مصطفی حسین زاده
مرکز بینالمللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
هند بعد از استقلال و در دوران نهرو امیدوار به رهبری مشترک چین – هند در آسیا برای مقابله با نفوذ غرب و آمریکا بود اما چین نشان داد که علاقهای به تسهیم رهبری آسیا را ندارد. با توجه به حضور سه قدرت بزرگ در شرق آسیا – آمریکا، روسیه و ژاپن- چین به جنوب و جنوب شرق آسیا به عنوان حوزههای نفوذ خود نگاه میکند و هند را رقیب اصلی خود در این منطقه میداند. چین به دنبال افزایش قدرت اقتصادی، چانه زنی سیاسی و نظامی خود را در سالهای اخیر افزایش داده است و رویکرد این کشور همواره با منافع اقتصادی گره خورده است اما بعد از حمله آمریکا به افغانستان و دکترین گسترش ناتو به شرق حساسیت چین به لحاظ حضور در مجاورت حیاط خلوت خود و تاثیرپذیری از آن را برانگیخت. چین برای مقابله با قدرت هند در این منطقه و ایجاد تعادلی نصف و نیمه در برابر ائتلاف هند – آمریکا و ایجاد توازن در برابر توان هستهای هند، با پاکستان روابط استراتژیکی آغاز نمود و کمکهای فنی موشکی به پاکستان ارائه نمود. در این پژوهش علل و دلایل رویکرد استراتژیک چین در جنوب آسیا با محوریت پاکستان بررسی میشود.
واژگان کلیدی: رویکرد استراتژیک چین، جنوب و جنوب غرب آسیا، مقابله با هند و آمریکا، نزدیکی به پاکستان
تحلیل رخداد
چین و هند بعد از جنگ جهانی دوم در آسیا همواره به عنوان دو رقیب مهم مطرح بودند بویژه اینکه ژاپن بازنده جنگ جهانی دوم از داشتن ارتش نظامی حرفهای محروم شده بود. لذا تنشها از این دوره و بعد از استقلال پاکستان در سال 1947 شروع شد. با توجه به عضویت دائم چین در شورای امنیت سازمان ملل بعد از جنگ جهانی دوم چین همواره به دنبال تسلط و رهبری آسیا بود و با توجه به اختلافات مرزی با هند و حمایت هند از تبتیها، برای اعمال فشار بیشتر به هند همواره از پاکستان حمایت کرده است. در منطقه کشمیر سربازان دو کشور علیه یکدیگر تیراندازی میکنند و هم اکنون قسمتی از این منطقه مورد مناقشه در دست چین است. لذا نفوذ چین در عرصههای پیرامونی هند را میتوان در این قالب بررسی نمود و چین با استفاده از این تخاصم و اختلافات مرزی- امنیتی به دنبال افزایش نفوذ خود در جنوب آسیا و برقراری تعادل قوا در تخاصمات و سازوکارهای نظامی- امنیتی منطقه میباشد.
چین از سال 1963 پاکستان را به عنوان شریک خود برای مقابله با هند و نفوذ آمریکا در منطقه برگزید و روابط سیاسی، اقتصادی و نظامی محکمی را آغاز کرد. سیاست چین در شبه قاره هند براساس اصل استراتژیکی کلاسیک «تحریک رقبای شبه قاره هند برای نزاع و جنگ و در حالی که از بالای بلندیها نظارهگر است» می باشد. به باور هند پاکستان بدون کمکهای فنی نظامی- موشکی نمیتواند برای هند عنصری تهدیدزا باشد و همانطور که تایوان بدون حمایت آمریکا نمیتواند چین را تهدید نماید. رابطه چین و هند همواره در برهههای مختلف تاریخی متفاوت و متنوع بوده است. چین با کشورهای جنوب آسیا مثل پاکستان و نپال اختلافات سرزمینی خود را حل نموده است اما با بوتان و هند اختلافات سرزمینی کماکان ادامه دارد در یک جمله میتوان گفت که روابط دو کشور مجموعهای از برخورد و نزاع مسلحانه تا سوء ظن متقابل، بیاعتمادی، بیگانگی، مهار و رقابت را دربرمیگیرد. در یک تقسیم بندی دیگر نیز می توان گفت که در حوزه اقتصاد می توان شاهد همکاری و رقابت بود اما در حوزه مسائل سیاسی- نظامی و حتی فرهنگی (حمایت هند از تبتی ها) روابط دو کشور برپایه واقعگرایی میباشد.
مولفههای استراتژیکی حضور چین در جنوب آسیا
موازنه قوا در جنوب آسیا :
چین بعد از قدرت گیری پایههای صنعتی آن در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80، تمایلات برون مرزی در این کشور نضج گرفت و چنین تمایلاتی را طبیعتا با تثبیت موقعیت استراتژیک در آسیا و بویژه در محیط پیرامونی، در آسیای جنوبی و جنوب شرق آسیا میجست لذا برخورد و نزاع این دو کشور متصور می نمود. طراحان سیاست در چین در رویکرد تعادل قوا در روابط بین دولتی باعث حمایت نظامی و سیاسی از کشورهایی است که بتوانند به عنوان وزنه تعادل برای چین در مقابل دشمنان و رقبای آن بایستد. بنابراین چین اول از همه به دنبال رویارویی و ایجاد موازنه قوا با هند بود و در همین راستا در مناقشات مربوط به این منطقه همواره مداخله می نماید که در ادامه به جزئیات این اقدامات راهبردی اشاره میشود. موازنه قوا در این خصوص به دو دوره تقسیم می شود، قبل از حضور مسقیم آمریکا در این منطقه و بعد از حضور مستقیم آمریکا و نیروهای ناتو. قبل از حضور مسقیم آمریکا در این منطقه بیشتر یک موازنه هسته ای موشکی مطرح بود و برای همین منظور به پاکستان کمک فن آوری موشکی را برای ارتقا توان موشکی این کشور برای حمل کلاهک هستهای نمود تا توازنی در برابر موشک های هسته ای هند باشد. بعد از حضور آمریکا در این منطقه و همکاری های بیشتر هند و آمریکا در مسائل منطقه ای و بویژه افغانستان و پررنگ شدن حضور هند در این کشور، چین به دنبال موازنه قوا راهبردی بود که این موازنه از طریق همکاری با روسیه، ایران و پاکستان تامین می شود که در ادامه بدان پرداخته می شود.
مداخله و کمک فنی موشکی به پاکستان برای موازنه هستهای:
هند در سیاست دفاعی خود همواره به دنبال این بوده است تا برای ایفای نقش برتر در معادلات منطقهای و اعمال فشار بیشتر به پاکستان در فنآوری و توان نظامی از پاکستان بالاتر و با چین همتراز باشد. چین همواره توانایی هستهای هند را به عنوان قدرت بازدارنده در برابر خود میداند نه به عنوان عامل بازدارنده در برابر پاکستان. لذا در همین راستا فنآوری و کمک موشکی خود را به پاکستان در همین راستا ارائه می نماید. [i]
مقابله با رویکرد یکجانبهگرایانه آمریکا و حمایت از مثلث چین – ایران – روسیه:
چین همواره به دنبال برهم زدن رویکرد یکجانبهگرایی آمریکا و ایجاد رژیم بینالمللی چند قطبی در روابط بینالملل است و جهان تک قطبی آمریکایی را برنمیتابد لذا از طرح روسیه مبنی بر تشکیل مثلث روسیه- هند- چین استقبال نمیکند چرا که هند به عنوان شریک آمریکا دنبالرو چنین سیاستی نیست و بیشتر از مثلث چین – ایران – روسیه برای مقابله با سلطه یکجانبه آمریکا و زیر سوال بردن هژمونی آن استقبال میکند. از نکته نظر چین وجود یک قدرت مرکزی دور از قلمرو چین میتواند توان آمریکا را به خود مشغول کند و لذا فضا برای فعالیت در جنوب و جنوب شرق اسیا برای چین مهیا میشود. روابط بین این 4 کشور در منطقه خیلی پیچیده است، چین در برابر هند از پاکستان حمایت میکند که منبع تنشها در روابط چین – هند بوده است. نزدیکی هند و آمریکا بویژه بعد از معاملات انرژی هستهای غیرنظامی در سال 2008 بین این دو کشور، باعث افزایش حساسیت و نگرانی چین شده است و برای چین چنین مینماید که نزدیکی آمریکا به هند در حقیقت رویکردی پوششی برای پیگیری سیاست مهار و محاصره چین است که مطمئنا کیفیت روابط چین با هند و آمریکا و همچنین رویکردهای منطقهای چین در آسیای جنوبی را متاثر میسازد.[ii]
نزاع هند و پاکستان بر سر کشمیر:
رویکرد چین به جنوب آسیا با حساسیتهای نظامی- امنیتی این کشور در برابر هند و اختلافات ارضی و فعالیتهای جدایی طلبانه تبتیها بهم گره خورده است. چین با توجه به اختلافات مرزی با هند و حمایت این کشور از تبتیها و پناه دادن به دالایی لاما، از پاکستان بر سر منطقه مورد مناقشه کشمیر حمایت میکند و کمک فنی و تسلیحاتی موشکی به پاکستان ارائه میدهد. چین تنها کشوری است که از سیکیم به عنوان دولت مستقل یاد میکند لذا زمینههای واگرایی بین دو کشور وجود دارد.
مقابله با قدرت روبه افزون هند در منطقه:
چین همواره با کشورهای منطقه مثل نپال، بنگلادش، سریلانکا و پاکستان روابط خود را – بویژه اقتصادی – افزایش میدهد و رقابت نزدیکی با هند در این کشورها دارد و یکی از رقبای مهم هند در این کشورها به شمار میآید. میتوان تلاش چین برای نفوذ در منطقه پیرامونی هند را در قالب اختلافات مرزی بین دو کشور و تلاش چین برای تبدیل شدن به قدرت تعیین کننده و برتر در آسیا و بویژه در جنوب آسیا ارزیابی کرد. در همین راستا چین روابط دوستانه طولانی مدتی با پاکستان، به عنوان کشور متخاصم با هند برقرار نموده است و اخیرا نخست وزیر چین ون جیابو در ماه می 2013 از پاکستان دیدار نموده و 13 موافقتنامه و یادداشت تفاهم را در زمینههای اقتصادی، انرژی، بانکداری، امنیتی و فنآوری امضا نموده است. [iii]
منافع چین در موازات یک پاکستان قدرتمند و ترس از قدرتگیری بنیادگرایان اسلامی است:
در میان کشورهای جنوب آسیا چین با پاکستان رابطه ویژهای دارد و قابل قیاس با دیگر کشورهای این منطقه نیست. در حقیقت پاکستان در استراتژی عالی چین در محیط استراتژیک جنوب آسیا قرار دارد. به نفع چین است که شرایط موجود در پاکستان و افغانستان روبه وخامت نگذارد که در صورت تضعیف پاکستان، طالبان و دیگر نیروهای بنیادگرای اسلامی بر جریانهای داخل افغانستان و پاکستان اثرگذار خواهد بود که در این صورت احتمال تهدید قلمرو سرزمینی چین از طریق نفوذ نیروهای رادیکال و در استان مسلمان نشین سینگ کیانگ بیشتر می شود. لذا چین متعهد به روابط مستحکم و حمایت از پاکستان برای جلوگیری از ایجاد بی ثباتی و تضعیفت قدرت مرکزی پاکستان و جلوگیری از نفوذ هند در افغانستان است.
اهمیت بندر گوادر در مسیر شرق و غرب:
موقعیت استراتژیک و ژئوپلیتیکی بندر گوارد به جهت نزدیکی به تنگه هرمز و عبور نفتکش ها به سمت شرق و تامین نفت کشورهای شرق آسیا، نزدیکترین بندر به کشورهای محصور در خشکی آسیای مرکزی و افغانستان اهمیت ویژه ای بخصوص در رویکرد استراتژیکی چین در جنوب آسیا دارد و به همین جهت چین در فوریه 2013 به صورت رسمی قرارداد چندی میلیارد دلاری برای ساخت و تجهیز این بندر با پاکستان امضا نمود که بر اساس این قرارداد بندر گوادر بوسیله شرکت دولتی چین اداره و عملیاتی خواهد شد.[iv]
موقعیعت جنوب آسیا، مجاورت با حیاط خلوت سنتی چین:
با توجه به حضور سه قدرت بزرگ در شرق آسیا ژاپن، آمریکا و روسیه سبب شده است چین به دنبال نفوذ در مناطق پیرامونی مرزهای غربی خود، در جنوب و جنوب غرب آسیا می باشد. علاوه بر این چین با نفوذ در این منطقه می تواند هند و آمریکا را نسبت به تحولات این منطقه مشغول نماید. مسائل مربوط به جداییطلبان تبت و چالش در استان مسلماننشین سینگکیانگ که در غرب این کشور قرار دارد و از تحولات جنوب و جنوب غرب آسیا اثر میپذیرد و به همراه انگیزههای اقتصادی و نفوذ در بازارهای این منطقه سبب شده است که چین به تحولات این منطقه توجه اساسی داشته باشد.
رقابت نیابتی
چین منافع خود را در آسیای جنوبی در ارتباط تنگاتنگی با پاکستان میبیند و در حقیقت به صورت نیابتی و نه رودرو با هند و آمریکا مواجه و مقابله مینماید که همین امر روابط چین- هند و چین- آمریکا را متاثر میسازد. چنین رویکردی طبیعتا هزینههای این کشور را در رویارویی مستقیم با قدرتهای یاد شده کمتر میکند.
دورنمای رخداد
حرکتهای مبتنی بر واقعگرایی صرف در زمان حاضر مشکلات خاص خود را دارد و امروزه نظریههای همگرایی و نهادگرایی نولیبرال ارزش و اعتبار بالایی در نظریههای توسعه منطقه ای و حل تنش های منطقه ای دارد اما از سوی دیگر چین برای اعمال نفوذ در جنوب آسیا و اعمال فشار و کنترل بر روی هند از چنین رویکرد واقعگرایانه طرفداری مینماید. چین در صورتی که بتواند از سیاستهای واگرایانه نسبت به هند دور شود و مشکلات ارضی مرزی خود را با هند به حداقل برساند میتواند نقش و نفوذ مثبتی در امر توسعه در جنوب آسیا ایفا نماید. البته چنین رویکردی نیز باید از سوی هند پیگیری شود. اختلاف هند و پاکستان و رویکرد صرف امنیتی- نظامی منطقه را با چالش اساسی مواجه ساخته است. رویکرد صرف واقع گرایی به دفعات نشان داده است که نمیتواند در عرصه استراتژیک جنوب آسیا باعث امنیت و توسعه شود. همکاری در قالب نهادهای منطقهای بهتر و بیشتر از هر رویکرد دیگری به توسعه این منطقه و قدرتهای حاضر در آن کمک می نماید. چین باید به خود بقبولاند که هند به عنوان یکی از اعضای گروهBRICS و از اقتصادهای نوظهور در حال ارتقای نقش اش در تحولات بین المللی و منطقه ای است و لذا نادیده گرفتن این نکته و تلاش چین برای سرکردگی یک جانبه در آسیا نمی تواند مطابق با تحولات کنونی در منطقه باشد.
[i] – http://www.eastasiaforum.org/2012/04/11/the-india-us-china-pakistan-strategic-quadrilateral
[ii] – http://www.nytimes.com/2010/02/16/business/global/16port.html
[iii] – http://app.com.pk/en_/index.php?option=com_content&task=view&id=125151&Itemid=193
[iv] – http://blogs.tribune.com.pk/story/14568/will-china-india-relations-dent-pak-china-relations