مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

تهران – ریاض و ضرورت ترسیم خطوط همکاری در دل رقابت

اشتراک

کامران کرمی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

روابط ایران و عربستان همواره به عنوان یک مسئله اصلی در روابط دوجانبه و هم در سطح منطقه ای مطرح بوده و در برهه هایی منجر به بحران شده است. چه در دوران بهبود روابط و چه در دوران تنش، تلاش ها برای رسیدن به یک تفاهم نسبی برقرار بوده، اما به سرانجام قابل اتکایی نرسیده است. از آنجا که عنصر فرد و نقش ذهنیت و تجربه ها همواره عامل مهمی در نزد کارگزاران سیاست خارجی در نگاه به واقعیت های بیرونی بوده است، تغییر در راس هرم قدرت در عربستان که قدرت اجرایی اصلی را در عربستان بر عهده دارد، می تواند پیامدهایی برای رویکرد عربستان به تحولات منطقه داشته باشد. ترسیم خطوط هرچند کم رنگ همکاری در چارچوب واقعیت رقابت های دو دولت، ضرورتی انکارناپذیر است. در این مقاله با برشمردن متغیرهای دخیل در سطح منطقه و همچنین در روابط دوجانبه به این استدلال رسیده ایم که رسیدن به یک وضعیت نسبتا باثبات در روابط تهران و ریاض منوط به درک جدید در شرایط متغیر جدید است که تفاهم نسبی بر سر تقسیم حوزه های نفوذ میان ایران و عربستان را به دنبال داشته باشد.

کلیدواژگان: ایران، عربستان، رقابت منطقه ای، موازنه منطقه ای، توافق هسته ای، نفت، داعش، یمن، امنیت در خلیج فارس

تحلیل رخداد

جلوس ملک سلمان بن عبدالعزیز برادر ناتنی ملک عبدالله بر تخت پادشاهی، این سوال را مطرح می کند که در شرایط کنونی، در رویکرد سیاست خارجی عربستان در قبال همسایگان و بخصوص رقیب منطقه ای آن ایران چه تغییراتی را بدنبال خواهد داشت؟ از آنجا که بنظر نمی رسد شاهد تغییر جهت گیری های قبلی عربستان در قبال مسائل منطقه باشیم، اما با توجه به اینکه پادشاه در عربستان از قدرت اجرایی و تمام کننده برخوردار است، بنابراین ادراک وی و حلقه اول تصمیم گیری او می تواند در شرایط جدید منطقه ای، نقش مهمی در تقابل یا تعامل با محیط پیرامونی داشته باشد. بنابراین این مسئله می باید در هرگونه تحلیلی در خصوص جهت گیری های سیاست خارجی عربستان سعودی لحاظ شود.

بر کسی پوشیده نیست که ایران و عربستان دو قدرت رقیب در منطقه خاورمیانه و زیرمنطقه خلیج فارس به شمار می روند و کنش تعاملی یا تقابلی آنها می تواند به الگوهای تعامل و تقابل در سطح منطقه بینجامد و بر مسیر تحولات تاثیرگذار باشد. اگرچه عنصر شخص و نگاه و درک او از واقعیت های بیرونی بخصوص در عربستان تاثیر قابل توجهی بر نحوه روابط با دیگر بازیگران بر جای می گذارد، اما رابطه ایران و عربستان همزمان متاثر از رخداد تحولات منطقه ای و ذهنیت تاریخی نسبت به یکدیگر است.

در شرایط کنونی عواملی در سطح منطقه ای وجود دارد که تاثیرگذار بر روابط دوجانبه است، که ضمن اختلاف زا بودن، اما همزمان می تواند خطوط جدید در روابط ایران و عربستان و در موضوع همکاری را ترسیم نماید، که ضروری است که مطمح نظر تصمیم گیرندگان دو طرف باشد.

1- توافق هسته ای

با وجود انتقادات عربستان و اسرائیل از توافق هسته ای ایران که منجر به شناسایی حق غنی سازی ایران و تبدیل شدن به یک قدرت برخوردار از توانمندی هسته ای، می شود، ایران و 1+5 در مسیر دستیابی به توافق جامع هسته ای قرار دارند. سعودی ها که این برخورداری را به منزله دگرگونی موازنه منطقه ای و شروع یک مسیر تفاهمی میان ایران و آمریکا می دانند، در صدد هستند تا ضمن دستیابی به توانمندی هسته ای، مضرات این توافق را به انحای مختلف برای آمریکا یادآوری و گوشزد کنند. چرا که به زعم کارگزاران ال سعود، این توانمندی در کنار دیگر فاکتورهای قدرت منطقه ای ایران، چشم انداز امنیت منطقه ای را بی ثبات و نفوذ در همسایگان عربی را به دنبال خواهد داشت. اگرچه هر نوع کنشی در این سطح برای ایران و عربستان در چارچوب موازنه و رقابت، درک می شود و بر مبنای آن سناریوسازی می شود، اما در چنین شرایطی هم می توان خطوط همکاری را ترسیم و زمینه های رفع نگرانی را ایجاد کرد.

در چنین فضایی، ایران می باید همچنان که در این سالها انجام داده و عمل کرده است، با شعار دستیابی صلح آمیز دیگر دولت ها و بخصوص همسایگان به انرژی هسته ای، ضمن اطمینان بخشی به درک اعراب از توافق هسته ای، زمینه های دستیابی آنها به این فناوری را در سطح اعلانی اعلام کند. در سطح اعمالی هم امادگی خود را برای انتقال تجربیات اعلام کند. البته ذکر این نکته ضروری است که دستیابی به تکنولوژی هسته ای در هر کشوری بر اساس نیازهای داخلی، و زیربناها از حیث انسان، دانش و ماشین تحقق پیدا می کند. با توجه به اینکه ضعف دانش هسته ای در دولت های ساحلی خلیج فارس امری بدیهی بنظر می رسد، ایران می تواند با برجسته کردن سیاست های اعلانی و اعمالی خود، هم در سطح موضع گیری و هم رسانه ای، اثرات مثبتی بر ادراک سعودی ها بر جای بگذارد.

2- نفت

اگرچه کاهش قیمت نفت به بشکه ای کمتر از 50 دلار، باعث کسری بودجه و کاهش درآمدهای عربستان شده است، اما این مسئله باعث نشده تا ریاض را از پیگیری اهداف و سیاست های نفتی اش باز دارد. در این رهگذر، طرح فشار بر ایران و طرح توطئه نفتی عربستان باعث شده تا موضوع نفت هم به پرونده های اختلاف زای تهران و ریاض تبدیل شود. در این میان بنظر نمی رسد که تا حداقل یکسال آینده، با افزایش قیمت مواجه شویم. بنابراین در یک روند میان مدت لازم است تا عربستان با تغییر در سیاست های نفتی خود، قیمت تعادلی نزدیک به 80 دلار را که هم مورد رضایت تولیدکنندگان و هم مصرف کنندگان است، در دستور کار قرار دهد. فارغ از تحقق این مسئله، ایران نیز همانگونه که بدنبال تحقق بودجه کمتر نفتی و افزایش صادرات غیر نفتی است، نیازهای خود را از این ماده کاهش دهد و با تنوع سازی در درآمدهای خود، این موضوع را از یک حالت اختلافی خارج سازد.

3- داعش

در مسئله بحرانی داعش هم می توان به دنبال فرصت های همکاری بود. حساس شدن افکار عمومی منطقه و جهان نسبت به فعالیت های مخرب شبه نظامیان داعش، برجسته شدن نقش ائتلاف جهانی علیه داعش از جمله عواملی است که می تواند عربستان را در یک وضعیت تصمیم گیری صریح قرار دهد. بدین معنی که لازم است تا سعودی ها مرز خود را با جریانات افراطی روشنتر سازند و نقش عملیاتی تری را در ائتلاف جهانی ایفا کنند. متوجه و متنبه کردن سعودی ها به چالش هایی که داعش هم در مرزهای عربستان با عراق و هم در داخل عربستان به دلیل وجود زمینه های گفتمانی ای که وجود دارد، می تواند برای آل سعود ایجاد کند، از جمله سیاست هایی است که ایران می تواند در پیش بگیرد. مرزهاي شمالي عربستان با عراق اخيرا شاهد تحولاتی بود که در اواسط دي ماه شبهنظاميان گروه تروريستي داعش به يك ديدهباني مرزي در اين منطقه حمله كردند كه بر اثر آن يك نظامي ارشد و چند تن ديگر از نيروهاي گارد مرزي عربستان كشته شدند. بنظر می رسد که فارغ از متوجه و متنبه کردن سعودی ها، تغییر جهت داعش به سمت مرزهای عربستان نیز می تواند در ادراک عربستان از داعش به عنوان منبع تهدید اثر بگذارد و آنها را وارد فرایندهای تعاملی با دیگر بازیگران در تقابل با داعش سازد.

4- یمن

صعود انصارالله در تحولات میدانی یمن باعث شده تا فضای بازی برای عربستان که در طول سال های اخیر سرمایه گذاری های زیادی را هزینه حفظ متحدین خود نموده بود، دچار تغییر و تحولاتی شود. كارشناسان غربي تسلط انصارالله بر یمن را به دلیل  نزدیکی این جریان به ايران، چالشی جدي براي سعوديها ميدانند. در این شرایط تحولات يمن می تواند شكست ديگري براي عربستان سعودي از رقيب منطقهاي خود، يعني ايران محسوبشود و بازگرداندن موازنه را در شرایط متغیر منطقه سخت می کند. سلمان شيخ  مدير مركز بروكنيگز در دوحه قطر در گفت وگو با ديليتلگراف گفته بود كه از نظر عربستان سعودي، اين پيشروي انصارالله در يمن «احساس محاصره شدن توسط ايران را تقويت كرده است كه در حال تعميق روابط خود با دولت شيعي عراق و متحد منطقهاي خود بشار اسد است

بنظر می رسد که در چنین فضایی، عربستانی ها متوجه این تغییرات شده اند و سکوت و انفعال چند ماه اخیر این بازیگر در تحولات یمن، نشان از این دارد که عربستانی ها، نمی توانند واقعیت های امروز یمن و نقشی که انصارالله در بحران کنونی یمن ایفا می کند، نادیده بگیرند. از این زاویه است که می توان گفت که پررنگ تر شدن نقش انصارالله و تبدیل شدن به یک جریان اجتماعی و هدایت این جریان به سمت نهاسازی سیاسی و مشارکت در ساختار قدرت در یمن، باعث خواهد شد تا عربستان به عنوان یکی از مهمترین بازیگران منطقه ای در یمن، به سمت پذیرش نقش حداقلی انصارالله حرکت کند. البته این پذیرش منوط به این است که انصارالله از یک جریان مخالف وضع موجود، به سمت مشارکت در ساختار قدرت در یمن حرکت کند. در این چارچوب، ایران می تواند از نقش تاثیرگذار خود بر یمن استفاده کرده و آنها را متقاعد به پذیرش خواسته های دیگر بازیگران همچون حزب اصلاح که بخشی از منافع عربستان و نفوذ این کشور را تامین می کند، نماید. تنها در این صورت است که یمن به عنوان یکی از کانون های رقابت، شاهد ترسیم خطوط هرچند کمرنگ همکاری خواهد بود.

5- امنیت در خلیج فارس

اگرچه ساختار امنیت در خاورمیانه با حضور امریکا عجین شده و خروج آن از این منطقه، با اما و اگرهای فراوانی روبروست، اما طرح موضوع امنیت دسته جمعی می تواند در این فضا از سوی ایران با جدیت بیشتری مورد نظر قرار گیرد. هرچند موضوع مهم امنیت در ساختار رقابت های منطقه ای و تنش ها و سوءتفاهمات امری دشوار است و نیاز است که ابتدا همکاری در حوزه های کمتر چالش زا بودن محقق شود و به این حوزه نیز تسری پیدا کند.

ایران بارها از دولت های عربی خلیج فارس دعوت کرده است تا سیستم امنیت دسته جمعی را بدون دخالت قدرت های فرامنطقه ای، برای مدیریت مسائل و چالش های امنیتی در خلیج فارس پیاده کنند که در مقابل نه تنها دولت های شورای همکاری به این خواسته واکنش مثبت نشان نداده اند، بلکه همواره منجر به خریدهای تسلیحاتی بیشتر از سوی شورا شده است. در چنین فضایی، لازم است تا طرفین در چارچوب مکانیسم های اعتمادسازی و انعطاف پذیری این ایده را محقق سازند. طرح مانورهای مشترک نظامی به شکل های دوجانبه و فراگیر در خلیج فارس، برگزاری اجلاس وزرای خارجه با موضوع امنیت در خلیج فارس، و یا حتی در سطوح پایینتر، تبادل اطلاعات و تجربیات نظامی از جمله مواردی است که می تواند در این فضا در دستور کار قرار گیرد. بنابراین زمزمه های خروج آمریکا از ساختار امنیت در خلیج فارس می تواند اثرات ادراکی بر تصمیم های عربستان بر جای بگذارد و خلاء احتمالی بوجود امده می تواند، شورای همکاری خلیج فارس را در شرایط تامین امنیت، در وضعیت تصمیم گیری قرار دهد.

مطالب مرتبط