داود احمدزاده
تحلیلگر مسائل غرب آسیا
مرکز بین المللی مطالعات صلح-ipsc
روابط ریاض -واشنگتن بر مبنای شراکت های اقتصادی به ویژه حوزه نفت و نیز نگاه ژئوپلیتیکی برمبنای ائتلاف سازی برای مقابله با ایران همواره در منطقه خاورمیانه از اهمیت خاصی برخوردار بوده است . در واقع پس از شکست تز دوستونی نیکسون برای مقابله با شوروی سابق مقامات آمریکایی تلاش کردند که با حمایت همه جانبه از عربستان ضمن پر کردن خلا قدرت حادثه به دلیل وقوع انقلاب اسلامی با ایجاد منطقه نفوذ در غرب آسیا از هرگونه بی ثباتی احتمالی جلوگیری کنند.بنابراین در این چند دهه اخیر تز اصلی آمریکا حفظ عربستان در مدار منافع آمریکا پمپاژ نفت به غرب در قبال فروش تسلیحات نظامی به ریاض و دیگر کشورهای همسو با منافع غرب بوده است.
نکته حائز اهمیت در بررسی روابط ریاض – واشنگتن در این نکته نهفته هست به رغم جابجایی قدرت در میان دو حزب اصلی آمریکا ( دموکراتها- جمهوری خواهان) نیازهای متقابل در حوزه اقتصادی و سیاسی- نظامی باعث شده بود به رغم برخی اختلافات به ویژه در مسائل حقوق بشری حفظ روابط استراتژیک همواره از سوی دو کشور مد نظر قرار گیرد.
عربستان سعودی پس از تحولات نوین خاورمیانه در سال 2011، و افزایش نفوذ ایران در خاورمیانه و همچنین سقوط حکمرانان مستبد منطقهای، احساس تهدید فزایندهای نمود، که برای جبران این احساس تهدید، راهحل را در دو امر میدید؛ نخست، خرید سلاح و تقویت بنیههای نظامی کشور و دوم ایجاد ائتلافهای بینالمللی و تقویت روابط پیشین در وضعیت متحول خاورمیانه. بنابراین، و با توجه به مورد نخست، عربستان پس از 2011 به یکی از مهمترین مقاصد تسلیحات آمریکایی بدل شد. آمریکا که 33 درصد سهم صادرات جهانی سلاح را بین سالهای 2011 تا 2015 در اختیار داشته، این کشور طی این سالها به 96 کشور سلاح فروخته است. از این میزان 41 درصد صادرات سلاح آمریکا به خاورمیانه انجام شده که 27 درصد آن به عربستان منتقل شده است. لذا عربستان بزرگترین خریدار سلاح از آمریکا پس از 2011 بوده است. عربستان سعودی با 7/9 درصد بزرگترین کشور وارد کننده سلاح از آمریکا طی این بازه زمانی بوده است. مجموع واردات سلاح عربستان از آمری آمریکا طی سالهای 2011 تا 2015 در مقایسه با سالهای 2006 تا 2010 تا 275 درصد افزایش داشته است. در این میان، مداخله نظامی عربستان سعودی در یمن سبب شد واردات سلاح به کشورهای عضو ائتلاف از جمله عربستان سعودی، قطر و امارات افزایش یابد
از زمان ریاستجمهوری ترامپ تحرکات سیاسی از سوی آمریکا و حکام عربستان برای تشکیل ائتلاف عربی علیه ایران در منطقه با محوریت اعضای شورای همکاری خلیج فارس و اردن و مصر انجام شده است. در چارچوب همین تحرکات در حاشیه اجلاس هفتادوسوم مجمع عمومی سازمان ملل نشست مشترکی میان وزرای خارجه شش کشور حوزه خلیج فارس به اضافه اردن و با حضور مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا برگزار شد. در بخشی از بیانیه پایانی این نشست آمده است: «همه شرکتکنندگان (در نشست آمریکا و کشورهای عربی در نیویورک) موافقت خود را با لزوم مقابله با تهدیدات ایران در منطقه و همچنین علیه آمریکا اعلام کردند.
با این وجود؛ پس از جابجایی قدرت در کاخ سفید و روی کارآمدن دمکرات ها به رهبری جوبایدن اختلافات در مسائل حقوق بشری ونیز نوع نگاه به برخی مسائل منطقه ای به ویژه تلاش آمریکا برای پایان بخشی به بحران یمن ونیز تمرکز آمریکا در شرق آسیا آشکار تر شد. از سوی دیگر بایدن برخلاف سلف خویش بر بازگشت بر میز مذاکره با ایران برای خاتمه بحران هسته ای اصرار ورزید . امری که با سیاست های تهاجمی بن سلمان در قبال ایران زیاد سازگاری نداشت . از سوی دیگر مقامات عربستانی در دوره انتخابات تمام قد از ترامپ حمایت کرده بودند طبیعی بود که پس از پیروزی رقیب وی نگاه مثبتی به سیاست جدید منطقه ای آمریکا نداشته باشند . با این وجود تنگناهای استراتژیک به ویژه وجود دشمن مشترکی بنام ایران و نیازهای اقتصادی وادار می ساخت که این همکاریهای راهبردی با فراز نشیب های خود در طول دو سال اخیر همچنان تداوم داشته باشد.
ولی عنصری که بار دیگر اختلاف دومتحد قدیمی در منطقه خاورمیانه را عیان تر ساخته، بروز جنگ در شرق اروپا و حمله روسیه به اوکراین هست. عدم موضع گیری قاطع مقامات سعودی درقبال این تهاجم و برخی همکاریهای نفتی و امنیتی ریاض با مسکو خشم مقامات کاخ سفید را برافروخته است در اینجا ذکر برخی از مولفه های اثر گذاربرروابط مسکو و ریاض لازم است.
گرچه روابط عربستان سعودی با روسیه هرگز نه بهلحاظ کیفی و نه بهلحاظ کمی از آن عمق و اهمیت استراتژیک که با آمریکا برخوردار بوده، بهره نبرده است. با عنایت به تحولات پس از 2011، خصوصاً در مورد بحران سوریه، عربستان و روسیه دچار تنشهای عمیقی شده بودند. در آن دوران روسیه سه دلیل برای حمایت از بشار اسد، از همان ابتدای شروع بحران این کشور داشت که در نقطهی مقابل اهداف عربستان بود:
نخست؛ مسکو از همان ابتدا بر این باور بود که واشنگتن و متحدان اروپایی آن نسبت به آنچه در سوریه میگذرد، دچار بدفهمی شدهاند. مسکو نگران بود که سقوط بشار اسد زمینه را برای خیزش یک رژیم رادیکالیست اسلامی سنی که نهتنها ضد غرب است، بلکه ضد روسی نیز خواهد بود، فراهم نماید. مسکو برای تایید دیدگاه خود، سه کشور افغانستان، عراق و لیبی را که با رهبری آمریکا حکومت آنها ساقط شد، مثال میزند.
دوم؛ مسکو نمیتواند به درکی از منافع دولت اوباما و حتي دولت یحتمل جمهوریخواه آتی این کشور نسبت به تغییر دولت در سوریه برسد. از دید آنها اگر واشنگتن بر برانداختن بشار اسد جدی است، آن باید ائتلافی شکل دهد که ارادهی این کار را با یا بدون تصویب شورای امنیت سازمان ملل داشته باشد.
سوم؛ مسکو بر این باور است که انگیزهی برانداختن دولت قانونی اسد، در اصل از عربستان سعودی و قطر سرچشمه میگیرد؛ چراکه دیدگاه روسیه نسبت به حمایت عربستان سعودی از اسلامگرایان رادیکال در چچن و قفقاز و دیگر مناطق، مسبوق به سابقه است. از دید مسکو چنین برداشت میشود که عربستان درصدد است تا از وضعیت تحولات فعلی در جهان عرب بهنفع امیال ژئوپلیتیکی خود در حمایت از سلفیها در مصر و لیبی و فشار بر شیعیان در بحرین و نیز تغییر حکومت علوی ایرانگرای سوریه و جایگزینی آن با یک رژیم سنی حامی سعودی استفاده نماید. این منطق روسیه از همان ابتدای بحران و تا به امروز نیز بر سیاست خاورمیانهای مسکو در قبال سوریه حاکم بوده است. البته، در این میان، بنا بر الزاماتی، روسیه در تلاش است که در میان اسد و جهان عرب به رهبری عربستان میانجیگری نماید و عربستان نیز برای نزدیکی به روسیه و پس زدن ایران از سوریه حاضر به کنار آمدن به این واقعیت مد نظر روسیه است.
همانطوریکه اشاره شد به رغم نبود عقبه استراتژیک میان مسکو – ریاض اقتدار گرای حاکمان دوکشور همکاریهای اقتصادی و نظامی در سال های اخیر ادامه داشته عضویت دو کشور در اوپک پلاس و نقش تعیین کننده آنان در تعیین قیمت و آینده انرژی دنیا بر گرمی روابط افزوده هست.
جوبایدن و شرکای اروپای آن پس از تحریم های گازی نفتی روسیه و شرایط دشوار با توجه به کمبود شدید انرژی های فسیلی در زمستان پیشرو انتظار داشتند که عربستان و برخی کشورهای نفت خیز حوزه عربستان با افزایش تولید نفت و صادرات به بازار جهانی کمبودهای موجود را برطرف کنند. ولی عدم پاسخ روشن مقامات ریاض به درخواست آمریکا بر تنش های موجود افزوده است . برخی از مقامات امنیتی آمریکا و سناتورهای نظیر ساندرز ضمن نکوهش مجدد سیاست های عربستان این اقدام را خنجر از پشت تعبیر کرده وخواهان خروج نیروهای نظامی آمریکا از این کشور شدند.در چنین شرایطی آینده روابط ریاض- واشنگتن با دشواری بیشتری مواجه خواهد شد.
عربستان سعودی با توجه به ضعف های بنیادین سیاست خارجی آمریکا در منطقه ظاهرا به دنبال ایجاد تنوع و تکثر در روابط خویش و ایجاد توازن در نگاه به چین و روسیه به عنوان رقبای اصلی غرب است امری که ایجاد شکاف در روابط استراتژیک آمریکا و عربستان را در پی داشته است. چشم انداز روابط دومتحد سابق را چگونگی حل بحران اوکراین وخاتمه منازعات منطقه ای وتغییر قدرت درهیات حاکمه کاخ سفید در انتخابات آینده جستجو کرد.
واژگان کلیدی: واشنگتن ,ریاض , روسیه,,,نفت,, داود احمدزاده