سحر کریمی
تحلیلگر مسائل شرق آسیا، مدیرمسئول مجله بین المللی پژوهش ملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC
خارج شدن دولت آمریکا از برجام در اردیبهشت ماه 1397، نقطه آغازین تنش و درگیری چندین ساله میان ایران و آمریکا بود که این امر با قرار دادن نام سپاه در فهرست سازمانهای تروریستی و لغو معافیت چند کشور از خرید نفت ایران، حمله به نفتکشها در نزدیکی بندر فجیره امارات متحده عربی و دریای عمان و در نهایت ساقط کردن پهپاد آمریکایی از نوع تریتان امکیو-۴سی توسط سپاه پاسداران در تاریخ 20 ژوئن (برابر با 30 خرداد) اوج گرفت.
اما برگی دیگر از این تنش های دنباله دار را میتوان در تحریم های جدید ایالات متحده آمریکا علیه ایران جای داد. در واقع این تحریم یک واکنشی است به هدف گیری پهپاد آمریکایی و همینطور ادامه وعدهای که رئیس جمهور ترامپ داده بود برای اینکه ایران را مجبور به آمدن به میز مذاکره نماید. چراکه اگر تاریخ 40 ساله تحریمهای آمریکا علیه ایران را مورد بررسی قرار دهیم تاکنون تحریمی مشاهده نشده که نهاد مرجعیت را مورد هدف قرار داده باشد و آنچه که ترامپ مورد هدف قرار داده دو نهاد رهبری سیاسی و مرجعیت دینی رهبر انقلاب میباشد. در واقع نمیتوان آن را در فهرست تحریمهای هوشمند قرار داد. و این امر واگرایی میان دو کشور ایران و آمریکا را به سرعت نور افزایش داده است.
در میانه فشارهای شدید دولت ترامپ بر ایران، تنش میان ایران و امریکا به سطحی بیسابقه در دهههای اخیر رسیده است. بطوریکه برایان هوک، نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران،طی سخنانی بیان نمود که جمهوری اسلامی «یا بر سر میز مذاکره بیایدیا شاهد فروریختن اقتصاد خود باشد». هوک تأکید کرد رئیس جمهوری آمریکا آماده است با ایران در مورد توافقی برای برچیدن تحریمها گفتگو کند، اما ایران باید برنامههای هستهای و موشکی خود را کنار بگذارد و حمایتاش از گروههای نیابتی را قطع کند. طبیعی است که موضع و منافع کشورها درخصوص تنش میان ایران و آمریکا یکسان نیست و از موضع حمایت تا نگرانی شدید در نوسان است.
در واقع به نظر میرسدکشورهای امضا کننده برجام یعنی روسیه و چین نگران افزایش تنش میان ایران و آمریکا نباشند. درخصوص کشور روسیه میتوان بیان نمود که این کشور خود از بزرگترین تولید کنندگان و صادر کنندگان این ماده خام است و در جهت به دست گرفتن بازار جهانی رقیب جدی برای کشورهای نفتخیز خاورمیانه است. در واقع با کاهش خرید ژاپن، هند، کره جنوبی و ایتالیا از ایران، شرکتهای روسی سهم بیشتری از بازار به دست آوردهاند و بعنوان یک منبع مطمئن برای عرضه نفت در بازارهای جهانی تبدیل شده است.بهرغم آنکه در رسانه ها عمدتا از اتحاد بین روسیه و ایران سخن میگویند، مسکو هیچ تعهدی به دفاع از تهران ندارد و از اینرو، مجبور نیست در صورت حمله ایالات متحده به اهداف ایرانی به آنها پاسخ دهد. ایران بطور قطع یکی از مشتریان اصلی تجهیزات نظامی روسیه به شمار میرود، اگرچه معلوم نیست که درگیریهای بین ایالات متحده و ایران بتواند به نقطه عطفی در فروش تسلیحات روسی به ایران تبدیل شود.
کشور چین نیز همچون کشورهای اتحادیه اروپا، کره جنوبی و ترکیه روابط تجاری خود را با ایران کاهش داده است. بطوریکه آمارها نشان از کاهش 35 درصدی تجارت این کشور با ایران در 5 ماه گذشته نسبت به دوره مشابه پارسال میدهد. و با تشدید تحریمهای آمریکا، صادرات نفت ایران به کمتر از 500 هزار بشکه در روز رسیده است. روابط ایران و چین در دهههای اخیر افزایش یافته چرا که آمریکا فشار خود را برای شکلدهی به آن روابط و یا تضعیف آن تحمیل کرده است. واشنگتن بر پکن فشار آورده تا آن کشور روابط خود را با تهران محدود سازد. با این حال، نگرانی مشترک درباره سیاست خارجی آمریکا سبب شده تا ایران و چین هر روز به یکدیگر نزدیکتر شده و همکاریهای بیشتری را با هم داشته باشند. در شرایط فعلی، رابطه سه جانبه ایران، چین و آمریکا در حال شکل گیری دوباره است. پکن و واشنگتن اکنون به سوی حل و فصل روابط تجاری خود که این اواخر به جنگ انجامیده بود نزدیکتر میشوند این موضوعی حیاتی برای چین است. دستورکار این مذاکرات از جمله خواست آمریکا از چین برای توقف خرید نفت از ایران است و در صورت دستیابی به این توافق معامله تجاری آمریکا و چین میتواند ضربهای به روابط تهران و پکن وارد سازد و واردات نفت چین از ایران را کاهش دهد. با این حال، باتوجه به تحولات اخیر در موضع آمریکا و چین در مورد مذاکرات تجاری، حل و فصل سریع جنگ تجاری میان دو کشور بعید به نظر میرسد. این موضوع بستگی به آن دارد که چین تا چه اندازه شرایط آمریکا را برای خرید نفت از ایران برآورده میسازد. چین سابقه واکنشهای پیچیده به بحرانهای بینالمللی به خصوص بحرانهایی که آمریکا در آن درگیر است را دارد. کاهش صادرات نفت از ایران میتواند با سایر پیامدهای سیاسی و امنیتی در ارتباط باشد؛ از جمله تنشهای اخیر در خاورمیانه به ویژه در خلیج فارس و تنگه استراتژیک هرمز. چین تقریبا بیش از نیمی از نفت خود را از خلیج فارس وارد میکند. در نتیجه، هرگونه اخلال در انتقال نفت هزینه سنگینی را بر چین تحمیل خواهد کرد. بدترین سناریوی ممکن منازعه احتمالی نظامی میان ایران و آمریکاست که منافع چین را به خطر خواهد انداخت. در نتیجه، چین خواستار حفظ توازن قوا در خاورمیانه و ثبات در آن منطقه است.
در نهایت میتوان بیان نمود که، قطعا جنگ با ایران هزینه های بسیاری در برخواهد داشت. زیرا به هر حال پشتیبانی منطقه ای که ایران انجام میدهد قطعا مشکلات بسیاری ایجاد خواهد کرد. طی سالهای اخیر محور مقاومت بسیار سازمان یافته تر از گذشته شده است و نمی توان با ایران بگونه ای رفتار کرد که با عراق رفتار شد. بنابراین کشورهایی که عقلانیت لازم را دارند اجازه نخواهند داد که کار به جنگ با ایران برسد. به همین دلیل است که مشاهده میگردد آمریکا از یکسو تهدید میکند و از سوی دیگر پیام برای مذاکره ارسال میکند. در واقع این کشور تلاش میکند از یکسو خود را خواهان مذاکره سازنده با ایران نشان دهد و از سوی دیگر ایران را گریزان از مذاکره و تلاش برای حل دیپلماتیک مسائل وجود در منطقه به تصویر کشند. این کشور در حال آماده کردن افکار عمومی نه تنها در داخل آمریکا بلکه حتی در درون ایران است بر همین مبنا قصد دارد نشان دهد که برای او حتی امنیت جانی مخالفان نظامی اش هم اهمیت دارد و با این روش سعی بر این دارد تا همگرایی بین المللی علیه ایران به وجود آورد. در مجموع و در نهایت امر میتوان بیان داشت که در این تنش میان کشوهای ایران و آمریکا، بازنده نهایی مردم هستند که تحت فشار قرار میگیرند.
واژگان کلیدی: نقش، کشور، چین ، روسیه ، تنش، منطقه ای ، ایران ، آمریکا