مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC
وزرای خارجه ۲۲ کشور عربی در روز تجاوز نظامی ائتلاف کشورهای عربی به یمن تحت رهبری عربستان، در نشستی در شهر شرمالشیخ برای تشکیل «ارتش متحد عربی» موافقت کردند.کشورهای عربی میگویند خواستار تشکیل این ارتش برای مقابله با چیزی هستند که «تهدیدهای امنیتی در منطقه» خوانده شده است.در این بین فرجام اين ارتش را در گفتگو با دکتر دکتر علی اصغر زرگر بررسی کرده ایم:
واژگان كليدي: طرح ارتش متحد عربی، فرجام ارتش متحد عربی، طرح ارتش متحد عربی، ارتش متحد عربی
مركز بين المللي مطالعات صلح: سابقه طرحی مانند ارتش متحد عربی به چه زمانی برمی گردد و از چه زمانی چنین طرحی مورد نظر قرار گرفت؟
تشکیل ارتش مشترک در دنیای عرب طرح جدیدی نیست. در طول تشکیل رژیم اسرائیل زمانی طرح کشور عربی متحده مصر و سوریه مطرح شد که ارتش مشترکی تشکیل بدهند و با اسرائیل بجنگند. زمانی که شورای همکاری خلیج فارس به وجود آمد، ارتش واکنش سریع تشکیل شد که مرکز آن در ریاض بود و بنا بود که قطر نیز وارد کار شود. این ارتش به گونه ای نیز به بحرین دعوت شده بود که امنیت را برقرار سازد. اما نتوانستند در مقابل حمله صدام حسین به کویت واکنش نشان می دهد. بنابراین، قضیه ایجاد ارتش مشترک در دنیای عرب مسئله جدیدی نیست. بنابراین با توجه به بحران هایی که در جهان غرب وجود دارد، رژیم های عرب دستپاچه شده اند و نگران وضعیت خودشان هستند. آمریکایی ها در بحث بهار عربی و جنبش اسلامی کمک کردند که به نحوی منحرف شود. هر بار این جنبش در یکی از کشورهای عربی اتفاق می افتد. این کشورها زمان بیداری و بازیافت هویت اسلامی-عربی خودشان را جستجو می کنند. بنابراین کشورهایی که نگران وضع داخلی خود هستند، سعی می کنند که در صورتی که اگر خودشان نتوانستند امنیت را در داخل حفظ کنند، از یک ارتش مشترک کمک بگیرند.
مركز بين المللي مطالعات صلح: با توجه به تصویب این طرح در اتحادیه عرب چه بسترها و نیازهایی برای تشکیل این ارتش وجود دارد؟
اگر شما تاریخچه اتحادیه عرب را هم بررسی کنید، متوجه خواهید شد که اتحادیه عرب مبتنی بر زبان و نژاد مشترک است. در واقع غیر از اعراب هم کشور دیگری در آن عضو نیست. زمانی که زبان و نژاد مشترک اساس یک اتحادیه باشد، زنگارهایی از نژادپرستی و … در آن هست و باور آن ها این است که هر کسی که خارج از دایره اتحادیه باشد، غیر عرب است. بنابراین تا حدودی ممکن است ترس این رژیم ها از نفوذ ایران در منطقه هم باشد. بنابراین چنان چه چنین ارتشی در اتحادیه عرب به تصویب برسد، نه تنها برای حفظ امنیت در درون کشورهای عربی خواهد بود، بلکه خواه ناخواه برای مقابله با نفوذ ایران هم هست. کما این که می گویند عربستان به شدت از نفوذ ایران در منطقه نگران است. آقای اردوغان در ترکیه هم رسما اعلام کرد که نفوذ ایران بیش از حد در خاورمیانه گسترش یافته است. این مسئله از سوی مجلس ایران هم مورد بحث قرار گرفت و اعتراضاتی هم به این مسئله شد.
مركز بين المللي مطالعات صلح: با توجه به وضعیت موجود، تشکیل ارتش عربی نیازمند چه بسترها و امکاناتی است؟
در دنیا الگوهای زیادی برای تشکیل ارتش مشترک وجود دارد. مانند الگوی فرماندهی واحد ناتو، ائتلافات دیگری که وجود دارد و حتی قبلا شورای همکاری خلیج فارس دو بازوی نظامی داشت که کشورهای مصر و روسیه بودند. لذا فرماندهی واحدی با توجه به این مدل ها می تواند تشکیل شود. باید یک فرمانده واحد به وجود آید و این ارتش به عنوان یک نیروی واکنش سریع عمل کند و مشخص باشد که از هر کشور چه نیروهایی در آن شرکت می کنند، همچنین فرماندهی و محل استقرار نیز مشخص گردد. در واقع نیاز به بسترهای خاصی ندارد، بلکه نیازمند یک سازماندهی و مدیریت برای تشکیل یک ارتش واحد است که بتواند نسبت به اهدافی که برایش تعیین می شود، عکس العمل نشان دهد.
مركز بين المللي مطالعات صلح: با توجه به وضعیت کنونی چند نوع نگاه نسبت به این ارتش در بین کشورهای اتحادیه عرب وجود دارد؟
اولا این که کشورهای عربی خودشان با هم اختلاف دارند. اگر به امارات متحده عربی نگاه کنید، متوجه اختلافات عدیده ای که دارند، خواهید شد. قطر سیاست خارجی خاص خودش را دارد و با مؤلفه های درونی که نفت و الجزیره است و با مؤلفه های بیرونی که یک سری شبکه ائتلافی است در ارتباط است. چنانچه قطر با ایران هم روابط خوبی دارد و در عین حال با گروه های فلسطینی هم در ارتباط است و به عنوان یک عامل صلح در منطقه از گروه های مختلف دعوت می کند که با هم مذاکره کنند. لذا خواه ناخواه این کشورها جهت گیری های مختلفی در سیاست خارجی خود دارند و هر کدام از آن ها بلندپروازی های خاص خودشان را دارند. در صورتی که یک ارتش واحد عربی تشکیل شود، اولا این که چه کسی رهبری آن را بر عهده بگیرد و فرماندهی آن دست چه کسی باشد، محل اختلاف است. در این صورت بین مصر و عربستان که ادعای بزرگ بودن و قدرتمند بودن را دارند، اختلافات عدیده ای به وجود خواهد آمد. در این میان کشورهای کوچکی هم هستند که محلی از اعراب ندارند. به عنوان مثال قطر در تشکیل این ارتش مشترک چه سهمی می تواند داشته باشد؟ یا کشورهای شمال آفریقا چگونه می توانند از نظر لجیستیکی خودشان را با این ارتش واحد هماهنگ کنند؟ بنابراین امکان این وجود دارد که الگویی در کار باشد و صحبت هایی هم در این زمینه بشود، اما در عین حال سازماندهی و مدیریت این ارتش خیلی مشکل خواهد بود.
مركز بين المللي مطالعات صلح: چه کشورهایی در نظام بین الملل از تشکیل این ارتش سود می برند و یا از تشکیل چنین ارتشی حمایت می کنند؟
بستگی به اهداف این موضوع دارد و این که آیا این ارتش این مشروعیت را دارد که با فرماندهی واحد وارد کشور دیگری شود؟ به عنوان مثال اگر عراق را در نظر بگیریم، عراق با ورود ارتش عربستان یا بمباران هوایی عربستان در یمن مخالفت کرده است. حال فرض کنید در عراق یک گروه تروریستی به وجود بیاید، آیا این ارتش آن قدر مشروعیت دارد که وارد این امر شود و به دفاع بپردازد؟ این موضوع در مورد کشورهای دیگر هم صادق است. به نظر من این ارتش به جای این که بخواهد در داخل کشورهای عربی دخالت کند، ممکن است به صورت بازدارنده ای عمل کند. و ممکن است دولت ها از این ارتش برای برقراری نظم در کشور خود دعوت کنند و لذا نیروهای درگیر هم با هم سازش یا مذاکره کنند. این یک عامل روانی است، اما در عین حال به نظر من چنین ارتشی در مقابل نفوذ خارجی و تهدید خارجی خواهد بود. در مورد تهدید خارجی آن ها به دنبال این هستند که ارتشی را ایجاد کنند که نیروی واکنش سریع و به عنوان یک عامل روانی برای کشورهای عربی در مقابل نفوذ ایران باشد. ایده تشکیل این ارتش هم از سوی خود اعراب نیست، بلکه احتمالا دیپلمات های انگلیسی و آمریکایی آن را مطرح کرده اند. به نظر می رسد که این دیپلمات ها همان طور که شورای همکاری خلیج فارس را ایجاد کردند، می خواهند پشت قضیه باشند و بتوانند این ارتش را از دور در دست خودشان داشته باشند.
مركز بين المللي مطالعات صلح: آیا آمریکا و کشورهای اتحادیه اروپا از تشکیل این ارتش حمایت می کنند؟
به نظر من صد در صد حمایت خواهند کرد. علت این حمایت هم آن است که گسترش ناتو با چالش هایی رو به روست. حضور آن ها در خیلی از کشورها نتیجه عکس داده است. بنابراین نظر آن ها این است که از یک ارتش بومی عربی حمایت کنند، که این ارتش بتواند به جای ناتو و آمریکا در مورد مسائلی که در دنیای عرب اتفاق می افتد، دخالت کند. این کشورها خودشان پشت قضیه هستند، منتهی در صدد هستند که این قضیه را بومی سازی کنند.
مركز بين المللي مطالعات صلح: نگاه روسیه و چین نسبت به تشکیل این ارتش چیست؟
چین که یک بازرگان است و در موضوع هسته ای ایران وقتی دیدند اروپایی ها و آمریکایی ها خودشان درصددند که این قضیه را حل کنند، موضع خنثی گرفتند. حتی وزیر امور خارجه آن ها هم از جلسه خارج شد، زیرا این مسئله برایشان اهمیتی نداشت. زیرا بازرگان تابع سود و زیان خودش در مناطق مختلف است. روسیه هم گرفتاری های خاص خودش را دارد و به جز یک سری اعلامیه ها و یک سری موضع گیری ها در شورای امنیت، به نظر نمی آید که بتوانند عملا بر آن چه ناتو و آمریکایی ها در منطقه انجام می دهند، تأثیرگذار باشند.