دکتر سعید خالوزاده[1]
بیان رخداد
طی چند سال اخیر اتحادیه اروپا به عنوان یکی از طرفین فعال در مسائل منطقه خاورمیانه ظاهر شده است. آمریکا و اسرائیل با نقش مستقل و فعال اتحادیه اروپا موافق نبوده و بیشتر تمایل دارند اتحادیه اروپا نقش مکمل آمریکا را ایفا نماید. از ابتداي روند صلح اسلو، ابعاد اقتصادي و كمك هاي مالي در كانون مركزي سياست و رفتار اتحاديه اروپايي بوده است. مشکلات خاورمیانه از یک سابفه دیرینه تاریخی برخوردار است و برخورد عقلایی با آن دشوار است. با توجه به شرایط حساس و متغیر منطقه بازیگران خارجی بخصوص اتحادیه اروپایی نباید خیلی نسبت به تاثیرگذاری خود در این منطقه دچار خیال پردازی شود. اتحادیه یک بازیگر جوان در صحنه بین المللی است که هنوز از یک صدای واحد در سیاست خارجی برخوردار نشده و نقش آفرینی اش در روند صلح اعراب و اسرائیل مسجل نیست. در عین حال اتحادیه اهرم هایی برای تاثیرگذاری دارد. اتحادیه اروپا موضع نسبتا متعادل تری نسبت به آمریکا دارد، این در حالی است که آمریکا در همه موارد جانب اسرائیل را گرفته و در همین جاست که اروپا می تواند نقشى متفاوت را ایفا نماید. تداوم خشونت در خاورمیانه بی ثباتی را در منطقه گسترش می دهد و نقش و جایگاه اروپا در منطقه را دچار چالش کرده است. وابستگی شدید اتحادیه به منابع انرژی موقعیت اروپا را شکننده می سازد. اروپا نمیخواهد کاری کند که موجب رنجش رژیم های عربی شود.
واژگان کلیدی : اتحادیه اروپایی، اسرائیل، روند صلح، خاورمیانه، فلسطین، امریکا
تحلیل رخداد
جغرافیا همیشه یک فاکتور اساسی در کنش کشورها در مسائل سیاست خارجی و تعامل یا برخورد با همسایگان است. از طرفی، تغییرات بسیار سریع در اوضاع سياسي و ژئوپلتيك در منطقه خاورميانه و تشديد درگيري ها بين فلسطينيان و دولت اسرائيل و با توجه به چشم انداز تشكيل دو دولت در سرزمين هاي اشغالي، اتحاديه اروپائي كه در مجاورت اين منطقه قرار دارد، علاقمندي خود جهت داشتن نقش و حضور در اين منطقه را اعلام كرده است. این در حالی است که مخالفت اسرائيل و آمريكا با افزايش نقش اتحاديه اروپائي يكي از عناصر اصلي حل و فصل بحران خاورميانه است. اتحاديه اروپائي در صدد خارج كردن نقش انحصاري آمريكا در خاورميانه است و لذا حضور نيروهاي مهم ديگر از جمله چین، روسیه، سازمان ملل متحد و كشورهاي ذينفوذ منطقه را در اين روند مثبت ارزيابي مي كند. ج.ا.ا مي تواند در اين راستا نقش عمده اي ايفا كند كه مورد قبول اتحاديه اروپائي نيز باشد. زمینه های همکاری مشترک ج.ا.ا با اتحاديه اروپائي در روند تحولات خاورميانه قابل توجه بوده و بيشتر از اختلافات طرفين مي باشد. اتحاديه اروپائي در زمینه های سياسي، اقتصادي – تجاري مي تواند با كشورهاي اين منطقه در تعامل و همكاري باشد و جايگاه خود را در روند تحولات منطقه تثبيت كند. پيوندهاي ديرينه و عميق تاريخي، فرهنگي، اقتصادي و سياسي دولتهاي اروپايي با کشورهای خاورميانه سبب شده اتحاديه اروپا توجه ويژهيي به این منطقه داشته باشد. نزدیکی جغرافيايي اروپا به خاورميانه در كنار وابستگي روزافزون دولتهاي اروپايي به واردات انرژي از کشورهای خاورمیانه باعث شده تا اتحاديه اروپا در تنظيم روابط خود با مناطق خاورميانه و خليج فارس، امنيتسازي و توسعه روابط تجاری (از طریق انعقاد موافقت نامه همکاری های تجاری) را در دستوركار سياستخارجي خود قرار دهد.
حل و فصل مناقشه اعراب-اسرائيل یک اولویت راهبردی[2] در سیاست امنيتي اتحادیه اروپایی است. از نظر اتحادیه بدون حل و فصل کامل اين مناقشه امكان چنداني براي پرداختن به ساير مشكلات در خاورميانه وجود ندارد. اتحاديه اروپایی معتقد است كه حل و فصل مسالمت آميز درگیری اعراب – اسرائيل اساسا يك هدف است و در آن نگراني راهبردي اروپا در مورد امنيت اسرائيل، حمايت اتحاديه از حقوق مشروع مردم فلسطين براي داشتن سرزمين و علاقه اتحاديه به روابط حسن همجواري با جهان عرب را در بر می گیرد.
بطور کلی اتحادیه اروپا موضع نسبتا متعادل تری نسبت به آمریکا در روند سازش دارد، و تلاش می کند که با در نظرگیری بخشی از حقوق فلسطینیان به یک راه حل قابل قبول در این منطقه دست یابد. برقراری ثبات و آرامش در مرزهای جنوب اروپا از اهمیت فوق العاده ای برای کشورهای بخصوص جنوبی اروپا برخوردار است و باعث می شود تا از گسترش مهاجرت هاي غيرقانوني کاسته شود.
در يك دید کلی، سياست خارجي اتحاديه اروپا نسبت به منطقه خاورميانه با چالش هايي همراه است. نخست، سياست خارجي مشترك اتحاديه اروپا از جامعیت لازم در برابر بحران هاي بين المللي برخوردار نگرديده است. دوم، گسترش اتحادیه به شرق قاره و تبديل شدن آن به اتحادیه ای با 27 عضو، توانایی و كار آمدي سياست خارجي اتحاديه را زیر سئوال برده و از تاثیرگذاری موثر آن کاسته است. از طرفی، اروپا نقش مستقل و خط دهنده ای در مسائل خاورميانه ندارد و همواره سعی کرده در راستای سیاست های آمريكا عمل کند و یک نقش مکمل آنرا ایفا کند زیرا امريكا و اسرائيل هيچگاه با نقش فعال اتحاديه اروپائي در روند صلح خاورميانه موافق نبوده اند و بيشتر مايلند اتحاديه نقش مكمل امريكا و در چارچوب خط مشی سياسی آمريكا و اسرائيل را دنبال نمايد.
اتحاديه اروپائي از حق اسرائيل براي زندگي در صلح و امنيت در داخل مرزهاي شناخته شده بين المللي حمایت مي کند. اتحاديه همچنين ازایده دو کشور دو سرزمین و ضرورت ايجاد يك كشور فلسطيني داراي حاكميت بر مبنای مرزهاي سال 1967 و تبادل بخش هاي كوچكي از سرزمين، تقسيم بيت المقدس بعنوان پايتخت و همچنين يك راه حل عادلانه و قابل قبول در مورد مسئله پناهندگان را برسميت مي شناسد. اتحاديه اروپائي از خروج نيروهاي نظامي اسرائیل از مرزهاي شناخته شده بين المللي سال 1967 حمایت می كند، و از اسرائیل می خواهد به ایجاد محدوديت برای مردم فلسطين خاتمه دهد و جلوي ساخت کلنی مسكوني را بگيرد. بطوركلي اتحادیه براي حضور در تحولات آتي خاورميانه نسبت به برخي محورهاي اساسي تاکيد دارد :
1. برقراری صلح بر اساس طرح هاي ارايه شده بويژه نقشه راه
2. اولويت دهي به همکاری های اقتصادي – تجاری
3. بهره گيري از رايزني و ابزار ديپلماتيک و دیپلماسی نرم
4. بهره گيري از تجربيات و سوابق حضور خود در اين منطقه و تکیه بر ابزارهاي تاثير گذار مالی
سياست نوین اتحاديه اروپايي در خاورميانه داراي 3 جنبه كلي مي باشد :
1 – حمايت از ايجاد كشور فلسطين و ساختن دولت فلسطين
2 – تلاش در جهت ثبات منطقه اي و جستجوي راه حل هاي چند جانبه با کمک سایر بازیگران
3 – حمايت مالي و اقتصادي از روند صلح. در عمل اين سه جنبه بهم پیوسته بوده و چندان از هم متمايز نيستند.
همکاری های اقتصادي و كمك هاي مالي یکی از مهمترین جنبه های اصلی سياست و عملکرد اتحاديه اروپايي در قبال فلسطینیان بوده است. اتحاديه و كشورهاي عضو آن بزرگترين كمك کنندگان مالي به دولت خودگردان فلسطين و همچنين كلا به روند صلح خاورميانه از ابتدای روند صلح اسلو از 1993 تا سال 2009 بوده اند. كمك هاي اقتصادي مالی اتحاديه اروپائي و كشورهاي عضو آن به دولت فلسطيني در سال هاي 2005 تا 2010 بالغ بر 95/1 ميليارد دلار بوده است كه اين رقم 56 درصد از كل كمك هاي بين المللي در اين مقطع را تشكيل مي دهد. اتحاديه اروپا كمك به برقراری ثبات و امنيت در خاورميانه را راهحل اصلي برخورد با چالشهاي نوين امنيتي و نيز دستيابي پايدار به منابع نفتي واقع در اين منطقه ميداند. اتحادیه اروپایی با اختصاص 1.2 میلیارد دلار بزرگترین کمک کننده در سطح جهان به فلسطینیان است و بیش از یک سوم کمک های بین المللی به لبنان در کنفرانس بین المللی حمایت از لبنان که در ژانویه 2007 در پاریس برگزار شد را متقبل گردید.
دورنمای رخداد
در خلال يك دهه اخير، اتحاديه اروپايي تلاش هاي خود براي ايجاد ثبات در منطقه و يافتن راه حل هاي چندجانبه در روند صلح خاورمیانه متمركز كرده است. اتحاديه بخصوص در 2 چارچوب كلي فعال بوده است : موافقت نامه مشاركت اروپا- مديترانه يا فرآيند بارسلون (1995) و گروه هاي كاري چندجانبه فرآيند مادريد بويژه گروه كاري توسعه اقتصادي منطقه اي. موافقت نامه مشاركت اروپا- مديترانه ضمن توسعه همکاری ها بین کشورهای منطقه مي تواند در ایجاد فضاي اعتماد منطقه ای موثر باشد و گسترش روابط در زمينه هاي سياسي، اقتصادي و اجتماعی را فراهم کند و از طرفی همکاری های امنيتي را تقویت كند و در چارچوب صلح و ثبات منطقه اي در درازمدت موثر واقع شود.
از آنجایی که اتحاديه اروپايي از موضع متعادل تري نسبت به آمريكا در روند صلح خاورميانه برخوردار است، لذا می تواند ایفای نقش نماید. آمريكا بخاطر موضع یکطرفه و جانبدارانه بنفع اسراييل نمی تواند اعتماد طرف ضعیف تر یعنی فلسطینیان را جلب کند و در همين جاست كه اروپا مي تواند نقش متعادل تری ايفاء نمايد. اتحاديه باید بعنوان وزنه اى سازنده و توازن کننده در مقابل آمريكا، تلاش كند. فلسطينيان به اروپا اطمينان و اعتماد بيشترى دارند. آمريكا و اسرائیل مایلند اروپا خیلی در فرآيند صلح خاورميانه درگير نشود و بیشتر از نقش اروپا در ارائه كمك های مالي حمایت می کنند. اصلي ترين نتيجه اي كه مي توان از رابطه بين ايالات متحده و اتحاديه اروپا به عنوان ميانجي گرفت اين است كه زماني كه اين دو با هم باشند نفوذشان به حداكثر مي رسد. معذالك، اتحاديه بايد نشان دهد در زماني كه آمريكا از ايفاي يك نقش جدي خودداري مي كند، اروپا حاضر است نقش قاطع تري را به عهده بگيرد. این در حالی است که اتحاديه اروپايي تاکنون قادر نبوده يك نقش مستقل و تاثیرگذار را ايفا كند و به طرفين دعوا نوعي ميانجي گري قابل قبول را پيشنهاد كند. طرح هاي انفرادي كه از سوي كشورهاي عضو اتحاديه اختصاص يافته، نیز تاکنون نتیجه لازم را نداشته است و از حمایت اکثر کشورهای اروپایی از یک طرف و امریکا از سوی دیگر برخوردار نبوده است.
از طرفی اتحادیه اروپایی و کشورهای عضو آن از نقاط افتراق زیادی در برخورد با روند صلح برخوردار هستند. یکی از نقاط ضعف اتحادیه عدم برخورداری از سیاست خارجی مشترک در قبال تحولات منطقه است. امری که منبعث از منافع و دیدگاه های مختلف کشورهای اروپایی است و رسیدن به سیاست مشترک و مصالحه در نوع برخورد با تحولات منطقه را مشکل کرده است. حمله نظامی به لیبی اختلاف نظر زیادی بین فرانسه و آلمان، دو موتور محرکه اروپا، بوجود آورد و بار دگر نشان داد که اتحادیه اروپا هنوز از فقدان یک ارتش مشترک و مستقل اروپایی و نداشتن یک ساختار نظامی و دفاعی در رنج است. در شرایط کنونی، بنظر می رسد اتحادیه اروپایی برای ادامه نفوذ در خاورمیانه مجبور به ارائه کمک های بیشتر اقتصادی و مالی و حمایت از اصلاحات اقتصادی تلاش جهت حفظ امنیت و ثبات در کشورهای منطقه است و نسبت به گذشته باید هزینه های بیشتری متقبل شود. حوادث اخیر ناشی از تحولات بهار عربی، اتحادیه اروپا را وادار می کند تا تلاش بیشتری در روند مذاکرات صلح خاورمیانه بعمل آورد. انجام سازشی بین فلسطینیان و اسرائیل بیشتر از هر زمانی برای اروپاییان الزامی شده است و بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در امریکا بنظر می رسد اتحادیه اروپایی تحرک جدیدی را در این زمینه آغاز کند.