مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

عربستان و آینده روند تحولات منطقه ای در صورت پادشاهی محتمل محمد بن سلمان( بخش نخست)

اشتراک

دکتر مصطفی مطهری

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

عربستان و آینده روند تحولات منطقه ای در صورت پادشاهی محتمل محمد بن سلمان 

از آنجا كه عربستان يك قدرت منطقه اي است، سياست خارجي آن نیز متأثر از  سطوح داخلي، منطقه اي و ساختاري يا فرامنطقه اي ست. ناسازواری های مناسبات کنونی قدرت در این کشور (عدول از رویکرد سنتی واگذاری قدرت)، کانون قدرت و سیاست را تحت تاثیر قرار داده است که گویای فصل جدیدی از مسائل امنیتی در عربستان و منطقه خواهد بود. بطوریکه تبارشناسی سیاست خارجی عربستان سعودي علاوه بر شناخت متغیرهای داخلی، نیاز به علم و آگاهی از نقش این کشور در معادلات منطقه ای و … دارد. به عبارت دیگر واکاوی متغیرهای واگرا و یا همگرا با عنایت به نقش و میزان اثر گذاری و اثر پذیری محمد بن سلمان در عرصه داخلی و خارجی عربستان و ارتباط توامان این دو حوزه مذکور در عربستان و آینده منطقه، مورد تاکید است. تاکیدی که بر روابط ائتلافی و هم پیمانی سعودی در نهاد ها و سازمان هایی همچون سازمان شورای همکاری خلیج فارس مورد نظر می باشد.

با توجه به قدرت گیری محمد بن سلمان سیاست خارجی عربستان به دلیل تغییر در شرایط داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی، به سمت پوست‌اندازی و خروج از یک سیاست کلاسیک (سنتی) به مواجهه آشکار با عناصر، روندها و فرآیندهای منطقه‌ای خواهد رفت؛ به عبارتی سیاست خارجی عربستان سعودي در دوره محمد بن سلمان بر پایه ملاحظات امنیتی توام با رویکردي کاملاً واقعگرایانه، عملگرایانه و غیرایدئولوژیک بنا خواهد شد. در واقع اگر دیپلماسی عربستان سعودي از ابتداي تأسیس تاکنون دیپلماسی شکل گرفته بر مبنای مبارزه با تهدید بود، در یک فرآیند و روند تازه ای با اضافه شدن مولفه های درونی و خرد به عناصر تهدیدی گذشته، شاخص بازی دو سطحی (مقابله با تهدیدات داخلی و خارجی در ذیل امنیت) به معیاری برای سنجش، بازی و تعامل و ارزیابی قدرت مورد توجه قرار خواهد گرفت؛ چرا که در این دوره از تاریخ قدرت و سیاست در عربستان زوایای تهدید در دو بعد داخلی (مدعیان تاج و تخت و نافرمانی این افراد از خاندان آل سعود که به نام  نسل دوم از آنها یاد می شود و نبرد آنها با محمد بن سلمان) و خارجی (تهدیدات منطقه ای) تغییر کرده است.

در واقع محمد بن سلمان با علم به این موضوع که برای پیاده سازی اهداف منطقه ای، نیازمند شکل‌دهی دوباره به همکاری امنیتی است، تغیرات تدریجی راهبردها، اهداف و اولویت ها را بدور از هرگونه روند دفعی در این عرصه مورد توجه قرار می دهد؛ بطوریکه وی برساخته سازی «گفتمان جدید امنیتی» را با متنوع‌ سازیِ برنامه‌ریزی ها در ذیل مشورت جمعی با آنها دنبال خواهد کرد. لذا در گام اول بن سلمان برای پاسخ راهبردی به چگونگی «تداوم اتحادهای امنیتی در این منطقه» تنش زدایی یا مدیریت تنش را به همراه اعتماد سازی امنیتی پیاده خواهند کرد. اگر چه در سیاستگذاری های خارجی محمد بن سلمان نیز بمانند سلف های خود در عربستان همچنان بر مبنای نگرانی های امنیتی (تاکید برمتغییر های ناامنی) با عنایت به نقش و نحوه تعامل عربستان در منطقه خواهد بود اما وی در این فرآیند به باز تعریف و خوانش دوباره عناصر تهدید خواهد پرداخت. با این حال محمد بن سلمان نیز همچون گذشته به بازی دست دومِ دیپلماتیک عربستان برای موفقیت در بازی تاج و تخت ادامه خواهد؛ بطور مثال اظهارات محمد بن ‌سلمان بر این اساس صدق می کند که او علاوه با اعلام اینکه ایران مشکل و دشمن عربستان است خود را ادامه همان معماران و تصمیم‌سازان سیاسی، نظامی و امنیتی عربستان معرفی می کند. «بن سلمان» همچنین مدعی شده که ایران نمایانگر و تحریک‌کننده سه مشکل اصلی منطقه است که شامل ایدئولوژی‌های بدون‌مرز، بی‌ثباتی‌ و تروریسم است. معمار جنگ یمن، با این ادعا که نظام ایران عامل مشکلات منطقه‌ای است جنگ با یمن را جنگ با ایران عنوان کرده است و این همان سیاست سنتی و تاکتیکِ تبلیغاتی در فرافکنی های سعودی ها است که بن سلمان نیزاز بهره می برد.

واقعیت امر این است که مفهوم قدرت با تحول محتوایی مواجه شده است. گذار از تمرکز بر قدرت نظامی سنتی به سایر ابعاد نوظهور قدرت، اصالت یافتن مشخصه های  فرهنگی، معنایی، هنجاری، گفتمانی و نامتقارن و اشاعه معانی غیر نظامی قدرت مانند قدرت اقتصادی، قدرت تکنولوژیک، قدرت نرم، قدرت بازیگری و قدرت اجماع سازی از نمادهای این تحول بوده است.

از این رو محمد بن سلمان با تاکید و تمرکز بر روی کشورهای همسو درصدد خواهد بود تا مناسبات درون منطقه ای را با توجه به کدهای ژئوپلیتیک برای تدوین استراتژی های امنیتی – نظامی – دفاعی در بلند مدت به یک ائتلاف امنیتی، اقتصادی و سیاسی تبدیل کند. در واقع وی با عبور از روندهای انتحار در خلق چالش به سوی پرونده ای کردن مبانی و متغیرهای قدرت ساز از موضوعات استراتژیکی حرکت خواهد کرد. به همین سبب نیز با کنار گذاشتن ذهنیت تقابلی رسوب کرده در ذهن سیاستمداران و تصمیم گیرندگان آل سعود، پروسه متقاعد سازی منطقه ای از تهدیدات را با تعامل و گفتگوهای هدف دار و روشمند دنبال خواهد کرد؛ چرا که تجربه وی در همراه سازی کم و بیش ائتلاف در جنگ علیه یمن و مذاکره اخیر با «ژنرال راحیل شریف» بررسی شروط  همکاری این ژنرال بازنشسته پاکستانی در ائتلاف اسلامی (سنی) موسوم بود ضد تروریسم،  نشان از شناخت او از سیاست و قواعد بازی دارد.

مع الوصف محمد بن سلمان با تشریک مساعی و هفکری های هم افزا درصدد است تا  به نمادی از روند تغییر رفتار مرحله‌ ای در منطقه تبدیل شود و به موجب این تلاش ها بدنبال این خواهد بود تا نهادهایی همچون شورای همکاری خلیج فارس به عنوان سنگری واحد و واقعی بدور از دو دستگی های و شکاف های واگرا در برابر بی‌ثباتی ها به سمت همگرایی سوق دهد و بسترها را برای ارائه یک جبهه متحد در برابر تهدیدها و فرصت ها را فراهم سازد.

در واقع عربستان در دوران محمد بن سلمان  در تلاش خواهد بود که با ایجاد سیستم امنیتی درون منطقه متکی بر کشورهای عربی – اسلامی (بجای سیستم امنیتی برون‌نگر صرف که متکی بر قدرت های فرامنطقه ای مانند(آمریکا) باشد ) به یک راهبرد منطقی از طرح سازه امنیتی دست یابد؛ راهبردی ترکیبی (هیبریدی) از امنیت تعاملی و منطق همگرایی تقابلی (در برابر تهدیدات مشترک) برای حصول به ظرفيت هاي چند منظورهِ گسترده است که در مفاهیمی چون امنیت تعاونی، همیار در منطقه امنیتی شده و همگرایی از جنس امنیتی با زیر مجموعه های آن، معنا می یابد.

در واقع بن سلمان با توجه به شرایط موجود داخلی و منطقه ای از یکسو و حضور و نقش عربستان سعودی در ائتلاف سازی ها، بازی شناور فعالیت در دو عرصه داخلی و خارجی (منطقه ای) را آغاز کرده است.  او با عنایت به گذشته روابط و مناسبات کشور منطقه درصدد است با جایگزینی مولفه های همکاری بجای رقابت، پیوست منطقه‌ای را با سازوکارهای تاثیر گذار آغاز کند.

خلاصه کلام اینکه عمده نخبگان سیاسی تصمیم گیر در عرصه مناسبات بین المللی به منظور توجیه بنیان هویت، کنش، اعمال، رفتار و مشروعیت سیاسی خود به طراحی دشمن فرضی یا واقعی به عنوان دگرسیاسی و وجودی خود می پردازند. از این رو همخواني ها و نا همخوانی ها در سياست خارجی يك كشور برای تعریف، نشانه گذاری و ارزیابی خود و دگرِ بودیِ آنها مايه افزایش قدرت و كاهش قدرت يا افزايش نيافتن قدرت آنها می شود. در این راستا دولت‌ها برای تداوم حیات سیاسی خود و بالندگی آن، به ابزارهای قدرت متوسل می‌شوند و تلاش می‌کنند تا با افزایش قدرت ملی، امنیت و منافع ملی خود را تضمین کنند. یکی از این راه‌های کسب قدرت و افزایش آن، همگرایی و ایجاد نهادهای فراملی در سطح منطقه ای است که همواره مورد توجه می باشد.

واژگان کلیدی: عربستان، آینده ، تحولات منطقه ای ، پادشاهی محمد بن سلمان 

مطالب مرتبط