مریم خالقی نژاد[1] ابراهیم اخلاصی[2] مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC در طول تاریخ روابط بینالملل و سیاست خارجی دو واژه” ساختارو کارگزار” بسیار مورد توجه بوده است. چرا که تغییر یکی منجر به تغییر روش دیگری در عملکرد و اخذ تصمیمات سیاسی و روابطی خواهد شد. منظور از ساختار در این عرصه، جو حاکم در عرصه بینالملل و منظور از کارگزار کشور و یا نهاد مورد هدف است. سالیان سال است که در هر تحلیلی بهخصوص در عرصه روابط بینالملل ساختار و کارگزار دو مؤلفه گریزناپذیر بهحساب میآیند و چهبسا که در مکاتبی مانند ساختارگرایی و یا کارگزارگرایی بیش از بیش مورد توجه و کندوکاو قرارگرفتهاند. اما اکثر اندیشمندان دههٔ اخیر معتقد هستند که نمیتوان تنها بر یک مؤلفه ساختار یا کارگزار تأکید داشت بلکه ساختار و کارگزار دو محور با تأثیرگذاری متقابل هستند. لذا مبحث مورد اهمیت در این نوشتار سخن از ثبات یا عدم ثبات ساختار و