کتاب رژیم صهیونیستی در حوضه نیل و منطقه دریاچه های بزرگ آفریقا از مریم وریج کاظمی
کتاب رژیم صهیونیستی در حوضه نیل و منطقه دریاچه های بزرگ آفریقا از مریم وریج کاظمی توسط انتشارات مرکز آموزشی و پژوهشی شهید سپهبد صیاد شیرازی منتشر شد. در این پژوهش مزیتهای ژئوپلیتیکی-ژئواکونومیکی-ژئواستراتژیکی و هیدروپلیتیکی کشورهای حوضه رود نیل و منطقه دریاچههای بزرگ آفریقا بررسی شد که همواره جزء اولویتهای اساسی رژیم اسرائیل در تدوین کُدهای ژئوپلیتیک به شمار می آیند. بی تردید نگاه هیدروپلیتیک-ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک اسرائیل به شماری از کشورهای حوزه رود نیل و منطقه دریاچههای بزرگ آفریقا، ضمن ارتقاء بخشیدن به توسعه اقتصادی-تجاری این رژیم، می تواند ثبات داخلی کشورهای این منطقه را متزلزل و ترتیبات امنیتی جدیدی با توجه به مسائل قومی-قبیله ای برای بعضی از کشورهای حوضه رود نیل و منطقه دریاچههای بزرگ آفریقا به وجود آورد که در نهایت باعث افزایش نفوذ و حضور اسرائیل در این مناطق شود و البته چالش های را نیز شکل دهد. اسرائیل با اجرا و پیگیری توافقنامه
رویکرد کنونی روسیه به طالبان: از حذف برچسب تروریستی تا تعمیق همکاریهای استراتژیک
دکتر معصومه محمدی پژوهشگر روابط بین الملل مرکز بین المللی مطالعات صلح -IPSC در پی تحولات ژئوپلیتیکی منطقه و بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان، روسیه سیاستی عملگرایانه و تدریجی را در قبال این گروه اتخاذ کرده است. حذف طالبان از فهرست سازمانهای تروریستی در آوریل ۲۰۲۵، افزایش تعاملات دیپلماتیک، همکاریهای امنیتی و اقتصادی، و تلاش برای ایفای نقش میانجی در مناقشات منطقهای، نشاندهندهٔ تغییر رویکرد مسکو از تقابل به تعامل با طالبان است. بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان در سال ۲۰۲۱، منجر به تغییرات اساسی در سیاست خارجی کشورهای منطقهای و فرامنطقهای شد. روسیه، با در نظر گرفتن منافع ژئوپلیتیکی و امنیتی خود، رویکردی محتاطانه اما عملگرایانه را در قبال طالبان اتخاذ کرده است. این رویکرد شامل تعاملات دیپلماتیک، همکاریهای امنیتی و اقتصادی، و تلاش برای تثبیت موقعیت خود بهعنوان بازیگر کلیدی در معادلات منطقهای است. حذف طالبان از فهرست سازمانهای تروریستی در آوریل ۲۰۲۵،
بازخوانی شخصیت ترامپ و نتایج تمایل به تفکر خارج از چارچوب
ابراهیم اخلاصی پژوهشگر، نویسنده و مدرس دانشگاه مرکز بینالمللی مطالعات صلح -IPSC دونالد ترامپ در این مدت کوتاه، دو تصویر ناهمگن و در عین حال نازیبا را از خود در قامت رئیس جمهور ایالات متحده نقش و ثبت کرده است که یکی در اروپا و دیگری در چهاردهم ماه (می) در غرب آسیا به وقوع پیوسته است که تفسیر رویداد اروپایی را به نقل از یک متخصص بحران روابط برایتان می نویسم و دیگری را از آنچه اکنون در حال وقوع است: کارل پتر ویرسن درمان گر بحران روابط و استاد ترومای خودشیفته که عمدتا تجربیات ناخوشایند و وضعیت های روانی شوک و اضطراب را بررسی و تحلیل می نماید در خصوص ترامپ و تحقیر شدید و مشمئز کننده رئیس دولت اوکراین می گوید: امروز به شکل دردناکی آشکار شده است که اعمال قدرت خودشیفته روان پریشانه چگونه بنظر می رسد، آنجا که یک رئیس جمهور، رئیس دولت
جایگاه ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک یونان
مریم وریج کاظمی پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC موقعیت جغرافیایی یونان در شرق مدیترانه نقش این کشور را در سیاست های ژئواستراتژیک قدرت های منطقه ای و جهانی برجسته می کند. کنترل دریای اژه در اختیار یونان است، بنابراین این کشور ترانزیت بین دریای مدیترانه و دریای سیاه و همچنین جزایر نزدیک به سوریه و خطوط کشتیرانی که از کانال سوئز مصر خارج می شوند را کنترل می نماید. از سوی دیگر، یونان نقش اصلی را در برنامه ریزی نظامی قدرت های بزرگ ناتو ایفا کرده است به طوری که نزدیکی یونان به دریای سیاه و اوکراین توانست مداخله ناتو در بحران اوکراین- که مستلزم استقرار نیروی دریایی ایالات متحده در دریای سیاه و افزایش نیروهای ناتو در اروپای شرقی است-، را تسهیل نماید. همچنین یونان نقش مهمی در مداخلات ناتو در خاورمیانه داشته است، بدین ترتیب این منافع ژئواستراتژیک به تنشها در داخل اتحاد ناتو
تسلیحات، تغییرات، انزوا: مهندسی استراتژی ترامپ در خاورمیانه
فاطمه خادم شیرازی پژوهشگر و مدرس دانشگاه مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC یادداشت سیاستهای دونالد ترامپ علیه ایران در خاورمیانه، خصوصاً طی سفر به عربستان، نشاندهنده تلاش سازمانیافتهای بود برای تغییر موازنه قدرت در منطقه. ترامپ از ابزارهایی نظیر فشار اقتصادی، جنگ روانی، و تحقیر ایران به شکل مستقیم و غیرمستقیم بهره برد تا به اهداف خود در مهار قدرت منطقهای ایران دست یابد. این سیاستها دقیقاً مشابه راهبرد “فشار حداکثری” بود که از ابتدای دوره ریاستجمهوری او آغاز شد. خروج از برجام و اعمال تحریمهای گسترده علیه ایران، موجب شد که ترامپ بر این تصور اصرار ورزد که ایران از طریق فشار اقتصادی و معرفی مشکلات داخلی، در نهایت مجبور به پذیرش خواستههای واشنگتن خواهد شد. او از تریبونهای دیپلماتیک مانند سفر به ریاض، و ابزارهای روانی نظیر رسانهها، برای برجسته کردن مشکلات داخلی، ضعف مدیریت، و نارضایتی عمومی استفاده کرد تا میان مردم و دولت ایران
دریچه ای به تفسیر کتاب، فلسفه امروزین علوم اجتماعی با نگرش چند فرهنگی
ابراهیم اخلاصی پژوهشگر، نویسنده و مدرس دانشگاه مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC این کتاب اثری بسیار زیبا از برایان فی فیلسوف آمریکایی و با ترجمه خشایار دیهیمی می باشد که در 458 صفحه توسط طرح نو نشر گردیده است. این اثر رویکردی جدید نسبت به فلسفه علوم اجتماعی است و پیرامون تجربه سهیم بودن انسان ها در جهان امروزین بحث می نماید که در آن افراد، تفاوت های بسیار زیادی با یکدیگر داشته و باید این تفاوت ها را پذیرا باشند. نویسنده تاکید دارد اساسا اصالت به تعدد و تنوع فرهنگ های مختلف در جهان است که توجه و تمرکز ما را به سمت فرصت ها و در عین حال خطرهای جهانی پر از تفاوت می کشاند. زبان روشن و قابل فهم در این اثر عالمانه باعث شده است تا ذهن خواننده موضوعات نوپدید فرهنگی را درک و فهم نماید و در عین حال نیز از نویسنده، یک پژوهشگر
تغییر در الگوی سیاستگذاری خارجی ایران؛ ایران فرصتها را انتخاب میکند نه بازیگران را !
اسلام ذوالقدرپور کارشناس روابط بینالملل مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC سیاستگذاری خارجی مطلوب در عصر آنارشی کنونی بر ناپایداری سیاستها و تاکتیکها استوار شده، انتخاب الگوهای راهبردی و تاکتیکی گوناگون و بلکه ناسازگار با یکدیگر را همزمان با یکدیگر توصیه میکند. اگر قرار باشد در جهان آشفته کنونی اصل ” ناپایداری سیاستها و پایداری منافع راهبردی ” را به عنوان اندیشه رئالیسم قدرت، اجرایی و بقای بازیگر در نظام جهانی تضمین گردد، میبایست آماده تغییر ناگهانی سیاستها و گذار فوری از تاکتیک کنونی به تاکتیک جدید بود. چنین چارچوب سیاستگذاری خارجی نیازمند الگویی از بیطرفی فعال است که به جای قرار گرفتن در یک طرف تقابل قدرت، به دنبال فرصتها باشند. پرسش اصلی در چنین فرآیندی این است که: کدام طرف نظام جهانی باشیم؟ دهها پاسخ برای این پرسش وجود دارد. اما پرسش مطلوب با توجه به شرایط زمانی و مکانی بازیگر در جهان آشوبناک میتواند چنین باشد که:
افغانستان و استراتژی چند جانبه ازبکستان: همکاری در سایه رقابتهای ژئوپلیتیکی
فاطمه خادم شیرازی پژوهشگر و مدرس دانشگاه مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC سیاست ازبکستان به عنوان یکی از کشورهای کلیدی آسیای مرکزی ،در قبال افغانستان به شدت تحت تأثیر عوامل منطقهای و بینالمللی است و به صورت عمل گرایانه و چندجانبهگرایانه سازماندهی شده است. این سیاست با تأکید بر دیپلماسی، همکاریهای منطقهای و ایجاد توازن بین مسائل امنیتی و اقتصادی برای مقابله با تهدیداتی است که از بیثباتی افغانستان ناشی شده و ممکن است به آسیای مرکزی سرایت کند ؛شکل گرفته است.ازبکستان در رابطه با افغانستان با چالشهای پیچیدهای در حوزههایی چون تغییرات جمعیتی، سیاستهای آبی، تعامل با طالبان، و رقابتهای منطقهای مواجه است. آیا سیاستهای عملگرایانه ازبکستان برای حفظ توازن بین مسائل امنیتی و اقتصادی به عنوان یک بازیگر کلیدی در فرآیندهای منطقهای و بینالمللی مرتبط با افغانستان باقی خواهد ماند؟ 1- سیاست عمل گرایانه و چندجانبهگرایانه سیاست عمل گرایانه و چندجانبهگرایانه سیاست خارجی منطقهای ازبکستان
رقابت های ژئوپلیتیکی در مدیترانه: کریدور ترکیه – ایتالیا – تونس
مریم وریج کاظمی پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC منطقه دریای مدیترانه در حال تبدیل شدن به یکی از نظامی ترین مناطق جهان است، زیرا کشورهای ساحلی و قدرت های خارجی به جهت تسلط بر ذخایر و ترانزیت انرژی در حال تقویت حضور دریایی خود در این منطقه هستند. رقابت بین دولتی در مدیترانه به طور آشکارا ژئوپلیتیکی می شود زیرا مشارکت های اقتصادی ناشی از ذخایر گاز به اتحادهای سیاسی-نظامی تبدیل شده است، از این رو ذخایر گاز طبیعی مدیترانه همچنان رقابت های ژئوپلیتیکی منطقه ای را تشدید می کند. در این بین ترکیه، مصر، فرانسه و ایتالیا – چهار کشور بزرگ حوزه مدیترانه – درگیر یک بازی بزرگ جدید برای منابع انرژی و مسیرهای حمل و نقل تجاری منطقه هستند. خط گسل ژئوپلیتیکی بین این چهار کشور، مشارکت عمیقتر بین فرانسه و مصر که مخالفت حضور ترکیه هستند را نشان میدهد، در حالی
پدافند غیرعامل تهاجمی به منزله دیپلماسی در راهبرد امنیت ملی
اسلام ذوالقدرپور کارشناس روابط بینالملل مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC راهبرد امنیت ملی که در چارچوب سیاست دفاعی هر بازیگر تعریف میگردد، دارای مؤلفهها و حلقههای گوناگونی است که همسویی و همپوشانی آنها میتواند امنیت ملی بازیگر را برآورده سازد. این مؤلفهها که هر کدام دارای حوزه سیاستی، ابزار و تاکتیک ویژه خود هستند را میتوان در حلقههای توان نظامی (دفاعی و تهاجمی)، توان دیپلماسی، توان اقتصادی، توان سیاسی و اجتماعی بهویژه مشروعیت نظام و … مورد بررسی قرار داد. یکی از حلقههای مهم در راهبرد امنیت ملی که بیشتر در سیاست دفاعی کشورها مورد توجه قرار داشته و از مؤلفههای پنهان راهبرد امنیت برشمرده میشود را میتوان سیاست پدافند غیرعامل دانست که اثرگذاری بالایی بر موفقیت دیگر حلقههای سیاستگذاری عمومی بهخصوص راهبرد امنیت ملی دارد. اگر چه پدافند غیرعامل را بیشتر در حوزه اقتصادی و صنعتی تعریف و طرحریزی کردهاند، اما پیامدهای مطلوب یا نامطلوب پدافند غیرعامل
بحران پهالگام؛ تهدیدی برای صلح منطقهای و امنیت جهانی
فاطمه خادم شیرازی پژوهشگر و مدرس دانشگاه مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC حملهای تروریستی در منطقهی پهالگام (کشمیر) در تاریخ 22 آوریل 2025، که به کشته شدن 26 توریست انجامید، سبب تشدید تنشهای میان دو قدرت هستهای جنوب آسیا، هند و پاکستان، شده است. این رویداد بار دیگر آسیبپذیری این منطقه را بهعنوان نقطهی مرکزی بحرانهای امنیتی جنوب آسیا برجسته کرد. بر اساس اطلاعات موجود، این حمله نهتنها صلح منطقهای، بلکه امنیت جهانی را به خطر انداخته و احتمال برخورد مستقیم نظامی میان دو کشور را افزایش داده است.در این چارچوب، برخی منابع به نقش حیاتی آمریکا در جلوگیری از تشدید تنش و در نهایت جنگ احتمالی میان این دو کشور اشاره دارند، اما جزئیاتی از نحوه و میزان مشارکت این کشور ارائه نشده است. این بحران تأکیدی بر اهمیت راهکارهای تازه و بازنگری در استراتژیهای ضدتروریستی و دیپلماسی منطقهای دارد تا از تشدید درگیریها میان دو قدرت هستهای
بحران در رویای جهانی گرایی: آیا نظم نئولیبرال به پایان خود نزدیک میشود؟
دکتر سامان فریدونی پژوهشگر جامعه شناسی سیاسی مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC گویا پایان گلوبالیزم آغاز شده است. جهانی گرایی با وعده هایی چون صلح پایدار، رونق اقتصادی، افزایش تعاملات فرهنگی و تقویت نهادهای بین المللی پا به میدان گذاشت. از دهه 1990 با فروپاشی بلوک شرق و گسترش نئولیبرالیزم به عنوان ایدئولوژی غالب، رویای جهان گرایی به نظر میرسید که به تحقق نزدیک شده باشد اما در دل این رویا، بذر بحرانهایی کاشته شد که امروز به روییدن راست گراها انجامیده است، جریاناتی که اغلب ملی گرا، ضد جهانی شدن، ضد مهاجرت و بی اعتنا به نهادهای ملی از جمله اتحادیه اروپا هستند. جهانی شدن که ریشه های آن به قرن پانزدهم میلادی باز می گردد، با وقوع انقلاب های صنعتی در حوزه تکنولوژی، ارتباطات و اطلاعات از قرن هجدهم تنومند شد. افزایش ارتباطات جهانی بواسطه پیشرفت های فنی، افزایش نهادهای سیاسی، اقتصادی و تجاری، پیدایش سازمان های
غرور و خشم علیه ایران و الگوی ماه و پلنگ رقیبان با ایران
اسلام ذوالقدرپور کارشناس مسائل بین الملل مرکز بینالمللی مطالعات صلح -IPSC سیاستگذاری مطلوب که بتواند انگارهها، نیات و اهداف سیاستگذار و حکمران را برآورده سازد، فرآیندی است که سیاستها و تاکتیکهایش بر احساس برتری و خودخواهی بنیان نشده باشند. آرمانگرایی در سیاستگذاری خارجی که با احساس غرور و برتری بازیگر ترکیب میشود، سیاستگذار خارجی را در چرخهای از سیاستهای تکراری نامطلوب گرفتار میکند تا توان تشخیص سیاست راهبردی از تاکتیکهایش را از دست داده و در اوج احساس اقتدار به ناگاه دچار ناتوانی و سرنگونی گردد. سیاستگذاری خارجی میدان برسازی انگاره برتری جویی و غرور جعلی نیست، زیرا این احساس خودخواهی به فرسودگی و در نهایت فروپاشی منجر میشود. همانگونه که اندیشمند روابط بین الملل ” هنری کسینجر ” بیان میدارند:<< تاوان جاه طلبی بیش از حد – چیزی که یونانیان آن را غرور مینامند- فرسودگی است.>>1 غرور در حکمرانی و سیاست خارجی که پیامد احساس برخورداری از
مذاکرات هسته ای در تله سهم خواهی اروپا
دکتر محمد مهدی مظاهری استاد دانشگاه مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC مذاکرات هستهای اخیر ایران با ایالات متحده، که از طریق میانجیگری عمان در جریان است، بار دیگر توجه جامعه جهانی را به خود جلب کرده است. هر چند در دوره های گذشته، ایران به دلیل اختلافات و مشکلاتی که با ایالات متحده داشت، بیشتر با کشورهای اروپایی به ویژه انگلیس، فرانسه و آلمان (E3) وارد مذاکره پیرامون مسائل هسته ای میشد، اما در این دوره به خاطر شرایط منطقه ای و بین المللی خاص، و به ویژه به دلیل رویکرد دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، این مذاکرات تنها به ایران و آمریکا محدود شده و قدرتهای جهانی دیگر فعلا در آن حضور ندارند. با این حال باید گفت، تروئیکای اروپایی، بهعنوان بازیگران کلیدی در توافق هستهای سال ۲۰۱۵ (برجام)، نقش مهمی در شکلگیری فضای دیپلماتیک پیرامون مسئله هسته ای ایران و به نتیجه رسیدن مذاکرات دارند.
جنگ تجاری آمریکا و چین: تحلیل پیامدهای اقتصادی، ژئوپلیتیکی و اثرات جهانی
فاطمه خادم شیرازی پژوهشگرو مدرس دانشگاه مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC جنگ تجاری میان آمریکا و چین، که با اعمال تعرفههای گسترده توسط دولت ترامپ آغاز شد، تنها یک نزاع اقتصادی نبوده و تأثیراتی عمیق بر نظم جهانی داشته است. تنشهای ناشی از این جنگ تجاری پیامدهایی فراتر از کاهش حجم تجارت میان دو کشور را به همراه داشته و حتی امنیت، دیپلماسی و مناسبات قدرت جهانی را تحت تأثیر قرار داده است. این مقاله با استفاده از دادههای معتبر به بررسی پیامدهای اقتصادی و ژئوپلیتیکی جنگ تجاری آمریکا و چین میپردازد. 1-پیامدهای اقتصادی – کاهش رشد تحلیل گران سیاسی استدلال میکنند که سیاستهای تعرفهای دولت ترامپ نه تنها مبتنی بر سوء تفاهمهای اقتصادی است، بلکه به شکلی نامناسب اجرا شده و میتواند منجر به رکود جهانی شود.سیاست تعرفهای ترامپ بر این پایه بنا شده که کسری تجاری نشانه یک بحران جدی اقتصادی است؛ اما کسری