مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
طهمورث غلامی
بیان رخداد
در ارتباط با اینکه آیا سرنوشت و نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایران بر سیاست های غرب در قبال برنامه هسته ای ایران تاثیرگذار هست یا نه، اختلاف نظر وجود دارد. در یک نگاه، عده ای معتقدند که سیاست های غرب در ارتباط با ایران، با قدرت ادامه پیدا می کند و بحث انتخابات در ایران هیچ تاثیری بر سیاست های آنها نمی گذارد. استدلال این دیدگاه این است که غرب به خوبی دریافته است که تصمیم گیری در ارتباط با موضوعات مهم سیاست خارجی ایران مانند برنامه هسته ای در حوزه اختیارات رهبر ایران است و لذا انتخاب رئیس جمهور جدید هیچ تاثیر بر سیاست خارجی ایران در ارتباط با برنامه هسته ایش نمی گذارد، مگر اینکه رهبر ایران اجازه این کار را بدهد. در نگاهی دیگر، این اعتقاد وجود دارد که انتخابات ریاست جمهوری ایران بی تاثیر هم نیست و قادر است کم و کیف سیاست های غرب را متاثر سازد.این دیدگاه در بر دارنده عناصری از حقیقت است. اگر به برخی سخنان دولتمردان غربی در روزها و هفته های قبل از شروع انتخابات ریاست جمهوری ایران مراجعه شود، ملاحظه می شود که همه آنها به انتخابات ریاست جمهوری ایران توجه دارند و اخذ تصمیم نهایی در ارتباط با برنامه هسته ای ایران را منوط به انتخابات ماه ژوئن کرده اند. برای مثال جان کری وزیر خارجه ایالات متحده در نشست گنگره خواهان این بود که بحث تحریم های جدید به بعد از انتخابات ایران موکول شود و نمایندگان برای اعمال تحریم های جدید عجله نکنند. اظهار نظر مشابهی نیز توسط ویلیام هیگ وزیر خارجه انگلستان صورت گرفت. پس از پیروزی جناب آقای دکتر حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری نیز، دولت ایالات متحده در بیانیه ای اعلام کرد«ما امیدواریم که حکومت ایران در جهت خواست مردم این کشور گام بردارد و با تصمیمهای مسئولانه فردایی بهتر برای ایرانیان ترسیم کند. ایالات متحده آمریکا همچنان آماده است که با حکومت ایران در جهت دستیابی به راه حلی دیپلماتیک بر سر نگرانیهای جامعه جهانی درباره برنامه هستهای این کشور به طور مستقیم مذاکره کند.»[1]
این گونه اظهار نظرها حاکی از این است که انتخابات ریاست جمهوری در ایران و نتایج آن بی تاثیر بر سیاست های ایلات متحده نبوده است. از طرفی باید به این نکته اشاره داشت که در گذشته نیز انتخابات ریاست جمهوری ایران قادر بوده است سیاست های ایالات متحده را تحت تاثیر خود قرار دهد.
سوالی که اینجا مطرح می شود این است که انتخابات ریاست جمهوری ایران و نتیجه آن چه تاثیری بر سیاست های غرب، با محوریت ایالات متحده، در قبال برنامه هسته ای ایران دارد. در پاسخ به این سوال نگارنده استدلال می کند که نتیجه انتخابات ایران می تواند اولویت های مواجه با ایران را از گزینه ی ادامه فشار، تحریم و توسل به گزینه نظامی در صورت نیاز، به گزینه مذاکرات مفید و منتهی به نتیجه تغییر دهد. به عبارت دیگر نتیجه انتخابات ایران غرب را به این تیجه خواهد رساند که می بایست اولویت جدیدی را برای فردای آغاز به کار دولت جدید در ایران، انتخاب کند.
کلید واژگان: انتخابات ریاست جمهوری ایران، ریاست جمهوری و برنامه هسته ای ایران، غرب و رئیس جمهور
تبیین رخداد
کشورهای غربی در اهداف اعلامی خود اعلام کرده اند که اجازه دستیابی ایران به برخی توانمندی خاص هسته ای که می تواند مقدمه ای برای ساخت بمب اتم باشد، را نمی دهند. در این ارتباط، برای مثال آنها غنی سازی اورانیوم در ایران با درصد بالا را بر نمی تابند. بنابراین، اصل هدف آنها بازداشتن ایران از ورود به وادی هایی هست که به زعم آنها آغازی برای ساخت بمب اتم است. در عین حال آنها اعلام کرده اند که طبق مفاد معاهده آژانس بین المللی انرژی اتمی مخالفتی با استفاده ایران از توانمندی های هسته ای صلح آمیز ندارند و حتی آماده همکاری با ایران در این حوزه هستند. باید به این نکته نیز توجه داشت که آنها بر تلاش خود برای جلوگیری از دستیابی ایران به آن دسته از توانمندی های هسته ای که می تواند مقدمه ای برای بمب اتم باشد تاکید دارند و برای تحقق این هدف خود اولویت های در دست دارند که انتخابات ریاست جمهوری ایران و انتخاب آقای حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور بعدی، مذاکره را در صدر این اولویت ها البته به شیوه ای متفاوت از مذاکرات گذشته قرار داده است.
در انتخابات ریاست جمهوری ایران سه گفتمان مختلف در ارتباط با سیاست خارجی و مشخصا مسئله هسته ای فعال بود، که هر کدام می توانست منجر به اتخاذ سیاست خاصی از جانب غرب و ایالات متحده در ارتباط با ایران شود. به عبارت دیگر، پیروزی هر کدام از این سه گفتمان می توانست اولویت های غرب را در مواجهه با ایران تغییر دهد. کما اینکه پیروزی «گفتمان اعتدال و تعامل سازنده با دنیا» با محوریت آقای روحانی، خود سبب اولویت جدید و متفاوتی نسبت به گذشته در قبال ایران خواهد شد. در ادامه به سه گفتمان رقیب در جریان انتخابات ریاست جمهوری ایران و اینکه هر کدام می توانست منجر به اتخاذ چه سیاستی از طرف غرب شود پرداخته می شود.
یکی از گفتمان های فعال در جریان انتخابات ایران که تاکید بسیار ویژه ای بر سیاست خارجی ایران و بحث هسته ای داشت، گفتمان مقاومت و سازش ناپذیری بود. این رویکر با برداشت خود از آرمانهای انقلاب اسلامی ایران، سازش را داری بار منفی می دانست و با تشبیه سازش به تسلیم، دارای گرایش ضد غربی و خصوصا ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی بودند. حامیان این رویکرد معتقد بودند که با تکیه بر مقاومت می توان به پیروزی در برنامه هسته ای رسید. به نظر می رسد در صورتی که این نوع نگاه موفق به کسب ریاست دولت می شد، غرب امید کامل خود به مذاکرات را از دست می داد و گزینه حمله نظامی در شکل محدود و حتی گسترده آن را در دستور کار و اولویت اول خود قرار دهد و همزمان فشارهای خود را نیز افزایش دهد.
گفتمان فعال دیگر در جریان انتخابات ایران « مقاومت هوشمندانه و رقابت» در ارتباط با سیاست خارجی و مسئله هسته ای بود. حامیان این رویکرد، ضمن به پایبندی به آرمان ها و ارزش های انقلاب و تلاش برای تحقق آنها، دارای نگاه تعدیل شده تری نسبت مسئله هسته ای در مقایسه به دیدگاه اول بودند. این نگاه الزما غرب را به کلی منفی نمی داند و ضمن داشتن انتقادهای جدی به رفتارها و سیاست های دوگانه غرب، قائل به این است که با در نظر گرفتن برخی ملاحظات، می توان با غرب کنار آمد. در صورتی که این جریان موفق به کسب جایگاه ریاست جمهوری می شد، به نظر می رسید که تداوم فشارها به منظور تعییر دادن موضع ایران در اولویت اول قرار می گیرد و گزینه نظامی و مذاکره در اولویت های بعد قرار می گیرند.
گفتمان سوم که پیروز انتخابات شد، گفتمان« اعتدال و تعامل سازنده با دنیا» با محوریت آقای روحانی بود. این گفتمان، آرمان را به مثابه قله کوهی در نظر می گیرند که باید با واقع بینی در جهت فتح آن حرکت کرد. این جریان به خاطر ملاحظات عمل گرایانه، دوستی و همکاری های دوجانبه و چندجانبه با غرب را ضروری می داند. این دیدگاه قائل به این است که ایران به عنوان یک دولت ملی طبق تعریف حقوقی و سیاسی آن، دارای ملاحظات و منافع خاصی می باشد که باید آن را دنبال کند. این دیگاه تعامل با با تمام دنیا را راهکار مناسبی برای سیاست خارجی کشور می داند. با پیروزی این دیدگاه، غرب گزینه مذاکره را اولویت اول خود، با توجه به تجربه مذاکرات هسته ای در زمان ریاست آقای روحانی بر شورای عالی امنیت ملی ایران، قرار خواهد داد و بار دیگر شانس و تلاش خود را برای حصول نتیجه از طریق مذاکره مورد آزمایش قرار دهند. غرب به خوبی می داند که آقای روحانی در گذشته نشان داده است که اهل مذاکره است و در جریان تبلیغات خود، به صورت مداوم به موفقیت گذشته خود در جریان مذاکرات هسته ای با غرب اشاره می کرد و بر ادامه این راه تاکید کرده است.
دورنمای رخداد
از آنچه که آمد باید گفت انتخابات ایران تعیین کرد که غرب برای مواجهه با برنامه اتمی ایران باید به کدامین سو حرکت کند و چه تصمیم نهایی در ارتباط با برنامه اتمی ایران خواهد گرفت. رئیس جمهور به واسطه دستیابی به بخشی از قدرت کشور و نیز در اختیار گرفتن کارگزاری ها و بروکراسی قدرت، قادر است سیاست مد نظر خود را در جامعه به یک جریان تبدیل کند، جریانی که نفوذی تعیین کننده در سیاست خارجی کشور دارد. جریانی که آقای روحانی در جامعه ایجاد کرد و مورد قبول جامعه واقع شد.
[1] . http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2013/06/130615_u07_ir92_usa_statement_rouhani.shtml