دکتر محمد مهدی مظاهری
استاد دانشگاه
مركز بين المللي مطالعات صلح-IPSC
در شرایطی که جهان در تب و التهاب ناشی از بحران کرونا می سوزد و کشورهای مختلف هر یک به نسبتی با این ویروس عالمگیر دست و پنجه نرم می کنند، جهان سیاست و اغراض و نیات ژئوپلیتیک همچنان متوقف نشده و سران برخی کشورها با سرعت هر چه تمام تر به سوی کسب جایگاه بهتر درعرصه رقابتهای استراتژیک می تازند. در این راستا هر چند روسیه پس از آمریکا و برزیل، از نظر شمار افراد مبتلا به کرونا سومین جایگاه را در میان کشورهای جهان به خود اختصاص داده، اما حتی این وضعیت هم سبب بی تفاوتی این کشور نسبت به بحران سوریه و تغییر تمرکز و اولویتهای ولادیمیر پوتین به سمت مشکلات داخلی نشده است.
رئیس جمهور روسیه در روزهای اخیر به دو وزارتخانه دفاع و امور خارجه خود دستور داده با سوریه بر سر انتقال زمینهای بیشتر و مناطق دریایی به ارتش روسیه وارد مذاکره شوند. این در حالی است که در سال ۲۰۱۷ نیز روسیه و سوریه توافقنامه دیگری به مدت ۴۹ سال امضا کردند که براساس آن، پایگاه طرطوس، به مقر استقرار ۱۱ فروند کشتی روسیه اختصاص یافت؛ این پایگاه همچنین مجهز به ایستگاههای سوخت هستهای است و برای توسعه توانمندیهای تعمیر کشتیهای پایگاه برنامهریزی شده است؛ در ضمن این توافقنامه به طور خود به خود به مدت ۲۵ سال دیگر نیز قابل تمدید است. بنابراین در مجموع، روسیه دو تاسیسات نظامی دائمی در سوریه دارد؛ یکی پایگاه هوایی در استان لاذقیه که برای حملات هوایی به تروریستها استفاده میشود و دیگری پایگاه دریایی در طرطوس در سواحل دریای مدیترانه.
روسیه دلایل و منافع بسیاری برای حضور بلند مدت در سوریه دارد؛ این کشور مخالف نظام تک قطبی و بازگشت آمریکا به دوران اوج قدرت و نفوذ خویش است؛ بنابراین تلاش می کند چندجانبه گرایی را در ادبیات روابط بین الملل تقویت و فرصتهای بیشتری برای نقش آفرینی خود فراهم کند.
مسأله دیگر به تلاش روسیه برای بازگشت به جایگاه یک ابرقدرت در نظام بین الملل بازمی گردد؛ در قالب این راهبرد، روسیه می کوشد حوزه نفوذ و تأثیر خود در غرب آسیا را گسترش دهد و این تأثیرگذاری در سالهای اخیر در صحنه سوریه و البته با کمک ایران امکان بروز و ظهور یافته و از دست دادن این موقعیت می تواند به معنای حذف جایگاه روسیه از این منطقه ژئوپلتیک باشد.
از سوی دیگر، اقدام روسیه در راستای تحقق دکترین امنیت ملی خویش است. پوتین در اجرای اصول سند دکترین امنیتی روسیه (2020)، مصون سازی محیط پیرامونی این کشور از تهدیدات خارجی را به عنوان یکی از اهداف جدی خود در عرصه سیاست خارجی تعریف کرده است. در واقع از دیدگاه مسکو، سقوط نظام سوریه به معنای ورود ناتو به حیات خلوت منافع روسیه و تضعیف موقعیت، اعتبار و جایگاه بین المللی روسیه و در نهایت ناکامی در تحقق مبانی دکترین امنیت ملی روسیه است.
اما از منظر منافع ایران به عنوان دیگر بازیگر جدی و اثر گذار در سوریه، باید گفت رویکرد روسیه در بحران سوریه تاکنون نتایج مثبت متعددی برای ایران داشته است؛ مهمترین نکته کمک به بازگرداندن حاکمیت نسبی به دولت رسمی سوریه به عنوان متحد استراتژیک ایران بوده است. سوریه به دلیل همسویی نسبی با سیاستهای ضدآمریکایی و به ویژه ضدصهیونیستی ایران، برخورداری از ژئوپلتیک خاص و منحصر به فرد در منطقه آسیای جنوبی غربی و مدیترانه،حمایت از گروههای مقاومت و نقشی که در تحولات لبنان به عنوان حامی گروه حزب الله لبنان دارد، برای ایران از اهمیت اساسی برخوردار است و ثبات و یکپارچگی آن یکی از منافع اصلی جمهوری اسلامی ایران را تأمین می کند.
نکته دیگر اینکه ورود و مداخله روسیه در بحران سوریه، توانسته است به نوعی در نقش و جایگاه منطقه ای و بین المللی کشورمان موازنه ایجاد کند و تلاش رقبا و دشمنان ایران برای حذف نقش کشورمان در منطقه را ناکام بگذارد؛ ضمن اینکه به طور کلی ظهور گروههای تروریستی در منطقه تهدید مستقیم و جدی علیه امنیت ملی ایران محسوب می شود و بنابراین کمک روسیه به مبارزه با تروریسم و افراط گرایی در سوریه به نفع ایران نیز هست.
با این وجود باید دقت داشت که روسیه در همکاریهای خود با ایران و سوریه به منافع بلندمدت و دستاوردهای نسبی این همکاریها توجه دارد و از هیچ تلاشی که باعث توفق و برتریاش در عرصه ژئوپلیتیک غرب آسیا شود، دریغ نمی کند. گرچه در آغاز حضور فعالانه روسیه در سوریه، این کشور به شدت نیازمند همکاری و پشتیبانی ایران بود و اساساً مقابله با گروههای تروریستی در سوریه و بازگرداندن حاکمیت بخشهای مختلف این کشور به دولت اسد در سالهای اخیر با کمک قدرت هوایی روسیه و نیروی زمینی ایران امکانپذیر شد، اما در وضعیت کنونی و به ویژه با فشارهایی که مقامات رژیم صهیونیستی بر روسیه وارد می کنند، به نظر می رسد منافع و نیاز روسها به حضور و همکاری ایران در سوریه تا حدی کاهش یافته و نقش مستقلانه ایران در سوریه تا حدودی تحت الشعاع قرار گرفته است.
از این رو با توجه به تحرکات اخیر روسیه برای عقد توافقنامه های جدید با سوریه و تقویت پایگاههای خود در این کشور، ضروری است که مقامات دیپلماتیک و نیز سایر نیروهای اثر گذار در صحنه سیاسی سوریه مراقب به حاشیه رفتن احتمالی نقش و بازیگری کشورمان در سوریه باشند و به گونه ای رایزنی و برنامه ریزی کنند که سالها همکاری، مشاوره و هزینه دادن کشورمان در دوران اوج جنگ و بی ثباتی در سوریه، به دستاوردهای ملموس و منافع پایدار در زمان پیروزی دولت این کشور ختم شود.