احمد آدینه وند
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
از بدو تاسيس اسراييل، آمريكا تعهد دائمي خود به حفظ و حمايت از اسراييل را جزو اصول اساسي سياست خارجي خود قرار داده است. آمریکا از اولین کشورهایی بود که موجودیت اسراییل را به رسمیت شناخت و حمایت از اسراییل را در راس برنامه های خود در منطقه خاورمیانه قرار داد. آمريكا پذيرفت كه اسراييل بايد قدرتمندترين كشور خاورميانه گردد و در اين راه سيل حمايتهاي خود را به شكل كمكهاي اقتصادي اعم از کمک های بلا عوض و وام ها کلان و کمک های نظامی به شكل پيشرفتهترين سلاحهاي متعارف و سياسي در مجامع بينالمللي متوجه اسراييل ساخته است.بررسی چرایی حمایت آمریکا از اسرائیل، هدف اصلی این نوشتار است.
کلیدواژه: آمریکا، اسرائیل، اعراب، فلسطین، لابی
تحلیل رویداد
ايالات متحده در طول نزاع طولاني اعراب و اسراييل همواره ثابت قدم در كنار كشور اخير قرار گرفته است. در جنگهاي ميان اعراب و اسراييل،در سالهای 1967و 1973 آشكارا به حمايت از اسراييل برخاست.آمریکا برای حمایت خود از اسراییل در کنار دلایل استراتژیک، یک توجیه اخلاقی و انسانی قایل است که به عنوان یک سیاست دایمی و مستمر این کشور و صرفنظر از اینکه چه کسی در آمریکا بر راس حکومت است، همواره رعایت کرده است. بر اساس این توجیه اخلاقی ، اسراییل کشوری است که میراث دار قرنها آزار و اذیت و آوارگی یهودیان بوده است. قوم یهود در اقصی نقاط عالم در طول تاریخ خود تحت فشار و ستم بوده است، که نمونه واضح آن، چنانچه صهیونیستها خود ادعا می کنند: «قتل عام یهودیان به دست آلمان نازی در کوره های آدم سوزی در جریان حادثه هولوکاست می باشد». بر این اساس، حمایت از اسراییل در واقع مرهمی بر ظلم تاریخی انجام شده علیه ملت یهود است. علاوه بر آن اسراییل اینک در منطقه خاورمیانه در منطقه ای کاملا اسلامی و عربی واقع شده است که حیات آن به شدت از سوی دولتهای این منطقه تهدید می گردد. لذا امریکا وظیفه اخلاقی دارد که کمک های خود را در اختیار اسراییل قرار دهد به گونه ای که این کشور بتواند بر همسایگان خود برتری نظامی داشته باشد تا از این طریق بتواند استمرار حیات خود را تداوم بخشد.
اين امر گذشته از تعهد اخلاقي، به نقش بسيار پررنگ يهوديان و لابيهاي يهودي در سياست خارجي آمريكا بر ميگردد. محور سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه، تماما به سیاست داخلی این کشور و خصوصا فعالیت های لابی اسراییل وابسته است.دیگر گروههای نفوذ نیز کوشیده اند سیاست خارجی آمریکا را در راستای منافع خود شکل دهند؛ ولی هیچ لابی دیگری نتوانسته است این چنین، سیاست خارجی آمریکا را در راستای منافع خود بطور کامل سوق دهد و آمریکایی ها را متقاعد سازد که اسراییل و آمریکا اساسا، منافع مشترکی دارند.
از جمله دلایل جايگاه کنونی يهوديان در سياست خارجي آمريكا را ميتوان ناشي از منابع قدرت يهوديان در آمريكا دانست. خاستگاههاي قدرت يهوديان در آمريكا برگرفته از ويژگيهاي ذهني و روانشناختي و قدرت فكري يهوديان و تاكتيكها و سازوكارهايي است كه آنها در مرحله عمل به كار ميبندند. در يك چشمانداز كلي، ميتوان چهار خاستگاه قدرت را براي يهوديان آمريكا مشخص كرد كه قدرت يهودي ها در پرتو اين خاستگاهها به منصه ظهور ميرسد:
الف) خاستگاه اول، با ويژگيهاي جامعه يهوديان مرتبط است. سه ويژگي عمده يهود شامل انسجام، سازماندهي، سطح نخبگي و ويژگيهاي كيفي موجب گرديدهاند كه جامعه يهود براي هر اقدامي پتانسيل لازم را در اختيار داشته باشد.یهودیان عمدتا مالکان شرکت ها و موسسات بزرگ اقتصادی و تجاری در امریکا هستند و با در اختیار داشتن بنگاههای رسانه ای بزرگ فضای افکار عمومی امریکا را به سود اسراییل شکل می دهند
ب) دومين خاستگاه، لابي يهوديان است كه توانسته است با اعمال نفوذ و تخصيص منابع مادي و معنوي لازم، اهداف يهوديان را در فرآيند تصميمسازيهاي آمريكا محقق كند.هسته مرکزی این لابی از یهودیان امریکایی تشکیل شده است که در زندگی روزانه خود به شکل چشمگیری تلاش می کنند تا سیاست خارجی امریکا را به سمت و سویی گرایش دهند که به پیشبرد منافع اسراییل بیانجامد.فعالیت های آنان فراتر از رای دادن صرف به کاندیداهای طرفدار اسراییل،نامه نگاری،اعطای کمک های مالی و حمایت از سازمان های یهودی به تحت تاثیر قرار دادن مراکز تصمیم سازی و اجرایی در داخل آمریکا به اتخاذ مواضع به سود اسراییل و در اختیار گذاشتن به طور مثال مدرن ترین تکنولوژی ها و سلاح هابه این رژیم نیز گسترش می یابد.
ج) خاستگاه سوم، رسانهها است كه به عنوان بازوي قدرتمند اقناع افكار عمومي در آمريكا، در دست يهوديان قرار گرفته است. بر این اساس بسیاری از بزرگترین بنگاهای رسانه ای امریکا در برنامه های خود آشکارا موضع حمایت از اسراییل و سیاه نمایی درباره فلسطینی ها را اتخاذ می کنند و به صراحت بر رویکرد جانبدارانه خود نسبت به اسراییل صحه می گذارند.
د) خاستگاه چهارم،مربوط به قدرت تاثیر گذاری یهودیان بر نمایندگان و تصمیم سازان در قواي مقننه و مجريه آمريكا است، بر این اساس به عنوان یکی از منابع تاثیرگذاری یهودیان در امریکا،آنان با نفوذ خود در دستگاه اجرایی و کنگره آمریکا مانع از تصویب هرگونه قوانینی می شود که منافع اسراییل را در معرض تهدید قرار دهد. علاوه بر این، اسراییل با اعمال نفوذ خود خصوصا در کنگره همواره توانسته است قوانین و تحریم هایی را علیه سرسخت ترین دشمنان خود به ویژه جمهوری اسلامی ایران وضع نماید و از این طریق این کشورها را وادار می کند هزینه مخالفتشان را با اسراییل پرداخت نمایند.
بدين ترتيب، اعمال نفوذ يهوديان آمريكا و تاثير آنها بر سياستمداران آمريكايي نقش بسيار مهمي در حمايت آمريكا از اسراييل ايفا نموده است. اسراييل با استفاده از پشتيباني آمريكا سعي در تحميل نظم مورد علاقه خود بر ساير كشورهاي منطقه دارد. در همين راستا، اين كشور در روند مذاكرات صلح كه با اعراب از سال 1992 در كنفرانس مادريد آغاز شده است تاكنون موفق شده بسياري از خواستهاي خود را در مقابل امتيازاتي اندك به اعراب بقبولاند. آمريكا در اين مذاكرات به ظاهر نقش ميانجي را برعهده دارد و عموماً به نفع اسراييل موضع ميگيرد و پيشبرد اهداف اين كشور را مورد توجه قرار ميدهد.
به طور كلي دلايل استراتژيك حمايت آمريكا از اسراييل را ميتوان در موارد زير خلاصه كرد:
1.اسراييل به طرز موفقيتآميزي جنبشهاي اسلامي راديكال و مليگرايانه عربي را در اردن، لبنان و فلسطين تضعیف كرده است.
1.آرآم
آمري
2. از نقطه نظر نظامي، جنگهاي مكرر اسراييل در منطقه باعث شده است كه زمينه براي آزمايش جنگ افزارهاي آمريكايي در برابر جنگ افزارهاي شوروي كه بيشتر ارتشهاي منطقه به تسليحات آن مجهزند، فراهم شود.
3. اسراييل همواره سد راه و مانع بزرگ بر سر راه رژيمهاي نامطلوب از نظر آمريكا همچون ايران و سوريه بوده است.
4. سازمان اطلاعات اسراييل كمكهاي زيادي به سازمانهاي جاسوسي و اطلاعاتي آمريكا در جمعآوري اطلاعات و انجام عملياتهاي مختلف داده و ميدهد.
5. اسراييل از موشكهاي دور بردي برخوردار است كه حتي شوروي سابق را نيز ميتواند مورد هدف قرار دهد. به علاوه، اين كشور از يك زراد خانه هستهاي برخوردار است كه صدها كلاهك هستهاي را در آن مخفي كرده است.و به مدد آن اسراییل توانسته است از سنگینی بار وابستگی خود بر دوش آمریکا بکاهد و تا حدودی به سوی یک نظام کمتر متکی به آمریکا و بیشتر خودیار در عرصه معادلات سیاسی و نظامی منطقه حرکت نماید.
مجموع اين دلايل سبب خواهد شد كه آمريكا همانند گذشته در آينده نيز خود را متعهد به حمايت همه جانبه از اسراييل بداند و كماكان به كمكهاي خود به اين كشور ادامه دهد.
همچنین حامیان اسراییل مدعی آن هستندکه بدلایل زیر اسراییل شایستگی آن را دارد که مورد حمایت همه جانبه آمریکا قرار داشته باشد:
1-اسراییل کشور ضعیفی است که در حلقه محاصره دشمنان گرفتار آمده است این تصویر از سوی رهبران و نویسندگان حامی اسراییل ،ایجاد شده ولی تصویر متضاد آن به واقعیت نزدیکتر است.برخلاف عقیده عمومی ،صهیونیستها در دوران جنگ 1949-1947،دارای نیروهای نظامی مجهز و پیشرفته بودند و نیروهای دفاعی اسراییل،خیلی سریع و به راحتی مقابل مصر در سال 1956و در برابر مصر،اردن و سوریه در سال 1967پیروز شدند.این پیروزی ها،شواهد روشنی بر قدرت سازمانی و توانایی نظامی اسراییل است و نشان می دهد اسراییل در دوران اولیه ایجادش نیز ناتوان نبوده است.امروزه اسراییل،قوی ترین قدرت نظامی خاورمیانه است.نیروهای متعارف اسراییل برتر از همسایگانش بوده و تنها رژیم خاورمیانه است که مجهز به سلاح های هسته ای است.
2-ادعا می شود اسراییل یک دموکراسی است که در مقایسه با حکومت های دیگر،دارای شکل بهتری از حکومت است.این استدلال که اسراییل دموکراسی محصور شده دیکتاتوری های رقیب است ،نمی تواند این سطح وسیع از حمایت و کمک را توجیه نماید.علاوه براین ،دموکراسی های زیادی در دنیا وجود دارند که چنین کمک هایی را دریافت نمی کنند.امریکا در گذشته دولت های دموکراتیکی را سرنگون کرده و زمانی که منافعش ایجاب می کند ،از دیکتاتوری ها حمایت می کند و امروزه نیز روابط بسیار خوبی با شماری از دیکتاتوری ها دارد .بنابر این ادعای دموکراتیک بودن اسراییل ،نمی تواند حمایت بی حد و حصر امریکا را توجیه و تبیین نماید.
3-ملت یهود به اقتضای آنکه قربانی جنایات گذشته می باشد ،مستحق رفتار ویژه ای است.توجیه اخلاقی دیگر برای حمایت از اسراییل ،تاریخ یهودی آزاری در غرب مسیحی و بویژه حادثه هولوکاست است.بسیاری اعتقاد دارند چون یهودیان در طول قرنهای متمادی مورد اذیت و آزار واقع شده اند و چون تنها در وطن یهودی می توانند در امان باشند ،پس رواست که امریکا با روش خاصی با اسراییل رفتار کند. این مساله شاید توجیهی اخلاقی برای حمایت از اسراییل دست و پا کند ،ولی ایجاد اسراییل،جنایات بسیار بزرگتری علیه طرف ثالث بیگناهی به همراه داشته و آن فلسطین است.
4-در مقایسه با دشمنانش، اسراییل ملاحظات اخلاقی را بیشتر رعایت می کند: توجیه اخلاقی دیگر ،اسراییل را کشوری ترسیم می کند که به دنبال صلح بوده و همیشه در مقابل تحریکات از خود خویشتنداری زیادی نشان داده است.در عوض اعراب با شرارت زیادی عمل می کنند.این روایت نیز که مدام از سوی صهیونیستها تکرار می شود ،خود افسانه ای دیگر است .با توجه به رفتارهای مشاهده شده ،از لحاظ اخلاقی،کردار اسراییل به هیچ وجه برتر از اعمال دشمنانش نیست.
دورنمای رویداد
بنابراین حمایت از اسراییل به صورت تام و بدون قید و شرط یکی از سیاست های ثابت ایالات متحده صرفنظر از حاکمیت هر کدام از دو حزب سیاسی این کشور در کاخ سفید می باشد. امریکا در مسیر انجام این تعهد خود از تمامی امکاناتش استفاده کرده و در راه حفظ برتری اسراییل در منطقه آماده اتخاذ هرگونه اقدامی است.در چشم انداز آینده نیز آمریکا همچنان راهبرد خود در خاورمیانه را بر مبنای حفظ برتری اسراییل قرار داده و به نظر می رسد این کشور با وجود تمام انتقادات عربی-اسلامی به حمایت خود از اسراییل ادامه داده و این رژیم را محور سیاست ها و متحد استراتژیک خود قرار خواهد داد.