ارتباطات تمدنی، فرهنگی، زبانی و تاریخی سینکیانگ چین با ایران
دکتر گلناز سعیدی پژوهشگر ارشد روابط بینالملل مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC مقدمه منطقه سینکیانگ در شمال غربی جمهوری خلق چین، با وسعتی بیش از ۱.۶ میلیون کیلومتر مربع و موقعیت استراتژیک میان آسیای مرکزی و چین، از دیرباز نقش مهمی در مسیرهای تجاری، فرهنگی و تمدنی داشته است. این منطقه که بخشی از جاده ابریشم تاریخی محسوب میشود، بهعنوان پل ارتباطی میان شرق و غرب، همواره مرکز تبادل کالا، فرهنگ، زبان و ایدهها بوده است. ایران نیز در طول تاریخ، از دوران هخامنشیان و ساسانیان، ارتباط گستردهای با این منطقه برقرار کرده است و در طول قرنها، مبادلات فرهنگی و تمدنی متعددی میان ایران و سینکیانگ شکل گرفته است. این روابط، هم در حوزه زبان و ادب و هم در حوزه هنر و آیینهای فرهنگی نمود داشته است. حضور تاجیکها بهعنوان جامعهای ایرانیتبار در سینکیانگ، بهویژه بهعنوان حلقهای فرهنگی و تمدنی میان ایران و چین، اهمیت ویژهای
هند و سازمان همکاری شانگهای:امنیت، اتصال و فرصت تا افق۲۰۳۰
فاطمه خادم شیرازی پژوهشگر روابط بین الملل مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC سازمان همکاری شانگهای (SCO) یکی از مهمترین سازوکارهای همکاری منطقهای در اوراسیا است که بستر تعاملات امنیتی، اقتصادی و فرهنگی میان اعضای خود را فراهم میکند. این سازمان در سال ۲۰۰۱ با هدف تعمیق همکاریهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی میان کشورهای عضو تأسیس شد و امروز به یکی از تأثیرگذارترین بلوکهای منطقهای در سطح جهانی تبدیل شده است. حضور قدرتهای بزرگ مانند چین و روسیه در کنار قدرتهای نوظهور و منطقهای همچون هند، ایران، پاکستان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان، جایگاهSCOرا به عرصهای کلیدی برای پیشبرد منافع ملی و منطقهای ارتقا داده است. هند که از سال ۲۰۱۷(1) به عضویت کامل این سازمان درآمده، ظرفیتهای چشمگیری برای گسترش نفوذ ژئوپلیتیکی، توسعه اقتصادی و استفاده از قدرت نرم خود در این چارچوب یافته است. این کشور با پیشینه تاریخی و فرهنگی غنی و اقتصادی رو به
همکاریهای انرژی چین و روسیه: رویکردها، شرایط و پیامدها
دکتر معصومه محمدی پژوهشگر ارشد روابط بین الملل مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC همکاریهای انرژی میان چین و روسیه در دهههای اخیر به یکی از مهمترین محورهای روابط دوجانبه و معادلات ژئوپلیتیک اوراسیا بدل شده است. دو عامل اساسی در این روند نقش تعیینکننده داشتهاست. نخست، تحریمهای غرب علیه روسیه پس از بحران اوکراین در ۲۰۲۲ که باعث تغییر مسیر صادرات انرژی مسکو شده است و دوم، نیاز روزافزون چین به امنیت انرژی در شرایطی که این کشور به بزرگترین واردکننده نفت خام و یکی از بزرگترین خریداران گاز طبیعی جهان تبدیل شده است. این تحولات همکاریها را از سطحی تاکتیکی و محدود به سطحی راهبردی و ساختاری منتقل کرده است. پرسش محوری این یادداشت آن است که: چه شرایط و رویکردهایی همکاریهای انرژی چین و روسیه را تعریف میکنند، این همکاریها از چه سازوکارهایی پیروی میکنند، و پیامدهای اقتصادی و ژئوپلیتیک آنها چیست؟ برای بررسی موضوع، سه
بازطراحی سبد انرژی اروپا در سایه رقابت ژئوپلیتیک
احمد رشیدی نژاد پژوهشگر روابط بینالملل مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC با روی کار آمدن پوتین در روسیه، گاز طبیعی به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای ژئوپلیتیک روسیه در عرصه بینالمللی، بهخصوص در اروپا، تبدیل شد. منابع عظیم انرژی، بهویژه هیدروکربنها، نه تنها موتور محرک اقتصاد روسیه بودند، بلکه در نگاه کرملین اهرمی قدرتمند برای پیشبرد اهداف سیاسی و تغییر موازنه قدرت جهانی محسوب میشدند. پوتین در رساله دکترای خود صراحتاً تأکید کرده است، که منابع طبیعی نه تنها توسعه اقتصادی کشور را تضمین میکنند، بلکه ضمانتی برای کسب موقعیت بینالمللی نیز خواهند بود، و مهمترین این منابع، هیدروکربنها هستند که قویترین ابزار ژئوپلیتیک روسیه به شمار میروند. از طرفی، افزایش مداوم نیاز اروپا به انرژی و نبود گزینههای متنوع برای جایگزینی، بستری ایدهآل برای روسیه فراهم آورد تا از «سیاست انرژی» بهعنوان ابزاری ژئوپلیتیک نهایت بهرهگیری را بنماید. به طوری که به گزارش رویترز تا پیش از
کریدور میانی، ایران و آینده ژئواکونومیک اوراسیا
دکتر مریم وریج کاظمی پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC زلزله های ژئوپلیتیکی به خصوص درگیری روسیه و اوکراین توجهات را به ترسیم مجدد مسیرهای تجاری در سراسر اوراسیا متمرکز کرده است و در این راستا کشورهای آسیای مرکزی تلاش می کنند از طریق همکاری برای توسعه اقتصادی، خود را در مرکز این توجهات قرار دهند. این همکاری به توسعه طرح مسیر حمل و نقل بینالمللی ترانس خزر«TITR» یا «کریدور میانی» که جایگزینی مهم برای مسیرهای تجاری سنتی شرق–غرب است، کمک می کند. در حالی که روسیه و چین سعی دارند بر اساس تحولات جدید ژئوپلیتیکی مانور دهند، اما به نظر ایران در این ابتکارات نادیده گرفته شد و از آن سو ترکیه به یک بازیگر مطرح در عرصه جدید ژئواکونومیک اوراسیا تبدیل گردید که مسیر تجاری و لجستیکی حیاتی بین شرق و غرب جهان را کنترل و نظارت خواهد کرد. اگرچه آسیای مرکزی مملو از
گسترش جنگ در منطقه: گزینه وگزاره های مصر
داود احمدزاده کارشناس مسائل مصر مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC حمله اخیر رژیم صهیونیستی به دوحه قطر برای کشتن رهبران سیاسی حماس در تداوم گسترش جنگ در منطقه با بازتاب های مختلفی روبرو شده است. قطری که متحد استراتژیک آمریکا و اروپا نقش فعالی در معادلات منطقه ای به عنوان میانجی در روند گفتگوها وصلح سازی میان گروه حماس و دیگر گروههای فلسطینی با اسرائیل ایفاگر نقش مهمی را داشته است. فارغ از چرایی حمله به دوحه و اثر این تهاجم در روند تحولات اخیر غرب آسیا بایستی به اثرات فوری ودرازمدت آن در پیچیده تر کردن تحولات منطقه و سرایت بحران به دیگر کشورهای عربی نگاه کرد رژیم صهیونیستی پس از ناکامی های اخیر در نوار غزه برای نابودی حماس و آزادی اسرای خود و همچنین بن بست در تحقق صلح از طریق قدرت نظامی به حملات گسترده به زیرساخت ها و مراکز کشورهای جون لبنان یمن
ترکیه و سازمان همکاری شانگهای؛ اولویت اقتصاد بر سیاست راهبردی
اسلام ذوالقدرپور پژوهشگر ارشد روابط بینالملل مرکز بینالمللی مطالعات صلح – IPSC چکیده سیاست خارجی ترکیه در دهههای اخیر ترکیبی از گرایش به ساختارهای غربی و بهرهگیری از فرصتهای شرقی بوده است. در حالی که این کشور همچنان آرمان پیوستن به اتحادیه اروپا و حفظ جایگاه خود در ناتو را دنبال میکند، همزمان کوشیده است از ظرفیتهای اقتصادی سازمان همکاری شانگهای نیز استفاده کند. رویکرد ترکیه در قبال شانگهای نه عضویت کامل و تعهدات گسترده، بلکه حضور بهعنوان «شریک گفتوگو» بوده است؛ جایگاهی که به آنکارا امکان میدهد بدون هزینههای سیاسی سنگین، از مزایای اقتصادی این سازمان بهرهبرداری کند. این وضعیت نشاندهنده تاکتیکی حسابشده است که ترکیه با آن تلاش میکند بیشترین منفعت اقتصادی را با کمترین هزینه سیاسی به دست آورد. افزون بر جنبههای اقتصادی، ترکیه از ارتباط خود با شانگهای بهعنوان ابزاری برای افزایش قدرت چانهزنی در برابر غرب استفاده میکند. این کشور با برجستهسازی روابط شرقی، اتحادیه
راهبرد روسیه در گسترش سازمان همکاری شانگهای؛ از گسترش عددی به گسترش کارکردی هدایتشده
دکتر معصومه محمدی پژوهشگر ارشد روابط بینالملل مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC سازمان همکاری شانگهای (SCO) در دو دهه گذشته از یک بستر امنیتی–منطقهای با تمرکز بر مقابله با تروریسم و افراطگرایی، به یک نهاد چندوجهی با دستورکارهای متنوع اقتصادی، مالی، ترانزیتی و سلامت عمومی تبدیل شده است. روسیه، بهعنوان یکی از بنیانگذاران و بازیگران محوری این سازمان، نقشی کلیدی در تعیین مسیر گسترش و تعمیق فعالیتهای آن ایفا میکند. این یادداشت با نگاهی نو، دو مفهوم «گسترش کارکردی هدایتشده» و «گسترش بیتناظر» را بهعنوان چارچوب تحلیلی ارائه میدهد تا نشان دهد مسکو فراتر از افزودن اعضا، به دنبال نهادینهسازی سازوکارهای کارکردی خاص و ایجاد لایههای متفاوتی از مشارکت است. وضعیت اعضا و لایههای پیرامونی: دایرههای هممرکز شانگهای چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان، هند، پاکستان، ایران و بلاروس ده عضو دائم شانگهای می باشند. پیوستن بلاروس در ۲۰۲۴، نقطه عطفی بود که برای نخستین بار یک
ای ایران بخوان، مؤلفه دگرگونی منابع قدرت راهبردی: بزرگداشت کوروش کبیر همتراز با اربعین حسینی
اسلام ذوالقدرپور پژوهشگر ارشد روابط بینالملل مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC منابع قدرت بازیگران نظام جهانی در بستر آشوبناک جهان کنونی بیشتر تاکتیکی یا مصلحتگرا هستند.روندی که در حلقههای سیاست دفاعی، نظامی، تسلیحات، دیپلماسی شکل گرفته و عمل میکنند تا یک بازیگر بتواند منافع خود در مناسبات قدرت بهویژه تضمین بقای خود را برآورده سازد.اینگونه منابع قدرت تاکتیکی یا مصلحتی(موقت)هزینههای عملیاتی سنگین برای بازیگران بهویژه دولتها دارد، هزینههایی که بسیار فراتر از سود یا منافع آنها میباشد. در مقابل منابع قدرت تاکتیکی، منابع قدرت راهبردی قرار میگیرند که فراتر از تعریف کنونی منابع راهبردی یعنی توان نظامی، امنیتی و تسلیحاتی بوده و حلقههای فرهنگی، تمدنی و دیپلماسی عمومی را دربرمیگیرد. منابع قدرت راهبردی در جهان آشوبناک و آنارشیک کنونی بر اندوختههای فرهنگی و تمدنی بازیگران بنیان شده و با کمترین هزینه میتواند بیشترین منافع را برآورده سازد.منابع راهبردی قدرت در مناطق گوناگون جهان در نبردی پنهان قرار دارند،
مهاجران فلسطینی در جهان و شرایط اقتصادی-اجتماعی آنان
دکتر گلناز سعیدی پژوهشگر روابط بینالملل مقدمه آوارگی فلسطینیان از سال ۱۹۴۸ تاکنون به یک بحران انسانی ممتد و ساختاری بدل شده است که پیامدهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی گستردهای داشته است. در سال ۱۹۴۸، حدود ۷۵۰ هزار فلسطینی در پی جنگها و اشغال سرزمینهای خود آواره شدند و بسیاری از آنان به کشورهای همسایه پناه بردند. این روند در سال ۱۹۶۷ با جنگ ششروزه و اشغال مجدد سرزمینهای فلسطینی تکرار شد و موجهای جدیدی از آوارگی داخلی و خارجی را شکل داد. پس از آن، با وقوع انتفاضهها و دورههای جنگی، شرایط آوارگی تشدید شد و زندگی میلیونها نفر تحت تأثیر مستقیم محرومیت و نابرابریهای ساختاری قرار گرفت. در دهه ۲۰۲۰، همهگیری کرونا و جنگهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۳/۲۰۲۴ در غزه، علاوه بر افزایش آوارگی داخلی، فشارهای مضاعفی بر کشورهای میزبان و جوامع فلسطینی در خارج از منطقه وارد ساخت (Citino, Martín Gil & Norman, 2023; Colonna, 2024; UNRWA,
بازگشت اتمی عراق با چین؛ از سکوت تا رقابت قدرتها
فاطمه خادم شیرازی پژوهشگر روابط بین الملل مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC پس از چند دهه سکوت و توقف، عراق با همکاری مالی و فنی چین، ساخت نخستین رآکتور هستهای خود را آغاز میکند؛ خبری که درست در میانه تنشهای هستهای ایران، حملات نظامی به تأسیسات اتمی و تغییر معادلات قدرت در خاورمیانه منتشر شده است.این حرکت، نهتنها گامی بزرگ در بازسازی زیرساختهای انرژی عراق، بلکه نشانهای از بازگشت این کشور به رقابتهای راهبردی منطقهای است. پرسش اینجاست که آیا این پروژه هستهای، آرامش نسبی به منطقه خواهد آورد یا موج تازهای از رقابت و تنش را برخواهد افروخت؟ در بغداد، این خبر با واکنشهای متفاوتی در میان نیروهای سیاسی و رسانههای داخلی مواجه شده است؛ گروههایی آن را فرصتی برای پیشرفت و استقلال انرژی و برخی آن را زمینهساز وابستگی بلندمدت به چین میدانند. –برنامه هستهای عراق:از اوسیراک تا امروز برنامه هستهای عراق نخستین بار در دهه ۱۹۵۰
ژئوپلیتیک هوش مصنوعی چین؛ اهداف و چشم انداز
دکتر مریم وریج کاظمی پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC انقلاب هوش مصنوعی عمیقاً با ژئوپلیتیک پیوند خورده است، چراکه وقتی رقابت برای کنترل و تصاحب مواد معدنی استراتژیک مورد نیاز برای تولید نیمههادیهای پیشرفته؛ مراکز دادهای که آنها را در خود جای دادهاند؛ و زمین، انرژی و خنککنندههای مورد نیاز برای راهاندازی مراکز داده ها؛ همچنین کابلهای زیر دریایی که دادهها و برق را هدایت میکنند، را در نظر بگیریم متوجه خواهیم شد که چگونه زیرساختهایی که اقتصاد هوش مصنوعی را تقویت میکنند، در سراسر جهان گسترده شدهاند و از این رو رقابت های ژئوپلیتیکی امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسند(1). به هر حال آنچه که مشخص است تلاش برای دستیابی به ساختارهای هوش مصنوعی و توانایی جلوگیری از دسترسی رقباء به آنها، موازنه قدرت را در قرن بیست و یکم تعیین خواهد کرد(2). در این راستا چین سرمایهگذاری زیادی در هوش مصنوعی انجام
انگیزههای ژئوپلیتیک فرانسه در حمایت از آرمان فلسطین
احمد رشیدی نژاد پژوهشگر ژئوپلیتیک در آستانه نشست مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر آینده (شهریور/ مهرماه)، نگاهها به رویکرد تازه پاریس و تاثیرات آن بر روند صلح خاورمیانه دوخته شده است. چرا که در یکی از مهمترین تحولات دیپلماتیک، دولت فرانسه رسماً اعلام کرده است که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، کشور فلسطین را به رسمیت خواهد شناخت. در همین راستا، مکرون رئیس جمهوری این کشور در نامهای خطاب به محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، با تاکید بر اراده مردم فرانسه برای برقراری صلح در خاورمیانه، نوشت: «وظیفه ما، چه فرانسوی، چه اسرائیلی، چه فلسطینی و چه شرکای اروپایی و بینالمللی، اثبات امکان تحقق صلح است». او با تاکید بر ضرورت آتشبس فوری، آزادی همه گروگانها و ارسال کمکهای بشردوستانه به مردم غزه، در عین حال خواستار خلع سلاح حماس و بازسازی غزه شده است. وی همچنین در بیانیهای تأکید کرد که این تصمیم بر اساس ضرورت
فراتر از نیل تا فرات ، قلمرو گستری رژیم اسرائیل در اقلیم جهان عرب
دکتر محمدرضا عبداله پور، استاد علوم سیاسی دانشگاه ازاد اسلامی نتانیاهو در جدید ترین اظهار نظر خود که البته یک راهبرد آینده نگر و دستور کار سیاستی برای آینده این رژیم است از یک ماموریت تاریخی و معنوی نام برده که رویای اسرائیل بزرگ در ذیل ان قرار می گیرد، فارغ از رویکرد مستاصل و تدافعی جهان عرب در خصوص مواجهه با این اظهارات که تنها محدود به بیانیه توسط کشورهای عربی بود، باید تبیین نمود که ریشه این ماموریت تاریخی و البته موهوم چگونه شکل گرفته و سیاست عملیاتی اسرائیل در این راستا چیست. رژیم اسرائیل از بدو تولد خود به طور عامدانه از ترسیم مرزها، به علت توسعه طلبی جغرافیایی، سرباز زده است. به عبارتی اسرائیل یک رژیم سیاسی بدون مرز است و این سیالیت مرزی، ریشه در نوستالژی تفسیر صهیونیسم از آئین یهود و ارض موعود دارد. به عبارتی، سازه های هویتی رژیم صهیونیستی به عنوان یک
کدام دولت مستقل فلسطین؟
اسلام ذوالقدرپور پژوهشگر ارشد مسایل خاورمیانه مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC ژئوپلیتیک به عنوان یکی از ابزارهای تحلیل سیاست خارجی بازیگران نظام جهانی که بر کاربرد قدرت سیاسی در روندها و رویکردهای جغرافیایی استوار است، بازی دولتهای بزرگ در مناسبات قدرت را برمیسازد.این برسازی بازی قدرت میتواند در چارچوب یک نیرنگ از سوی قدرتهای بزرگ و یک انگاره توهمی از سوی بازیگران کوچک رخ دهد. شناسایی و تفسیر سیاست خارجی بر اساس رفتار بازیگران و سیاستگذاران نظام جهانی ازجمله مؤلفههای ژئوپلیتیک یا همان سیاست جغرافیایی است که از سادهسازی مناسبات بازی قدرت، جلوگیری میکند و چشم انداز رویدادهای روابط بین المللی را برای سیاستگذاران و کارشناسان سیاست خارجی، روشن میسازد. ساده سازی مناسبات قدرت در سیاست جغرافیایی نهتنها بقای بازیگران را تضمین نمیکند، بلکه میتواند به نابوی یک بازیگر نیز منجر شود.تحلیل رفتار بازیگران نظام جهانی دور از سادهسازیهای فریبنده میتواند راهگشای عملگرایی بازیگران نظام جهانی باشد.در جهان