اعظم ویسمه
روزنامه شرق
دکتر سیدسلمان صفوی، رییس آکادمی مطالعات ایرانی در لندن و رییس مرکز بینالمللی مطالعات صلح (IPSC) برادر سرلشگر، رحیم صفوی و یکی از بنیانگذاران و فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اصفهان تا سال ۱۳۶۱ بوده که اکنون سالهاست در لندن زندگی میکند و چند ماهی از سال را نیز در تهران میگذراند. اینروزها درگیر برگزاری همایش شیخصفیالدین در کتابخانه ملی و در تهران است. با او درخصوص عملکرد دولت روحانی در چند ماه گذشته بهویژه در حوزه دیپلماسی به گفتوگو نشستیم. صفوی معتقد است: «جریان افراطی که در هشتسال گذشته مملکت را به رکود کشانید و اقتصاد و موقعیت بینالمللی ایران را تخریب کرد، با شعارهای افراطی و پوپولیستی مذهبی خواهان شکست مذاکرات است.» نگاه دولت به سیاست داخلی، سرنوشت وعدههای انتخاباتی رییسجمهور و سفر هیات پارلمانی اتحادیه اروپا و حواشی آن از دیگر محورهای این گفتوگو بود. به گفته صفوی «حمایت جریان قدرتمند جبهه اصلاحطلب- متشکل از طیف متنوعی از نیروهای حامی آقای سیدمحمد خاتمی، آیتالله رفسنجانی، دکتر عارف و آقای ناطق نوری- موجب پیروزی دکتر روحانی شد. ایشان برخاسته از این پایگاه اجتماعی است. نیروهای محافظهکار و احزاب رسمی روحانیت نظیر جامعه روحانیت مبارز با وجود حمایت از افراد غیرروحانی نتوانستند جامعه را از رایدادن به یک روحانی پراگماتیست بازدارند، اما چنانچه دولت دکتر روحانی به هر دلیل موفق نشود تعهدات خود پیرامون مسایل داخلی و خارجی را محقق کند با ریزش نیروهای حامی خود مواجه میشود و هیچ نیرویی از جبهه کثیرالاضلاع محافظهکاران نیز به او نخواهد پیوست.»
نزدیک دوماه از ارایه اولین گزارش دولت دکتر روحانی از آنچه تحویل گرفت و آنچه انجام داد گذشته است. به نظر میرسد در این مدت دولت همه توان خود را بر مساله سیاست خارجی، بهویژه پرونده هستهای متمرکز کرده است. ارزیابی شما از این رویکرد دولت چیست؟ به اعتقاد شما این مساله با تخصص دکتر روحانی در بحث پرونده هستهای و سیاست خارجی بازمیشود، یا اولویت اصلی در مسایل کشور چنین رویکردی را ایجاب کرده است؟
سیاستهای غیرکارشناسی دولت گذشته در حوزه سیاست خارجی یکی از علل تصویب پنج قطعنامه در شورای امنیت سازمانملل و همچنین تصویب تحریمهای مضاعف آمریکا و اروپا علیه ایران بود. مجموعه این تصمیمات به تحریمهای گسترده اقتصادی علیه ایران منجر شد. اداره زندگی ملت منوط به بهبود شرایط اقتصادی کشور است و بهبود شرایط اقتصادی نیز مشروط به کاهش و رفع تحریمهاست. از اینرو موضوع حلوفصل مناقشه هستهای ایران با قدرتهای بزرگ جهانی جهت رفع تحریمها باید اولویت سیاست خارجی حکومت ایران باشد.
برخی انتقاد میکنند که توجه بیش از حد به سیاست خارجی، دولت را از سیاست داخلی و شعارهای انتخاباتی غافل کرده است. نظر شما در این خصوص چیست؟ تبعات منفی چنین رویکردی برای دولت چیست؟
دولت با اطلاعرسانی و توضیح مکفی پیرامون فعالیتهای خود در بخشهای دیگر باید ملت را در جریان امور قرار دهد. البته مسایل فرهنگی و حقوق شهروندی و آزادیهای سیاسی و مدنی نیز در کنار مسایل اقتصادی و دیپلماتیک باید پیگیری شوند. متاسفانه برخی از مدیران عالی بخشهای فرهنگی دولت هنوز نتوانستهاند برنامههای خود را تدوین کنند یا حرکت مهمی را آغاز کنند. اگر مدیران فرهنگی موفق نشوند مطالبات نخبگان فرهنگی و هنری جامعه و نیازهای فرهنگی و هنری نسل جوان را برآورده سازند مسلما با کاهش حمایت بخش فرهیخته جامعه مواجه میشوند. عنوانکردن عدم بودجه کافی نیز پاسخ قانعکنندهای برای مطالبات ملت نیست. آنها با توجه به شرایط تحریم، این مسوولیت را پذیرفتهاند، در حالیکه بسیاری از امور، ارتباطی به بودجه ندارد و به تجدیدنظر در رویکردها، روشها و اهداف مربوط میشود.
برخی از مدیران علمی – فرهنگی دولت گذشته همچون دکتر صلاحی رئیس مرکز اسناد و کتابخانه ملی ایران و دکتر رنجبر رئیس دانشگاه تربیت مدرس افراد کاردان و شایستهای هستند که صِرف تعلقشان به دولت گذشته نباید موجب تعویض آنها شود، بلکه با حمایت از آنها باید موجبات ادامه خدماتشان فراهم شود. با شبکه کارشناسی کشور نباید برخورد سیاسی و جناحی شود، چنان که نظام کارشناسی حکومت در دولتهای مدرن و در کشورهای پیشرفته، با تغییر دولت و پیروزی و شکست احزاب دچار تحول نمیشود. سیاسیون تعویض میشوند، اما کارشناسان همچنان به فعالیتهای خود ادامه میدهند. یکی از رموز پیشرفت این کشورها عدم آسیبپذیری طبقه کارشناسی دولت در جریان تغییر قدرت از یک حزب و جناح سیاسی به جناح دیگر است.
در این مدت در مساله هستهای، توافق ژنو صورت گرفت که بهعنوان دستاورد بزرگ دهههای گذشته از آن یاد میشود، همچنین اتفاقاتی از قبیل گفتوگوی تلفنی اوباما با دکتر روحانی و دیدار و مذاکرات مستقیم دکتر ظریف با جان کری روی داد. این دستاوردها را چگونه ارزیابی میکنید؟ با توجه به این اتفاقات دیپلماسی آیا میتوان دولت تدبیر را موفق ارزیابی کرد؟
شکست تابوی مذاکره با مقامات ارشد آمریکا بهطور علنی، یک پیروزی بزرگ برای نظام و جریان خردگرا در ساختار قدرت بود. این مذاکرات سبب نومیدی صهیونیستها و عربستان از حمله نظامی آمریکا به ایران شد و موجبات تقویت موقعیت بینالمللی ایران در مناسبات جهانی را فراهم آورد و سفر وزرای امورخارجه و اقتصاد برخی از کشورهای ذینفوذ جهان نظیر ژاپن و ایتالیا به ایران نیز در این راستا صورت گرفت. شوک مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا فضای بینالمللی را به نفع ملت ایران تغییر داد و افراطیون داخلی و خارجی را خشمگین کرد. مجموعا دیپلماسی دولت تدبیر تاکنون موفق بوده است، اما دولت هنوز موفق به تشکیل لابیهای قوی در کشورهای متنفذ جهان نظیر آمریکا، فرانسه، بریتانیا و عربستان نشده و این نمره منفی دولت در دیپلماسی است.
برخی تصویب تحریمهای جدید علیه ایران توسط آمریکا در روزهای اخیر را به منزله شکست مذاکرات ژنو ارزیابی میکنند. تحلیل شما از این موضوع چیست؟
باید بیدار بود و توجه داشت که لابی قدرتمند صهیونیستها بههمراه پرداخت میلیاردهادلار عربستان در آمریکا و فرانسه، در پی بیاثرکردن توافقات ژنو هستند. باید هوشیار باشیم که در دام تبلیغات رسانهای دشمن نیفتیم. تحریمهای جدید با توافقنامه مغایرتی ندارد، اما با روح دوستی و تلاش برای ایجاد اعتماد در تغایر است.
ارزیابی شما از آینده مذاکرات ایران و غرب در موضوع پرونده هستهای ایران و تبعات آن بر تحریمهای علیه ایران چیست؟ به نظر شما چه کسانی در داخل کشور و چه جریاناتی در خارج خواهان شکست مذاکرات در پرونده هستهای هستند؟ با توجه به اینکه اولویت دولت دکتر روحانی مساله هستهای است، شکست آن چه تبعاتی برای آینده سیاسی دولت در داخل و رایدهندگان دارد؟
جریان افراطی که در هشتسال گذشته مملکت را به رکود کشانید و اقتصاد و موقعیت بینالمللی ایران را تخریب کرد، با شعارهای افراطی و پوپولیستی مذهبی خواهان شکسست مذاکرات است. در خارج نیز صهیونیستها و عربستان مهمترین فعالان علیه توافق ایران و قدرتهای جهانی هستند. در صورتیکه دولت دکتر روحانی نتواند مشکلات روابط بین ایران و آمریکا را کاهش دهد و تحریمها را مرتفع کند یا تقلیل دهد، با تقلیل جایگاه خود در مناسبات داخلی قدرت و کاهش حمایت افکار عمومی مواجه خواهد شد که به زیان منافع امنیت ملی کشور است.
در شرایط کنونی موفقیت در عرصه دیپلماسی تا چه حد به امنیت عمومی و ملی حاضر گره خورده و از اهمیت برخوردار است؟
بخش مهمی از امنیت ملی کشور با جایگاه ایران در مناسبات بینالمللی ارتباط وثیق دارد. چنانچه دیپلماسی دولت دکتر روحانی موفق شود حداقل دشمنی غرب با ایران را کاهش دهد و آنها را نسبت به ایفای نقش سازنده ایران در برقراری ثبات و امنیت و مبارزه با افراطیگرایی اسلامی متقاعد کند، امنیت ملی ایران از بُعد نظامی و امنیتی تقویت میشود. از سوی دیگر بهبود روابط ایران و غرب و برقراری مناسبات اقتصادی فیمابین، اسباب رشد اقتصادی ایران و تولید شغل و امنیت اقتصادی میشود و مسلما کاهش جرایم و مفاسد ناشی از فقر بر امنیت عمومی ایران تاثیر مستقیم خواهد داشت.
علاوه بر پرونده هستهای، اتفاقاتی نظیر تعیین کاردار غیرمقیم بین ایران و انگلستان نیز رخ داده است. به نظر شما آیا شاهد بهبود روابط بین دو کشور و بازگشایی سفارتخانهها خواهیم بود؟
بریتانیا مهمترین متحد آمریکا در جهان و دروازه ورود به آمریکاست. تنشزدایی با این کشور اسباب تسریع در بهبود روابط ایران و آمریکا میشود. بدون شک با پیشرفت مذاکرات هستهای و تثبیت دولت تدبیر در داخل، بریتانیا نیز به بازگشایی سفارت خود در تهران ترغیب میشود. البته حذف گروههای فشار سازمانیافته که به نام مذهب به اقدامات نابخردانه دست میزنند، موجب تقویت موقعیت ایران و اعتماد جامعه جهانی به قدرت حکومت مرکزی میشود.
طی این مدت هیات پارلمانی اروپا سفری به ایران داشت. اما دیدار این هیات با آقای پناهی و خانم ستوده دونفر از بازداشتیهای انتخابات سال 88، این دیدار را تحتتاثیر قرار داد. این سفر را به طور کلی چگونه ارزیابی میکنید؟ این سفرها چقدر میتواند در ایجاد تغییر در نگاه دنیا به کشور در عرصه سیاست خارجی موثر باشد؟ اعتراضها به دیدار با بازداشتیهای سال 88 چه تاثیری بر نتایج سفر میگذارد؟
دیدار گروههای پارلمانی اروپا از ایران موجب برملاشدن دروغها و تبلیغات رسانههای صهیونیستی علیه ایران میشود. عموما چنین دیدارهایی تاثیرات مثبتی از واقعیتهای ایران در اذهان آنها برجای میگذارد، چنانکه غالبا پس از بازگشت، سفیران ایران در خارج از کشور میشوند. همانطور که ما با منتقدان غرب در کشورهایشان ملاقات میکنیم، ملاقات آنها با منتقدان حکومت ایران نیز- اگر به اقتدار خود باور داشته باشیم- نباید موجب نگرانی و هیاهو شود. چنانکه ملاقات ما چندینماه قبل با نخستوزیر اسکاتلند که خواهان استقلال از بریتانیاست، با هیچ هیاهویی مواجه نشد یا ملاقات ما با استقلالطلبان اندلسیا مورد اعتراض دولت اسپانیا قرار نگرفت.
انتقادی که این روزها نسبت به دولت دکتر روحانی طرح میشود این است که این دولت پشتوانه اجتماعی- سیاسی ندارد و در صورت عدم تحقق شعارهای انتخاباتی خود، مخالفان جدی پیدا میکند. این تحلیل را تا چه حد قبول دارید؟
حمایت جریان قدرتمند جبهه اصلاحطلب- متشکل از طیف متنوعی از نیروهای حامی آقای سیدمحمد خاتمی، آیتالله رفسنجانی، دکتر عارف و آقای ناطق نوری- موجب پیروزی دکتر روحانی شد. ایشان برخاسته از این پایگاه اجتماعی است. نیروهای محافظهکار و احزاب رسمی روحانیت نظیر جامعه روحانیت مبارز با وجود حمایت از افراد غیرروحانی نتوانستند جامعه را از رایدادن به یک روحانی پراگماتیست بازدارند. اما چنانچه دولت دکتر روحانی به هر دلیل موفق نشود تعهدات خود پیرامون مسایل داخلی و خارجی را محقق کند با ریزش نیروهای حامی خود مواجه میشود و هیچ نیرویی از جبهه کثیرالاضلاع محافظهکاران نیز به او نخواهد پیوست.
دکتر روحانی در دوران انتخابات شعارهایی همچون رفع حصر را مطرح کرد. اکنون مشاور ایشان آقای آشنا گفته است حاکمیت از سویی و حصرشدگان از سوی دیگر، باید به یک مصالحه برسند. نظر شما درباره اینگونه موضعگیریها چیست؟
با شناختی که از تفکر و منش آقایان روحانی و شمخانی دارم امیدوارم این مسایل هرچهسریعتر مدبرانه حلوفصل شود. حکومت با عقلانیت، با آزادی زندانیان سیاسی بهخصوص زندانیان مرتبط با انتخابات سال 88، میتواند با تقویت آشتی ملی، از موضع قدرت و استحکام داخلی، با دولتهای مغرور و مستکبر خارجی مذاکره کند. زندهکردن قضایای تاسفبار سال 88 صرفا موجب تشدید انشقاق اجتماعی میشود. ملت بزرگ ایران با حیا و جوانمردی و اعتماد مجدد به صندوقهای رای، در انتخابات 24خرداد سال 92 شرکت کردند؛ حکومت نیز باید در عمل، به این اعتماد مجدد مردم ارج بگذارد.
قوهقضاییه نیز باید با قاطعیت، عوامل اصلی واقعه جانگداز کهریزک را به اشد مجازات برساند تا دنیا و مردم، قانع شوند که ساحت نظامجمهوریاسلامی از چنین اعمالی مبراست. قوهقضاییه با دستگیری و محاکمه مفسدان اقتصادی که در طول هشتسال گذشته میلیاردهاتومان اختلاس کردند، میتواند مردم را نسبت به بیطرفی و پاکی این قوه متقاعد کند. ریاست محترم قوهقضاییه انسان پاک و درستی است، مدیریت قوه زیر نظر ایشان، سبب میشود با مجرمان واقعی که به آبروی نظام لطمه وارد کردهاند قاطعانه برخورد شود. اظهارات آقای علی مطهری نیز بهعنوان فردی مقبول و معتدل باید اجرایی شود.
آن مدیرانی که در طول هشتسال گذشته اقتصاد مملکت را به فلاکت کشاندند و اموال بیتالمال را با سوءمدیریت تخریب کردند باید محاکمه شوند تا مشخص شود هشتصدمیلیارددلار درآمد دولت گذشته از فروش نفت و اموال و کارخانجات دولتی و پیشفروشها کجا هرینه شده است. این اموال متعلق به همه ملت است و حق ملت است که بدانند بر سر این درآمدهای گزاف چه رفته است؟ قوهقضاییه بهعنوان مدعیالعموم با ورود به این موضوع باید متخلفان را در هر مقام و موقعیت محاکمه کند. مخل امنیت ملی کسانی هستند که مملکت را در مسایل اقتصادی و سیاست خارجی به این وضعیت کشاندند، برای بسیاری از آحاد ملت اسباب تنگنای معیشتی فراهم کردند و با گسترش فقر و فساد به امنیت عمومی جامعه آسیب رساندند؛ نـه چند نویسنده و فعال سیاسی و خبرنگار که صدایشان حداکثر به چند دههزار نفر میرسد. مطالبه ملت، مجازات سران سوءمدیریت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور در دوره هشتساله گذشته است. در عین حال باید به مدیران دولت گذشته که خدوم، لایق، کارشناس و دلسوز بودهاند احترام گذاشت و از تجربیات آنها بهره برد.
دولت با اطلاعرسانی و توضیح مکفی پیرامون فعالیتهای خود در بخشهای دیگر باید ملت را در جریان امور قرار دهد. البته مسایل فرهنگی و حقوق شهروندی و آزادیهای سیاسی و مدنی نیز در کنار مسایل اقتصادی و دیپلماتیک باید پیگیری شوند. متاسفانه برخی از مدیران عالی بخشهای فرهنگی دولت هنوز نتوانستهاند برنامههای خود را تدوین کنند یا حرکت مهمی را آغاز کنند. اگر مدیران فرهنگی موفق نشوند مطالبات نخبگان فرهنگی و هنری جامعه و نیازهای فرهنگی و هنری نسل جوان را برآورده سازند مسلما با کاهش حمایت بخش فرهیخته جامعه مواجه میشوند. عنوانکردن عدم بودجه کافی نیز پاسخ قانعکنندهای برای مطالبات ملت نیست. آنها با توجه به شرایط تحریم، این مسوولیت را پذیرفتهاند، در حالیکه بسیاری از امور، ارتباطی به بودجه ندارد و به تجدیدنظر در رویکردها، روشها و اهداف مربوط میشود.
برخی از مدیران علمی – فرهنگی دولت گذشته همچون دکتر صلاحی رئیس مرکز اسناد و کتابخانه ملی ایران و دکتر رنجبر رئیس دانشگاه تربیت مدرس افراد کاردان و شایستهای هستند که صِرف تعلقشان به دولت گذشته نباید موجب تعویض آنها شود، بلکه با حمایت از آنها باید موجبات ادامه خدماتشان فراهم شود. با شبکه کارشناسی کشور نباید برخورد سیاسی و جناحی شود، چنان که نظام کارشناسی حکومت در دولتهای مدرن و در کشورهای پیشرفته، با تغییر دولت و پیروزی و شکست احزاب دچار تحول نمیشود. سیاسیون تعویض میشوند، اما کارشناسان همچنان به فعالیتهای خود ادامه میدهند. یکی از رموز پیشرفت این کشورها عدم آسیبپذیری طبقه کارشناسی دولت در جریان تغییر قدرت از یک حزب و جناح سیاسی به جناح دیگر است.
در این مدت در مساله هستهای، توافق ژنو صورت گرفت که بهعنوان دستاورد بزرگ دهههای گذشته از آن یاد میشود، همچنین اتفاقاتی از قبیل گفتوگوی تلفنی اوباما با دکتر روحانی و دیدار و مذاکرات مستقیم دکتر ظریف با جان کری روی داد. این دستاوردها را چگونه ارزیابی میکنید؟ با توجه به این اتفاقات دیپلماسی آیا میتوان دولت تدبیر را موفق ارزیابی کرد؟
شکست تابوی مذاکره با مقامات ارشد آمریکا بهطور علنی، یک پیروزی بزرگ برای نظام و جریان خردگرا در ساختار قدرت بود. این مذاکرات سبب نومیدی صهیونیستها و عربستان از حمله نظامی آمریکا به ایران شد و موجبات تقویت موقعیت بینالمللی ایران در مناسبات جهانی را فراهم آورد و سفر وزرای امورخارجه و اقتصاد برخی از کشورهای ذینفوذ جهان نظیر ژاپن و ایتالیا به ایران نیز در این راستا صورت گرفت. شوک مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا فضای بینالمللی را به نفع ملت ایران تغییر داد و افراطیون داخلی و خارجی را خشمگین کرد. مجموعا دیپلماسی دولت تدبیر تاکنون موفق بوده است، اما دولت هنوز موفق به تشکیل لابیهای قوی در کشورهای متنفذ جهان نظیر آمریکا، فرانسه، بریتانیا و عربستان نشده و این نمره منفی دولت در دیپلماسی است.
برخی تصویب تحریمهای جدید علیه ایران توسط آمریکا در روزهای اخیر را به منزله شکست مذاکرات ژنو ارزیابی میکنند. تحلیل شما از این موضوع چیست؟
باید بیدار بود و توجه داشت که لابی قدرتمند صهیونیستها بههمراه پرداخت میلیاردهادلار عربستان در آمریکا و فرانسه، در پی بیاثرکردن توافقات ژنو هستند. باید هوشیار باشیم که در دام تبلیغات رسانهای دشمن نیفتیم. تحریمهای جدید با توافقنامه مغایرتی ندارد، اما با روح دوستی و تلاش برای ایجاد اعتماد در تغایر است.
ارزیابی شما از آینده مذاکرات ایران و غرب در موضوع پرونده هستهای ایران و تبعات آن بر تحریمهای علیه ایران چیست؟ به نظر شما چه کسانی در داخل کشور و چه جریاناتی در خارج خواهان شکست مذاکرات در پرونده هستهای هستند؟ با توجه به اینکه اولویت دولت دکتر روحانی مساله هستهای است، شکست آن چه تبعاتی برای آینده سیاسی دولت در داخل و رایدهندگان دارد؟
جریان افراطی که در هشتسال گذشته مملکت را به رکود کشانید و اقتصاد و موقعیت بینالمللی ایران را تخریب کرد، با شعارهای افراطی و پوپولیستی مذهبی خواهان شکسست مذاکرات است. در خارج نیز صهیونیستها و عربستان مهمترین فعالان علیه توافق ایران و قدرتهای جهانی هستند. در صورتیکه دولت دکتر روحانی نتواند مشکلات روابط بین ایران و آمریکا را کاهش دهد و تحریمها را مرتفع کند یا تقلیل دهد، با تقلیل جایگاه خود در مناسبات داخلی قدرت و کاهش حمایت افکار عمومی مواجه خواهد شد که به زیان منافع امنیت ملی کشور است.
در شرایط کنونی موفقیت در عرصه دیپلماسی تا چه حد به امنیت عمومی و ملی حاضر گره خورده و از اهمیت برخوردار است؟
بخش مهمی از امنیت ملی کشور با جایگاه ایران در مناسبات بینالمللی ارتباط وثیق دارد. چنانچه دیپلماسی دولت دکتر روحانی موفق شود حداقل دشمنی غرب با ایران را کاهش دهد و آنها را نسبت به ایفای نقش سازنده ایران در برقراری ثبات و امنیت و مبارزه با افراطیگرایی اسلامی متقاعد کند، امنیت ملی ایران از بُعد نظامی و امنیتی تقویت میشود. از سوی دیگر بهبود روابط ایران و غرب و برقراری مناسبات اقتصادی فیمابین، اسباب رشد اقتصادی ایران و تولید شغل و امنیت اقتصادی میشود و مسلما کاهش جرایم و مفاسد ناشی از فقر بر امنیت عمومی ایران تاثیر مستقیم خواهد داشت.
علاوه بر پرونده هستهای، اتفاقاتی نظیر تعیین کاردار غیرمقیم بین ایران و انگلستان نیز رخ داده است. به نظر شما آیا شاهد بهبود روابط بین دو کشور و بازگشایی سفارتخانهها خواهیم بود؟
بریتانیا مهمترین متحد آمریکا در جهان و دروازه ورود به آمریکاست. تنشزدایی با این کشور اسباب تسریع در بهبود روابط ایران و آمریکا میشود. بدون شک با پیشرفت مذاکرات هستهای و تثبیت دولت تدبیر در داخل، بریتانیا نیز به بازگشایی سفارت خود در تهران ترغیب میشود. البته حذف گروههای فشار سازمانیافته که به نام مذهب به اقدامات نابخردانه دست میزنند، موجب تقویت موقعیت ایران و اعتماد جامعه جهانی به قدرت حکومت مرکزی میشود.
طی این مدت هیات پارلمانی اروپا سفری به ایران داشت. اما دیدار این هیات با آقای پناهی و خانم ستوده دونفر از بازداشتیهای انتخابات سال 88، این دیدار را تحتتاثیر قرار داد. این سفر را به طور کلی چگونه ارزیابی میکنید؟ این سفرها چقدر میتواند در ایجاد تغییر در نگاه دنیا به کشور در عرصه سیاست خارجی موثر باشد؟ اعتراضها به دیدار با بازداشتیهای سال 88 چه تاثیری بر نتایج سفر میگذارد؟
دیدار گروههای پارلمانی اروپا از ایران موجب برملاشدن دروغها و تبلیغات رسانههای صهیونیستی علیه ایران میشود. عموما چنین دیدارهایی تاثیرات مثبتی از واقعیتهای ایران در اذهان آنها برجای میگذارد، چنانکه غالبا پس از بازگشت، سفیران ایران در خارج از کشور میشوند. همانطور که ما با منتقدان غرب در کشورهایشان ملاقات میکنیم، ملاقات آنها با منتقدان حکومت ایران نیز- اگر به اقتدار خود باور داشته باشیم- نباید موجب نگرانی و هیاهو شود. چنانکه ملاقات ما چندینماه قبل با نخستوزیر اسکاتلند که خواهان استقلال از بریتانیاست، با هیچ هیاهویی مواجه نشد یا ملاقات ما با استقلالطلبان اندلسیا مورد اعتراض دولت اسپانیا قرار نگرفت.
انتقادی که این روزها نسبت به دولت دکتر روحانی طرح میشود این است که این دولت پشتوانه اجتماعی- سیاسی ندارد و در صورت عدم تحقق شعارهای انتخاباتی خود، مخالفان جدی پیدا میکند. این تحلیل را تا چه حد قبول دارید؟
حمایت جریان قدرتمند جبهه اصلاحطلب- متشکل از طیف متنوعی از نیروهای حامی آقای سیدمحمد خاتمی، آیتالله رفسنجانی، دکتر عارف و آقای ناطق نوری- موجب پیروزی دکتر روحانی شد. ایشان برخاسته از این پایگاه اجتماعی است. نیروهای محافظهکار و احزاب رسمی روحانیت نظیر جامعه روحانیت مبارز با وجود حمایت از افراد غیرروحانی نتوانستند جامعه را از رایدادن به یک روحانی پراگماتیست بازدارند. اما چنانچه دولت دکتر روحانی به هر دلیل موفق نشود تعهدات خود پیرامون مسایل داخلی و خارجی را محقق کند با ریزش نیروهای حامی خود مواجه میشود و هیچ نیرویی از جبهه کثیرالاضلاع محافظهکاران نیز به او نخواهد پیوست.
دکتر روحانی در دوران انتخابات شعارهایی همچون رفع حصر را مطرح کرد. اکنون مشاور ایشان آقای آشنا گفته است حاکمیت از سویی و حصرشدگان از سوی دیگر، باید به یک مصالحه برسند. نظر شما درباره اینگونه موضعگیریها چیست؟
با شناختی که از تفکر و منش آقایان روحانی و شمخانی دارم امیدوارم این مسایل هرچهسریعتر مدبرانه حلوفصل شود. حکومت با عقلانیت، با آزادی زندانیان سیاسی بهخصوص زندانیان مرتبط با انتخابات سال 88، میتواند با تقویت آشتی ملی، از موضع قدرت و استحکام داخلی، با دولتهای مغرور و مستکبر خارجی مذاکره کند. زندهکردن قضایای تاسفبار سال 88 صرفا موجب تشدید انشقاق اجتماعی میشود. ملت بزرگ ایران با حیا و جوانمردی و اعتماد مجدد به صندوقهای رای، در انتخابات 24خرداد سال 92 شرکت کردند؛ حکومت نیز باید در عمل، به این اعتماد مجدد مردم ارج بگذارد.
قوهقضاییه نیز باید با قاطعیت، عوامل اصلی واقعه جانگداز کهریزک را به اشد مجازات برساند تا دنیا و مردم، قانع شوند که ساحت نظامجمهوریاسلامی از چنین اعمالی مبراست. قوهقضاییه با دستگیری و محاکمه مفسدان اقتصادی که در طول هشتسال گذشته میلیاردهاتومان اختلاس کردند، میتواند مردم را نسبت به بیطرفی و پاکی این قوه متقاعد کند. ریاست محترم قوهقضاییه انسان پاک و درستی است، مدیریت قوه زیر نظر ایشان، سبب میشود با مجرمان واقعی که به آبروی نظام لطمه وارد کردهاند قاطعانه برخورد شود. اظهارات آقای علی مطهری نیز بهعنوان فردی مقبول و معتدل باید اجرایی شود.
آن مدیرانی که در طول هشتسال گذشته اقتصاد مملکت را به فلاکت کشاندند و اموال بیتالمال را با سوءمدیریت تخریب کردند باید محاکمه شوند تا مشخص شود هشتصدمیلیارددلار درآمد دولت گذشته از فروش نفت و اموال و کارخانجات دولتی و پیشفروشها کجا هرینه شده است. این اموال متعلق به همه ملت است و حق ملت است که بدانند بر سر این درآمدهای گزاف چه رفته است؟ قوهقضاییه بهعنوان مدعیالعموم با ورود به این موضوع باید متخلفان را در هر مقام و موقعیت محاکمه کند. مخل امنیت ملی کسانی هستند که مملکت را در مسایل اقتصادی و سیاست خارجی به این وضعیت کشاندند، برای بسیاری از آحاد ملت اسباب تنگنای معیشتی فراهم کردند و با گسترش فقر و فساد به امنیت عمومی جامعه آسیب رساندند؛ نـه چند نویسنده و فعال سیاسی و خبرنگار که صدایشان حداکثر به چند دههزار نفر میرسد. مطالبه ملت، مجازات سران سوءمدیریت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور در دوره هشتساله گذشته است. در عین حال باید به مدیران دولت گذشته که خدوم، لایق، کارشناس و دلسوز بودهاند احترام گذاشت و از تجربیات آنها بهره برد.
منبع: روزنامه شرق