مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

پکن و ریاض، متحدین استراتژیک یا شرکای اقتصادی؟

اشتراک

داود احمدزاده

  دکتری سیاست گذاری عمومی و تحلیلگر مسائل غرب آسیا 

مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC

پیش در آمد 

عربستان سعودی پس از تحولات نوین خاورمیانه در سال 2011، و افزایش نفوذ ایران در خاورمیانه و هم‌چنین سقوط حکمرانان مستبد منطقه‌ای، احساس تهدید فزاینده‌ای نمود، که برای جبران این احساس تهدید، راه‌حل را در دو امر می‌دید؛ نخست، خرید سلاح و تقویت بنیه‌های نظامی کشور و دوم ایجاد ائتلاف‌های بین‌المللی و تقویت روابط پیشین در وضعیت متحول خاورمیانه ، بنابراین عربستان پس از 2011 به یکی از مهمترین مقاصد فروش تسلیحات بدل شد. 

 در واقع آمریکا پس از جنگ  جهانی دوم  به عنوان رهبر بلوک غرب  و جهان آزادخودر اد رقابت  تمام عیار با شوروی سابق و اقمار آن می دید ، بر اساس دکترین محدود سازی کمونیسم در خاورمیانه، هم پیمانی با عربستان سعودی و تقویت کشورهای همسو با آن رابه جد پیگیری نمود. این در حالی بود  که فروپاشی تز دوستونی نیکسون پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران و خطرات نفوذ آن در قالب  اسلام سیاسی خطر جدی برای منافع غرب و اعراب محافظه کار محسوب می شد و طی چندین دهه روابط  واشنگتن- ریاض  با مولفه  نفت در قبال امنیت تعبیر می شد. 

اوج این روابط همزمان با رقص شمشیر ترامپ رئیس جمهور  سابق آمریکا در ریاض وهلهه بن سلمان برای وی در پی بستن قرارداد های نفتی و خرید کلان  تسلیحاتی  قابل مشاهده بود. با این وجود، خروج ترامپ از کاخ سفید در پی به قدرت رسیدن دموکراتها به رهبری  جو بایدن در آمریکا، کعبه آمال بن سلمان فروریخت . انتقاد  دامنه دار دمکرات ها از سیاست های منطقه ای بن سلمان به ویژه در حوزه حقوق بشری و آزادیهای مدنی از یک سو  و بی تفاوتی حاکمان ریاض به خواست آمریکا و اروپا برای افزایش  تولید نفت  به دلیل کمبود آن در پی جنگ اوکراین از دیگر سو اوضاع را پیچیده تر هم ساخت. در چنین شرایطی تصمیم سازان  امنیتی کاخ سفید  سیاست خروج  از منطقه و استراتژی احاله مسئولیت به همپیمانان سابق خود را در پیش گرفته بودند .

تداوم رقابت سخت  ایران و عربستان  در پرونده های امنیتی چون یمن و عراق ، سوریه و لاینحل ماندن  مذاکرات هسته ای تنش ها را در منطقه افزایش داد این در حالی بود که نشست های  امنیتی  ایران و عربستان با میانجی گری  بغداد به رغم خوشبینی  های اولیه  همان در فاز امنیتی باقی مانده و  طرفین  تا بحال نتوانستند به  سازکار سیاسی برای حل وفصل اختلافات و برقراری مجدد روابط دیپلماتیک دست یابند.

بنابراین یارکشی و موازنه سازی  قدرت در چنین شرایطی در غرب آسیا از سوی  ایران و عربستان  همچنان پیگیری می شود. در چنین وضعیتی  طرفین منازعه تلاش دارند از طریق هم پیمانی  با قدرت های منطقه ای وجهانی از طریق پیشینه سازی  قدرت  نسبت به افزایش  نفوذ خود اقدام کنند  طبیعی است که عربستان سعودی خود را  در رقابت سخت با ایران می بینند تلاش دارد به چین و روسیه از متحدان سنتی  ایران نزدیک تر شود.

 لذا  سفر جدید شی جینگ مین  به ریاض و مذاکرات گسترده  با مقامات این کشور  در حوزه های اقتصادی و امنیتی در این چارچوب قابل تحلیل است. برای بررسی دقیق موضوع لازم است  به پیشینه روابط ریاض- پکن و دلایل  اهتمام طرفین به رویکرد جدید  اشاره شود: 

دلایل و اهداف : 

با وجود روابط گرم جاری میان عربستان سعودی و چین، اما دو دولت تنها در ژوئیه 1990 روابط دیپلماتیک رسمی برقرار كردند و پیش از دهه 1990، روابط دو جانبه بین عربستان سعودی و جمهوری خلق چین وجود نداشت. در سال 1975، عربستان سعودی از به‌رسمیت شناختن جمهوری خلق چین به‌عنوان یک کشور ، علیرغم تمایل برای برقراری روابط با عربستان سعودی، خودداری کرد. در این میان، نفت ستون فقرات روابط است روابط دو کشور را شکل می‌دهد. البته، عربستان سعودی مدت‌هاست که به چین برای خرید سلاح، از جمله نمونه‌هایی که سابق بر آن نمی‌توانست از بسیاری کشورها به علت محدودیت‌های آنها به‌دست آورد ، وابسته بود.در حال حاضر، چین و عربستان سعودی متحدین نزدیک و استراتژیک هستند و روابط بین آنها هر روزه متسحکم‌تر می‌شود

در سال‌های اخیر، چین و عربستان سعودی همکاری‌های فزاینده‌ای را در بخش‌های انرژی و مالی، آغاز کرده‌اند. پادشاه سعودی سلمان بن عبدالعزیز آل سعود و ولیعهد محمد بن سلمان، در تلاش هستند با توسعه‌ی روابط با چین، حضور سیاسی و دیپلماتیک این کشور در خاورمیانه را برای موازنه‌سازی قدرت در خاورمیانه افزایش دهند. 

تلاش برای اوج‌گیری روابط با چین در گامی استراتژیک به سال 2019 از سوی ولیعهد عربستان سعودی برداشته شد. دقیقاً در زمانی نزدیک با سفر مقامات ایرانی به چین برای بهره‌گیری از حمایت این کشور در وضعیت تحریمی جهت توسعه‌ی روابط دو طرفه، که عربستان نیز با عنایت به سیاست‌های ضد ایرانی و تلاش جهت انزوای ایران، به این کشور سفر نمود. اگرچه این کشور قادر به قبولاندن انزوای ایران به چین نخواهد بود، اما توسعه روابط، خصوصا در بخش انرژی می‌تواند زمینه را برای فشار ناشی از عدم خرید نفت از ایران از سوی چین فراهم نماید.

طی این سفر ولیعهد سعودی، محمد بن سلمان، با رئیس جمهور چین و تعدادی از مقامات عالی رتبه دیدار کرد. ولیعهد سعودی در این سفر موافقت کرد که 10 میلیارد دلار برای ایجاد مجتمع پالایش و پتروشیمی در چین اختصاص دهد. در حاشیه این بازدید، ولیعهد سعودی از تمایل عربستان برای تدریس زبان چینی در مدارس و دانشگاه های سعودی خبر داد. در عین حال، در ماه مه سال 2019، واردات نفت خام عربستان از چین 43 درصد افزایش یافته است. این امر عربستان سعودی را به‌عنوان تأمین‌کننده برتر چین معرفی کرده است. هدف وی نیز تلاش برای گسترش مناسبات همه جانبه با چین، جهت ایجاد یک ائتلاف بلندمدت استراتژیک با این کشور، به مانند نمونه‌ی روابط سعودی و آمریکا است. در عین حال، این حجم از افزایش واردات نفتی چین از عربستان به موضوع تحریم‌های نفتی ایران و تلاش چین جهت یافتن منابع جایگزین بازمی‌گردد و نتیجه‌ی امر نیز موفقیت عربستان سعودی در تنش با ایران، البته در وضعیت غیر عادلانه‌ی تحریمی است.

اما نکته‌ی قابل توجه، روابط نظامی میان دو طرف است. در حالی که روابط دیپلماتیک رسمی بین عربستان سعودی و چین تا دهه 1990 برقرار نشده بود، اما روابط دفاعی ـ نظامی از قبل و در دهه 1980 آغاز گردید. در آن زمان بود که ایالات متحده از فروش مخازن سوخت برای جنگنده‌های F-15 به سعودی امتناع می‌ورزید، عربستان سعودی در سال 1988 توافق‌نامه‌ای را با چین برای پنجاه تا شصت موشک بالستیک با ظرفیت متوسط CSS-2 با توان بارگذاری کلاه هسته‌ای منعقد کرد. گمانه‌زنی‌هایی وجود دارد که همکاری نظامی استراتژیک چین و سعودی در حال رشد است. کارشناسان معتقدند که چین بیش از یک هزار مشاور نظامی خود را در تاسیسات موشکی عربستان مستقر کرده است. گزارش‌های مطبوعاتی حاکی از آن است که چین اجازه‌ی خرید سیستم‌های موشکی مدرن را به عربستان سعودی داده است (در عین حال، در 15 ژانویه 2012، چین و عربستان سعودی توافقنامه‌ای را امضا کردند که حاکی از افزایش همکاری‌های هسته‌ای میان آنها است. به گفته منابع عربستان سعودی، هدف «تقویت همکاری بین دو کشور در توسعه و استفاده از انرژی اتمی برای اهداف صلح آمیز» است. این توافقنامه زمینه‌ی تقویت همکاری‌های علمی، فناوری و اقتصادی بین جمهوری خلق چین و عربستان سعودی را فراهم کرده و تمرکز آن بر موضوعاتی از قبیل نگهداری و توسعه نیروگاه‌های هسته‌ای و راکتورهای تحقیقاتی و همچنین تأمین قطعات سوخت هسته‌ای است. این توافقنامه چهارمین توافق هسته‌ای عربستان سعودی است که متعاقب اینگونه معاملات با فرانسه، آرژانتین و کره جنوبی نیز انجام شده است.

در خصوص سیاست‌های عربستان سعودی و خصوصاً در وضعیت جاری بین‌المللی با تمرکز بر  چین، به‌نظر می‌رسد این کشور اهدافی را دنبال می‌کند که عبارتند از: نخست؛ تلاش برای بهره‌گیری حداکثری از سیاست فشار بر ایران و تحریم این کشور از سوی آمریکا، جهت توسعه‌ی روابط اقتصادی و انرژی با این کشورها. دوم؛ تلاش برای افزایش نفوذ خود با کنار گذاشتن ایران در ابعاد مختلف. سوم؛ ترغیب چین و به کنار گذاشتن ایران و بازی نقش بیشتری در خاورمیانه، خصوصاً در حوزه‌های سیاسی ـ امنیتی در چارچوب مبارزه‌ی موسوم به ائتلاف ضد تروریسم مورد نظر سعودی. چهارم؛ توسعه‌ی روابط عربستان با قدرت‌های  نو ظهور  چین و هند  در راستای خروج از وضعیت وابستگی مطلق به آمریکا که در شرایط کنونی پیامدهای تهدیدزای فراوانی را برای عربستان به همراه دارد. پنجم؛ خرید مشروعیت با دلار از این کشورها و ترمیم چهره‌ی کشور و ولیعهد که با سیاست‌های خود زمینه را برای بحران سوریه، عدم نیل به نفوذی مشابه ایران در عراق و نیز زمین‌گیری در یمن به بار آورده‌اند.

پیامدها

 سفر اخیر مقام عالی رتبه چین  به ریاض  با انعکاس گسترده خبری در مطبوعات منطقه ای وجهانی روبرو  واکنش منفی ایران به ویژه افکار عمومی را برانگیخت. انتشار بیانیه مشترک چین و عربستان مبنی  بر الزام گفتگو تهران با ابوظبی در مورد جزایر استراتژیک سه گانه ایرانی ونیز آنچه عدم مداخله ایران در مورد  امور داخلی این کشورها خوانده شده نشان داد که از نظر افکار عمومی مردم ایران  چینی ها  نیز همانند روسها با پشت پا زدن به منافع ملی ایران به عنوان بازیگر طمع کار و فرصت طلب فقط  به دنبال کسب سود بیشتر اقتصادی هستند.

  از دیگر سو، بر اساس واقعیت موجود انزوای ناخواسته منطقه ای ایران به دلیل عدم گشایش در مذاکرات هسته ای  و نیز پیچیدگی های روابط ایران و غرب پس از ناآرامی های اخیر  باعث شده که گویا چینی ها بر اساس اصل حاکم بر نظام بین الملل  قدرت طلبی و افزایش آن برای تضمین حضور دائمی خویش در غرب آسیا  صرف به حوزه اقتصادی فکر نکنند. بلکه در قالب  قرارداد های امنیتی  با کشورهای منطقه به ویژه عربستان  به فکر استخراج و ارسال  طولانی مدت و امن نفت هم باشند . از سوی دیگر بازار بزرگ مصرفی  کشورهای حوزه خلیج فارس و لزوم حضور شرکت های بزرگ چینی همواره دغدغه اصلی پکن بوده و است.  

چین به عربستان به عنوان کشور ثروتمند عربی و داعیه دار رهبر  اعراب  نگاه می کند و به عنوان کشور تاجر مسلک کسب سود و منفعت بیشتر  اولویت اصلی است و برعکس تصورات موجود به رغم  تفاهم نامه های  اقتصادی و امنیتی 25 ساله با ایران  و سواری های  رایگان در فروش نفت و گاز ارزان گویای الزامی نیز در پاپبندی به تعهدات ونیز لحاظ منافع ملی آن نمی بینند. فراموش نباید کرد  که چین  در شورای امنیت سازمان ملل در کنار دیگر اعضای اصلی آن به شش قطعنامه علیه ایران رای داده  و محدود سازی فعالیت های هسته ایران از طریق آژانس بین المللی انرژ ی اتمی مطالبه اصلی چینی ها هم بوده واست. 

 در مورد پیامد های این بیانیه مشترک ریاض و پکن نیز باید گفت : در هر صورت  بر اساس اصل حاکم  بر روابط بین الملل منافع ملی چراغ راهنمایی سیاست خارجی کشورها(هانس مورگنتا ) چین از این قاعده  تبعیت می کند و از این منظر دوستی یا دشمنی دایمی معنی مفعومی پیدا نمی کند. 

 در واقع نگاه چینی ها به روابط با ایران  ابزار ی سواد گرایانه بوده است. ایران بدلیل نداشتن متحدین قابل اعتماد ناچارا به رغم بدعهدی چینی ها دهن کجی ها آنان به منافع ملی ایران ظرفیت لازم را برای تغییر وضعیت موجود در خود نمی بینند. بنابراین تنها واکنش رسمی ایران در قالب فراخواندن سفیر ومحکومیت بخشی از بیانیه خواهد بود. تا زمانی که دور نمای احیای برجام تیره و تار است وبدلیل تنگ تر شدن حلقه تحریم ها منافع اقتصادی پکن محدودتر، طبیعی است که مقامات چینی برای اجتناب از ایجاد هزینه و عدم درگیری با غرب،  اولویت  اقتصادی خویش را در حوزه نفتی و گازی  با عربستان سعودی تعیین کنند.

 در این راستا حاضر نخواهند که در مسائل ژئوپلتیک و حاد سیاسی دخالت مستقیم داشته باشند. نمونه اش عدم جانبداری مشخص از طرفین منازعه در درگیری اوکراین و روسیه است از سوی دیگر حتی به رغم افزایش فزاینده قدرت چینی ها به دنبال اصطکاک بیشتر با آمریکا در منطقه نیستند و نظم حاکم بر آن به نوعی تامین گر منافع اقتصادی و سیاسی آنها نیز هست.

 در هر صورت  عربستان با درک واقعیت ها موجود بدنبال تنوع بخشی به سیاست خارجی و ارتباط فراگیر با قدرت های اصلی جهانی است.  با توجه به نظم حاکم  بر منطقه  و منطق رئالیستی و الگوهای حاکم بر آن در قالب دوستی – دشمنی  رقابت قدرت  به شکل منفی  میان تهران – ریاض همچنان ادامه دارد. از این منظر نزدیکی بیشتر چین و حتی روسیه به عربستان به منزله کاهش قدرت ایران ارزیابی شده است .

 بنابراین ایران برای ادامه حیات سیاسی خویش در منطقه  وحفظ نفوذ سنتی خویش، ناچار به بازنگری کلان  در سیاست خارجی از جمله اجتناب جدی از یک جانبه نگری و تک بعدی به مسائل خواهد بود. نکته پایانی اینکه از نظر چینی ها آنان خطایی انجام ندادند که پاسخگویی اقدامات خویش در ارتباط  با ایران باشند. لذا ایران برای رسیدن به ثبات داخل و تعادل در روابط خارجی مسیری به غیر از تولید قدرت از داخل ( انسجام داخلی ) توزیع قدرت به شکل عادلانه در میان آحاد مردم ندارد.

  

واژگان کلیدی: عربستان,چین,پکن ,ریاض, متحدین ,استراتژیک ,شرکای  اقتصادی, داود احمدزاده

مطالب مرتبط