مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

اولویت های نگاه مسکو به افغانستان

اشتراک

 دکتر علی بمان اقبالی زارچ

کارشناس ارشد اورآسیا

مركز بين المللي مطالعات صلح-IPSC

پنج گانه امنیت، تروریسم ، مواد مخدر ، ترانزیت و معادن

افغانستان ، دیار رنج بی پایان ، دهه ها خشونت و جنگ و سرگردان فیمابین اعتدال و افراط در قرون پایانی هزاره دوم بخشی از میدان رقابت ژئوپلیتیک همسایگان بویژه روسیه تزاری با امپراتوری بریتانیا بوده رقابتی که  در نیمه دوم قرن  20  میلادی بین روسیه و آمریکا در قالب نظام دوقطبی و جنگ سرد تداوم یافت و اشغال نظامی افغانستان توسط نیروهای شوروی سابق در اواخر قرن بیستم و خروج شکست خورده آن‌ها در سال 1988 که پس از مدت کوتاهی با فروپاشی شوروی همراه شد باعث ناامنی در افغانستان گردید که تأثیر آن بر مناطق پیرامونی روسیه به ویژه کشورهای تازه استقلال یافته آسیای مرکزی اجتناب ناپذیر بود.

با تسلط مجدد و شگفت انگیز طالبان بر افغانستان؛ سرزمینی که بیش از 4 دهه اسیر جنگ و خشونت با بدترین آثار زیانبار آن می باشد به معمایی پیچیده براي بسیاري از کـشورها و نهادهاي درگیر در مسائل مرتبط بویژه قدرت های بزرگ جهانی از جمله آمریکا؛ روسیه؛ اتحادیه اروپا و چین در کنار کشورهای همسایه نظیر جمهوری اسلامی ایران و پاکستان تبدیل شده است و بر کسی پوشیده نیست که یکی از اهداف اصـلی سیاسـت خـارجی و امنیتـی مشترك بیشتر کشورها  ایجاد صلح و امنیت بین المللی اسـت و مسکو در سنوات اخیر با هدف پیشگیری از منازعات خشونت بار و صلح سازي در بحران هـا و منازعات متعددي در گوشه کنار جهان و فعال بـوده اسـت که یکی از این مناطق مهم  در کنار سوریه ، افغانستان بوده است ، امـا برآینـد و نتیجه بیش از یک دهه تلاش و کمـک هاي توسـعه اي جامعـه جهـانی و همسایگان بـه افغانستان، ناامید کننده است و سالهاست که کشورهای پیرامونی به دلیل رقابت های ژئوپلیتیک بر سر نقشی که باید در پایان بحران ایفا کنند، دچار اختلاف بوده و موفقیت محسوسی نداشته اند. 

بطور کلی کشورهای مختلف هنوز نتوانسته اند سیاست روشن و ثابتی نسبت به حاکمیت طالبان اتخاذ اتخاذ نمایند و روسیه نیز سعی در حفظ ارتباط و همکاری بدون ورود به مقوله به رسمیت شناختن داشته است لذا در نوع روابط مسکو و کابل می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

  1. واقعیت این است که افغانستان به دلایل مهم مورد توجه همسایگان است که مهمترین آن وجود پناهگاهی امن برای گروه های افراطی و تروریستی می باشد و موضوع دوم که اهمیت بیشتری دارد توان ایدئولوژیک طالبان است که برگ برنده توانایی آنها برای الهام بخشیدن به مقاومت جهادی است. هم چنین ناامنی، افراط‌گرایی، تولید و قاچاق مواد مخدر و مهاجرت غیرقانونی در کنار حضور مستقیم و غیر مستقیم عناصر خارجی را نسبت به تحولات افغانستان بیشتر نموده است و بر کسی پوشیده نیست که جنگجویان چچنی، داعش و گروه‌های تکفیری فعال در قفقاز و آسیای مرکزی ظرفیت کنش‌گری فعال در این مناطق را دارند و مهم تر این که ضعف دولت‌ها، جنگ و تقابل با روسیه، مناطق حائل برای ظهور و کنش فعال این گروه‌ها در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز فراهم می‌کند. و اگر چه اولویت امنیتی باعث همکاری گسترده روسیه با نیروهای ائتلاف و آمریکا در دهه اول هزاره جدید گردید، اما رقابت ژئوپلیتیک این کشور با آمریکا در دهه دوم به‌ویژه از سال 2015 میلادی از اهمیت بالاتری برخوردار گردید. 
  2. موضوع مهم دیگر استعداد جوامع منطقه آسیای مرکزی و قفقاز برای رشد گروه‌های تکفیری و ضعف برخی از دولت‌ها برای استقرار امنیت، چشم‌انداز ثبات در این مناطق را تضعیف می‌کند و پس از شکست داعش در سوریه، این گروه تروریستی بی‌مرز با استقرار در افغانستان، قابلیت تسری به کشورهای آسیای مرکزی را دارد هم چنین جنگ اوکراین، تسری بازیگران غیردولتی خشونت‌گرا به مناطق پیرامونی روسیه را سرعت می‌بخشد. لذا استفاده روسیه از اهرم این گروه‌ها به عنوان ابزار چانه‌زنی در قبال دولت‌هایی که با تحریم‌های امریکا علیه روسیه همکاری می‌کنند، می تواند تاثیرگذاری قابل توجه داشته باشد.
  3. محیط پیرامونی روسیه به دلیل تعارضات ساختاری که در بطن خود دارد، هم چنین به دلیل مقابله‌ای که نظم کهن بین‌المللی با روسیه پس از جنگ اوکراین دارد، بیش از سایر مناطق، پذیرای روندهای امنیت‌زدا و بی‌ثبات کننده سیستم خواهد بود، لذا روسیه بیش از هر زمان دیگر این نگرانی را دارد که محیط پیرامونی اش به تدریج شاهد ناامنی‌های ضعیف و قوی در درون دولت‌ها و سطح منطقه‌ای باشد.
  4. روسیه  از طرفی دهه‌های متوالی  بر تحولات افغانستان تاثیرگذاری و پذیری داشته  و  در تلاش بوده است، ضمن انجام اقداماتی برای امنیت خود، در مقابل رفتار یک‌جانبه قدرت رقیب یعنی آمریکا و ناتو، نقشی فعال در شکل‌دهی تحولات افغانستان ایفا نماید.  از سوی دیگر علاوه بر مسائل امنیتی، دو موضوع اقتصاد و ژئوپلیتیک این کشور نیز برای مسکو از اهمیت زیادی برخوردار است. چرا که سرزمین قبایل مختلف سرشار از منابع غنی معدنی است و بر اساس اقدامات اکتشافی زمین شناسی که در زمان اتحاد جماهیر شوروی سابق صورت گرفته، ذخایر معدنی دست نخورده این کشور صدها میلیارد دلار  می باشد. هم چنین ظرفیت های این کشور در بخش‌های دیگر به ویژه در بحث حمل و نقل اهمیت آن را بیشتر نموده است. 
  5. مسکو همواره در تماس با طالبان بوده است در این زمینه ضمیر کابلوف، نماینده ویژه رئیس جمهور پوتین در افغانستان، در ژانویه 2016 تایید نمود که منافع طالبان از نظر عینی با منافع کشورش تطابق دارد. وی در تیر ماه سال جاری نیز طی مصاحبه با شبکه تلویزیون دولتی روسیه-1 اعلام کرد که دولت طالبان در افغانستان قصد دارد روابط خود با مسکو را تعمیق کند. کابلوف با اشاره به اینکه گفتگوی مسکو با طالبان دوستانه بوده نه به‌خاطر رسمیت شناختن ، افزوده است ؛ رویکرد دولت جدید افغانستان برای تعمیق روابط با روسیه را احساس کردیم. در ضمن پیشتر هیات روسیه در 24 مارس 2022 در کابل، با مقامات طالبان دیدار کرد. که در نتیجه این مذاکرات طرف افغان اعلام کرد که خواستار گسترش همکاری با مسکو بوده است.

 جمع بندی:

بطور کلی دیپلماسی جهانی در هزاره سوم بر نتیجه گرایی و تامین منافع پایدار هر کشور و اتباعش متمرکز بوده است؛ که حسب تجربه تاریخی این رویکرد در سیاست خارجی روسیه پررنگ تر بوده است و با تحولات اوکراین ما شاهد مرحله جدیدی از تنظیم روابط خارجی ، استقرار نظم جدید بین المللی با گذار از سلطه هژمون و گرایش جدی به رویکرد جهان چند قطبی هستیم که در این فرایند با شکل گیری نزاع مستقیم بین اوکراین به عنوان وجه المصالحه ناتو و روسیه ، بدون شک ما شاهد تغییرات جدید و جدی در سیاست خارجی کرملین خواهیم بود. ولی تا زمان تعیین وضعیت سیاسی و حاکمیتی در کابل ارائه هر گونه تصویر و تحلیل  صریح و گویا از راهبرد و تاکتیک های جدید روسیه در مورد افغانستان جامع و محتوایی نخواهد بود. با همه این حال باید اذعان نمود که محور مسکو – کابل از اولویت های مهم سیاست خارجی کرملین در دهه های آینده خواهد بود و در شرایط جدید کابل علیرغم ظرفیت ضعیف اقتصادی می تواند گزینه نسبی قابل قبولی برای کمتر نمودن آثار سوء تحریم های غرب بر علیه مسکو می باشد.

واژگان كليدي: اولویت ، نگاه ،مسکو ، کابل،دکتر علی بمان اقبالی زارچ

مطالب مرتبط