دکتر علی بمان اقبالی زارچ
کارشناس ارشد اوراسیا
مرکز بین المللی مطالعات صلح– IPSC
هفته های جنگ در اوکراین دو رقمی شد و علیرغم سفر تقریبا” سرد دبیر کل سازمان ملل متحد به منطقه؛ خبری از امیدواری به آتش بس و نوعی توافق مصالحه آمیز نیست و طرفین هم چنان به امید موفقیت های بیشتر و تغییر بالانس سیاسی و روانی به نفع خود بر طبل جنگ می کوبند؛ در عین حال که دول غربی بر تداوم حمایت از کیف و به ویژه ارسال انواع تسلیحات اصرار دارند و مسکو نیز با تغییرات در تاکتیک های نظامی و عملیاتی سعی بر موفقیت در میدان دارد. با توجه به اشاره مقام معظم رهبری به موضوع اوکراین در دیدار با دانشجویان و بیان اهمیت فوق العاده موضوع در فرایند تغییرات در نظام بین الملل و شکل گیری چند قطبی جدید ضرورت دارد بررسی ابعاد این بحران و روایت سازی برای اتخاذ تصمیمات صحیح منطبق بر واقعیت ها با هدف تامین منافع کشور و گذر کارشناسانه از فرصت ها و چالش های این نزاع مورد عنایت بیشتری قرار گیرد.شاید در کوتاه مدت فرصت های خوبی برای ارتقاء مبادلات با مناطق اوراسیا فراهم نماید اگر چه این بحران در مطول شدن مذاکرات وین نیز نقش داشته است.
البته در این جنگ مرموز عوامل بیرونی و کشورهای عضو ناتو به سردمداری آمریکا و انگلیس آتش بیار معرکه هستند در واقع واشنگتن اهداف اصلی و مهمی چون سیطره بر دریای سیاه با کاهش نفوذ روسیه دارد چرا که این پهنه آبی در حال تبدیل شدن به محور غنی انرژی برای انتقال به اتحادیه اروپا ؛ داشتن نقش برتر در حمل و نقل و مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر و انسان و اهمیت حیاتی به عنوان منبع اصلی تامین غلات و مواد غذایی اروپا و جهان دارد.
روسیه و ترکیه دو کشور مهم حوزه دریای سیاه هستند. در همین راستا، سازمان همکاری اقتصادی دریای سیاه در سال 1371 توسط ترکیه ایجاد شد و این سازمان در زمینههای پارلمانی، فرهنگی، دانشگاهی و اقتصادی متمرکز بود. این سازمان تا سال 2014 عملکرد خوبی داشت اما بعد از الحاق کریمه به روسیه فعالیت آن دچار مشکل شد.. واقعیت این است که در دریای سیاه چهار قدرت اصلی با یکدیگر رقابت نزدیکی دارند البته رقابت روسیه و ترکیه سنتی و تاریخی می باشد..
از طرفی آمریکا از 20 سال پیش اجرایی نمودن طرح ها ی خود با تمرکز بر بلغارستان، رومانی،آلبانی، گرجستان، اوکراین و مولداوی دنبال نموده که نتیجه این تلاش ها به جنگ امروزه انجامیده است. در کنار واشنگتن اتحادیه اروپا با محوریت کانونی آلمان با موضوعات انرژی و تروریسم سعی در نقش آفرینی در این دریا داشته است. و از سوی دیگر روسیه سعی در ایجاد قدرت یورو آسیایی بزرگ با مرکزیت مسکو داشته که در این راستا پوتین از سال 2000 به دنبال اجرایی نمودن سه طرح با عناوین پان اروپایی با ائتلاف آلمان پان خاورمیانه با مشارکت ایران پان آسیایی با حمایت چین و ژاپن بوده است. البته در جنگ اخیر مسکو با پاشنه آشیل هایی چون اقتصاد ؛ علم و تکنولوژی؛ قدرت نرم و جامعه مدنی توامان با ضعف دیپلماسی مواجه است در کنار مسکو ؛ ترکیه نیز بازیگر مهم بوده است و در شرایط کنونی علاقمند به ادامه بحران می باشد چرا که تمایلی به حضور یک روسیه قدرتمند در دریای سیاه را ندارد در عین حال که مهمترین جنگ صورت گرفته در دریای سیاه در سال 1776 بین روسیه و ترکیه به وقوع پیوسته است که در نهایت پس از چند سال درگیری منجر به توافقی بین دو کشور شد و از سال 1776 تا 2000 دریای سیاه تنها حوزه رقابت این دو کشور بوده است. در حال حاضر آنکارا رویکرد بی طرفی فعالانه و بهره گیری حداکثری از منافع این جنگ ارتباط همزمان با روسیه و اوکراین داشته و حمایت همزمان از صلح و جنگ می نماید و با ارسال پهپاد به اوکراین و اعلام عدم حمایت از تحریمها علیه روسیه نقش دوگانه ایفاد می نماید.
بر کسی پوشیده نیست که از زمان امپراطوری روم، اوکراین به عنوان سیلوی غلات اروپا مورد توجه و برای تمامی همسایگان مهم بوده است و در همین راستا لنین روسیه بدون اوکراین را یک پیکر بدون سر تعبیر نموده و همچنین پوتین، رئیس جمهور روسیه، بارها از جملاتی چون اوکراین سرزمین اصلی روستبارها استفاده نموده است. همچنین این کشور از نظر تأمین غلات و مواد غذایی مورد توجه اروپا است و نقش کلیدی در تامین کارخانه های تولید روغن خوراکی دارد.
اما در مورد کشورهای همسایه کوچکتر باید اذعان نمود که با توجه به بحران اوکراین، ترس فوقالعاده بر کشورهای حاشیهای به ویژه رومانی ؛ جمهوری های بالتیک ؛ بلغارستان و لهستان مستولی شده است. لازم به ذکر است که بعد از سال 1990 چهارده کشور از این منطقه، با عضویت به ناتو شرایطی جدید را در منطقه ایجاد کردند، کشورهای بالتیک (لیتوانی، لتونی و استونی)، 4 کشور از یوگسلاوی سابق، رومانی، بلغارستان، مجارستان، لهستان، چک، اسلواکی، آلبانی البته 4 کشور دیگر منطقه شامل مولداوی، صربستان، کوزوو و بوسنی ، عضو ناتو نبوده و به شدت نگران جنگ اوکراین به ویژه گسترش دامنه درگیری ها به دیگر کشورها بویژه مولداوی هستند
جمع بندی
باید اذعان نمود که اگر در هفته اول و دوم جنگ، روسیه و اوکراین با دو گزینه بد و بدتر روبرو بودند، اما بعد از آن گزینه دیگری به آن اضافه گردید یعنی «خطرناک». با ادامه جنگ طرفین از دو گزینه اول به تدریج فاصله گرفته و به سمت گزینه سوم نظیر جنگ سوم جهانی در حال حرکت هستند و این موضوع در دو زمینه موجب نگرانی شدید کشورهای منطقه گردیده است:
1-در بحث جغرافیای جنگ؛ آیا روسیه جنگ را توسعه خواهد داد.
2- آیا زمان بندی کدام گزینه کوتاه مدت ؛ میان مدت و بلند مدت شانس بیشتری دارند.
بهر حال از سویی اگر روسیه حتی پیروز این نبرد باشد و کل اوکراین را تسخیر نماید باز هم در این نبرد پیروز محسوب نمی شود . چون اگر قادر به برقراری ارتباط با کشورهای منطقه (4+ 14) نباشد؛ تسخیر بیفایده خواهد بود و از سوی دیگر چنانچه اوکراین در مقاومت و جلوگیری از اشغال سرزمینش موفق باشد با پهنه ای سوخته و قربانیان قابل توجه مواجه خواهد بود.
واژگان كليدي: زورآزمایی, روسیه , اوکراین , ذره بین, همسایگان