دکتر مهدی مطهرنیا
استاد دانشگاه و آینده پژوه سیاسی
چالش ها پیش روی توافق هسته ای وین
توافقنامه وین محصول ارادهی سیاسی کشورهای دخیل در پرونده هستهای بود در این میان ارادهی سیاسی در ساختار قدرت دو کشور مرکزی در مذاکرات یعنی ایران و آمریکا را باید مهمترین وجه عملیاتی توافقنامه وین دانست و مهمترین چالشی که میتواند در آینده فراروی این توافقنامه قرار بگیرد سست شدن و کاهش این اراده سیاسی پس از امضای توافقنامه وین است. همانگونه که علت مختصه و به وجود آورندهی آن اراده سیاسی موجود در ساختار قدرت در ایران و ایالت متحده آمریکا بوده است، علت باقی ماندن آن بر سر توافقنامه هم همان علتی است که موجب به وجود آمدن آن شد . لذا مهمترین چالش فراروی توافقنامه وین به طبع همین سست شدن ارادهی سیاسی حاکم خواهد بود.
از سوی دیگر در برابر این توافقنامه چالشهای جدی دیگری بروز میکند که ناشی از محیط پیرامونی آن است . ما میتوانیم در محیطهای پیرامونی، کنشگران پیرامونی و کنشگران فراپیرامونی را دسته بندی کنیم. اگر دو کنشگر مرکزی ایران و آمریکا هستند؛ کنشگران پیرامونی شامل پنج قدرت بزرگ دیگر جهان در 1+5 و همچنین کنشگران فراپیرامونی عبارت از کشورهای دیگری (که اگرچه در مذاکرات به طور مستقیم شرکت نداشتند اما تلاش کردند با تمام وجود در مذاکرات تاثیر بگذراند) هستند. از این کنشگران چون رژیم صهیونیستی و دولت حاکم بر ریاض را میتوان نام برد. این کنشگران هم ممکن است در آینده چالش هایی فراروی 1+5 به وجود بیاورند.
کنشگران پیرامونی شامل پنج قدرت بزرگ جهانی امکان چالش برانگیزی کمتری را در خود فراهم میبینند چراکه هم ارادهی آنها متوجه اجرای توافقنامه است و هم امضاکنندگان توافقنامه و تصویب کنندگان آن هم این کنشگران بودند. اما مهمترین بخش در کنشگران فراپیرامونی یعنی رژیم اسرائیل و دولت هایی مانند دولتهای حاکم در ریاض را تشکیل میدهند این گروهها لابیهای بسیار مهمی دارند که تمام تلاش خود را وقف ایجاد نوعی چالش اجرایی در برابر توافقنامه وین خواهند کرد. در همین راستا تا قبل از رسیدن به توافقنامه وین آنها تمام امکانات خود را در جهت ایجاد چالش برای رسیدن به توافقنامه بسیج کردند و اکنون این تحرک متوجه ایجاد فضای مناسب برای چالش برانگیزی در جهت اجرای آن خواهد شد.
در سطح دیگر باید به دلواپسان در هر دو کشور اصلی یعنی ایران و آمریکا توجه کرد. دلواپسان به هر تقدیر در دستههای گوناگونی مخالف توافقنامه هستند. در این بین دلواپسانی که به رسمیت شناخته میشوند قابل کنترل تر هستند. چراکه در نهایت ایجاد فضای مناسب برای رسیدن به اهداف تعیین شده ملی را در این زمینه مورد توجه قرار خواهند داد و در صورت اقناع فعالانه دولتهای تهران و واشنگتن زمینههای موافقت آنها فراهم خواهد آمد اما دلواپس دیگر وجود دارند که در چارچوب منافع و اهداف تعریف شده شخصی، جناحی، گروهی و جناحی خود مخالفتهای خویش را سازمان دهی میکنند. دلواپسانی که از یک سو منافع اقتصادی خود را در خطر میبینند؛ دلواپسانی که از سوی دیگر منافع سیاسی خود را در خطر میبینند و در نهایت دلواپسانی که آبروی سیاسی خود را در حوزه عملکردهای آینده در تهدید میبینند. این سه دسته یعنی کسانی که منافع اقتصادی، منافع سیاسی و آبروی سیاسی خود را در تهدید میبینند دلواپس نمایانی هستند که در مسیر مخالفت با توافقنامه تلاش خود را در جهت ایجاد فضای مثبت در جهت جذب نیرو و گرفتن توان بیشتر و یا حفظ توان خود در وضعیت کنونی را در دستور کار قرار داده و چالش برانگیزی در برابر این توافقنامه را موجب ایجاد فضای مناسب در رسیدن به هدفهای خود و حفظ منافع اقتصادی و سیاسی و جلوگیری از زایل شدن و هدر رفتن آبروی به دست آمده خود خواهند دانست.
دسته سوم کسانی هستند که به هر تقدیر مخالفتهای جدی با توافقنامه داشتند و این مخالفتها را با ادله متفاوتی بروز دادند. اما امروز آن ادلهها در افکار عمومی چندان پذیرفته شده نیست و نگران آن هستند که براساس آن در آینده عملکرد خود آنها در ده سال گذشته زیر پرسش رود و با زیر سوال رفتن این تحرکات تا حدود زیادی بافت موقعیت جامعه بر علیه سابقه سیاسی آنها حرکت کند.
فرصت هایی پیش روی توافق وین
فرصتهای پیش روی توافق متوجه لایحه گوناگون است. اگر ایران و آمریکا به عنوان کنشگران مرکزی بتوانند توافقنامه را در وضعیت اجرایی خود مدیریت کنند بی تردید (با وجود تمام مخالفتهای رسمی در برابر کاهش تنش میان ایران و آمریکا و شعارهایی که هر دو کشور ایران و ایالات متحده آمریکا برای جداسازی پرونده هستهای از دیگر لایحههای ارتباطی در میان ایران و آمریکا داد میشود) این امر تسری پیدا خواهد کرد و این موافقت افکار عمومی هر دو کشور را به سمت و سوی یک همگرایی جلب و جذب و در نهایت کنشگران سیاسی را به آن سو هدایت خواهد کرد. این یک فرصت درخشان برای کاهش فاصله میان ملتهای دو کشور و در نتیجه کاهش فاصله میان دولتهای حاکم بر دو کشور خواهد بود. از سوی دیگر برای هر دو کنشگران پشت میز یعنی کنشگران مرکزی و پیرامونی فرصتی در جهت تبادلات بیشتر اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به وجود آمده است که ضرورتا نمی تواند عدم ارادهی معطوف افزایش سطح پیوستگیهای سیاسی مانع آن شود. لذا در سه لایحه فرهنگی، اجتماعی و به ویژه اقتصادی ما شاهد ایجاد کنش و واکنشهای موثر و مثبتی میتوانیم باشیم که فرصتی را برای این سه لایحه فعال در سطح زیرین تحرکات جامعه ملی میتوان کارسازی کرد و لذا در این زمینه هم یک فرصت درخشان پیش روی کنشگران است. از سوی دیگر ارتباط معنادار میان این کشورها با جمهوری اسلامی ایران در قالب لایههای سه گانه میتواند در میان مدت و در دراز مدت به ویژه موجب تحکیم پایههای سیاسی و همکاریهای منطقه ای شود . این نیز فرصتی است که نمیتوان به راحتی از کنار آن گذشت. باید در نظر گرفت که با توجه به بافت متن توافقنامه، این توافقنامه اگرچه در پرونده هستهای حاصل شده است اما براساس قوانین موجود در نگرشهای ساختاری باید بپذیریم که تسری کارکردی میان این سطوح با لایه سیاسی نمی تواند بی تاثیر باشد. لذا اگر از منظر کارکردی ساختاری به موضوع بنگریم درخواهیم یافت که این متن امکان تسری از یک لایه به لایههای دیگر را با خود به همراه دارد.
سناریوهای آینده توافق وین
سناریوهای آینده توافق را باید در دستههای مختلف مورد توجه قرار دارد. دستههای ممکن، محتمل و مطلوب را باید مورد بررسی قرار داد. سناریوهای ممکن به هر ترتیب سناریوهای اعجاب برانگیزی هستند که ممکن است از منظر عقلانی پذیرفته نباشند. سناریوی ممکن مطلوب آن است که توافقنامه هستهای موجب توافق پیوسته ایران با نظام بین الملل به ویژه ایالات متحده آمریکا در رسیدن به یک تفاهم گسترده شود . سناریوی ممکن نامطلوب آن است که همین توافقنامه در نهایت به جایی نرسد و با شکست روبرو شود و شکست آن موجب یک اصطکاک بزرگ سیاسی نظامی میان ایران و آمریکا گردد. این سناریو، سناریوی ممکن نامطلوب و اعجاب برانگیزی است که میتواند در جلو توافقنامه قرار داشته باشد. اما سناریوی محتمل آن است که جمهوری اسلامی ایران و کشورهای امضا کننده قرارداد آرام آرام با وجود چالشهای فراروی اجرایی کردن و عملیاتی کردن توافق در لایههای گوناگون بتواند زمینه ساز و زمینه پرور حل مسائل مربوط به پرونده هستهای و به تبع آن ایجاد فضای مناسب ارتباط بیشتر شوند و سناریوی محتملی را به وجود آورند که براساس برون یابی روندی که اکنون شاهد آن هستیم (بیشترین سناریوی محتمل را ایجاد کنند) سناریوی محتمل دیگری را که میتوانیم بدان توجه کنیم احتمال ایجاد فضای مثبت در زمینه تحرکات اقتصادی بدون تسری به مسائل فرهنگی و در واقع اجتماعی و در نهایت سیاسی (به این معنا که تبعات این توافقنامه تنها در ایجاد فضای مطلوب همکاریهای اقتصادی بین ایران و غرب ایجاد شود) است.
واژگان کلیدی: چالش ها پیش روی توافق هسته ای وین، فرصت های پیش روی توافق هسته ای وین، توافق هسته ای وین، سناریوهای آینده توافق