کامران کرمی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
پس از یک سال از روی کارآمدن دولت روحانی و شعار بهبود روابط با همسایگان بویژه دولت عربستان سعودی، اولین سفر رسمی مقامات ارشد وزارت خارجه به ریاض محقق شد تا شاهد فصل جدیدی در روابط ایران و عربستان پس از یک دهه تنش آشکار باشیم. بنظر می رسد که جولان داعش و فضای تصاعدیابندگی بحران در منطقه باعث شده تا سعودی ها نیز تمایل به برقراری تماس ها در چارچوب ظهور متغیرهای جدید در الگوهای امنیت منطقه ای را نشان دهند. به اعتقاد تحلیلگران عرب سفر حسین امیر عبداللهیان، معاون وزیر امور خارجه ایران به عربستان سعودی نشانه مهمی است در موفقیت حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران در شکست دیوار بی اعتمادی میان تهران و ریاض. حال این سفر تا چه اندازه بتواند در این مهم موفقیتی حاصل کند موضوعی است که در این مقاله بدان پرداخته شده است.
استدلال نگارنده این است که پاسخ به این مسئله دو سطح تحلیل دارد: سطح اول تاکتیکی است، بدین معنی که در فضای جدید منطقه و با توجه به بروز داعش به عنوان یک تهدید مهم منطقه ای و بین المللی، سعودی ها تمایل به مهار بحران از طریق همکاری های دوجانبه و چندجانبه را دارند. سطح دوم حاکی از یک راهبرد جدید در تعریف استراتژی های منطقه ای عربستان است. بدین معنی که سعودی ها با توجه به تجربه سال های اخیر خود در برخورد با ایران و همچنین تغییراتی که در استراتژی امنیت ملی آمریکا در برخورد با خاورمیانه ظهور کرده و به نگاه جدید عربستان که حاکی از اتخاذ استراتژی مستقل تر در برخورد با تحولات پیرامونی است، شکل داده است، تمایل دارند که ترسیم الگوهای امنیتی جدید در فضای تعامل با بازیگران پیرامونی و به دور از الگوهای کشمکش و منازعه محقق شود. در این سطح است که دولت ایران می تواند تفاهم نامه امنیتی با سعودی ها را که یک دهه پیش به امضا رسید را در فضای جدید مجددا در دستور کار قرار دهد.
کلیدواژگان: ایران، عربستان، محیط امنیتی، امنیت منطقه ای، الگوهای تعامل و کشمکش، تفاهم نامه امنیتی
تحلیل رخداد
از آنجا که ماهیت روابط ایران و عربستان به عنوان واحدهای سیاسی تعیین کننده در سطح منطقه خاورمیانه و زیرمنطقه خلیج فارس؛ رقابتی است، الگوهای شکل دهنده به این روابط نیز متاثر از فضاهای رقابت و کشمکش و در پاره ای موارد همکاری های محدود است. تلاش دولت جدید ایران برای احیای روابط و همچنین در گام بعدی توسعه روابط با عربستان، به رغم گذشت یک سال، عملا تغییری پیدا نکرده است.
با وجود این که عربستانی ها نشانه هایی مبنی بر تمایل خود برای نزدیکی به تهران داده اند، که اوج آن را در نامه دعوت سعود الفیصل به محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران برای سفر به عربستان دیدیم، اما عملا شاهدیم که هیچ نزدیکی در این روابط به وجود نیامده است. می توان گفت که تاکنون این آمادگی صرفا برداشتی ادراکی بوده و تا عملیاتی شدن و مصداق یافتن حوزه های همکاری و بهبود در روابط، نیازمند تعریف فرآیندهای همکاری و برداشتن گام های عملی و متوازن است.
سفر امیر عبداللهیان معاون عربی و آفریقایی وزارت خارجه ایران به عربستان یک روز بعد از نشست وزرای امور خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در جده انجام گرفت که به گفته منابع آگاه، عمده مذاکرات حول پرونده سوریه و چگونه مبارزه با تروریسم به طور خاص داعش بود. تنها یک روز قبل از سفر امیر عبداللهیان به عربستان نیز، سعود الفیصل در دیدار با مقام های روسیه در مسکو اعلام کرد که کشورش دیگر به دنبال تغییر حکومت در سوریه نیست. نشانه ای که به زعم تحلیلگران عربی، می تواند متغیر مثبتی در نزدیگی دیدگاه های دو کشور در مقطع کنونی باشد.
از سوی دیگر کنار رفتن نوری مالکی و انتصاب حیدر العبادی به نخست وزیری در عراق و موضع مشترک ایران و عربستان در حمایت از دولت جدید گام دیگری در این فرآیندها محسوب می شود. اما آنچه در این میان باعث نزدیکی دیدگاه های دو کشور گردیده، ظهور داعش و بحران های منبعث از آن می باشد که نوعی تفاهم تاکتیکی دو کشور را شکل داده است.
سطح اول: تفاهم تاکتیکی
تحلیلگران غربی و عربی بر این اعتقادند که سطح و دامنه فعالیت های داعش به سمت فرآیندهای تصاعد بحران است و می رود تا تهدیدی برای سراسر منطقه شود. و در حال حاضر خلافت اسلامی داعش با اشغال بخش های مهمی از خاک عراق و سوریه عملا به پایگاهی برای صدور تروریسم تبدیل شده است. در این میان این مسئله برداشت های ذهنی ایران و عربستان را به سمت کاهش اختلافات سوق داده و وارد فرآیندهای عملیاتی و همکاری تاکتیکی نموده است. مسئله اول اینکه تهدیدات امنیتی در عراق مسئله ای حیاتی برای ایران و عربستان است. ایران نزدیک به 1280 تا 1458 کیلومتر مرز مشترک با عراق دارد و عربستان نیز 800 کیلومتر مرز مشترک با عراق دارد. مسئله تهدید مرزی موضوع بسیار مهمی است که تلقی مشترک ایران و عربستان را از منبع و موجودیت تهدید شکل داده است و وارد فاز عملیاتی نموده است.
مسئله دوم این مسئله است که از نظر ایران و عربستان داعش یک تهدید برای وحدت جهان اسلام است که همواره از سوی دو کشور مطرح می شود. این مسئله برای عربستان فراتر از این تهدید می باشد و انشقاق در جهان اهل سنت و مسئله خلافت را نیز در بر می گیرد.
مسئله سوم که مختص عربستان سعودی به عنوان خواستگاه تفکر سلفی گری است، این موضوع است که با اجماع منطقه ای و بین المللی علیه داعش، سعودی ها نیز با اعلام نفرت از این مسئله ضمن همراه شدن با این اجماع، خود را از هیمنه فشارها به عنوان منبع اصلی فکری و مالی این تفکر دور می دارند.
از اینرو به زعم نگارنده این 3 مسئله نوعی تفاهم تاکتیکی ایران و عربستان را در مقطع اخیر شکل داده و می تواند همکاری های جدیدی را در این رهگذر تعریف نمود.
سطح دوم: شکل گیری الگوی امنیتی جدید و شکل دادن به تفاهم نامه امنیتی
هر چند عربستان نسبت به سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس رویکرد مستقلانه تر و متوازن تری در مواجه با استراتژی های امنیتی ایالات متحده در سطح منطقه خاورمیانه و زیرمنطقه خلیج فارس ایفا می کند، اما ماهیت نامتقارن روابط دو دولت باعث شده است تا عربستان به عنوان یکی از بزرگترین وارد کننده های تسلیحات در جهان شناخته شود. حضور مستشاران نظامی و امنیتی آمریکا در عربستان باعث شده تا نگاه عربستان به محیط امنیتی خود نزدیک به نگاه آمریکا باشد و در این رهگذر دو دولت توانسته اند بیش از 8 دهه نوعی تفاهم نسبی را در نگاه به تحولات خاورمیانه از خود نشان دهند.
تجربیات سیاسی و نظامی عربستان در دهه های اخیر، قدرت گیری نظامی، ثبات سیاسی و اقتصادی و در مقابل چرخش نگاه آمریکا به شرق آسیا و تعریف استراتژی امنیت ائتلافی در برخورد با مجموعه شورای همکاری خلیج فارس، همگی باعث شده تا این رابطه نامتقارن به سمت تقارن بیشتر حرکت کرده و منجر به نگاه جدید عربستان به محیط پیرامونی جدیدش گردد. برآیند این نگاه، اتخاذ استراتژی های مستقللانه تر از آمریکا در مدیریت بحران های پیرامونی و منطقه ای است. شاهد مثال مدیریت تحولات بحرین و یمن، و درگیرسازی در سوریه بودکه هر چند با نگاه آمریکا هم هماهنگ بود، اما تعریف نقش عملیاتی آن توسط خود عربستان صورت گرفت.
در این چارچوب است که با توجه به شکنندگی هایی که می تواند به محیط امنیتی جدید عربستان شکل دهد، دولتمردان سعودی تمایل دارند که ترسیم الگوهای امنیتی جدید در فضای تعامل با بازیگران پیرامونی و به دور از الگوهای کشمکش و منازعه محقق شود. در این سطح است که همکاری و تعامل با سعودی ها می تواند به عنوان یک خط مشی سازنده در دستور کار تصیم سازان ایرانی قرار گیرد. طرح تفاهم نامه امنیتی با سعودی ها که یک دهه پیش به امضا رسید، می تواند در فضای جدید مجددا در دستور کار قرار گیرد. در واقع این تفاهم نامه امنیتی می تواند شروع بسیار خوبی برای شکل دادن به الگوهای جدید همکاری در چارچوب رقابت های منطقه ای دو بازیگر باشد.
دورنمای رخداد
بر کسی پوشیده نیست که پرونده های منطقه ای از جمله در لبنان و یمن نیاز به برداشت های متوازن ایران و عربستان دارد. حال این نیاز چگونه بر اساس مصداق ها و امتیازهای احتمالی در چارچوب بازی با حاصل جمع مثبت، عملیاتی گردد منوط به فضاهای طرح مسائل، شرایط منطقه ای از حیث ثبات یا بحران و اراده طرفین است. گذار از الگوهای کشمکش و منازعه نیازمند تعامل در فضای جدید است. حرکت به سمت تفاهم های تاکتیکی و شکل دادن به همکاری های محدود موضوعی است که با توجه به شرایط منطقه ای امکان تحقق دارد. اما حرکت به سمت فرآیندهای امنیتی موضوعی است که نیازمند تعریف یک طرح کلان است. دولت روحانی می تواند ابتکار تفاهم نامه امنیتی با مقامات ریاض را مجددا در فضای جدید مطرح نماید. استفاده از ظرفیت های موجود همچون شرایط منطقه ای، اراده طرفین و نقش سفرای دو کشور می تواند بازتعریف جدیدی از این طرح در فضای جدید منطقه باشد. آمادگی ظریف برای سفر به عربستان هم می تواند گفت وگوهای صریح، جدی و انتقادی را برای شفاف کردن و برداشتن گام های متوازن به دنبال داشته باشد. تصمیم سازان ایرانی می توانند نگاه مثبت مقامات عربستان را با توجه به شرایطی که در سطح دوم تحلیل به آن اشاره شد، کسب نمایند.