دکتر روح اله مدبر
پژوهشگر دیپلماسی جوانان
مرکز بینالمللی مطالعات صلح –IPSC
مقدمه:
سازمان ملل متحد، یک سازمان حقوقی،سیاسی و تنها سازمان قدرتمندی است که بر کارکردهای حکومتها نظارت میکند، اما واقعیت این است که جنبههای سیاسی در کارکرد این نهاد بر جنبههای حقوقی آن غلبه کرده و در بیشتر موارد ابعاد حقوقی آن را تحتالشعاع قرار داده است.
این سازمان در طول عمر خود، فراز و نشیبهای زیادی را از لحاظ تصمیمگیری و استقلال پیموده و در دورانهای مختلف به دلیل مداخلات کشورهای قدرتمند، بارها از ایفای نقش حقوقی و سیاسیاش در عرصه بینالمللی ناتوان بوده است.بهویژه اکنونو پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ تقریباًبهطور متوسط هر دو ماه یکبار شاهد اقدامات عملی یا کلامی ترامپ رئیسجمهورایالاتمتحده آمریکا در تضعیف و بیتوجهی به شأن و جایگاه سازمان ملل متحد هستیم، نمونههایی همچون خروج آمریکا از سازمان آموزشی علمی و فرهنگی ملل متحد یونسکو،خروج از پیمان اقلیمی پاریس،خروج از شورای حقوق بشر،خروج از برجام،و تهدیدهای مختلف در خصوص کاهش سهم مشارکت مالی و کمک به سازمان ملل متحد همراه با ادبیات تحقیرآمیز با اعضاء ملل متحد نمونههایی از اقدامات ترامپ در دوره اول ریاست جمهوریاشمیباشد. آنچه مسلم است ادامه روند بیتوجهی به جایگاه ویژه سازمان ملل متحد و مأموریت ذاتی آن در جلوگیری از ایجاد منازعات بینالمللی بزرگ و کوچک منجر به تضعیف هر چه بیشتر این نهاد و ترویج یکجانبه گرایی و رقابت تسلیحاتی میان قدرتهای بزرگ و میانی و ایجاد انواع مختلف تروریسم دولتی و غیردولتی و افراطیگراییسازمانیافته خواهد شد.این امر در بلندمدتقطعاً منافع ایالاتمتحده آمریکا را نیز به خطر خواهد انداخت و جبران خسارات حاصل از آن تا سالیان سال امکانپذیرنمیباشد.
دلایل ماهوی ایجاد سازمان ملل متحد
جنگ جهانی دوم،وحشتناکترین جنگ عمومی تاریخ است. به دنبال ناکامی جامعه ملل در پیشگیری از آغاز جنگ جهانی دوم و انحلال جامعه ملل در سال 1939م، از اواسط این جنگ خانمانسوز، این باور در جامعه جهانی ایجاد شد که یک نظام همکاری بینالمللی کارآمد، میتواند در حفظ کشورها در برابر جنگ، مؤثر باشد؛ ازاینرو، سران دولتهای آمریکا و انگلیس، در ماه اوت سال 1941م، منشوری را مشتمل بر هشت ماده امضا کردند. دولتهای دیگر، مثل: چین، شوروی سابق و فرانسه نیز با پذیرفتن متن منشور، بهصف امضاکنندگان آن پیوستند.
سرانجام کنفرانسی در سال 1945م در سانفرانسیسکو برگزار شد و 51 کشور، منشور ملل متحد را امضا کردند. و سازمان ملل متحد در 24 اکتبر 1945م با تصویب کشورهای عضو دائم شورای امنیت و اکثر کشورهای امضاکننده به اجرا درآمد و کار خود را بهصورت رسمی آغاز کرد و در آنجا مستقر شد.
این سازمان، کانون اصلی نشستها و انجام مذاکره درباره صلح و امنیت بینالمللی است. نقشی که این سازمان برای حفظ صلح به عهده دارد، به شکل ممانعت یا محدود کردن درگیریها و درنهایت، استقرار صلح، نمودار شده است. هماکنون این مرکز، نهادی جهانی است که براثرتجربهها، ابتکارها و گسترش فعالیتهایش، بهصورت سازمانی متفاوت با آنچه در اجلاس سانفرانسیسکو پیشبینی و طراحیشده بود، در آمده است.
اعضای این نهاد به دو گروه تقسیم میشوند: گروه اوّل: اعضای اصلی سازمان که اعلامیه ملل متحد را امضا و در کنفرانس سان فرانسیسکو شرکت و منشور را امضا کرده بودند. گروه دوم: دولتهایی که بعداً به عضویت سازمان در آمدند. عضویت این دولتها باید به تصویب این مرکز میرسید. شرایط عضویت دولتها به این شرح است:
- یک دولت مستقل باشد؛ 2. صلحجو باشد؛ 3. تعهدات اساسنامه را بپذیرد؛ 4. قادر به انجام آن تعهدات باشد؛ 5
. آماده انجام آن تعهدات باشد.
در پیش گفتار منشور ملل متحد چنین آمده است: ((ما مردم ملل متحد با تصمیم به حفظ نسلهای آینده از بلایا و سختیهای جنگ که در طول عمر خودمان، دوبار انسانها را دستخوش نکبتها و بدبختیهای بسیار کرده است و با اعلام باور قاطع به حقوق اساسی و به حیثیت شخصیت انسان و تساوی حقوق مرد و زن و همچنین حقوق ملتها (اعم از کوچک و بزرگ) و ایجاد امکانات ضروری برای محفوظ داشتن عدالت، احترام و تعهداتی که از انعقاد عهود، ناشی میشود و سایر منابع حقوق جهانی و ایجاد شرایط زندگی بهتر برای بشر، عزم نمودیم که برای تحقق بخشیدن به این مقصد و نیّات، مساعی خود را به طور مشترک به کار اندازیم.
ما برای نیل به این مقاصد، به اصل شکیبایی و گذشت و همزیستی صلح آمیز بسان همسایگان خوشرفتار و به یگانه ساختن نیروهای خود برای حفظ صلح و امنیت جهانی و به قبول و اجرای این طرح که استفاده از قوای مسلح، فقط در راه منافع مشترک جایز باشد، اعتقاد کامل داریم))
اهداف سازمان ملل متحد:
چهار هدف اصلی این سازمان که در فصل اوّل منشور آن آمده است، عبارتاند از:
- حفظ صلح و امنیت بینالمللی؛
- توسعه روابط دوستانه میان ملتها بر مبنای احترام به اصل تساوی حقوق و خودمختاری ملل؛
- همکاری بینالمللی در حل مسائل بینالمللی در زمینه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی یا بشردوستی، در برانگیختن همه به رعایت حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همگان بدون تمایز از حیث نژاد، جنس، زبان و یا مذهب؛
- به وجود آوردن مرکزی برای هماهنگی اقدامهایی که ملل مختلف، برای حصول مشترک معمول میدارند.
در تفسیر هدفهای این مرکز میتوان گفت که هدف اولیه و محوریترین مفهوم در فلسفه وجودی آن، حفظ صلح و امنیت بینالمللی است. پس میتوان چنین استنباط کرد که منشور به طور کلی به حفظ صلح و به عبارتی، پیشگیری از تجاوز و رفع آن نیز توجه داشته است.
ارکان سازمان ملل متحد
ارکان اصلی سازمان ملل متحد به ترتیب اساسنامه عبارتاند از:
مجمع عمومی؛شورای امنیت،دبیرخانه شورای اقتصادی و اجتماعی،دیوانبینالمللی دادگستری،شورای قیمومیت.
البته پرسش مهم، اینجاست که آیا این سازمان بینالمللی، توانسته است بدون جانبداری، به مسئولیت خود عمل کند؟
جهان بینی رفتارترامپ و عواقب اقداماتش در ضربه به جایگاه سازمان ملل متحد:
بر مبنای نظریه نئورئالیست که بسیاری از ویژگیهای واقع گرایی کلاسیک چون دولت محوری،قدرت محوری را هم در خود حفظ کرده است، سطح تحلیل را نظام بین الملل قرار میدهند. و معتقدند که نظام بین الملل، نوع و قواعد بازی را مشخص میکند. در این راستا، آنچه در داخل کشورها میگذرد، اهمیت نداشته و نمیتوان بر ایدئولوژی و رژیم حاکم تاکید داشت. دولتهای مستقل همیشه برای بقای خود به دنبال قدرتاند و دو هدف را دنبال میکنند:
در داخل به فکر افزایش تواناییهای اقتصادی، سیاسی و نظامی هستند و در خارج،به تقویت اتحادهای خودی و تضعیف اتحادهای مقابل فکر میکنند.
نئورئالیستها بر خلاف نئولیبرالها که به “فایدههای مطلق” اعتقاد دارند، به ” فایدههای نسبی” تاکید میکنند.
در این راستا دولتها آنچه که بدست میاورند، در مقایسه با رقبا مورد ارزیابی قرار میدهند.
از نظر رئالیستها، علاوه بر اینکه، همکاری، توافق و اتحاد برای جلب منافع و دوری از ضرر بیشتر، صورت میگیرد، این همکاری، شکننده و حساس است.
((استفان والت،تحلیلگر برجسته روابط بینالملل در آمریکا و استاد دانشگاه هاروارد تصریح کرده: «اگر دفاع از اقدامات ترامپ به عنوان رئیسجمهور آسان میبود، او مجبور نبود که اغلب درباره اقداماتش دروغ بگوید (منظورم این است که او چندین بار در روز دروغ میگوید))
کنت والتزنیز معتقد است در غیاب یک نظام حقوقی نافذ (قانون جنگل)، هر دولتی، حتی در ائتلافها هم، طبق نگرانیها و جاه طلبیها، امیال و منافع خود، میاندیشد.اما همین اتحادها،صلح و ثبات نظام بین الملل را تضمین میکند. اما عملکرد ترامپ دقیقاً عکس مسیر و جریان تحلیلها و مباحث دیپلماتیک و توافقات بینالمللی است به عبارتی ترامپ به جای حرکت در ائتلاف سازی در مسیر تک روی و یکجانبه گرایی حرکت میکند و هر جا هم که با ائتلافها یا سازمانهای بین الملل مواجه بوده از موضع یک قدرت بالاتر و دارای توانایی ویژه به مستعمرههای خود نگریستهبرای نمونه رفتار تحکمی و دستوری ترامپ به اعضاء اوپک آنهم بوسیله توئیت: ((همین امروز قیمت نفت را پایین بکشید!!))نگاهی از بالا به پایین به سایر کشورها! و یا تهدیدهای متعدد ترامپ به کاهش هزینهها و تعهدات دولت آمریکا در تأمین نیازمهای مالی سازمان ملل متحد و توهین به آنان از نگاه یک ابرقدرت بی رقیببرای نمونه دولت دونالد ترامپ برای سال ۲۰۱۹؛ طرحی را اجرا میکند کهسهم مشارکت مالی ایالاتمتحده را در مأموریت سازمان ملل در لبنان به حدود نصف تقلیل مییابد و کاهش مشابهی را نیز در مورد کمکهای اعطایی به ماموریتهای صلحبانی سازمان ملل در سراسر جهان اعمالمیکند.
در برنامه پیشنهادی وزارت خارجه آمریکابرای سال مالی ۲۰۱۹، ۴۲ درصد کاهش کمک به نیروهای سازمان ملل در لبنان (یونیفیل) است و به جای ۱۴۶.۱ میلیون دلار، ۸۴.۲ میلیون دلار را در نظر میگیرد. در این طرح پیشنهادی، بودجه کمک به ناظران سازمان ملل در بلندیهای جولان، صلحبانان صحرای غربی [آفریقا] و قبرس نیز دچار کاهش میشود. و یا تهدیدهای مختلف آلمان و اعضاء ناتو مبنی بر اینکه دیگر آمریکا هزینههای این سازمان و پیمان مهم و راهبردی نظامی را تأمیننمیکند. دقیقاًبرنامهای مغایر با راهبردهای سابق آمریکا در حوزه نفوذ در جهان و بهویژه در خاورمیانه و اروپا برای جلوگیری از حوزه نفوذ فدراسیون روسیه و چین.
نقطه اوج دیگر اقدامات تضعیف کننده جایگاه سازمان ملل توسط ترامپ خروج و بی تعهدی به توافق هسته ایران معروف به ((برنامه جامع اقدام مشترک Joint Comprehensive Plan of Action)) که دارای پشتوانه حقوقی و قطعنامه شورای امنیت و تأیید همه اعضاء شورای امنیت بود.
در مجموع آنچه از سوی صاحبنظران حوزه روابط بین الملل دارای اهمیت بوده و موجب نگرانی است ادامه روند بی ثباتی در نظام بین الملل با تضعیف فوق العاده سازمان ملل به عنوان نهاد در ظاهر مقابله کننده با جنگ و خشونت در جهان به واسطه رفتارهای غیر اساسی رئیسجمهور آمریکا است که موجبات ترویج جریانات افراطی گری و توسعه بی ثباتی و بیتوجهی به نقش سازمانهای بینالمللی نیز خواهد شد و در دراز مدت منافع هیچ کشوری را نیز تأمین نخواهد کرد.
واژگان كليدي: رفتار یکجانبه گرایانه، ترامپ ، تضعیف جایگاه ، سازمان ملل متحد