مرکز بین المللی مطالعات صلح -IPSC
بیان رخداد
در بخش نخست از گفتگوی تحلیلی که با پروفسور نادر انتصار استاد ایرانی روابط بین الملل در دانشگاه آلابامای جنوبی داشتیم وی به بررسی فراز و فرودهای سالیان اخیر در روابط میان عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران پرداخت و اشاره نمود که با توجه به تغییرات سیاسی روی داده در ایران و روی کار آمدن د.حسن روحانی، طرفین چراغ سبزهای متقابلی را برای کاستن از تنش موجود به یکدیگر نشان داده اند و در حال زمینه سازی برای عبور از یک وضعیت جنگ سردی از طریق تنش زدایی برای رسیدن به روابط مناسب هستند. در بخش دوم و پایانی این گفتگو وی به تحولات عراق به مثابه یکی از عوامل موثر بر رفتار سیاست خارجی این دو کشور خواهد پرداخت.
واژگان کلیدی: سیاست خارجی ج.ا.ایران، سیاست خارجی عربستان سعودی، روابط ایران و عراق، روابط عربستان و عراق.
طی سالهای اخیر در روابط میان تهران و ریاض بعضاً این تحولات و حوادث مربوط به کشورهای ثالث بوده است که بر این دو کشور و نیز روابط میانشان تاثیر گذار بوده است. در این بین ایالات متحده یکی از کشورهایی بوده است که چگونگی اعمال سیاستهایش در منطقه همواره برای تهران و ریاض دارای پیامدهای مثبت و منفی بوده است، در همین راستا بیشتر از یک دهه پیش ما شاهد اعلام طرح خاورمیانه بزرگ (دموکراتیزاسیون سازی در خاورمیانه طبق ارزش های مورد نظر واشنگتن) و سپس حمله آمریکا به عراق در سال 2003 بودیم به نظر شما اقدام آمریکایی ها در طرح خاورمیانه بزرگ و … چه تاثیری بر رفتار سیاست خارجی عربستان سعودی و سپس ایران گذاشت؟
در کل باید بگویم که طرح خاورمیانه بزرگ بیشتر به یک رمان و داستانی غیرواقعی شبیه بود تا یک سیاست عملی و جدی. هم جورج دبلیو بوش رئیس جمهور وقت آمریا و هم کشورهای منطقه می دانستند که اعلام این سیاست بیشتر جهت قانع کردن مردم آمریکا برای کسب حمایت شان از برنامه جنگجویانه حکومت جمهوریخواهان بود. آمریکا نه می توانست و نه می خواست دموکراسی به عنوان حقیقت آتی در خاورمیانه ایجاد شود چون ممکن بود به منافع خود آنها در این منطقه خدشه و آسیب جدی وارد آورد. بطور کلی سنگ بزرگ برداشتن جورج بوش نشانه نزدن بود و اثرات منفی هم روی کشورهای منطقه و هم روی آمریکا داشت. ولی این طرح در عمل تاثیر چندانی در بازده زمانی درازمدت بر روی سیاست خارجی عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران در قبال تحولات عراق نداشت.
به عراق اشاره کردید، تحولات عراق مطمئنا یکی از مهمترین عوامل موثر بر رفتار تهران و ریاض و بخصوص افزایش بدبینی آنها به هم و ورود به مرحله شبیه به جنگ سرد بود، بطور کلی و از نظر شما چه شد و چرا ایران و عربستان کم کم در فضای تحولات عراق رودروی یکدیگر ایستادند؟
بله همانطور که اشاره کردید تحولات و اتفاقات رخ داده در سرزمین بین النهرین یکی از مهمترین عوامل موثر در بروز تغییراتی در روابط و رفتار سیاست خارجی تهران و ریاض در قبال هم بود در حقیقت بعد از سقوط رژیم صدام حسین و ایجاد دولتی بخش عمده آن در دست شیعیان قرار داشت، به مثابه یک هراس و خطر بزرگ برای عربستان بود به همین دلیل سعودی ها از ترس ایجاد و تقویت یک هلال شیعی که شامل ایران، عراق و بحرین در خلیج فارس بود خیلی سریع عکس العمل نشان دادند و از آن زمان تا کنون کوشیده است به هر نحو ممکن که می توانند از تثبیت و استقرار یک دولت قوی شیعه در بغداد جلوگیری کنند اما بر خلاف ریاض، تهران از سقوط رژیم صدام حسین و روی کار آمدن یک دولت شیعه بسیار خوشحال بود و منافع دراز مدت خود را با تشکیل یک دولت هم مسلک در عراق می دید. لذا دولت عربستان شروع به پشتیبانی از گروه های افراطی ضد شیعه در عراق کرد و تا امروز، یک سیاست خارجی مخرب را در مورد عراق دنبال کرده است. با توجه به نفوذ وهابی گراها و بخصوص رادیکال های وهابی در سیاست خارجی عربستان سعودی، این واضح بود که تهران و ریاض به عنوان دو قطب مخالف در عراق در مقابل هم خواهند ایستاد به خصوص وقتی می بینیم همزمان با این تحولات در ایران هم یک دولت اصولگرا روی کار است که دیگر تنش زدایی منطقه ای و نزدیکی با اعراب در اولویت های سیاست خارجی اش نبود. در نتیجه باید گفت بدون همکاری و یا تا اندازه ای همفکری بین تهران و ریاض، تشنجات موجود در عراق همچنان به قوت خود باقی خواهند ماند و این امر باعث تمدید اختلافات متعدد دیگری که میان هر دو طرف موجود است می شود.
هریک از دو طرف بطور سنتی و از نظر شباهت قومی و مذهبی (المان های هویتی) دارای پایگاههای نفوذ در عراق بوده اند، به نظر می رسد طی سالهای اخیر طرفین کوشیده اند با شدت بیشتری به این پایگاهها نزدیک شده و آنها را در مقابل رقبا تقویت کنند، لطفا در این باره بیشتر توضیح دهید
گرچه بطور عمده می توان گفت که تهران از گروه های شیعه و ریاض از گروه های سنی در عراق حمایت می کنند ولی باید این امر را نیز در نظر داشته باشیم که نحوه و نوع حمایت تهران و ریاض در قبال این گروه ها ثابت نبوده و نیستند. یعنی برخی از گروه های شیعه ممکن است در یک مقطع زمانی حمایت ایران را نداشته باشند و در مقطعی دیگر ممکن است مورد این حمایت قرار گیرند. در مورد حمایت عربستان سعودی از گروه های سنی نیز این رفتار مشابه دیده می شود. بطور مثال جریان مجلس اعلای اسلامی تحت رهبری خاندان حکیم زمانی، مهمترین گروه شیعی مورد حمایت ایران بود ولی امروز این موضوع مصداقیت ندارد و ایران بیشتر به ائتلاف دولت قانون تحت رهبری نخست وزیر این کشور یعنی نوری مالکی نزدیک شده است. در مورد عربستان هم قبایل سنی که زمانی از منافع ملی عربستان سعودی استفاده می کردند اکنون خود را در رویارویی گروه های دیگر می بینند برخی از آن قبایل دیگر بصورت چشم بسته از سیاست ها و منافع مورد نظر عربستان حمایت و پیروی نمی کنند. بطور کلی گروه بندی ها چه از نظر مذهبی و چه از نظر قومی در عراق مساله و واقعیتی ثابت نیستند و این گروه بندی ها بطور مدام در حال تغییر و تحول هستند. لذا حامیان خارجی آنها نیز در تعیین سیاست خارجی خود در قبال آنان، راه ساده ای در پیش رو ندارند چون نمی توانند گروه یا گروه های بخصوصی را در عراق مورد حمایت دائمی خود قرار دهند.
طی سالیان اخیر و بصورت مکرر شاهد بوده ایم که دولت عراق بارها ریاض را به دخالت و نیز حمایت از گروههای مسلح شورشی و تروریستی در این کشور متهم کرده است، حتی این اعتراض عراقی ها در سازمان ملل متحد نیز مطرح شده است، دیدگاه شما در این خصوص چیست؟
من نیز شکی ندارم که گروه های مخالف دولت عراق و گروه های تروریستی از طرف دولت عربستان سعودی حمایت شده و همچنان می شوند. ولی حمایت عربستان از این گروه ها حمایت بدون شرط نیست و دارای پیچیدگی خاص خود است یعنی اگر گروهی باعث تضعیف سیاست خارجی عربستان و به خطر افتادن منافع این کشور شود، سعودی ها بلافاصله حمایت های خود از آنان را قطع می کنند. در نتیجه باید گفت گروه های مخالف دولت عراق، جزء متحدین دائمی عربستان نیستند. آنها فقط مهره هایی هستند که ریاض برای پیشبرد سیاست های خود آنان را مورد استفاده قرار می دهد و به فراخور چگونگی تغییر دیگر مهره ها در صفحه شطرنج سیاست عراق، سعودی ها نیز این مهره ها به تغییر و حرکت وا می دارند. البته باید گفت بجز عربستان دولت های دیگر منطقه مانند کویت، قطر و امارات متحده عربی هم به صورت های مختلف از گروه های رقیب و مخالف دولت مرکزی بغداد حمایت و پشتیبانی کرده و می کنند. حتی شنیده می شود حمایت مالی کویت از سلفی های تندروی موجود در عراق طی ماه های اخیر بسیار بیشتر نیز شده است سلفی هایی که امنیت عراق را بیش از پیش زیر سئوال برده و باعث مخدوش شدن اعتبار دولت مرکزی این کشور در برقراری امنیت و ثبات شده اند.
در حال حاضر مهمتری فاکتورهای موثر در زمین بازی عراق که باعث دورتر شدن تهران و ریاض و افزایش تقابل میان آنها می شود چیست؟ و برعکس چه فاکتورها و عواملی موجود هستند که می تواند زمینه ساز کاهش تنش میان آنها شود؟
در حال حاضر فاکتورهایی که باعث دورتر شدن تهران و ریاض و افزایش تقابل میان آنها می شود بسیار بیشتر از فاکتورهایی هستند که باعث کاهش تنش میان آنها می شود. مهمترین فاکتورهای تنش میان ریاض و تهران تشدید شکاف های شیعه –سنی است که در عراق افزایش قابل توجهی پیدا کرده است. ریاض بطور سنتی یک سیاست ضد شیعی را در سیاست داخلی و خارجی خود دنبال کرده است و اغلب همه چیز را از زاویه سنی – شیعه بررسی می کند. ترس از شیعه و شیعه گری همواره یکی از ستون های اصلی سیاست خارجی عربستان بوده است. چون قبل از ایجاد عربستان در ایران تا اندازه ای همکاری های مختلفی با یکدیگر داشتند. ولی بعد از انقلاب ایران و تاسیس جمهوری اسلامی و نقش عمده ای که اصول مذهب شیعه در سیاست خارجی ایران ایفا کرده اند باعث تولید خصومت بسیاری بین دو طرف شده است یعنی سعودی ها به محدود کردن شیعیان در نقاط مختلف کشورشان و یا خاورمیانه دست زده و می زنند و همزمان ایران نیز به مبارزه و رقابت فکری و عملی با وهابی گری سعودی ها مبادرت ورزیده اند. در این بین وقوع جنگ ایران و عراق و سپس سقوط حکومت صدام حسین و روی کار آمدن دولت جدیدی که در آن شیعیان عراق نقش برتر و حضور چشمگیرتری دارند به خصومت بین تهران و ریاض دامن زد. عربستان نفوذ منطقه ای خود را با وجود حکومت شیعیان در عراق در خطر می بیند و ایران را مسئول تقویت آنان در عراق می داند. ایران نیز به نوبه خود ظهور گروه های سلفی و تروریستی در عراق، را ناشی از اقدامات عربستان تلقی می کند. لذا اگر در آینده هر دو طرف به این نتیجه برسند که ثبات عراق به آنها بیشتر از اغتشاشات موجود کمک می کند، احتمال دارد که سیاست هایی را انتخاب کنند که باعث کاهش تنش بین تهران و ریاض شود ولی اکنون شکاف های عمیق بین دو طرف مانع از این کار شده است.
با توجه به روند تحولات موجود در عراق فکر کی کنید چشم انداز روابط تهران و ریاض را چگونه ارزیابی و پیش بینی می کنید؟
تحولات موجود در عراق تضادهای بین تهران و ریاض را تشدید کرده اند. ما شاهد افزایش این تنش ها در انتخابات پارلمانی اخیر در عراق نیز بودیم. به عقیده من در کوتاه مدت رابطه تهران و ریاض چشم انداز مثبتی ندارد. شکاف های عمیقی که بین ایران و عربستان در 34 سال گذشته ایجاد شده را نمی شود در کوتاه مدت از بین برد. با توجه به اینکه هم ایران و هم عربستان خود را بازیگری محوری در سیاست منطقه خاورمیانه می دانند این طبیعی است که تحت تاثیر فاکتورهای هویتی و برخی مسائل دیگر همچنان به عنوان دو رقیب در برابر هم بایستند و از این منظر برخی از اختلافات موجود بین تهران و ریاض تا مدت زیادی ادامه پیدا کند. ولی به باور من در دراز مدت دو کشور می توانند در مواردی مانند همکاری های امنیتی در منطقه، نقطه نظرهای مشترک و مشابه اتخاذ کنند اما باید این را در پایان یکبار دیگر مورد تاکید قرار دهم که تهران و ریاض را باید بطور کلی رقیب سیاسی و اقتصادی در منطقه محسوب کنیم و به این دلیل همواره موانعی در بین گسترش و بهود روابط این دو کشور وجود خواهد داشت.
گفتگو از اردشیر پشنگ