مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

آتش داعش و یخ رابطه ایران و آمریکا

اشتراک

اردشیر پشنگ

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

طی سه ماه اخیر در میان بحران های مختلف و جاری در سراسر جهان و از جمله در منطقه پر آشوب خاورمیانه، یکبار دیگر بحران عراق و تحولات ناشی از آن در صدر اخبار و در کانون توجه رسانه ها، تحلیلگران و جامعه جهانی قرار گرفته است چرا که در فاصله کمتر از دو هفته بیش از یک سوم از خاک این کشور به تسخیر گروه تروریستی داعش (ISIS) قرار گرفت و سپس رهبر آنان در مسجد اعظم موصل خود را خلیفه جدید مسلمین خواند و اعلام تشکیل خلافت اسلامی (IS) کرد. در این بین افزایش خطر گسترش نفوذ و حضور داعش و تسری بحران سازی آنها به لبنان و حمله ناگهانی شان به شمال عراق و مناطق کردنشین (زومار، شنگال و سد موصل) و افزایش خطر سقوط اربیل باعث تغییر و تحولاتی جدی در نگاه بسیاری از کشورهای منطقه ای و قدرتهای فرامنطقه ای شد. ایران از همان ابتدا به عنوان نزدیک ترین متحد منطقه ای عراق بصورت غیرمستقیم اما مستمر و اثربخش به کمک دولت بغداد و نیز دولت اقلیم کردستان رفت. ایالات متحده آمریکا هم پس از سقوط شنگال و سپس قره قوش مسیحی نشین بلافاصله اعلام کرد دست به انجام حملاتی محدود علیه مواضع داعش خواهد زد و بطور ملموس تری به کمک کردها و دولت مرکزی عراق آمد. در این بین برخی رسانه ها و تحلیل گران و حتی مقامات رسمی از لزوم همکاری یا انجام همکاری مشترک میان تهران و واشنگتن علیه داعش طی روزهای اخیر خبر داده اند، امری که هر دو طرف بطور رسمی آن را انکار کرده اند، و حتی در بحث تشکیل ائتلاف منطقه ای ضد داعش صحبتی از حضور ایران به میان نیامده است، اما نوشتار پیش رو سعی خواهد کرد تعدادی از عوامل و مسائلی که باعث تشدید احتمال همکاری ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران در مبارزه با داعش شود را برشمرد:

واژگان کلیدی: داعش، ائتلاف ضد داعش، پیشمرگان کرد، ارتش عراق و داعش، آمریکا و داعش.

تحلیل رخداد

عواملی که باعث تقویت فرضیه همکاری ایران و آمریکا در مبارزه با داعش است و یا به عبارتی دیگر عواملی که ضرورت و احتمال این همکاری را تشدید می کنند به شرح زیر است:

  • داشتن سابقه همکاری مشترک

یکی از عواملی که باعث شده است بحث وجود همکاری میان تهران و واشنگتن علیه داعش را تقویت کند به سابقه طرفین طی سالهای اخیر در برخی گفتگوها و همکاری های مشترک در دو کشور عراق و افغانستان باز می گردد. امری که باعث شد تا رسماً ایران و آمریکا پس از سه دهه در بغداد پشت میز مذاکره رسمی و علنی روبروی هم بنشینند و برای برقراری ثبات در عراق و استقرار امنیت همفکری و همکاری کنند و همچنین در مورد افغانستان هم طرفین برای استقرار نظام جدید تلاش مشترک داشتند و کمکهای ایران چه حین حمله به طالبان و چه حین برگزاری نشست های گروههای افغان در سقوط طالبان و برپایی نظام جدید کاملاً موثر بود.

  • گفتگوهای هسته ای

گفتگوهای طرفین در قالب نشستهای ایران با گروه 1+5 بر سر پرونده هسته ای، و تلاش وافری که هر دو طرف برای اعتماد سازی و تنش زدایی در این حوزه می کنند نیز تبدیل به یک عامل موثر دیگر در افزایش احتمال وجود همکاری میان این دو کشور برای مبارزه با داعش شده است. دیدارهای پیاپی ظریف و جان کری و معاونانشان، تماس تلفنی تاریخی اوباما با روحانی و … همه تبدیل به نشانه هایی برای وجود اراده ای مشترک و همزمان برای تنش زدایی در روابط و نوعی عادی سازی روابط است. هرچند مقامات طرفین و بخصوص طرف ایرانی تاکید دارد که این مذاکرات تنها شامل پرونده هسته ای است اما بدیهی و طبیعی است که تنش زدایی بر سر مهم ترین پرونده بین المللی ایران خواه ناخواه به حوزه های دیگر هم تسری پیدا کرده و بطور کلی باعث آب تر شدن یخ رابطه تهران –واشنگتن می شود.

  • اشتراک اهداف استراتژیک در قبال عراق

اما شباهت قابل توجه اهداف استراتژیک تهران و واشنگتن در قبال عراق باعث می شود این امکان همکاری را پررنگ تر کند. اهداف استراتژیک اصلی طرفین عبارتند از حفظ تمامیت ارضی عراق، استقرار امنیت و ثبات در عراق و حمایت از دولت و نظام دموکراتیک عراق. البته پیداست دلایل هریک برای اهداف مذکور متفاوت از هم هستند اما این دلایل متفاوت دارای یک خروجی مشترک از منظر استراتژیک هستند که باعث می شود در عمل طرفین در برابر عواملی که تمامیت ارضی عراق، امنیت این کشور و نظام جدید حاکم بر آن را تهدید می کنند، بایستند.

  • هر دو طرفدار ثبات و امنیت منطقه

مساله کلی تر دیگر نگاه طرفین به تداوم وضع موجود امنیتی در خاورمیانه و ایجاد ثبات در آن است. هرچند در وقوع بهار عربی ایران و آمریکا دیدگاهها و تفسیر متفاوتی داشتند و در مورد سوریه عملاً در مقابل هم ایستادند و هنوز هم این صف آرایی بصورت نسبی وجود دارد، اما طبیعتاً هر دو کشور مایل به افزایش ناامنی، بی ثباتی و تشدید بحرانهای موجود در منطقه نیستند این امر در ایران بخصوص از زمان روی کار آمدن دولت جدید آقای روحانی تبدیل به یک اصل مهم در قالب استراتژی تنش زدایی منطقه ای (به مانند استراتژی منطقه ای در دولت آقای خاتمی) شده است. آمریکایی ها هم که عمدتاً دنبال ثبات خاورمیانه بوده اند طی دو سال اخیر با اعلام استراتژی کلی امنیت ملی شان در سوق دادن نقطه ثقل تمرکز از خاورمیانه به آسیاپاسیفیک عمدتاً به دنبال خاورمیانه ای کمتر بحرانی و آرام تر و افزایش دامنه توجه خود در منطقه ای هستند که آوردگاه جدید قدرت نمایی آمریکا در مقابل رقیب جدید جهانی اش یعنی چین به شمار می رود.

  • دشمن مشترکی بنام رادیکالیسم اسلامی سنی

اما یکی دیگر از مهمترین عوامل موثر که احتمال همکاری ایران و آمریکا را افزایش می دهد به برداشت مشابه هردو کشور از خطر و دشمنی بنام رادیکالیسم سنی در قالب گروههایی نظیر القاعده، جبهه النصره و داعش است. به عبارت دیگر طبق فلسفه سیاسی و دینی که گروههای افراطی سنی دنبال می کنند هم ایران شیعی و هم آمریکای مسیحی که گاه به گاه به کشورهای اسلامی از جمله افغانستان و عراق تجاوز کرده و می کند دشمنانی به شمار می آیند که می بایست از بین روند یا دست کم با آنها به مبارزه برخیزند. چنین تفسیر ستیزه جویانه ای در مدل جدید داعش (دولت اسلامی) در عراق بسیار پررنگ تر شده است و همین امر باعث شده است تا هم آمریکا و هم ایران متقابلاً برای مبارزه و تضعیف و از بین بردن این دشمن مشترک دست به اقداماتی بزنند.

  • ابراز تمایل برخی از رهبران و مقامات طرفین

جدای از عوامل اساسی و عمومی فوق اظهار نظر برخی مقامات ارشد و صاحب نفوذ طرفین در خصوص احتمال همکاری و یا برشمردن مزایای همکاری در مبارزه با داعش باعث تشدید این احتمال همکاری در عالم عمل شده است.

  • لزوم داشتن همکاری های ضروری در نبرد

اما آخرین نکته ای که می توان به آن اشاره کرد این است که ایران و آمریکا اینک همزمان در حال کمک به دو جبهه شمال (کردها) و جنوب (دولت مرکزی) در مقابل داعش هستند همین امر و کمک مشترک باعث می شود بطور طبیعی در پاره ای از موارد نوعی همکاری و هماهنگی و رد و بدل شدن اطلاعات مشترک میان طرفین در برابر دشمن مشترک رخ دهد.

چشم انداز پیش رو

به نظر می رسد می توان دلایل بیشتری نیز در کنار هفت دلیل مذکور برشمرد که احتمال همکاری یا ضرورت همکاری ناگزیر ایران و آمریکا را تقویت می کند اما حتی اگر سیاست اعلامی تهران و واشنگتن مبنی بر عدم انجام همکاری در مبارزه با داعش را نیز بپذیریم و نیز عدم دعوت ایران در ائتلاف ضد داعش را هم در نظر بگیریم باید تاکید داشت در عالم عمل با توجه به شناخت و قدرت و میزان نفوذ ایران در عراق و نیز سوریه باید گفت هیچ ائتلاف ضد داعشی بدون در نظر گرفتن تهران و هماهنگی عملی با آن نمی تواند به موفقیتی قابل توجه دست یابد. البته پیداست عدم حضور ایران در ائتلاف مذکور دال بر عدم عمل و مبارزه ایران با داعش و گروههایی اینچنینی نیست و دست کم بطور موازی ایران با همکاری دولت عراق، حکومت اقلیم کردستان عراق در این کشور و نیز دولت سوریه و حزب الله لبنان در سوریه به مبارزه و تضعیف داعش دست خواهد زد که این اشتراک هدف با ایالات متحده آمریکا باعث خواهد شد که گفت آتش داعش بطور ناخواسته مشغول آب کردن بخشی از یخ موجود در رابطه میان ایران و آمریکاست.

 

مطالب مرتبط