دکتر محمد عجم
کارشناس حقوق بین الملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
علی رغم هشدارهای مکرر سالهای گذشته هنوز فرهنگ استفاده بهینه از آب در ایران نهادینه نشده است. هنوز خطر جدی گرفته نشده است. بر اثر تغییرات آب و هوایی بسیاری از دریاچه های یخی جهان آب می شود. سطح آب دریاها افزایش پیدا می کندو در مناطقی نیز خشکسالی ایجاد می شود. هم اکنون شدت خشکسالی در برخی مناطق شرق کشور به حدی رسیده است که هم اکنون به 90 روستای محروم نهبندان خراسان جنوبی با تانکر و به صورت سیار آبرسانی می شود. حداقل 15 سال است که مناطقی از شرق ایران در حالت کم بارانی بسر می برد.
به گفته وزیر نیرو بحران آب می تواند تمدن ایران را منهدم کند در حال حاضر در ایران بیش از ۸۶ درصد از منابع آب تجدیدناپذیر استفاده می شود در حالی که استفاده بالای ۴۰ درصد از این منابع بر اساس استانداردهای جهانی به معنی قرارداشتن در وضعیت بحرانی است. بخشی از ایران یک دوره خشکسالی طولانی احتمالا سی ساله را می گذراند. و این مشکل با توجه به کاهش شدید سطح ابهای زیرزمینی می تواند به بحران و مهاجرت وتخلیه بسیاری از روستاها منجر شود.
شهر مشهد، از بزرگترین کلانشهرهای ایران است و سالانه حدود 25 میلیون زایر دارد بین ۶۰ تا ۷۰ درصد آب به طور متوسط از طریق سد دوستی سرخس تأمین می شود با افتتاح سد سلماو سدهای جدید در افغانستان طبیعتاً امنیت آبی این شهر تهدید می شود. چنانچه اعلام شده که این سد تنها برای 60 روز مشهد ذخیره اب دارد. در سال 84 میزان سهم حقابه ایران و ترکمنستان از سد دوستی در سرخس هر کدام 410 میلیون متر مکعب تعیین شده بود. از 410 میلیون متر مکعب سهم ایران 150 میلیون متر مکعب برای آب شرب مشهد در نظر گرفته شده بود هر سال با توجه به میزان ذخیره آب سهم هر کشور تعیین می شود. که در چند سال اخیر با توجه به ابگیری سد سلمای افغانستان ذخیره سد دوستی کاهش داشته است. برابر اعلام مقامات مربوطه در ده سال آینده مشهد به منابع جدید آب نیاز خواهد داشت که منابع استانی پاسخ گو نخواهد بود و یکی از گزینه ها انتقال آب از دریای عمان و یا دریای خزر هست که با توجه به هزینه های سنگین عملی بنظر نمی رسد. در حال حاضر هنوز چند ماه از سال منابع رودخانه های مشهد و خراسان شمالی مانند رود اورتکن هرز می رود و بهره برداری بهینه از آن نمی شود. اکنون سد ارداک به بهره برداری رسیده که می تواند در اوج مصرف آب در مشهد معادل 15 میلیون متر مکعب از این سد وارد مدار مصرف مشهد شود. و بهره برداری از سد چهچهه و قره تیکان و ارداک در برنامه تامین آب مشهد قرار دارد اما با این وجود بحران جدی است.
در این شرایط افغانستان بر روی رود رودخانه هریر رود دو سد کجکی و سد سلما را به بهره برداری رسانده و سد بالابلوک در استان فراه را بر روی هریررود در حال احداث دارد. این به معنی آن است که در آینده نزدیک هیچ آبی به به داخل ایران و سد دوستی نخواهد رسید و این سد به محلی برای چرای دام ها تبدیل خواهد شد.
ساخت سد سلما در سال ۱۳۵۵ آغاز شد و تا زمان وقوع کودتای اردیبهشت نزدیک به ۳۰ درصد از کار ساخت سد سلما پیش رفته بود ولی پس از کودتای اردیبهشت 1356 بهدلیل ناامنی، کار ساخت سد سلما متوقف شد. از آن زمان هیچ مدارکی یا قرائنی مبنی بر مخالفت کشورهای همسایه افغانستان در ساخت این سد وجود ندارد. زیرا ایران احساس نیاز چندانی در حوزه این رود به آب نداشت احساس نیاز به آن رودخانه در سالهای دهه 1370 مشخص شد از سوی دیگر ساختوساز و سد دوستی در سرخس در زمان بی دولتی افغانستان و دوره طالبان و یکجانبه و بدون مشورت با افغانستان بوده است.
در ۱۵ خرداد 1395 ، آقای مودی نخست وزیر هند به همراه آقای اشرف غنی سد سلما بر روی هریر رود در نزدیکی شهر هرات را افتتاح کردند. هندی ها رقمی نزدیک به ۳۰۰ میلیون دلار برای راه اندازی سد سلما سرمایه گذاری کرده اند. هریر رود، نزدیک به ۵۰۰ کیلومتر را در داخل خاک افغانستان طی می کند تا به مرز ایران می رسد و بعد از آن به طول 70 کیلومتر به موازات مرز ایران در سرخس به سمت ترکمنستان می رود. بخش عمده ای از آب این رود سدی را که بین ایران و ترکمنستان تحت عنوان «سد دوستی»در سال 1384 ایجاد شده است را پر می کند. سد سلما باعث رشد اقتصادی و کشاورزی منطقه هرات شده و بیش از ۷۵ هزار هکتار از اراضی افغانستان، از کشاورزی برخوردار خواهند شد و تولیدبرق این سد از وابستگی افغانها به برق وارداتی از ایران و ترکمنستان خواهد کاست.
بر اساس برآوردی که سال 94 انجام شده بود، نزدیک به سیصد میلیون مترمکعب آب از افغانستان وارد سد دوستی ایران شده بود، اما از اسفند ماه پارسال تا اواخر فروردین 95، میزان ورودی آب هریرود به داخل سد دوستی از ۳۰۰ به ۳ میلیون مترمکعب کاهش یافته بود یعنی عملاً یک صدم شده بود.
بسیاری از رودهای بزرگی که در افغانستان وجود دارند، به خارج از این کشور سرازیر می شوند. کوههای افغانستان، خاستگاه بسیاری از رودهایی است که به کشورهای پیرامونی از جمله به ایران ریخته میشود. از افغانستان دو رود مهم به سمت ایران می آید؛ یکی هیرمند( هلمند) است که به سمت سیستان ایران می آمد دیگری هریرود است که به سمت خراسان می رود. افغانستان با ساخت دو سد عملاً مانع ورود آب هیرمند به ایران شد و از دهه ۴۰ به بعد، بخش عمده ای از جمعیت این ناحیه ناگزیر از کوچ به بقیه نقاط کشور به ویژه خراسان و استان های شمالی کشور شدند
در مورد هری رود بین دو کشور قراردادی وجود ندارد اما معاهده حقابه میان افغانستان و ایران مربوط به هلمند در اسفند ماه۱۳۵۱ به امضای نخست وزیران هر دو کشور رسیده است. در خرداد ماه۱۳۵۲ هر دو مجلس قانونگذاری دو کشور آن را تصویب کردند. اسنادی که باید در این رابطه میان دوکشور مبادله میشد، بهدلیل کودتای ۲۶تیر ماه سردار محمدداوود معطل شد و بالاخره در سال ۱۳۵۶ این اسناد نیز مبادله شد. مفاد این معاهده تا امروز نیز به قوت خود باقی است. با عقد این معاهده وضعیت حقوقی حوزه رودخانه هلمند میان دو کشور مشخص شده است. براساس این معاهده، حقابه ایران ۲۶ متر مکعب در ثانیه آنهم در سالهای معمولی ونرمال آبی میباشد. البته این معاهده، سال معمولی و نرمال آبی را نیز تعریف کرده است که براساس سنجش مرکز سنجش دهراوود مشخص میشود و آن هم طوری است که یک سال نرمال آبی در حوزه دریایی هلمند چیزی حدود شش میلیارد و ۵۰۰ میلیون مترمکعب آب میباشد. براساس محاسبه حقابه ایران سالانه به ۸۲۰ میلیون مترمکعب میرسد. در ماده پنجم این معاهده، نوشته شده است که افغانستان با حفظ حقابه ایران، حق هرگونه استفاده از دریای هلمند را دارد. همچنان پیشبینی شده که ایران حق استفاده اضافه از آنچه که مشخص شده، ولو که دریای هلمند پرآب هم باشد را ندارد.
افغانستان در حوزه دریای آمو و رود هلمند و رود هریرود مرز مشترک آبی با کشورهای همسایه دارد. دریاها معمولا بستر خود را عوض میکنند و در این سالها این تغییر بستر دریا بیشتر بهسوی افغانستان بوده است. بر اساس معاهداتی که بین افغانستان و کشور اتحاد جماهیر شوروی صورت گرفته بود، این مساله پیشبینی شده است. در صورتی که بستر دریای آمو تغییر کند مرزها هم تغییر نمیکند. زیرا مرزها در روی جغرافیا مشخص است و خطوط خود را واضح دارد. در این معاهدات پیشبینی شده که دو کشور با همکاری هم، بستر دریا را دوباره به مسیر اصلی آن برگردانند. ولی بهدلیل نبود امکانات افغانستان نتوانسته جلو این انحراف بستر دریا را بگیرد. در افغانستان طرحهای کوتاهمدت، میانمدت و درازمدت در جریان است تا به مدیریت بهتر آب در کشور برسند.
اساساً بخش عمده ای از حقوق بین الملل در حوزه ی رودها ماهیت توافقی دارد و قاعده مشخصی برای آن وجود ندارد. ما در مورد هریرود با افغانستان، قرارداد مشخصی نداریم، اما در مورد هیرمند با آنها قرارداد داریم. افغان ها مدعی هستند که وقتی ما اجازه نمی دهیم از هیرمندیا هیلمند، آب به سمت ایران بیاید، مساله این است که خود ما مشکل کمبود آب داریم. به دلیل همین ادعا هم نامه نگاری ها و اعتراضات ایران چندان به جواب مشخصی نرسیده است. در مورد هریرود، اما ما قرارداد چندان مشخصی با افغانستان نداریم. ایران در این زمینه، فقط با ترکمنستان قرارداد دارد که از این آب به صورت دوجانبه استفاده می کنیم. بنابراین احتمال اینکه در آینده نزدیک، مشهد با جمعیت 5 میلیونی خود با بحران آبی مواجه شود، بسیار بالاست.
تنها کنوانسیونی که در زمینه رودخانه های مشترک وجود دارد کنوانسیون سال ۱۹۹۷ نیویورک است که به نام کنوانسیون استفاده غیرکشتیرانی از رودخانههای بینالمللی یاد میشود. این کنوانسیون در سال ۲۰۱۵ لازمالاجرا شده است. یعنی ۱۸ سال طول کشید تا این کنوانسیون لازم الاجرا شده است. در همسایگی افغانستان به جز ازبکستان، هیچ کشوری از جمله خود افغانستان به این کنوانسیون ملحق نشده است و بحثها در مورد الحاق افغانستان، تازه در دولت جدید آغاز شده است. حتی همین کنوانسیون هم یک سلسله قوانین کلی و عام را پیشنهاد کرده است. یکی از اصلهای این کنوانسیون این است کشورهایی که در مسیر یک رودخانه مشترک هستند، باید از مفاد این رودخانه به شکل معقول و منصفانه استفاده کنند و همچنان این مشارکت باید در توسعه و حفاظت از منابع آب رودخانه هم وجود داشته باشد. یعنی استفاده یکجانبه حق بدون تکلیف نیست. اصلهای دیگر آن عدم زیان رساندن به منابع آبی، به اشتراکگذاری اطلاعات آب میان کشورها، رعایت اصل محیطزیستی و حل اختلافها در این رابطه از مجاری مسالمتآمیز است. بنابر این چون این اصلها کلی است کشورهای دارای آبهای مشترک میتوانند از مدلهای مختلف و اصل انصاف و تراضی در حل اختلاف مربوطه استفاده کنند.
آب اهرمی برای استفاده دولت افغانستان
شرق ایران و غرب پاکستان جزو مناطق کم باران و نیازمند آب هستند و افغانستان با آنکه کشوری است محاط به خشکي، اما بهدلیل کوهستانی بودن و دارا بودن رودخانههای سرشار از آب شیرین به یکی از بزرگترین منابع آب شیرین در منطقه تبدیل شده است. بنابر آمار ارایه شده از سوی وزارت انرژی و آب افغانستان، مجموع ظرفیت تجدیدشونده ذخایر آبهای سطحی در سال، ۵۷ میلیارد مترمکعب است که از جمله آن ۲۱ میلیارد مترمکعب استفاده میشود و بهدلیل نبود ذخایر، کانالها و جویها، ۳۶ میلیارد آن ضایع میگردد.
همچنان ذخایر آبهای زیر زمینی در افغانستان هر سال ۱۸ میلیارد مترمکعب است که تنها از ۳ میلیارد مترمکعب آن استفاده میشود.
طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی هر فرد در روز برای انجام امور سلامت و بهداشت خود نیازمند ۲۰ لیتر آب شیرین است. به نوعی برابر با ۷٫۳ مترمعکب برای هر نفر در یک سال. در یک قرن گذشته جمعیت جهان روبه افزایش بوده و این امر باعث شده است که مصرف امروز آب در جهان ۶ برابر ۷۰ سال قبل باشد.
در این میان برخی از کشورهای خاورمیانه و آسیای میانه از کشورهای خشک و کمآب جهان به شمار میروند. در این منطقه سه کشور دارای منابع سرشار آب شیریناند: ترکیه ، افغانستان و تاجیکستان بر خلاف تاجیکستان، آبهای افغانستان و ترکیه در موقعیت استراتژیک قرار دارند. کمبود آب آشامیدنی در برخی مناطق منجر به کاهش شدید کشت محصولات كشاورزي و بیکاری و خشک شدن تالابها شده است. افزایش نیاز مبرم ایران ، پاکستان و افغانستان به آب شیرین مشکلات عدیده ای را ایجاد می کند.
فرصتی که از دست رفت.
تا قبل از انقلاب اسلامی در ایران چندان احساس نیازی به آب رودخانه هریرود نبود ایران تقریبا هیچگونه استفاده ای از ان نمی کرد. تقریبا تمام مسیر رود در داخل ایران از صالح آباد تا سرخس جمعیت بسیار کم و دامداران بودند . خود افغانستان هم اهمیتی برای این آب قایل نبود زیرا رود تقریبا در بخش عمده ای از سال به طرف شنزارهای ترکمنسان هرز می رفت. اما با بزرگ شدن شهر مشهد و توجه مردم حاشیه مرز به کشاورزی صنعتی با توجه به زمینهای حاصلخیز ، توجه ایران به اهمیت آب هریر رود زیاد شد. اگر ایران موقع شناس بود در اثر خشکسالی های ممتد سالهای 46 تا 50 و کوچ مردم سیستان و بلوچستان اقدام به امضای قرارداد سال 51 رود هیلمند کرد می توانست و یا حتی در دوره کمونیستها براحتی در مورد هریرود هم قرارداد امضا کند اما درگیر بودن ایران در جنگ 8 ساله و جنگ داخلی افغانستان موجب غفلت از موضوع شد. ولی اکنون مقامات افغانستان به اهمیت آب پی برده اند و انرا طلای روان افغانستان می دانند و مصم هستند از آب استفاده بهینه نموده و از خروج رایگان آن به کشورهای همسایه جلوگیری نمایند.
افغانستان به دريا راه ندارد، کمترین فاصله افغانستان به دريا ۵۰۰ کیلومتر است، در این میان اما موجودیت آب فراوان شیرین، که بسیاری از کشورهای منطقه از آن محرومند، افغانستان را به کشوری غنی و سرشار از منابع مهم آب آشامیدنی آسیای میانه تبدیل کرده است.
هم اکنون آب رودخانههای هریرود و هیرمند وارد ایران و ترکمسنتان میشود، آب حوزه آبی جنوب هندوکش و سفیدکوه به پاکستان و رودخانه سند میریزد. آبهای فراوان حوزه آب پامیر و شمال هندوکش به دریاچه اورال سرازیر میشود، آب رود مرغاب نیز به ترکمنستان میریزد و در نهایت آبهای فراوان رودخانه آمو نیز به ازبکستان و دریاچه اورال میرود. از همه این منابع آبی، افغانستان بدلیل جنگهای فراوان و عدم استقرار کمترین بهره را برده است.
افغان ها اکنون اعتقاد دارند که ارزش آب را زمانی میتوان تثبیت کرد که از آب بهعنوان ابزار دیپلماسی و برای چانهزنی سیاسی و منبعی برای درآمد داخلی استفاده شود. افغانستان در فکر بهره اقتصادی و سود جویی از آب است آنها می گویند فروش آب در دنیا معمول است و افغانستان درصدد صادرات آب است.
در قسمت استفاده پولی از آب مثالهای زیادی وجود دارد چنانکه ایالات متحده برای یک مترمکعب آب نوشیدنی به کانادا ۵ سنت میپردازد، ترکیه در برابر یک مترمکعب آب مبلغ ۱۲ سنت به بلغارستان میپردازد و همچنان در این اواخر تفاهمنامهای میان ایران و کویت در مورد صادرات و انتقال آب به امضا رسیده است. بر اساس این تفاهمنامه قراراست که طى یک دوره سىساله، سالانه ٩٠٠ میلیون مترمکعب آب از سد کرخه ایران به منطقه الزور کویت توسط خط لوله انتقال داده شود. صادرات این مقدار آب براى دولت ایران سالانه بیشتر از یک میلیارد دلار درآمد به همراه خواهد داشت.
در این میان چابهار دروازه ترانزیت شرق ایران و منطقهای استراتژیک برای توسعه صنعت ترانزیت به افغانستان محسوب میشود. و بهعنوان کوتاهترین راه ارتباطی و ترانزیتی کشورهای آسیای میانه و افغانستان به بازارهای خلیج فارس، شرق افریقا و دیگر نقاط جهان مطرح است. افغانستان به جز مسیر چابهار به میلک، امکان ارتباط دریایی مناسب دیگری ندارد.بندر چابهار یکی از ۱۴ نقطه استراتژیک دنیاست و از طرفی یکی از ۱۰ بندر مهم جهان محسوب میشود. امروزه کشورهای مختلف جهان رغبت زیادی برای سرمایهگذاری در بندر چابهار ایران دارند، افغانستان میتواند در ازای دسترسی به بندر چابهار نیز به ایران آب بدهد.ایران میتواند امکانات ویژه از جمله معافیتهای گمرکی و ویزا برای بازرگانان افغان در بندر چابهار فراهم سازد و راه آهن چابهار- زاهدان را برای این مقصود به زرنج وصل کند. همچنین موضوع آب در برابر نفت را نیز نباید نادیده گرفت.در این حال پاکستان نگران سدی است که در کنر ساخته میشود و جریان آب به سمت پاکستان را قطع میکند. و ایران نگران سد سلما و سد بالا بلوک است افغان ها می خواهند از آب به عنوان ابزاری برای اعمال نفوذ و کسب درآمد استفاده کنند به هر حال آنچه مسلم است، باز شدن گره مشکل بیآبی و یا کمآبی شماری از کشورهای همسایه، به دست افغانستان است و باز شدن گره مشکلات امنیتی و اقتصاد افغانستان نیز به دست آنان است و افغان ها آن را مورد توجه قرار داده اند.
واژگان کلیدی: نگاه کابل به هيرمند و هريررود، بحران آب ، شرق ایران،هيرمند، هريررود ، ایران