دکتر غلامحسین حسنتاش
کارشناس و استاد دانشگاه
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
عوامل موثر بر قیمت نفت در آینده
کاهش حدود سی درصدی قیمت جهانی نفت در طی مدتی نسبتا کوتاه مهمترین رخ داد اقتصادی جهان در ظرف چند ماه اخیر است. در بررسی دلایل وقوع این رخداد باید توجه داشت که حداقل از حدود دو سال پیش ، رشد سالانه عرضه جهانی نفتخام نسبت به رشد تقاضای آن سبقت داشته است و بنابر این عوامل اساسی بازار قیمتها را به سمت پایین میخواندهاند. در طرف تقاضای نفت جهان دستخوش رکود عمیق اقتصادی و کاهش نرخ رشد تقاضا در مناطق مختلف بوده است در حالی که در طرف عرضه تولید غیراوپک رشد قابلتوجهی داشته است که عمدتا هم مرهون تولید نفت از لایههای شیلی در ایالاتمتحده بوده است. تولید نفت ایالاتمتحده از حدود پنج میلیون بشکه در سال 2008 میلادی به بیش از 8.6 میلیون بشکه در روز در پایان نیمه اول سال 2014 افزایش یافته است و طبعا به همین میزان از واردات این کشور کم شده است. از سوی دیگر تولید گاز در ایالات متحده نیز از حدود 18 میلیارد فوت مکعب در سال 2005 به بیش از 24 میلیارد فوت مکعب در سال 2013 افزایش یافته که عمده تولید جدید از حوضههای شیلی بوده است. باید توجه داشت که متناسب با تولید گاز میعانات گازی هم تولید میشود که نوعی نفت بسیار سبک تلقی میشود و کل تولید سوختهای مایع در ایالات متحده شامل نفتخام و میعانات گازی در پایان سال 2013 میلادی به 12.3 میلیون بشکه در روز رسید و این کشور را در ردیف اول از این لحاظ قرار داد.
اما در شرایطی که عوامل اساسی بازار اینگونه بودهاند. در یکی دوسال گذشته عمدتا عوامل ژئوپلتیکی مانع افت قیمت جهانی نفت بودند. بحرانهای نیجریه و تاثیر آن بر تولید نفت این کشور، بحرانهای لیبی و اثر آن بر کاهش تولید نفت این کشور از بیش از یک میلیون بشکه در روز به کمتر از 300 هزار بشکه در روز، نگرانی از گسترش عملیات داعش به مناطق نفتی عراق از جمله مهمترین این بحرانها بودهاند.
آشنایان با ویژگیهای اقتصادی نفتخام بعنوان یک کالای اساسی و ضروری و تابع تقاضا و کشش قیمتی تقاضای آن، به خوبی میدانند که این بازار به شدت آسیبپذیر است و چند درصد اضافه عرضه در بازار میتواند قیمت نفت را بسیار بیشتر از آن کاهش دهد. در چنین شرایطی حل همزممان مشکلات نیجریه و لیبی باعث افزایش تولید این دو کشور به میزان حدود یک میلیون بشکه شد و در کنار آن شکلگیری ائتلاف بینالمللی ضد داعش، نگرانیها در مورد گسترش احتمالی حملات این گروه به مناطق نفتی عراق را کاهش داد و مجموعه ای عوامل در کنار کاهش نسبی تقاضای جهانی نفت زمینهساز کاهش قیمتهای نفت شد.
از سوی دیگر پیشبینیها نشان میدهد که در سال آینده میلادی نیز میزان افزایش عرضه غیراوپک از رشد تقاضای جهانی نفت بیشتر خواهد بود و در نتیجه تقاضا برای نفت اوپک باز هم کاهش بیشتری خواهد یافت و لذا اگر سطح تولید اوپک کاهش نیابد، باید کاهش بیشتر قیمـتهای نفت را انتظار داشت.
اما در این میان عده زیادی انگشت اتهام را به سمت عربستان نشانه رفتهاند و این کشور را عامل سقوط قیمت نفت میدانند و این کاهش قیمت اخیر را با شوک کاهش قیمت نفت در سال 1986 موسم به شوک سوم نفتی که با محوریت عربستان سعودی رخ داد مقایسه میکنند. براي توضيح علت وقوع شوك نفتي 1986و بررسی روائی این قیاس بايد قدري به عقب برگشت. میدانیم که بعد از وقوع شوك افزايشي قيمت در سال 1973، كشورهاي صنعتي سياستهائي را جهت كنترل مصرف انرژي و ارتقاء بهرهوري آن و جايگزين كردن انرژيهاي ديگر بجاي نفت و نيز توليد نفت از ساير مناطق غير اوپك بكار گرفتند كه نتيجه همه اينها كاهش تقاضا براي نفت اوپك بود. نتيجه اين سياستها بعد از چند سال ظاهر شد. در مرحله اول با وقوع انقلاب ايران و كاهش توليد و صادرات ايران در سال 1979، عرضه اوپك با تقاضاي كاهش يافته براي آن، بالانس شد. اما كاهش تقاضا براي نفت اوپك بازهم ادامه يافت. از سال 1980 به بعد سياست اوپك در اين مسير قرار گرفت كه متناسب با كاهش تقاضا، توليد و عرضه نفت خود را كاهش دهد تا از سقوط قيمت جهاني نفت جلوگيري شود و اضافه عرضه موجب سقوط قيمت نشود و در اين ميان عربستان همواره بيشترين كاهش را در توليد خود ميداد بطوري كه توليد نفت عربستان از بيش از ده ميليون بشكه در سال 1980 به كمتر از 4 ميليون بشكه در سال 1985 رسيد و اين به معناي آن بود كه عربستان در سال 1985 چندين ميليون بشكه ظرفيت مازاد توليد داشت و طبيعتا ميتوانست به تنهایي با افزايش توليد خود موجب سقوط قيمت نفت شود. در اين شرايط عربستان در سال 1986 ناگهان نغمه جديدي را ساز كرد و آن اين بود كه اوپك در طول اين سالها اشتباه كردهاست و اوپك بايد سياست دفاع از قيمت از طريق كاهش توليد را كنار بگذارد و به فكر سهم بازار خود باشد چون با كاهش توليد خود جا را براي ساير انرژيها و نيز براي توليد غيراوپكيها باز كرده است. اين مسئله اوپك را وارد يك دوره طوفاني كرد كه ديگر سابقه ندارد. بسياري از اعضاء اوپك با اين سياست مخالف بودند ولي عربستان يك طرفه توليد خود را افزايش داد و موجبات سقوط قيمت نفت را فراهم نمود. توليد عربستان از 3.6 ميليون بشكه در روز در سال 1985 به 5.2ميليون بشكه در سال 1986 افزايش يافت. بعدها افشاء شد كه سياست سهم بازار تباني امريكا و عربستان و طرح سازمان سيا و پوششي براي سقوط دادن قيمت براي فشار به ايران براي پايان دادن به جنگ، تسريع فرايند فروپاشي شوروي و فشار به ليبي بوده است. البته بايد توجه داشت كه اين سياست در زماني اتفاق ميافتاد كه سياستهاي امريكا و كشورهاي صنعتي براي كاهش وابستگي به نفت اوپك و خاورميانه تحقق پيدا كرده بود.
چنین سابقهای موجب شده است که در شرایط کنونی نیز احتمال تکرار آن سناریوی داده شود. که البته این احتمال صفر هم نیست، اما باید توجه داشت که در حال حاضر شرايط از جهاتي مشابه و از جهاتي متفاوت با آن دوره است. در آن زمان سقوط قيمت نفت معلول افزايش توليد عربستان بود. اما اينك كاهش قيمت نفت معلول اضافه عرضه در بازار است و عربستان در ماههاي اخير توليد خود را افزايش نداده است بلكه بدليل شرايط بازار براي حفظ سطح توليد و صادرات خود، مجبور به كاهش قيمت شده است. در واقع اينكه انگشت اتهام به سمت عربستان نشانه ميرود به اين علت است كه در چنين شرايطي از اين كشور انتظار ميرود كه توليد خود را براي حفظ قيمت ها كاهش دهد، چرا كه طي سالهاي اخير و خصوصا بعد از وقايع موسوم به بهار عربي، بسياري از اعضاء اوپك به تناوب دچار مشكل كاهش توليد ناشي از وقايع سياسي يا تحريم بودهاند و عربستان از همه اين فرصتها استفاده كردهاست و انتظار اين است كه با افزايش نسبي توليد ديگران، عربستان جا را باز كند و كاهش قيمت اين كشور نشان ميدهد كه نميخواهد اين كار را بكند، اما عربستان در حال حاضر به هيچ وجه از ظرفيت مازاد توليد به اندازه سال 1985 برخوردار نيست.
شباهت ديگر اين است كه در طي چند سال اخير كه قيمت نفت به طور نسبي بالا بوده است توليد از نفت لايههاي شيلي اقتصادي شده و سرمايه گزاري زيادي روي آن انجام شده و زيرساختها فراهم شده و اينك هزينة تمام شده آن پائين آمده است. اما روابط ايالاتمتحده و عربستان نیز مانند دهه 1980 نيست كه به راحتي چنين تبانياي اتفاق بيفتد. البته مانند 1985 عربستان انگيزه كافي را براي فشار به ايران دارد و امريكا نيز براي فشار به روسيه و ايران انگیزه دارد.
اما تحلیل کاملا معکوسی هم مطرح است و آن این است که هدف عربستان متوقف کردن روند توسعه ذخائر نفت شیلی در ایالاتمتحده است. چون هزینه تمام شده این نوع نفت بالاست و با پایین آمدن قیمت نفت غیر اقتصادی خواهد شد. آنچه که مسلماست این است که عربستان قطعا نسبت به روند افزایش تولید نفت امریکا نگران است و قطع وابستگي امريكا به نفت عربستان ميتواند تهديد جدي براي امنيت رژيم آلسعود باشد. اما اولا بايد توجه داشت كه اگر عربستان ميخواست جلوي اينكار را بگيرد بايد زودتر اقدام ميكرد و نه حالا كه چندين سال است سرمايهگزاريهاي عظيمي در اين زمينه انجام شده و زيرساختهاي مربوطه توسعه يافته و هزينه تمام شده استخراج از اين ذخائر كاهش يافته است. ثانيا بايد توجه داشت كه توسعه توليد از شيلها براي امريكا جدي و راهبردي است و نيز ميليونها فرصت شغلي ايجاد كرده است و بعيد است كه عربستان شهامت چنين مقابله اي را داشته باشد.
به نظر میرسد اصل مسئله اين است كه هزينهنهایي توليد نفت از لايههاي شيلي و فشرده، كاهش يافته است و گفته ميشود كه تا مرز قيمت 70 تا 75 دلار نفت هم بهرهبرداری از این نفتخامها كماكان اقتصادي خواهد بود . لذا اگر عربستان بخواهد مانع توسعه اين ذخائر شود بايد قيمت را به حدود 50 دلار برساند و بايد ببينيم در آينده چه ميشود.
در مرز قيمت هاي فعلي هم برنامه توليد امريكائيها تداوم مييابد و هم با قيمت ارزانتر انرژي رشد اقتصادي تسهيل ميشود و در شرايطي كه همزمان دلار تقويت شده است تفوق تجاري امريكائيها نيز حفظ ميشود يعني قيمت موثر نفت براي رقباي امريكا به اندازه امريكا ارزان نشده است.
اما آنچه که مسلم است این است که کاهش قیمت جهانی نفت برای واردکنندگان عمده نفت مانند چین بطور نسبی یک فرصت و برای اقتصادهای وابسته به نفت مانند کشورهای عضو اوپک و روسیه، یک تهدید است. اما واقعیت این است که از اغلب اعضاء اوپک غیر از عربستانسعودی کار زیادی ساخته نیست. اغلب اعضاء اوپک درگیر مشکلات زیادی بوده و هستند که خودشان را محق به کاهش تولید نمیدانند و شاید به همین دلیل است که اغلب متقاضی اجلاس اضطراری نشدهاند. اما اگر خواهان افزایش قیمت جهانی نفت و یا جلوگیری از کاهش بیشتر آن باشند باید مساعی جمعی را در جهت فشار به عربستان بکارگیرند. اما در عینحال باید توجه داشته باشند که قیمت بالاتر نفت زمینه توسعه هرچه بیشتر نفت و گاز غیرمرسوم و نیز سایر انرژیها را فراهم میکند و در بلند مدت تقاضا برای نفت اوپک بازهم کمتر خواهد شد.واقعیت این است این کشورها راه نجاتی جز قطع وابستگی اقتصادهای خود از نفت ندارند.
واژگان کلیدی: علل کاهش قیمت نفت ،آینده قیمت نفت ، قیمت جهانی نفت ، نفت ، اوپک