غسان حمدان
پژوهشگر مسائل عراق
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
سرنوشت اقلیت های کوچک و حضور آنان در تاریخ سیاسی عراق
در سالهای اخیر بویژه پس از سیطره گروه تروریستی داعش بر بخش گسترده ای از خاک عراق، كه با اخراج مسیحیان از منازل مسكونی و كشتن برخی از آنان و مهاجرت پیروان این كیش به خارج از كشور، مشكل اقلیتهای مذهبی در این كشور مطرح شد. ولی باید گفت اقلیت آزاری در عراق شامل ایزیدیها، آشوریها، یهودیان و دیگر فرقههای دینی نیز بوده است. در زمان حكومت بعث، با وجود این که شیعیان اكثریت را تشكیل میدادند، اما آنها نیز از سركوب شدید در امان نماندند.
عراق به دلیل بافت موازییک مانند و تنوع قومی، مذهبی و سیاسی خاصی كه دارد، در قبال تغییر رژیم حاكم آسیب پذیر بوده است. از 31 میلیون نفر جمعیت عراق حدود 95 درصد آنان مسلمان (60 درصد شیعه و ۴0 درصد سنى)، 4 درصد مسیحی و بقیه صابئی، ایزدی، اهل حق و دیگر گروه های کوچک دینی هستند. از لحاظ قومی نیز ۱۵ درصد جمعیت عراق کرد، ۳ درصد ترکمن، ۲ درصد آشوری و کلدانی و ۸۰ درصد عرب هستند.
عراق کشوری نوپا و دارای سابقه سیاسی کوتاه است. این كشور پس از جنگ جهانی اول و شكست نیروهای عثمانی حاكم بر میان رودان، طبق توافقنامه پنهانی دو استعمار انگلیس و فرانسه، از آن انگلیسیها شد. اما پس از قیام مردمی علیه استعمارگران، انگلیسیها تصمیم گرفتند تا به طور غیرمستقیم به سلطه خود ادامه دهند. و این چنین شد كه شاهزاده فیصل كه از سوریه فرار كرده بود، با حمایت طبقه یهودی (سرمایه داران) و سنی (روشنفكران) بعنوان پادشاه عراق انتخاب شد.
با وجود این كه فرقههای مختلف مسلمان وجه مشتركی همچون قرآن، پیامبر و توحید دارند اما با اینحال نتوانستهاند این عامل انسجام را مایه زندگی مسالمت آمیز بین خود قرار دهند. برای همین در برابر نعرههای تكفیری و حتى موج ناسیونالیسم عربی حرفی برای گفتن نداشتهاند. جالب اینجاست كه بدانیم در برهه هایی از تاریخ، خود دولت برای رسیدن به مقاصد سیاسی در این تنشها دست داشته است.
با نگاهی به تاریخ معاصر عراق دهه گذشته میتوان گفت پنج دوره مهم را در زندگی اقلیتهای مذهبی و قومی عراق در نظر گرفت: یک سال پس از خروج عراق از قیمومیت استعمار بریتانیا، آشوریها خواهان تحقق مطالبات خود شدند. در آن هنگام نیروهای مسلح آشوری به امید دریافت كمک از مستعمران فرانسوی حاكم بر سوریه، از مرزها عبور كردند. این نیروها كه دست خالی بازگشتند، با نیروهای عراقی درگیر شدند. افكار عمومی حاكم بر عراق، به شدت تحریک شد و خواستار قصاص خیانتكاران شد. با وساطت عشایر مختلف، آشوریها اسلحه خود را تحویل دولت دادند. ولى در روز نهم آگست سال 1933 سرگرد بكر صدقی با هدایت ارتش تحت فرمان خود، حمله گسترده علیه روستاهای آشوری نشین آغاز كرد. این امر به كشته شدن تعداد زیادی از مردم بی دفاع از جمله زنان و كودكان و تعرض به املاک آنان انجامید. در سایه چنین كشتاری، افرادی بیشمار از قبایل مختلف خود را به منطقه رسانده، به تاراج اموال و داراییهای آشوریان اقدام كردند و حتى منازل مسكونی آنان را به آتش كشیدند. این كشتار كه در تاریخ به نام قتل عام “سمیل” ثبت شده است، مورد تقدیر دولت وقت عراق قرار گرفت. ناگفته نماند كه سرگرد بكر صدقی سه سال بعد، نخستین كودتا را در تاریخ این كشور رهبری كرد.
در دوره دوم پس از تشكیل رژیم صهیونیستی و اخراج فلسطینیها از خانه و كاشانه خود در سال 1948، موج احساسات ناسیونالیستی كه از سوریه شروع شده بود، به دیگر كشورهای عربی رسید. حزب بعث كه در آن زمان بعنوان حزب مخالف در دو كشور سوریه و عراق فعالیت داشت، توانست افكار عمومی منطقه را با خود همراه كند. با گسترش دامنه این احساسات، مردم به هموطنان یهودی خود حمله كرده چند نفر را كشتند. آنها همچنین به منازل مسكونی و اماكن تجاری آنان تعرض كرده، آتش زدند. این حملات چنان بیسابقه و گسترده بود كه هزاران یهودی جلای وطن كرده به سرزمین “موعود” تازه تاسیس شده یا كشورهای غربی كوچیدند. این در حالی است كه “بازار” و “اقتصاد” دولت نوپای عراق در دست یهودیها قرار داشت. نخستین وزیر دارایی عراق، حسقیل ساسون، طراح برنامههای اقتصادی، مدیریت بانکها و نظارت بر سیستم نقدینگی این كشور بود. خروج سرمایههای یهودیها از عراق كه مبلغ بسیار ناچیزی از نفت خود از كمپانیهای نفت انگلیس دریافت میكرد، و همچنین مهاجرت اقتصاددانان برجسته از شهرهای بغداد، بصره و موصل لطمه جبران ناپذیری بر عراق وارد كرد.
مرحله سوم نیز با حمله امریکا به عراق و اشغال این كشور در سال ۲۰۰۳ آغاز شد. با وجود آنکه رژیم بعث اكثریت شیعیان را به شدت سركوب كرد، و پس از جنگ كویت نیز علیه كردها مرتكب جنایت شد، اما به استثنای مهاجرت تعداد كمی از اقلیتها، پیروان كیشهای مختلف ماندن در مام میهن را بر سرزمین غربت ترجیح دادند. در زمان رژیم بعث مسیحیان از وضعیت و امتیازات بهتری برخوردار بودند و طارق عزیز كه یک شخصیت مسیحی بود، به سمت وزارت امور خارجه منصوب شد. با اشغال عراق توسط نیروهای آمریكایی كه به بروز ناامنیها، آدمربایی، حمله به كلیساها و تهدیدهای فراوان بنیادگرایان و عوامل وابسته به القاعده انجامید، بخش زیادی از دو اقلیت کوچک مسیحی و صابئی عراق تن به مهاجرت به کشورهای همجوار و همچنین کشورهای غربی دادند. در این سالها ربودن تاجران صابئی و مسیحی منبع درآمد گروههای مسلح تروریست بوده است. در سه كشور اردن، سوریه و تركیه، مهاجران عراقی در شعبههای سازمان امور پناهندگان وابسته به سازمان ملل متحد، ثبت نام كردند تا در وقت مناسب به كشور ثالثی كوچ كنند. آنهایی كه بخت یارشان بود، با پرداخت مبلغ كلان به قاچاقچیان، خود را به كشورهای غربی و استرالیا رساندند. ناگفته نماند طی این مهاجرتهای غیرقانونی، تعداد زیادی از آنان در آبهای اطراف استرالیا و حتى دریای مدیترانه غرق شدند. در طی این سالها بیش از یک میلیون مسیحی عراقی کشور را ترک کردهاند كه این خود معادل دو سوم اقلیت مسیحی به شمار میرود. اقلیت قومی تركمن نیز از حملات گسترده عناصر وابسته به القاعده در امان نماندند؛ در بمبگذاری سال 2005 در آمرلی بیش از پانصد تركمن جان باختند. این اقلیت دو راه در پیش گرفت. برخی از آنها به تركیه مهاجرت كردند. برخی دیگر با ماندن در عراق، از آنكارا سلاح و منابع مالی دریافت كردند و عملا تحت الحمایت تركها شدند. دولت ترکیه از این گروه به عنوان دستاویزی برای دخالت در امور داخلی عراق استفاده كرده است.
دوره چهارم مهاجرت اقلیتها پس از تحولات توفانی منطقه موسوم به بهار عربی آغاز شد. نابسامانی سیاسی در مصر، بحرین، لیبی، سوریه و حتى لبنان باعث شد مهاجران عراقی مقیم این كشورها به طور موقت به كشورشان بازگردند. پس از مدتی این دسته از اقلیتها در فرصت مناسب و به طور غیرقانونی به كشورهای غربی پناهنده شدند. در این دوره كه با جنگ داخلی در لیبی و سوریه همراه بود، اقلیتهایی را كه به فكر مهاجرت نبودند، بر آن داشت تا عطای ماندن در خاورمیانه را برای همیشه به لقایش بدهند. هرچند كه تاثیر این دوره بسان دوره قبل نیست، اما به لحاظ تاثیر روانی ویژهای كه بر اقلیت های کوچک مذهبی قومی عراق داشت، نمیتوان نادیده گرفت.
در سال 2014 مرحله پنجم این روند با ظهور و قدرت ناگهانی داعش در مناطق شمال غرب و غرب عراق آغاز شد. پیامدهای این مقطع كاملا مخرب و گسترده بود و به مهاجرت داخلی، خروج بیسابقه اقلیتها به تركیه و پس از آن مهاجرت غیرقانونی از طریق دریای مدیترانه منجر شد. گروه موسوم به دولت اسلامی عراق و شام به مركزیت شهر رقه در سوریه، توانست با تبانی برخی از مسولان قبیلهای، اطلاعاتی و ارتشی عراق و همچنین پیشمرگه عراق، بر شهرهای موصل، سنجار، جلولا، فلوجه، رمادی و دیگر مناطق اطراف بغداد را به تصرف خود در آورد. نخستین اقدام این گروه تندروی تكفیری، مصادره املاک منقول و غیر منقول مسیحیان بود. با سقوط شهر ایزدی نشین سنجار در كردستان عراق، فصل تازهای در اقلیت آزاری شروع شد كه در تاریخ عراق سابقه نداشته است. زنان و كودكان ایزدی به عنوان كنیز و برده فروخته شده و به سوریه و حتى دیگر كشورهای اطراف ارسال شدند. سقوط این شهرها به دست گروه تكفیری داعش باعث تغییر نقشه زیست بوم عراق نیز شده است. در این اماكن كه اقلیتها با وجود جنگهای متعدد در طول تاریخ، جزئی از بافت منطقه را تشكیل میدادند، اینک این مناطق را بطور كامل ترک كرده و خالی از اقلیت ساختهاند. برای مثال بیش از۲۰۰ هزار ایزدی، ۷۰ هزار مسیحی و همچنین شمار نامعلومی از اقلیتهای شیعه شبک و ترکمن از موصل و سنجار گریخته اند.
ریشهیابی علل و کوچ اقلیت های کوچک مذهبی قومی عراق
با توجه به تاریخ عراق، به جرات میتوان گفت ریشه منازعات قومی – مذهبی این در كشور در دو عامل خلاصه میشود: تحریک طرفهای خارجی و دسیسههای پشت پرده آنها برای تصاحب بخش عظیمی از درآمد صنعت نفت این سرزمین، و همچنین توزیع ناعادلانه قدرت و ثروت…
دامن زدن به ریشه اختلافات قومیتی – مذهبی در عراق را استعمار انگلیس پایهریزی كرد. سیاستمداران انگلیسی بر این اعتقاد بودند كه از طریق تفرقه انداختن بین گروههای مختلف عراق میتوان تا مدتهای مدیدی بر این كشور حاكم شد؛ چیزی كه آنها در هندوستان پیاده كرده بودند.
این مطلب را باید افزود در طول تاریخ عراق اقلیت سنی بر اكثریت شیعی حاكم بود، اما پس از سرنگونی رژیم دیكتاتوری صدام، گروههای سنی در ابتدا از مشاركت در انتخابات آزاد خودداری كردند؛ و با این موضع از حق تصمیمگیری كنار زده شدند. وقتی به اشتباه خود پی بردند اعلام كردند حقشان ضایع شده است. این ادعا دستاویزی برای گروههای مسلح سنی بود برای اعمال اقدامات خشونت آمیز بود و در نهایت به همكاری آنان با القاعده و سپس داعش انجامید.
پیامدهای خروج و کوچ اقلیت های کوچک مذهبی قومی عراق
خروج اقلیتهای قومی و مذهبی از هر كشوری به معنای آسیبپذیر شدن فرهنگ، هویت و همبستگی ملی و همچنین نادیده گرفتن تاریخ گذشته و معاصر آن كشور است كه پیامدهای درازمدتی همچون ناتوانی آن كشور در حفظ همبستگی و همچنین حفظ تمامیت ارضی در قبال ادعاهای دیگران به دنبال دارد. بروز تحولات در یک كشور بطور مستقیم و غیر مستقیم بر كشورهای همسایه تاثیر میگذارد و این نگرانی را به همراه دارد كه منازعات قومی و مذهبی به آنها سرایت كند. همچنین كشورهای قدرتمند منطقه و غربی بهانه خوبی برای دخالت در امور داخلی كشور بحران زده خواهند داشت؛ و در این خصوص ما عملا شاهد دخالت كشورهای همسایه عراق بودهایم.
در پایان این نكته را گوشزد میكنیم: در صورتی كه ناامنی و عدم ثبات در عراق ادامه یابد، آخرین اقلیتهای بازمانده كه اكنون فقط سهمیه نماینده در پارلمان این كشور دارند، برای همیشه جلای وطن خواهند كرد.
واژگان کلیدی: پیامدهای خروج، کوچ اقلیت های عراق، اقلیت های قومی عراق، اقلیت های کوچک مذهبی عراق