دکتر مصطفی رشیدی- کارشناس مسائل ژئوپلیتیک و مدرس دانشگاه
مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC
واژگان كليدي: چشم انداز، روابط، ایران ، روسیه؛ راهبردی ، ائتلاف راهبردی
فرصتها و الزامات همگرایی و ائتلاف راهبردی
ساختار معنایی متضاد ایران و روسیه با غرب یکی از دلایل و محرکهای نزدیکی ایران و روسیه به یکدیگر استکه میتواند در طولانی مدت یکی از ابعاد زمینه ساز ائتلاف راهبردی بین این دو کشور باشد.روسها به رغم اینکه کشوری اروپایی- آسیایی محسوب میشوند اما همواره دارای هویتی مستقل در برابر سایر کشورهای اروپایی بودهاند. این واقعیت هم در دوره حکومت تزار وجود داشته که روسها را در رقابت جدی با بریتانیا، فرانسه و غیره قرار میداد و هم در دوره شوروی که بلوکبندی شرق و غرب را شکل داد. در دوره حاضر نیز روز به روز بر قطبیگرایی روسیه و تمایل به ایجاد یک سازه ژئوپلیتیکی مستقل و با هویت متفاوت از غرب و اروپا، افزوده میشود و این به معنای ساختار معنایی و نظام هویتی مستقل روسی است که غیر قابل تقلیل به کشوری عادی و پیرو سیاستهای غرب است. از طرف دیگر کشور ایران نیز با ظهور انقلاب اسلامی و با شعار مقابله با استکبار بویژه در قبال آمریکا و انگلیس، سازه ژئوپلیتیک معنایی، منفعتی و مادی مستقل و متعارضی را با غرب شکل داد و نتیجه آن سازمان یافتن نهادهایی انقلابی حکومتی و مردمی شد که با الگوگیری سایر کشورها این الگو سبب برساختگی یک محور مقاومت در منطقه خاورمیانه گردید. بنابراین کشورهای ایران و روسیه در تقابل شان با غرب نقطه اشتراک قابل توجهی دارند. از سوی دیگر فشار غرب و سعی بر انزوای این دو بازیگر آسیایی نیز زمینه را برای همگرایی این دو کشور به لحاظ سیاسی و امنیتی فراهم نموده است که نمونه آن را در روابط نزدیک امنیتی و نظامی ایران و روسیه میتوان دید.
ایران و روسیه با تهدیدات مشترک و مشابه چندسطحی از قبیل تروریزم و افراطگرایی سلفی، جنگ نرم و انقلابهای رنگی و تلاش در کاهش مشروعیت حکومت در این دو کشور، تحریم اقتصادی، تکنولوژیک، علمی و غیره، محاصره سرزمینی در جهت انزوای این دو کشور از سوی غرب مواجهاند. همچنین تهدیدات ناشی از خطر تجزیه طلبی و سعی در ایجاد آشوب و ناامنی در این کشورها و تهدید امنیت هستیشناسی و مادی این دو کشور نیز مورد مشابه دیگری است که آنها را بیش از پیش در مقابل غرب و در کنار یکدیگر قرار میدهد. ایران و روسیه از زمان فروپاشی شوروی روابط رو به رشد نظامی و امنیتی داشتهاند، اما از زمان جدی شدن تهدیدات تروریستی و حضور گسترده غرب در آسیای مرکزی و قفقاز و شرق اروپا، این روابط گسترش بیشتری یافته است. تحریم اقتصادی ایران و سپس روسیه این دو کشور را به مرحله جدیدی از توسعه روابط وارد نموده است. ایران و روسیه پس از جریان تحریمهای اقتصادی و غیره، سعی در گسترش روابط اقتصادی و تأمین نیازهای متقابل جهت مقابله با این تحریمها و تحریمهای احتمالی آینده نمودهاند. هر چند این اقدامات کافی نبوده و دارای مشکلات ساختاری زیادی است، اما امروزه ضرورت این اقدامات بر هیچ مقام و شهروند ایرانی و حتی روسی پوشیده نیست. به رغم وعدههای ترامپ برای بهبود روابط با روسیه در صورتی که حتی این وعدهها کاملاً درست باشد، این کشور نمیتواند به یک دوره کوتاه 4 یا 8 ساله روابط با آمریکا اعتماد نماید و مطمئناً روسیه و آمریکا با یکدیگر مشکلات اساسی از قبیل بحث منازعات هژمونیک، تمامیت ارضی، تروریزم، انرژی، جنگ نرم و غیره دارند که بواسطه یک دوره و یک شخص مرتفع نمیشوند. از اینرو تقابل ایران و روسیه با غرب، یک تقابل راهبردی است و گزینههای ایران و روسیه برای ائتلاف با دیگر کشورها نیز به شدت محدود است و بهترین گزینههای این دو کشور خودشان هستند؛ یعنی ایران برای روسیه و روسیه برای ایران.
از اینرو به رغم مشکلات عدیده در مسیر توسعه روابط پایدار و راهبردی اقتصادی بین ایران و روسیه، که سبب واگرایی بین این کشورها در برهههای زمانی میگردد، این دو دولت به دلیل تهدیدات و چالشهای مشترک پیشروی در جهان متغیر و مناطق آسیبپذیر اطراف خود مانند خاورمیانه، آسیای مرکزی و قفقار، نیازمند حرکت به سمت اصلاح روابط خود در ابعاد مختلف جهت ایجاد یک سازه پایدار در تعاملات خود هستند که بتواند آنها را در مقابل مسائلی مانند تروریزم، جنگهای احتمالی، تحریم، تقابلهای نرم، تقویت نموده و توان مقابله به مثل را به آنها بدهد. تا زمانی روابط ایران و روسیه دارای اصالت اقتصادی، فرهنگی و جغرافیایی نباشد، نمیتوان روابط سیاسی و امنیتی را هم در طول زمان حفظ کرد. ایران و روسیه در جهان متغیر که روزانه شاهد رخدادهای فشرده تاریخ ساز است، نیاز به ایجاد ائتلافی راهبردی جهت حمایت از یکدیگر دارند.
شاید بتوان کلید توسعه روابط و ایجاد نوعی ائتلاف راهبردی بین ایران و روسیه را در مسائل اقتصادی و فرهنگی جستجو کرد. فرهنگ و اقتصاد بواسطه ارتباط با شهروندان دو کشور سبب ایجاد منافع مشترک و نیز تعاملات گسترده در حوزه عمومی بین دو کشور شده و تصورات منفی تاریخی را از اذهان عمومی خواهد زدود. همچنین اثر تبلیغات غربی که باعث غیریت سازی در روابط بین دو کشور شده را خنثی خواهد نمود. مهمترین محرک توسعه روابط بین دو کشور ایجاد شناخت مشترک مبتنی بر تعاملات بین مردمی در حوزه فرهنگ و اقتصاد است. تجارت، توریزم، اعزام نیروی انسانی در حوزه پزشکی، مهندسی و غیره، روابط گسترده بین دانشگاهها، توسعه روابط بخش خصوصی و غیره، زمینه را برای ارتباط مستقیم بین مردم دو کشور فراهم خواد نمود. راه حل های دیگر در این مسیر ایجاد مزیت نسبی از طریق تعریف فعالیت های مشترک مبتکرانه برای افزایش سودآوری روابط دو جانبه نیز امری قابل توجه است. ایجاد شرکتها و کارخانجات مشترک مبتنی بر کار، سرمایه، منابع و موقعیتهای جغرافیایی و ژئواکونومیکی نیز میتواند سطح روابط بین دو کشور را توسعه دهد. در حوزه انرژی نیز تامین نیازهای متقابل براساس تخصصها و توانمندیها و ایجاد سند مشترک توسعه صادرات انرژی جهت جلوگیری از برخورد منافع در حوزههایی مانند صادرات انرژی به اروپا نیز ضروری مینماید. ایجاد یک سند راهبردی و عملیاتی در این حوزهها امکان ایجاد یک ائتلاف رو به توسعه راهبردی را در روابط این دو کشور فراهم خواهد نمود.