محمد صادق جوکار
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
چكيده:
بررسي رفتارهاي ايالات متحده در خصوص حوزه انرژي ايران در بعد نفت و گاز نيازمند نگرشي نظامند به رويكردهاي اين كشور در تحميل فشار به جمهوري اسلامي ايران است. هرگونه تقليل گرايي و عدم جامعيت در تحليل رويه هاي رفتاري اين كشور در فشار بر ايران سبب اختلال در فرايند تصميم گيري واكنشي ايران در خنثي سازي اقدامات تهاجمي ايالات متحده است. در بررسي ادبيات پژوهشي اين حوزه و مطالعات انجام گرفته در مورد رويكردهاي آمريكا بر اعمال فشار بر صنعت نفت و گاز ايران، بيشتر اين مطالعات بر مقوله تحريم هاي يكجانبه و يا چند جانبه اين كشور بر صنعت نفت و گاز ايران متمركز مي باشند. از اينرو بسياري از اقدامات اختلالي و نرم آمريكا عليه صنعت نفت و گاز ايران ناديده گرفته شده است. در اين پژوهش سعي مي شود كه با برداشتي تركيبي از 2 متغير متداخل رويكردهاي چهارگانه ايالات متحده را در اعمال فشار بر صنايع نفت و گاز ايران را تبيين و توضيح داد. اين متغير هاي 2 گانه يكي نوع اعمال قدرت و فشار(سخت تنبيهي/نرم اختلالي) و ديگري شيوه اعمال (مستقيم/متكثر) مي باشد كه در نتيجه تعامل آنها منتج به 4 رويكرد رفتاري در تحميل فشار بر صنعت نفت ايران مي شوند:
1-1- رويكرد سخت- تنبيهي با شيوه اعمال مستقيم
1-2- شيوه سخت- تنبيهي با شيوه اعمال متكثر
1-3- قدرت نرم- اختلالي با شيوه اعمال مستقيم
شيوه نرم- اختلالي با شيوه اعمال متكثر
يافته هاي اين روش نشان مي دهد كه 3 عامل تعيين كننده رويكردهاي انتخابي آمريكا در اعمال فشار بر صنعت نفت و گاز ايران مي باشد عبارتند از:
الف: روند كند بهبود اقتصاد جهاني كه هرگونه شوك جديد را بر نمي تابد و
ب: بحران در كشورهاي توليد كننده انرژي شمال آفريقا و بحران بحرين در منطقه حساس خليج فارس
پ: دشواري اجماع بين المللي در تحميل تحريم نفتي ايران در سازمان ملل
بر اين اساس رويكردهاي مورد اهتمام ايالات متحده بر اعمال فشار بر صنعت نفت و گاز ايران در استراتژي كوتاه مدت(Short-Term Startegy) از يكسو متكثرتر خواهد شد و از سوي ديگر به دليل وضعيت خاص انرژي جهاني به سوي شيوه هاي اعمال اختلالي- نرم پيش خواهد رفت. اما در استراتژي بلند مدت(Long-Term Startegy) سعي خواهد كرد كه با گذر از وضعيت كنوني بحران در شمال آفريقا و حوزه جنوب خاورميانه كه بر بازار انرژي جهاني تاثيرگذار است، به رويه هاي سخت-تنبيهي متكثر متمركز گردد.
رويكردهاي رفتاري اعمال فشار ايالات متحده بر صنعت نفت و گاز ايران
مقدمه:
بررسي رفتارهاي ايالات متحده در خصوص حوزه انرژي ايران در بعد نفت و گاز نيازمند نگرشي نظامند به رويكردهاي اين كشور در تحميل فشار به جمهوري اسلامي ايران است. هرگونه تقليل گرايي و عدم جامعيت در تحليل رويه هاي رفتاري اين كشور در فشار بر ايران سبب اختلال در فرايند تصميم گيري واكنشي ايران در خنثي سازي اقدامات تهاجمي ايالات متحده است. ضرورت اين موضوع از اينجاست كه در بسياري موارد در تصميم گيريهاي استراتژيك اين حوزه اگر به عوامل مداخله گر بيروني(ايالات متحده) توجه كافي صورت نگيرد، برآيند تصميم گيري ناقص و در برخي موارد منتج به عدم تامين منافع ايران خواهد بود. مفروض اين بحث نيز اين است كه در تعاملات ايران در حوزه انرژي، صرف تحليل هاي اقتصادي منتج به نتيجه نخواهد بود و الزاماً لازم است رويكردهاي اقتصاد سياسي و پيچيدگي تعاملات نيروهاي چندگانه سياسي، امنيتي، اقتصادي در حوزه هاي منطقه اي و بين المللي در نظام تصميم گيري جمهوري اسلامي ايران مورد استفاده قرار گيرد. بنابراين در اين نوشته در وهله اول ما سعي مي كنيم با فرض اينكه برخي موضوعات در نزد خواننده به صورت پيشيني تبيين شده است(چون فهم دلايل اعمال فشار ايالات متحده بر حوزه انرژي ايران در چارچوب نظم چهاني و منطقه اي موجود) تنها به واشكافي گونه شناسي و بازشناسي رويكردهاي ايالات متحده در تحميل فشار بر ايران مي پردازيم. مجدداً لازم به ذكر است كه اهداف اين رويكردهاي اعمال فشار به نوبه خود بسيار مهم است كه به دليل محدود سازي حيطه اين نوشته، فرض بر آگاهي خواننده از آن قرار مي گيرد. نكته مورد اهتمام در اين واكاوي و گونه شناسي رفتاري ايالات متحده اين است كه اين كشور با توجه به جامعيت مقولات سياسي- اقتصادي و امنيتي، رويكردهاي خود را برخلاف رويكردهاي تحميل فشار جنگ سردي بر رويكردهاي تركيبي 4 بعدي اعمال فشار، هم از نظر محتوايي نوع فشار و هم از نظر شيوه اعمال فردي/جمعي در قالب مستقيم و متكثر تاكيد مي نمايد.
در بخش بعدي به شاخص هاي فشارهاي اعمال شده ايالات متحده در هريك از اين ابعاد 4گانه اشاره مي شود و محدوديت ها و مطلوبيت هاي هركدام از آنها مورد بررسي قرار مي گيرد. در اين بخش نوشته، با توجه به فضاي موجود اقتصاد سياسي داخلي و بين المللي به بررسي گزينه هاي اعمال فشار بر ايران تاكيد مي گردد.
در بخش سوم و نهايي نيز دورنماي رويه هاي اعمال فشار بر صنعت نفت و گاز ايران مورد كاوش قرار مي گيرد. يافته هاي اين روش نشان مي دهد كه رويكردهاي مورد اهتمام ايالات متحده بر اعمال فشار بر صنعت نفت و گاز ايران در استراتژي كوتاه مدت(Short-Term Startegy) از يكسو متكثرتر خواهد شد و از سوي ديگر به دليل وضعيت خاص انرژي جهاني به سوي شيوه هاي اعمال اختلالي- نرم پيش خواهد رفت. اما در استراتژي بلند مدت(Long-Term Startegy) سعي خواهد كرد كه با گذر از وضعيت كنوني بحران در شمال آفريقا و حوزه جنوب خاورميانه كه بر بازار انرژي جهاني تاثيرگذار است، به رويه هاي سخت-تنبيهي متكثر متمركز گردد.
بخش اول: واكاوي گونه شناسي رويكردهاي اعمال فشار بر صنعت نفت و گاز ايران
در بررسي ادبيات پژوهشي اين حوزه و مطالعات انجام گرفته در مورد رويكردهاي آمريكا بر اعمال فشار بر صنعت نفت و گاز ايران، اين مطالعات بيشتر بر مقوله تحريم هاي يكجانبه و يا چند جانبه اين كشور بر صنعت نفت و گاز ايران متمركز مي باشند. از اينرو بسياري از اقدامات اختلالي و نرم آمريكا عليه صنعت نفت و گاز ايران ناديده گرفته شده است. هرچند برخي از مطالعات حوزه امنيت ملي، برخي اقدامات نرم ايالات متحده را در مورد اعمال فشار بر صنعت نفت و گاز ايران مورد توجه قرار داده است اما هركدام از اين پژوهشها به رغم اهميت مسائل مورد اهتمام خود، فاقد يك الگوي منسجم و نظامند براي درك جامع رويكردهاي آمريكا بر اعمال فشار بر صنعت نفت و گاز ايران مي باشد. با توجه به اين نقيصه، در اين پژوهش سعي مي شود كه با برداشتي تركيبي از 2 متغير متداخل رويكردهاي چهارگانه ايالات متحده را در اعمال فشار بر صنايع نفت و گاز ايران را تبيين و توضيح داد. اين متغير هاي 2 گانه يكي نوع اعمال قدرت و فشار(سخت تنبيهي/نرم اختلالي) و ديگري شيوه اعمال (مستقيم/متكثر) مي باشد كه در نتيجه تعامل آنها منتج به 4 رويكرد رفتاري در تحميل فشار بر صنعت نفت ايران مي شوند:
1-4- رويكرد سخت- تنبيهي با شيوه اعمال مستقيم
1-5- شيوه سخت- تنبيهي با شيوه اعمال متكثر
1-6- قدرت نرم- اختلالي با شيوه اعمال مستقيم
1-7- شيوه نرم- اختلالي با شيوه اعمال متكثر
1-1- رويكرد سخت- تنبيهي با شيوه اعمال مستقيم
نخستين وجه اعمال قدرت و فشار يك واحد سياسي بر واحد سياسي ديگر، قدرت قهرآميز است؛ براساس اين برداشت، طيفي از روابط ميان كنشگران وجود دارد كه به يك كنشگر اجازه ميدهد به طور مستقيم به شرايط يا كنشهاي كنشگر يا كنشگران ديگر شكل دهد. اين وجه از اعمال قدرت، معروفترين و پركابردترين تعريفي است كه از اعمال قدرت و فشار ارائه شده است. قدرت قهرآميز مبتني بر اراده كنشگر (خواه دولت خواه بازيگران غيردولتي از قبيل شركتهاي چند مليتي) در جهت استقرار منابع براي فائق آمدن بر كنشگران ديگر است. البته اعمال اين نوع قدرت به منابع مادي محدود نميشود، بلكه منابع نمادين و هنجاري را نيز در برميگيرد. براي مثال، دولتهاي عربي از مجازاتهاي نمادين براي ايجاد تغيير در رفتار ساير دولتهاي عربي در طيفي از موضوعات استفاده كردهاند. ويژگي اين نوع رويكرد، شيوه اعمال مستقيم آن در يك رابطه مستقيم دوجانبه به صورت تنبيهي و سخت مي باشد. اين رويكرد اجبار آميز از حمله نظامي به عنوان يكسوي طيف اقدامات تنبيهي يخت را شامل مي شود تا ديپلماسي اجبار آميز و تحريم هاي سياسي- اقتصادي يكجانبه.
2-1- رويكرد سخت- تنبيهي با شيوه اعمال متكثر
به دليل محدوديت هاي ميزان قدرت يك كشور و بسياري از محدوديت هاي ساختاري در اعمال قدرت و فشار يك كشور بر كشور ديگر، كشور هاي تهديد كننده سعي مي كنند تا از طريق سياست همراه سازي متحدان منطقه اي و بين المللي و نيز جلي حمايت سازمانهاي بين المللي به صورت ائتلافي بر كشور ديگر(تهديد شده) اعمال فشار نمايند. مهمترين ويژگي اين رويكرد استفاده از رويكرد ائتلافي است كه نشان دهنده شيوه اعمال متكثر است اما نوع اعمال فشار همچنان فشار تنبيهي، آشكار و سخت است.
3-1- رويكرد اختلالي- نرم با شيوه اعمال مستقيم
اين رويكرد به دليل محدويت هاي فني تنظيم سياست هاي رويكرد تنبيهي يا شرايط بين المللي مخالف انجام اقدامات رويكرد تنبيهي، رويكردي است كه سعي مي كند در منابع قدرت و تصميم گيري كشور ديگر اختلال ايجاد نمايد. اين اختلال با استفاده از رويه هاي نامشخصي صورت مي گيرد كه در بسياري موارد پس از انجام آن آشمار مي شود. نمونه هاي فراواني از اين امر را مي توان در عرصه بين المللي مثال زد ولي مهمترين اخير آن، اقدام ايالات متحده(با همكاري رژيم صهيونيستي) در رخنه به سيستم كامپيوتري تاسيسات هسته اي ايران از طريق ويروس استاركس نت مي باشد.
4-1- شيوه نرم- اختلالي با شيوه اعمال متكثر
اين رويكرد از طريق ائتلاف سازي متحدان منطقه اي و بين المللي در ايجاد مانع در حوزه هاي مختلف تصميم گيري يك موضوع خاص يا يك موضوع كلي است. در تدوين اين رويكرد كشور تهديد كننده نيازمند جلب نظر متحدان منطقه اي و بين المللي در تهديد جلوه دادن كشور مورد هدف است تا در شرايطي كه شرايط برخورد سخت مهيا نمي باشد، بتوانند با هماهنگي با يكديگر موانعي در فرايند استراتژيك و عملياتي يك كشور ديگر در دسترسي به اهداف خود ايجاد نمايند.
نكته مورد حائز اهميت اين است كه شناخت رويكردهاي اختلالي-نرم در مورد كشورهاي مورد تهديد، به دليل ماهيت پنهاني خود نيازمند بررسي دقيق تر محيط عملياتي است. اين امر از طريق پايش منظم و فراگير و تحليل روندي تحولات مستحدثه در محيط هاي پيراموني از سوي نخبگان تصميم گيري ممكن است.
در بخش بعدي با توجه به ترسيم رويكردهاي 4گانه فوق به مهمترين اقدامات ايالات متحده در هريك از اين رويكردها در موضوع اعمال فشار به صنايع نفت و گاز ايران مي پردازيم.
بخش دوم: بررسي نمونه هاي رفتاري ايالات متحده در اعمال فشار در رويكردهاي 4گانه
1-2- اقدامات سخت-تنبيهي مستقيم
1-2-2- حمله نظامي به سكوهاي نفتي ايران در خليج فارس رسالت و رشادت در اكتبر 1987
2-2-2- تحريم هاي نفتي
قانون 23 ژولاي 1996 درمورد تحريم ايران و ليبي1 (Iran and Lybia Sanction Act(ILSA)) تقريبا تمامي تجارت دو جانبه را كه در آن شركتهاي خارجي در سال بيش از 40ميليون دلار در حوزههاي نفتي جديد ايران سرمايهگذاري نمايند را ممنوع نمود (اينسقف در سال 1997 به 20ميليون دلار در سال كاهش يافت). حسب قانون P.l.104.172 و قانون P.L.III 195 (2010) علاوه بر ممنوعيت فعاليت شركت هاي آمريكايي در بخش انرژي ايران، تحريم هايي را عليه همه شركت هايي خارجي كه به تعامل با بخش انرژي ايران بژردازند را نيز شامل مي شود.
2-2- اقدامات سخت – تنبيهي متكثر
آمريكا در تلاشهاي خود براي تحريم هاي بخش انرژي ايران به صورت سخت توانسته است اتحاديه اروپا را نيز با خود همراه سازد. هرچند برخي كشورهايي آسيايي نيز در اين تحريم ها شركت كرده اند ولي به صورت اعلامي، تنها اتحاديه اروپاست كه با آمريكا در اقدامات سخت- تنبيهي متكثر ائتلاف كرده اند.
در 27 جولاي 2010 اتحاديه اروپا چهار بخش اكتشاف، توليد ، استخراج و پالايش بخش نفت و گاز ايران را مورد تحريم خود قرار داده است.
2-3- اقدامات نرم- اختلالي مستقيم
به دليل ماهيت پنهاني اينگونه اقدامات در بخش انرژي و محدوديت اين نوع رويكرد، پژوهش هاي ديگري مورد نياز است. ولي ايالات متحده براي تاثير بيشتر اقدامات خود بر اقدامات نرم – اختلالي متكثر تاكيد كرده است كه در بخش بعدي به آن پرداخته مي شود.
4-2- اقدامات اختلالي نرم و متكثر
1-4-2- حذف مزيت ژئوپليتيكي ايران در زمينه انتقال انرژي قفقاز(خط لوله نفت باكو- تفليس- جيهان)
2-4-2- حذف مزيت ژئوپليتيكي ايران در زمينه انتقال انرژي آسياي مركزي( ترانس خزر بجاي ترانس ايران و نيز TAPI)
گزارش توسعه انرژي منطقه خزر از سوي وزارت خارجه اهداف چهارگانه زير را به عنوان پايههاي استراتژي ايالات متحده در مورد آسياي مركزي برميشمارد:
– حل و فصل اختلافات مرز. از نظر آمريكاييها اين اختلافات زمينه نفوذ ايران و اسلام سياسي را مهيا ميسازد.
– تقويت و متنوعسازي عرضه كنندگان انرژي جهاني كه اين هدف با گسترش عرضه انرژي آسياي مركزي با عنوان رقيب انرژي خليج فارس محقق ميشود.
– حفظ استقلال و حاكميت كشورهاي منطقه آسياي مركزي. مهمترين ابزار دفاع از حاكميت كشورهاي آسياي مركزي فراهم نمودن مسيرهاي انتقال انرژي جايگزين روسيه است.
– منزوي كردن ايران. كاهش نفوذ سياسي- اقتصادي- فرهنگي ايران در منطقه2.
مركز امنيت و اطلاعات استراتژيك اروپا اهداف خاص آمريكا را در بخش انرژي درياي خزر و آسياي مركزي موارد زير اعلام ميكند:
1- مهار مسكو ، 2- انزواي ايران و 3- كنارگذاري چين از تأثيرگذاري بر انرژي اين منطقه3.
3-4-2- اعمال فشار در كنار گذاري ايران از تامين كنندگان خط لوله نوباكو
4-4-2- اعمال فشار بر هند براي كناره روي از خط لوله IPI اصرار بر انجام پروژه TAPI همچنين به پايان بخشيدن مبادلات مالي هند از سيستم پاياپاي آسيايي به منظور اختلال در مبادلات پولي حاصل از صادرات نفت ايران به هند
مركز مطالعات استراتژيك ارتش آمريكا موارد ذيل را در جهت استراتژي آمريكا مورد نحوه تعامل با تركمنستان به منظور مهار روسيه و انزواي ايران در خصوص انرژي بيان ميكند:
– تنظيم اهداف آمريكا در چارچوب مخدوش نشدن اصل بيطرفي تركمنستان و عدم احساس تهديد اين كشور از خدشهدار شدن استقلال خود توسط آمريكا
– تأكيد بر اجرايي شدن خط لوله TAP (تركمنستان- افغانستان- پاكستان) و TAPI (تركمنستان- افغانستان- پاكستان و هند)
– با توجه به موافقتنامههاي اخير گازپروم و تركمنستان، شركتهاي آمريكايي هرگونه تلاشي را براي اكتشافات ميادين احتمالي در اين كشور و توليد و انتقال آن از طريق مسيرهاي غيرروسي و ايراني انجام دهند.
– راهبردهاي ايالات متحده مورد فوق بايد با حمايت و هماهنگي با اتحاديه اروپا و برخي كشورهاي منطقهاي چون هند، تركيه و پاكستان باشد.
– برقراري ثبات در افغانستان به منظور اجرايي شدن خط TAP و نيز ارائه كمكهاي نظامي به صورت محدود به تركمنستان براي برقراري امنيت عرضه
– حمايت مالي از دولت تركمنستان در صورت استفاده روسيه از قطع خريد و صدور گاز تركمنستان
– كمك به دولت تركمنستان در زمينه كاهش فشارهاي اقتصاد به مردم و نيز تقويت خدمات اختصاصي دولت
– آمريكا نبايد به گونهاي در مورد موضوعات اختلافي بين قزاقستان، تركمنستان و آذربايجان موضعگيري كند كه جانبداري از يك طرف و تضعيف طرف ديگر شود. در چنين صورتي طرف بازنده به سوي روسيه و ايران گرايش پيدا خواهد كرد.
– آمريكا نبايد در تركمنستان به دنبال پايگاههاي نظامي باشد زيرا اين كشور آنرا مخالف امنيت ملي خود و اصل بيطرفي خود ميداند.
– تكرار مكرر ضرورت اصلاحات سياسي بعنوان پيششرط كمكهاي اقتصادي باعث تأمين هيچيك از اهداف ما در منطقه نميشود. هرچند از بحث اختلافات سياسي نيز نبايد غافل شد4.
5-4-2- تهييج متحدان خود در تضعيف استراتژي انرژي ايران در اوپك
از نظر سيمون هندرسون، منافع ملي آمريكا بر پايه احياء و توسعه نفت عراق و درآمدهاي نفتي حاصل از آن براي بازسازي اين كشور، تقويت جايگاه نفتي عراق بجاي عربستان در بازار انرژي و حمايت از افزايش توليد نفت عراق به منظور جايگزين حذف احتمالي نفت ايران از بازار انرژي قرار دارد.5 هرچند خروج عراق از اوپك و افزايش توليد نفت خود، اين كشور را نيز در معرض افت قيمتها قرار ميدهد ولي ابزار مناسب را نيز در دست آمريكا براي كاهش ريسك احتمال خروج نفت ايران از بازار و كنترل اوپك و عربستان قرار ميدهد
6-4-2- فشار بر مصرف كنندگان انرژي ايران براي تغيير منبع واردات نفت خود از ايران ( اتحاديه اروپا، ژاپن)
7-4-2- تهييج متحدان منطقه اي توليد كننده انرژي خود براي ارائه تسهيلات به چين براي كاهش وابستگي چين به ايران و ايجاد تهديد امنيت تقاضا براي ايران
مشاركت آرامكو در ساخت 600 ايستگاه گاز در سراسر استان فوجيان چين، و انعقاد قرارداد 30 ساله تأمين نفت خام مورد نياز پالايشگاه فوجيان، مشاركت در طرح توسعه ظرفيت پالايشگاهي كينگدائو Qingdao از 20 هزار بشكه به 400 هزار بشكه در روز در راستاي الگوي «همكاري استراتژيك چين و عربستان» است6. در عوض عربستان قرارداد 300 ميليون دلاري با شركت سينوپك براي اكتشاف گاز در مخازن گازي غيرمشترك با نفت در عربستان امضاء نمود.
8-4-2- مخالف خود و ائتلاف غربي با شكل گيري و موفقيت GECF
9-4-2- تهييج متحدان منطقه اي توليد كننده انرژي خود در جنوب خليج فارس به تنوع بخشي به مسيرهاي صادراتي از مسيرهاي غير از تنگه هرمز( توسعه خط لوله عربي و خط لوله فجيره- حبشان)
10-4-2- فشار به كشور امارات متحده براي پايان بخشيدن به مبادلات مالي و پولي با ايران و همچنين به كشورهاي براي ممنوعيت مبادلات مالي- بانكي
11-4-2- اعمال فشار به شركتهاي غير غربي( ژاپني: اينپكس از حوزه آزادگان، كره اي: دوو، هندي و چيني) در عدم هرگونه سرمايه گذاري در حوزه بالادستي و پايين دستي ايران
12-4-2- اختلال نرم در نفت و گاز ايران با همكاري كشورهاي منطقه
نتيجه گيري:
روندهاي موجود با توجه به تحولات بين المللي در زمينه اقتصاد سياسي بين الملل نشان مي دهد كه 3 عامل تعيين كننده رويكردهاي انتخابي آمريكا در اعمال فشار بر صنعت نفت و گاز ايران مي باشد عبارتند از:
الف: روند كند بهبود اقتصاد جهاني كه هرگونه شوك جديد را بر نمي تابد و
ب: بحران در كشورهاي توليد كننده انرژي شمال آفريقا و بحران بحرين در منطقه حساس خليج فارس
پ: دشواري اجماع بين المللي در تحميل تحريم نفتي ايران در سازمان ملل
اين 3 عامل سبب مي شود كه ايالات متحده در استراتژي كوتاه مدت در عين حفظ رويكردهاي تنبيهي خود و اتحاديه اروپا، به رويكرد هاي اختلالي مستقيم-يكجانبه و اختلالي متكثر- ائتلافي بيشتري دست بزند تا روند افزايش ظرفيت توليد، سرمايه گذاري و انتقال انرژي از ايران را با شكست مواجه نمايد. استراتژي بلند مدت اين كشور بستگي تامي با وضعيت پرونده هسته اي ايران خواهد داشت. روندهاي كنوني نشان مي دهد كه با بهبود وضعيت 2 عامل فوق در بلند مدت و تداوم روند كنوني پرونده هسته اي ايران، اتخاذ رويكرد تنبيهي- متكثر از سوي آمريكا عليه ايران دور انتظار نيست.
1. Iran and Lybia Sanction Act(ILSA)
2. Clawson, Patric (1998). Iran and Caspian Oil and Gas. Journal of International Affairs. Vol.11.No.4, P.3.
3. Francois. OP. Cit. P.4.
4. Sheffer. OP. Cit. P.17.
5. Henderson, Simon (2009). Iraqi Oil: Baghdad Looks for a Bigger Role.The Washington Institute For Near East Policy. PolicyWatch #1541. At:< http://www.washingtoninstitute.org/templateC05.php?CID=3079>.And;
Clawson, Patrick and Henderson, Simon (2005)
Reducing Vulnerability to Middle East Energy Shocks: A Key Element in Strengthening U.S. Energy Security. The Washington Institute For Near East Policy. Policy Focus #49 | November 2005.At:< http://www.washingtoninstitute.org/pubPDFs/PolicyFocus49.pdf >
6. Jin L., “Energy First – China and the Middle East,” Middle East Quarterly, Spring 2005, vol 12(2). Available at: http://www.meforum.org/article/694