سمیه پسندیده
مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC
مقدمه
قزاقستان و روسیه شرکای نزدیکی در میان کشورهای مستقل مشترکالمنافع هستند، که حتی نوع روابط نزدیک آنها را میتوان بیشتر به نوع روابط کشورهای متحد تشبیه کرد تا به کشورهای شریک. اما گاهی میان شرکا و متحدین نیز ممکن است بر سر مسائل مختلف اختلافنظر و سوءتفاهماتی بروز یابد. سیاستهای مسکو و آستانه در قبال آسیای مرکزی، و نوع همکاریهای آنان و تعاملات این دولتها در قبال کشورهای این منطقه و از طرفی هم نوع تعاملات این دو کشور با یکدیگر، مصداق بارز چنین همکاریهایی به شمار میرود. در نوشتار پیش روی تلاش شده است تا نوع سیاستهای آستانه و مسکو در قبال کشورهای آسیای مرکزی مورد مطالعه قرار گیرد تا روشن شود که این دو کشور برای یکدیگر متحد استراتژیک هستند و یا شرکایی با منافع مشترک.
اکنون دیگر میتوان سیاست روسیه در آسیای مرکزی را به صورت کاملا مستقل از غرب و دیگر عوامل توصیف کرد، اما مسکو نمیتواند دو عامل را در این منطقه نادیده بنگرد: اولی موضوع افغانستان، و دیگری نفوذ چین. از منظر قزاقستان، مشکلات آسیای مرکزی، اعم از تسلط بر تهدیدات و خطرات، به دو مسئله اقتصادی و سیاسی تقسیم میشود، بنابراین اوضاع آسیای مرکزی منجر به ضرورت اتخاذ سیاست تهاجمی و شدید از جانب قزاقستان در قبال همسایگان خود در این منطقه شده است.
روابط روسیه و ازبکستان هنوز هم همانند قبل مبهم است، چرا که ازبکستان، روسیه را متهم به سیاست «نئوامپریالیستی» در فضای پساشوروی میکند و اسلام کریمف رهبر ازبکستان بارها علنا این دیدگاه را مطرح کرده است که رهبری فعلی فدراسیون روسیه در تلاش است تا از طریق ناتو استراتژی امنیتی خود را در فضای پساشوروی اعمال نماید، و عقیده دارد که در واقع روسیه به دنبال جاهطلبی نئوامپریالیستی در این منطقه است. تاشکند بهطور رسمی مخالفت شدید خود را با گسترش حوزه نظامی- عملیاتی و استراتژیک نیروهای واکنش سریع ناتو اعلام کرده است. ازبکستان معتقد است که در تمام طرحهای همگرایی و ادغام که از جانب فدراسیون روسیه پیشنهاد میشود، عمیقا گرایش به ایجاد یک اتحاد شوروی کوچک وجود دارد.[i]
امروز بیش از 800 شرکت روسی در ازبکستان فعال هستند و عمده سرمایهگذاری روسیه دراین کشور در بخش گاز است، ولی در سال 2009، سهم تجارت بین روسیه و ازبکستان 25% کاهش یافت و با به چالش کشیده شدن روابط روسیه و ازبکستان، تاشکند نیز همچنان از واقعی انگاشتن بدهی خود به دولت روسیه که چیزی در حدود 700 میلیون است، امتناع میکند، و این موضوع، امر سرمایهگذاری و ارائه اعتبارات از طرف دولت روسیه در این کشور را غیر ممکن میسازد.[ii] از دیگر مسائل حل نشده میان روسیه و ازبکستان چگونگی تبدیل درآمدهای نقد حاصله از فعالیتهای اقتصادی شرکتهای روسی در این کشور است. مشکلات ژئوپلتیک و بازگشت تاشکند به جامعه اقتصادی اوراسیا و الحاق آن به نیروهای واکنش سریع ناتو از دیگر موارد مسئله ساز میان مسکو و تاشکند است، که البته گذشته از دغدغه مسکو به دلیل الحاق تاشکند به ناتو نگرانی ایجاد رابطه حسنه تاشکند با پکن نیز مطرح است، چراکه اکنون استراتژی ازبکستان در برقرای تعادل میان مسکو و پکن در عرصه استراتژیک و پکن در عرصه اقتصادی میباشد، که هدف آن وا داشتن روسیه به همکاری، تحت شرایط قابل قبول از نظر ازبکستان است. سیاست روسیه در قبال ازبکستان تا حد زیادی منفعل و ساکن است چراکه مسکو اعتقاد دارد دیر یا زود تاشکند به دلایل سیاستهای داخلی و خارجی خود به ادغام و همگرایی تحت نظارت فدراسیون روسیه روی خواهد آورد.
در صحبت از روابط قزاقستان و ازبکستان، ابتدا لازم به ذکر است که ازبکستان در الگوی همگرایی و یکپارچهسازی منطقهای یک کشور کلیدی به شمار میآید و به همین دلیل این کشور همچنان بزرگترین شریک تجاری قراقستان در منطقه آسیای مرکزی است و هر دو جمهوری نزدیک به صد موافقتنامه دوجانبه دارند. اما این تصویر گاهی به سبب رقابت باز بین دوکشور برای کسب رهبری منطقهای تیره میشود، برخی مشکلات دو جانبه مثل مهاجرت کاری ازبکها به قزاقستان و همچنین احیای دریاچه آرال بین دو کشور وجود دارد. اما موضع و عکسالعمل هر دو کشور در برابر تهدیدات افراطگرایی اسلامی یکسان و منطبق با یکدیگر است. کریماف دعوت رهبر قراقستان مبنی بر تشکیل اتحاد دولتهای آسیای مرکزی را سرسختانه نادیده میانگارد، و دلیل اصلی این بی میلی تاشکند در تغییر نگرش خود به سوی همگرایی منطقهای در واقع ترس پنهان ازبکها از سلطه قزاقستان در این اتحاد منطقهای است و از طرفی هم ازبکستان در تلاش است تا موقعیت رهبری خطوط حمل و نقل اوراسیایی را بدست آورد، و در راس آن قرار گیرد.
آستانه، در میان مدت باید از دستیابی به نفوذ بیش از حد ازبکستان در دیگر کشورهای آسیای مرکزی ممانعت به عمل آورد، در عین حال هم ازبکستان در شرایطی که خطر ظهور قدرت مسلط در آسیای مرکزی بروز مییابد، متحد طبیعی قزاقستان محسوب میگردد. قزاقستان به خاطر حفظ امنیت خود از افراطگرایی اسلامی و رشد ترورسیم درتاشکند پشتیبانی میکند، هدف اصلی استراتژیکی قزاقستان، کمک به حفظ ثبات سیاسی داخلی در ازبکستان است.
ترکیب روابط روسیه و ترکمنستان اندکی پیچیده است. علیرغم اینکه عشق آباد و مسکو بیش از 22 قرارداد و توافقنامه، در زمینه فراهم سازی طیف گستردهای از روابط نظامی دارند، اما اولویتهای فدراسیون روسیه در قراردادهای دوجانبه با ترکمنستان همکاری در زمینه سوخت و انرژی است. توافقنامههای امنیتی که میان این دوکشور منعقد شده است، امکان تبادل اطلاعات عملیاتی در زمینه «مبارزه با تروریسم» را فراهم میکند، بعد از دیدار پوتین و بردی محمداف این امکان تبادل اطلاعات از طریق سازمانهای مربوطه صورت گرفته است.
مسکو به دنبال جلوگیری از همکاری نظامی و سیاسی عشق آباد با ایلات متحده، ناتو و ترکیه است، و همچنین از یافتن خروجی مستقل گاز ترکمنستان به بازارهای جهانی ممانعت به عمل میآورد. دیپلماسی روسیه بهطور غریزی (که ریشه در تفکرات روسی دارد) نسبت به برقراری ارتباط ترکمنستان با غرب حساسیت دارد. در زمینه انرژی نیز میان عشق آباد و مسکو تضاد وجود دارد، روسیه در حال تلاش برای خنثی کردن ساخت خط لوله گاز ناباکو است، ترکمنستان حداکثر تلاش خود را میکند تا با ساخت خط لوله خزر و ارتقاء خط لوله گاز آسیای مرکزی به حداکثر استقلال در زمینه انتقال گاز از روسیه دست یابد. در این چند سال اخیر آستانه و تاشکند موقعیت خود را در ارتباط با صادرات گاز به روسیه و از طریق روسیه به اروپا با یکدیگر هماهنگ میکنند.
ابزار اصلی سیاست خارجی و اهرم فشار عشقآباد در روابط با روسیه، پروژه خط لوله به غرب(ناباکو) و به شرق(چین) است، و علاوه بر آن ترکمنستان و افغانستان در اواخر ماه اوت توافقنامهای را در ارتباط با ساخت خط لوله ترانس افغان(تاپی) که گاز را از طریق پاکستان به هند انتقال میدهد، امضاء کردند. به گفته برخی کارشناسان استراتژی روسیه(و به ویژه گازپروم) در ترکمنستان و در کل در تمام سیستم سیاست گازی دچار یک نقص سیستماتیک است. چرا که با توجه به وضعیت بازارهای جهانی گاز و رشد قیمت گاز ترکمنستان، مدتهاست که از مرز سوددهی گذر کرده است، و در واقع روسیه این را به خاطر هژمونی گاز آسیا که پایه و اساس استراتژی مسکو است، پرداخت میکند.
ترکمنستان در سیاست خارجی قزاقستان رفته رفته نقش مهمی مییابد، چراکه ترکمنستان به تدریج نقش پررنگی را در آسیای مرکزی و سیاستهای انرژی بدست آورده است. قزاقستان و ترکمنستان دارای منافع مشترک در صادرات انرژی هستند، از طرفی هم آستانه به عنوان یک کشور ترانزیت در ارتباط با گاز ترکمنستان دارای منافع خاص است، لذا این عامل هر دو کشور را وادار کرده است تا بهطور مشترک در پروژه خط لولههای مختلف مثل ناباکو، چین، خزر و ترانس کاسپین همکاری کنند.
قراقزستان به خاطر پاسخ به منافع اقتصادی خود در ازای ترانزیت گاز ترکمنستان از خاک خود هزینه دریافت میکند. به همین خاطر قزاقستان از مسیرهای حمل ونقل روسیه که منابع هیدروکربنی ترکمنستان را به بازارهای جهانی ترانزیت میکند، حمایت مینماید. همزمان قزاقستان و ترکمنستان در راستای تنوع منابع گاز به سوی غرب، پروژههای مشترکی مثل ایده خط لوله ترنس خزر را دارند. در عوض پروژههایی که در جنوب ایران، خط لوله ترنس افغان در جنوب شرق و مسیر چین که از طریق ازبکستان و قرقیزستان صورت میگیرد برای منافع قزاقستان ناخوشایند است.
آستانه به پیشنهاد عشقآباد در موضوع دریای خزر مبنی بر اتخاذ موضع مشترک قزاقستان، آذربایجان و روسیه بیشتر علاقمند است، زیرا ایجاد بلوک واحد دولتهای پساشوروی به عنوان اعلام مخالف نسبت به موضع ایران میتواند به اجرای پروژههای متعدد در فلات قاره و مشروعیت بخشیدن به آن سرعت بخشد. برخی شرایط مشترک وجود دارد که قراقستان و دیگر دولتها در حوزه فعالیت انرژیک خود با ترکمنستان جنبه احتیاط را پیش گیرند و علاوه بر آن در کار ساخت و ایجاد خط لوله جدید به سبب مشخص نبودن ذخایر واقعی گاز ترکمنستان تردید داشته باشند. بهطور کلی قزاقستان علاقمند به جذب ترکمنستان برای همگرایی در آسیای مرکزی و کشورهای مشترک المنافع است، اما مانع اصلی این کار اعلام بی طرفی عشقآباد که میتواند توافقات دوجانبه را رد کند، است.
پس از تغییر خشونتآمیز قدرت در قرقیزستان در آوریل2010 و پس از آن وقایع خونین ماه ژوئن، سیاست اثرگذار روسیه در منطقه و همچنین امکان برقرای ثبات و امنیت در منطقه توسط آن زیر سوال رفت، و سوءظن جدی نسبت به نقش روسیه در این حوادث منجر به استیضاح رئیس جمهور باکیف از طرف دولت شد. به هرحال چیزی که واضح بود و منجر به پیش آمد سوءظن نسبت به روسیه شد، اعلام آمادگی مسکو برای همکاری با مقامات جدید کشور بود و ولادیمیر پوتین بلافاصله از آتون بایف اعلام پشتیبانی کرد.اگرچه مقامات روسی از جمله مدودف و پوتین هرگونه مداخله در تحولات قرقیزستان را رد كرده اند با وجود این چه به دخالت و تاثیر مسكو در تحولات قدرت در قرقیزستان معتقد باشیم یا نه ، پیامد جابجایی قدرت در بیشكك می تواند به تغییر نقش مسكو و واشنگتن در قرقیزستان و جابجایی حوزه نفوذ دو قدرت در این كشور و منطقه بیانجامد. موضوع ورود نظامیان و کارشناسان آمریکایی به جنوب قرقیزستان ازسوی دولت روسیه بهعنوان تهدیدی جدی علیه منافع راهبردی مسکو در آسیای مرکزی تلقی میشود. در این اواخر دولت قرقیزستان دست به اقداماتی زد ه بود که مخالف با منافع حیاتی روسیه است. ازسوی دیگر روسیه با توقف سرمایهگذاری در طرح احداث نیروگاه (قمبرآته) در جنوب قرقیزستان و محدود کردن مبادله اقتصادی و تجاری با این کشور و بهخصوص اعمال محدودیت در صدور سوخت به قرقیزستان که با آغاز فصل کشت و زرع کمبود این ماده پیامدهای بسیار سنگینی را برای اقتصاد این کشور بههمراه داشت، به بیشکک پیام لزوم بازنگری در اولویتهای سیاسی و اقتصادی قرقیزستان را داد، اما بیشکک این پیام را نادیده گرفت.[iii]
پیشنهادات تحلیلگران روسی به منظور توسعه روابط قزقیزستان حول سه محور زیر خلاصه میشود:
1- حفظ ثبات سیاسی
2- حفظ شرایط خاص همکاری دوجانبه میان مسکو و بیشکک
3- پیشگیری از اظهارات ضد روسی
میان قزاقستان و قرقیزستان در زنجیره اتحاد در آسیای مرکزی پیوند ضعیفی وجود دارد و این وضعیت برای سیاست خارجی قزاقستان دربرگیرنده نقاط مثبت و منفی است. رقیب اصلی و در عین حال شریک قراقستان برای نفوذ در قرقیزستان کشور روسیه است که در اینجا دارای منافع نظامی، سیاسی و اقتصادی است. منافع قزاقستان همچنین شامل پشتیبانی از تمام نیروهای پیشرو و میانهرو در جمهوری با هدف سرعت تثبیت و عادیسازی وضعیت است.
هماهنگی نیروهای پلیس محلی و بینالمللی قزاقستان برای خنثی کردن عوامل جنایت و تاثیر آن بر حیات سیاسی جمهوری قرقیزستان از مشکلات اولیه پیش رو بود. قزاقستان برای کمکهای اقتصادی و سرمایه گذاری در قرقیزستان از رژیم جدید ضمانت جدی میخواهد و در سطح منطقهای نیز قزاقستان سعی میکند تا تقویت همکاری با روسیه و سایر متحدان سازمان پیمان امنیت جمعی، به منظور سیستم امنیت منطقهای بعد از سر کار آمدن دولت موقت قرقیزستان را تقویت نماید. همچنین مانیتورینگ فعالیتهای حکومت جدید در زمینه مسئله آب و همچنین انرژی به منظور جلوگیری از فروپاشی زیرساختها از منظر قزاقستان بسیار مهم است.
در سالهای اخیر روابط روسیه با شهر دوشنبه علاوه بر مسائل امنیتی سنتی در افغانستان و مرز تاجیکستان، ایستگاه ردیاب استراتژیک «نورک»، قاچاق مواد مخدر و غیره.. براساس منافع مسکو پایهگذاری شده است. عامل مهم روابط روسیه و تاجیکستان مهاجرت نیروی کار است که مسکو گاهی از آن به عنوان اهرم فشار سیاسی بر دولت رحمان استفاده میکند.
سیاست روسیه دیگر قادر به نادیده گرفتن ایران و چین نیست چراکه اکنون ایران و چین تبدیل به بزرگترین سرمایهگذاران و احیاکنندگان اقتصاد در تاجیکستان شدهاند. ایران بعد از اتمام پروژه سنگ توده 2 قصد دارد تا در ساخت و ساز پروژه برق «شوروب» و همچنین در یکپارچه سازی قدرت در پاکستان مشارکت کند.
تاجیکستان در سیاست خارجی قزاقستان جایگاه مهمی را اشغال کرده است و به موجب موقعیت جغرافیایی آن و مرز مشترک با افغانستان، نقش قابل توجهی در حمل و نقل و ارتباطات و همچنین نقش تعین کنندهای در مبارزه با قاچاق مواد مخدر و مهاجرت غیر قانونی دارد. وهنوز هم تعاملاتی در زمینه انرژی، مصالح ساختمانی، کارخانه سیمان ..دارند و از نقطه نظر استراتژیک، پشتیبانی رسمی رهبر تاجیکستان از قزاقستان دارای اهمیت است.
یکی از تصمیماتی که اخیرا فیمابین دولت روسیه، قزاقستان و بلاروس به تصویب رسیده، تشکیل فضای اقتصادی واحد است، مدوديف با تاكيد بر اهميت اين اقدام به دليل برنامهريزي دقيق طرح براي همكاري طي سالهاي آتي افزود: «اين يك همگرايي اقتصادي واقعي: كاملا شفاف و درست است و من اميدوارم كه براي ملتهاي سه كشور مفيد باشد.»[iv] علاوهبر آن، روسیه و قزاقستان مذاکراتی در خصوص ايجاد سامانه دفاع ضدموشكي واحد براي تقويت فضاي مشترك هوايي و تحويل موشكهاي «اس-300» روسي به قزاقستان داشتهاند[v]. در کل با توجه به روابط روسیه و قزاقستان، منافع روسیه در ارتباط با قزاقستان شامل موارد زیر است:
پشتیبانی از قزاقستان به عنوان یک شریک و نزدیکترین متحد در آسیای مرکزی، انجام پروژههای همگرایانه، همگرایی اقتصادی، همکاری در زمینه انرژی، استخراج و حمل مشترک هیدروکربنها، توسعه انرژی هستهای، نظارت بر نوع همکاری آن با غرب و چین و تشکیل اتحادیههای صنفی و غیره است.
کوتاه سخن آنکه؛ اینطور که میبینیم منافع روسیه و قزاقستان در منطقه مطابق با یکدیگر است. هر دو کشور به عنوان یک شریک عمل میکنند. اما در سطح استراتژیک قزاقستان و روسیه به وضوح متحدان طبیعی یکدیگر هستند. روسیه هنوز همانند قبل، قزاقستان را به عنوان یک متحد نزدیک و شریک استراتژیک در نظر میگیرد. لذا از نظر روسیه این کشور مکان مناسبی به عنوان واسطه جهت هماهنگ ساخت سیاستهای سایر کشورهای آسیای مرکزی با روسیه است، و در تلاش است تا حداکثر ادغام و هماهنگسازی میان خود و دولت قزاقستان بهوجود آورد، و بستری را فراهم نماید تا سیستم اقتصاد ملی میان این دو کشور مجددا برقرار گردد. اگر روسیه بتواند از کشور قزاقستان استفاده نماید و یک فضای واحد دفاعی ایجاد کند موفق به کنترل عملیاتی واحد و تشکیل دیوار دفاعی در مرزهای آسایی روسیه خواهد شد و از خطرات احتمالی در این منطقه پیشگیری میکند.
[i] – Россия и Узбекистан укрепляют союзнические отношения, http://www.sng.allbusiness.ru/content/document_r_60FDC5AB-C5CE-4457-9174-2B71E09FFDB8.html
[ii] – Союзники или партнеры? Интересы Казахстана и России в Центральной Азии, http://www.contur.kz/node/1508
1- تحلیل سیاسی هفته (2) تحولات اخیر قرقیزستان و نقش عوامل خارجی، http://rc.majlis.ir/fa/news/show/772117
[iv] – http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8909190403
[v] – http://efair.co/89918/729223/729223.htm