مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

ساختار و کارگزار در وضع کنونی نظام بین‌الملل

اشتراک

مریم خالقی نژاد[1]

ابراهیم اخلاصی[2]

مرکز بین المللی مطالعات صلح IPSC

در طول تاریخ روابط بین‌الملل و سیاست خارجی دو واژه” ساختارو کارگزار” بسیار مورد توجه بوده است. چرا که تغییر یکی منجر به تغییر روش دیگری در عملکرد و اخذ تصمیمات سیاسی و روابطی خواهد شد. منظور از ساختار در این عرصه، جو حاکم در عرصه بین‌الملل و منظور از کارگزار کشور و یا نهاد مورد هدف است. سالیان سال است که در هر تحلیلی به‌خصوص در عرصه روابط بین‌الملل ساختار و کارگزار دو مؤلفه گریزناپذیر به‌حساب می‌آیند و چه‌بسا که در مکاتبی مانند ساختارگرایی و یا کارگزارگرایی بیش از بیش مورد توجه و کندوکاو قرارگرفته‌اند. اما اکثر اندیشمندان دههٔ اخیر معتقد هستند که نمی‌توان تنها بر یک مؤلفه ساختار یا کارگزار تأکید داشت بلکه ساختار و کارگزار دو محور با تأثیرگذاری متقابل هستند. لذا مبحث مورد اهمیت در این نوشتار سخن از ثبات یا عدم ثبات ساختار و کارگزار دارد. بدین‌صورت که در عرصه‌های مختلفی ثابت‌شده است و در منابع مکتوب و صوری موجود است که حالت‌های مختلفی در طول تاریخ برای ثبات یا عدم ثبات ساختار و کارگزار وجود دارد که به‌صورت زیر می‌باشند.

ساختار باثبات کارگزار با ثبات

ساختار بی ثبات کارگزار بی ثبات

ساختار با ثبات کارگزار بی ثبات

ساختار بی ثبات کارگزار با ثبات

در طول تاریخ نمونه‌های مختلفی از این مدل‌های نام برده وجود داشته است نکته حائز اهمیتان است که در شرایطی که ساختار با ثبات بوده است کارگزار نیز اگر همسو با نظام بین‌الملل باشد به‌صورت باثبات بوده است در غیر این صورت اگر قوی نباشد نظام انرا به‌صورت بی ثبات در می‌آورد.

در مواردی که نظام بی ثبات بوده باشد اگر کارگزار به‌نظام بین‌الملل وابسته باشد کارگزار نیز بی ثبات می‌شود اما اگر کارگزار قوی باشد و بتواند یک گریز از مرکز قوی را شکل دهد می‌تواند از چارچوب نظام رهایی پیدا کرده و با خارج شدن از این چارچوب بین‌المللی به ائتلاف‌های متفاوت و جدیدی با کشورهای مختلف دیگر دست پیدا کند و ثبات خود را حفظ کند.

همچنین باید در هر عرصه توجه داشت که بازیگران اصلی نظام یعنی کشورهای قدرتمند که از نظر اقتصادی و سیاسی و نظامی چه کشورهایی هستند چراکه همواره در عرصه بین‌الملل کشورهای قدرتمند تعیین‌کننده جو حاکم بر نظام بوده‌اند بدین‌صورت که اگر کشورهای قدرتمند با یکدیگر در صلح و آرامش باشند با یکدیگر متحد هستند و نظام بین‌الملل با ثبات است اما اگر به رقابت و اختلاف با یکدیگر بپردازند نظام بی ثبات خواهد بود. بر همین اساس در ادامه به این امر پرداخته می‌شود که در وضع کنونی نظام بین‌الملل یا ساختار با بازیگری کشورهای قدرتمند امریکا، اروپا و چین و روسیه هستند، و کارگزار مدنظر نوشتار جمهوری اسلامی ایران است که گزینه‌هایی برای ثبات یا عدم ثبات در پیش روی دارد. قابل‌توجه است که منظور از ثبات در روابط با کشورهای خارجی و اداره سیاست خارجی و برخی امور وابسته در داخل می‌باشد که می‌تواند اموری بسیار پایه‌ای و اساسی در حیات یک کشور باشد و لذا منظور از ثبات به‌طورکلی روابط بین‌المللی و سیاست خارجی است و در داخل به اداره امور به‌خصوص مواردی که تحت تأثیر روابط خارجی است اشاره دارد.

وضع کنونی نظام بین‌الملل:

عرصه نظام بین‌الملل در شرایط پیچیده کنونی با ظهور قدرتمندی اقتصادی چون چین و سیاست‌های تهاجمی روسیه دچار شکاف‌های عمیق گردیده است که این شرایط آمریکا را به‌عنوان طراح نظم جدید جهانی و هژمونی بلامنازع در عرصه بین‌المللی با چالش‌های جدی و رو به تزاید بخصوص در منطقه حساس خاورمیانه روبرو ساخته است.

نگاهی به ساختار قدرت در عرصه جهانی و تأثیر ساختار مذکور بر تحولات پیچیده خاورمیانه نشان می‌دهد مواضع قدرت‌های بزرگ به‌تناسب اختلافات، رقابت‌ها و سرعت تحولات خاورمیانه و بخصوص ایران در حال دگرگونی در مسیر تثبیت مواضع بین بازیگران جهانی و منطقه‌ای قرار دارد.

علیرغم رقابت قدرت‌های بزرگ و اختلافات فاحش بین بازیگران عضو ساختار نظام بین‌المللی، تأکید بر این نکته مهم و اساسی ضروری می‌نماید که آمریکا در ایجاد اجماع بین‌المللی و منطقه‌ای حول مؤلفه‌های مشخص در خصوص فشار بر ایران باهدف تغییر برخی مواضع گذشته به موفقیت‌های قابل‌ملاحظه‌ای دست یافته است.

آنچه مسلم است آنکه اجماع شکل یافته باعث افزایش روزافزون فشارهای متعدد بخصوص در عرصه‌های اقتصادی بر ایران خواهد شد و به‌طور یقین مواضع ایران طی هفته‌ها و ماه‌های شفافیت بیشتری را به دنبال خواهد داشت. اما برخی خبرها و شواهد حاکی از آن است که در حال حاضر شاید برخی اختلافات و تضادهای موجود ممکن است میان قدرت‌های جهانی عمیق‌تر شود و این ثبات و اتحاد محوری حول ایران کمی دچار خدشه شود. بر همین اساس است که در حال حاضر ثبات موجود مقداری آسیب‌پذیر شده است.

موقعیت کنونی ایران:

جمهوری اسلامی از آن‌ جهت کارگزار مهمی تلقی شده است که در منطقه و جهان حائز اهمیت و دارای تأثیرات فراوانی در حوزه‌های انرژی و تأثیر بر خط و مشی سیاسی به‌ویژه در منطقه خاورمیانه می‌باشد و نکته مهم‌تر آنکه قدرت جمهوری اسلامی طی سالیان اخیر به‌طور زاید الوصفی افزایش یافته و به مثابه تهدیدی جدی برای قدرت و جایگاه کشورهای مهم و قدرتمند جهان به‌ویژه در منطقه خاورمیانه است.

بر این اساس کشور ایران برای قدرت‌های بین‌المللی بسیار مورد اهمیت واقع و در دههٔ کنونی قدرت‌های بزرگ برای کاستن از قدرت و توانایی آن به حربه‌های مختلفی تمسک جسته‌اند که مهم‌ترین آن‌ها تلاش در راستای ایجاد بی‌ثباتی در عرصه‌های مختلف بخصوص اقتصادی و روابط خارجی در نظام بین‌الملل علیه ایران است که بحث تحریم‌های وضع‌شده بین‌المللی و ایجاد بحران‌های داخلی از جمله مهم‌ترین آن‌هاست.

 با این شرایط به نظر می‌رسد اگر برخی تحریم‌ها از سوی کشور امریکا و کشورهای اروپایی و یا کشورهای منطقه‌ای مانند عربستان و … برداشته شود ایران بتواند با ثبات بیشتری به روند توسعه و پیشرفت خود ادامه دهد و چراکه اگر امریکا تا حدی در برخی عرصه‌های لغو و کاهش تحریم‌ها تمایلی از خود نشان دهد طبق شرایط موجود به نظر نمی‌رسد کشورهای اروپایی مخالفت زیادی با رفع برخی تحریم‌ها و کاهش تحریم‌ها برای ایران داشته باشند. اگر امریکا به کاهش تحریم‌ها بپردازد عرصه برای خودنمایی و عملکرد قوی‌تر ایران و برقراری رابطه با کشورهای مختلف فراهم می‌گردد به‌طورکلی ایران در حال حاضر دو بُعد را در پیش رو دارد.

در بَعد اول اگر نظام بین‌الملل را دارای ثبات ببینیم بنابراین ایران دو گزینه را در خصوص تأثیر جو حاکم بر نظام بین‌الملل در ثبات کارگزار پیش رو دارد: یکی آنکه اگر امریکا به کاهش و برداشتن برخی تحریم‌ها اقدام نماید بی‌تردید دیگر کشورها نیز به رفع بیشتر تحریم‌های اتخاذی خواهند پرداخت و در این صورت با یک جو تقریباً آرام در عرصه روابط ایران و کشورهای دیگر روبه‌رو خواهیم شد که در کنار ثبات بین‌المللی ایران نیز در روابط خارجی خود و عرصه داخلی ثبات خواهد داشت. اما گزینه احتمالی دوم آنکه دیگر کشورها بدون توجه به خط و مشی امریکا به تعلیق و لغو تحریم‌های علیه ایران بپردازند و روابط خود را با ایران شکل دهند، در اینجاست که ایران می‌تواند در عرصه بین‌المللی یک گریز از مرکز قوی را شکل دهد و بدون توجه به امریکا به یک ثبات برسد که البته با عطف به قدرت امریکا از یک‌سو و تهدیدات کشورهای دیگر از سوی امریکا برای عدم برقراری رابطه با ایران این امر در حال حاضر در شرایط پیش‌آمده کمی بعید به نظر می‌رسد.

مدیریت تحولات منطقه‌ای و جهانی توسط هیئت حاکمه ایران و بهره برداری از شاخصه‌های تعیین‌کننده قدرت و نفوذ در عرصه نظام بین‌المللی، باعث نقش پررنگ و تأثیرگذار ایران باهدف عبور از بحران مذکور و همچنین تثبیت یک قدرت منطقه‌ای و یک کارگزار قوی و با ثبات در عرصه نظم جدید جهانی خواهد گردید.

در بعد دوم به وجود آمدن اختلافات شدید و عدم همکاری میان قدرت‌های جهانی و کشورهای قوی در نظام مانند امریکا، اروپا، روسیه، اسراییل، عربستان و … اگرچه اکنون کشورهای قَدَر در عرصه بین‌الملل در موارد زیادی با یکدیگر اختلاف دارند اما جالب‌توجه است که همه در خصوص ایران تا حدودی به یک اتحاد رسیده‌اند برای محدود کردن قدرت ایران بر همین اساس است که طبق شواهد موجود این گزینه هم در خصوص بی ثبات شدن نظام بین‌الملل ناشی از قهر و رقابت و یا اختلاف کشورها با یکدیگر امری بعید به نظر می‌رسد ولی درهرحال روابط بین‌الملل و سیاست خارجی امری سیال است نمی‌توان به‌طورقطع به‌یقین گفته که هیچ‌وقت این امر امکان‌پذیر نیست.

در یک جمع‌بندی به نظر می‌رسد در حال حاضر نتوان یک قطعیت را مبنی بر ادامه همکاری و یا ایجاد اختلاف میان کشورهای قدرتمند جهان ذکر کرد چراکه سیاست‌های اتخاذی آن‌ها به‌طور مداوم در حال تغییر است ولی در برخی از موارد گویا چارچوب‌های مشخصی، برای اتخاذ خط و مشی سیاسی در مقابل بحران‌های بین‌المللی نظیر ایران و تلاش برای کاهش قدرت ایران، در بین کشورهای قوی ترسیم شده است. اما درهرصورت جو و نظم حاکم بر عرصه بین‌المللی همیشه یکنواخت نبوده است. برای مثال در امریکا نمی‌توان رفتار ریاست جمهوری و سیاست‌های اتخاذی آنرا در عرصه‌های مختلف پیش‌بینی نمود و یا اینکه در خصوص اروپا هنوز هیچ واکنشی از رفتار مستقلانه در عرصه بین المللی به دور از برخی حمایت‌ها و وابستگی‌ها به امریکا مشاهده نشده است یعنی اروپا تا کنون نتوانسته است هیچ تصمیمی را در عرصه بین المللی بدون توجه به منافع امریکا و سیاست‌های امریکا اخذ نماید. چکیده سخن آنکه باید منتظر گذر زمان بود تا روشن شود که آیا امکان اختلاف و عدم همکاری میان قدرت‌های بزرگ وجود دارد یا نه. که اگر این رقابت و اختلاف میان قدرت‌های بزرگ ایجاد شود راهی جدید برای ایران در برقراری روابط بین الملل با دیگر کشورها و برخی از قدرت‌های بزرگ باز خواهد شد تا ایران یک گریز از مرکز قوی را از برخی از کشورهای قوی ایجاد نماید و با برقراری با کشورهای دیگر به ثبات درونی و بیرونی برسد. در این مرحله نیز باید ذکر گردد که عرصه بین المللی امری بسیار پیچیده است و جو حاکم بر نظام بین الملل اثری از هیچکدام از ابعاد نام برده را اشکار نخواهد ساخت که ایا نظام دارای ثبات خواهد بود یا نه؟ تنها پیش بینی می‌شود که ثبات روابط ایران به نظام بین‌الملل به‌طور چشم گیری وابسته است به‌خصوص در این وهله از تاریخ کشور که گرفتار تحریم‌های بسیار سختی شده است که می‌تواند روابط و حتی اقتصاد کشور را فلج نماید بر همین اساس تنها می‌توان به پیش بینی در چند بعد نام برده دست زد که به‌طورکلی عبارتند از:

اختلاف میان قدرت‌های بزرگ که برابر است با امکان فراهم سازی ثبات برای ایران

همکاری قدرت‌های بزرگ برای کاهش تحریم‌ها: فراهم شدن زمینه برای ثبات بیشتر ایران

عدم همکاری و عدم ایجاد رقابت میان کشورهای قدرتمند نظام بین‌الملل: منجر به دوراه برای ایران می‌شود یا راهی دیگر را مانند برقراری روابط با کشورهای رده دوم در عرصه بین‌الملل پیدا کند و یا با جو حاکم بر نظام بین‌الملل کنار آمده و با همراهی این نظام به ثبات در روابط خارجی و داخلی برسد.

[1]. دانشجوی دکتری علوم سیاسی

[2]. استاد جامعه شناسی

واژگان کلیدی:  ساختار،کارگزار ، وضع کنونی، نظام بین‌الملل

مطالب مرتبط