاح هسته ای خطری است برای تمام کشورهای منظقه به علاوه این موضوع را نیز مطرح میکردند که در صورت دسترسی ایران به سلاح هسته ای سایر کشورهای منطقه نیز به سمت دستیابی به سلاح هسته ای حرکت میکنند و منطقه دچار آشفتگی خواهد شد. درواقع امریکا تا حدود زیادی در سیاست بسیج کشورهای عربی موفق شد تا جایی که مذاکرات بسیاری بین کشورهای اروپایی و عربی برای استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای انجام شد.

بعد از صدور قطعنامه اخیر شورای امنیت واحتمال اینکه مسئله هسته ای ایران به نوعی سیاست سخت افزاری کشیده شود ,کشورهای عربی یک همگرایی بیشتری با کشورهای غربی و امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران در پیش گرفتند امری که بی سابقه نیست. در این حال به نظر میرسد اعراب با تحریمهای حاصل از قطعنامه 1929 شورای امنیت و تحریمهای یک جانبه علیه ایران با غرب همراهی میکنند . یعنی اعراب هم به تحریمهای چند جانبه و هم یک جانبه علیه ایران روی خوش نشان میدهند . من بر این باور هستم که اعراب قلباً خوشحال خواهند شد که تحریم علیه ایران در منطقه اعمال شود , از نظر آنان تحریم نه تنها ایران را مهار میکند بلکه حتی در صورت در نظر بودن گزینه نظامی نه  تنها نگران نیستند بلکه از آن راضی هستند .

به نظر میرسد سیاست اعمالی و سیاست اعلانی کشور های عربی در قبال تحریم ایران تا حد زیادی متفاوت است علل این  رویکرد اعراب چیست؟

الان از جنبه اعلانی تا حد زیادی فراتر رفته است. امارت متحده عربی سیاست اعمالی خویش رادر رابطه با قطعنامه آغاز کرده است ,عربستان سعودی نیز خط مشیی غیر دوستانه اگر نگوییم خصمانه را در پیش گرفته است . یعنی این دو کشور استشمام کرده اند که اگر جمهوری اسلامی سیاست فعلی خود را ادامه دهد برخورد و تنش به نظر گریز ناپذیر خواه بود. بنابراین اینان خود را برای همکاری با غرب آماده کردده اند و احتمالاً میخواهند خود را در فرایند برخورد نیز سهیم کنند .

اگر به سود و زیان هر نوع سیاستی در خلیج فارس بنگریم در صورت هرگونه برخورد با جمهوری اسلامی ایران ,اعراب در واقع از زیانهای آن مصون نیستند . در واقع امریکا چه تضمینهایی را به کشورهای عرب این حوزه داده است که باعث همگرایی روزافزون این کشورهای با غرب علیه ایران هستیم؟

امریکا در واقع تهدید جمهوری اسلامی را مطرح کرده است و درواقع این تبلیغات نیز بی اثر نبوده است و اعراب نیز اظهار نگرانی کردند در ادامه امریکا در این راستا کوشیده تا با بسیج آنان, آنان را همسو و همراه خود کند.گذشته از تبلیغات بر علیه ایران آنان از نظر تاریجی این آمادگی را علیه ایران دارند ,در این میان  هر اقدامی که باعث عقب نشینی تهران از کشور های عربی شود و توان ایران کاهش پیداکند موجب خشنودی کشورهای عربی به ویژه عربستان و امارات میشود .


اگر به آینده نگاهی داشته باشیم احتمال اینکه چه در صورت افزایش تحریم ایران و چه در صورت اقدامات سخت افزاری علیه ایران همگرایی بین کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با ایالات متحده هم افزایش خواهد یافت؟

بی تردید . تمام علائم ,قرائن و شواهد حاکی از این مسئله است هم از لحاظ سیاسی و هم از لحاظ پیوندهای مادی ( هم از جهت روابط ,فروش تسلیحات پیشرفته ,تکنولوژی هسته ای یعنی هم جنبه اقتصادی پیدا میکند هم جنبه سیاسی) بنابراین گرایش اعراب به سمت غرب به ویژه امریکا در پرتو نگرانی از موضع گیری های جمهوری اسلامی و احتمال دسترسی تهران به سلاح هسته ای (به ویژه پس از موضع گیری اخیر روسیه) تا حدودی در این جهت پدیدار شده است و مجموعه این عوامل مشروعیت نسبی برای کشورهای عربی به وجود آورده است که هر چه بیشتر به سیاست امریکا چه در مورد اعمال تحرمیهای اقتصادی و چه احتمال استفاده از استراتژی سخت افزاری حرکت کنند . بنابراین من فکر میکنم این کشورهای قلباً از اینکه استراتژی سخت افزاری بر علیه ایران به کار برده شود خوشحال خواهند بود

مطالب مرتبط