تغییر در الگوی سیاستگذاری خارجی ایران؛ ایران فرصتها را انتخاب میکند نه بازیگران را !
اسلام ذوالقدرپور کارشناس روابط بینالملل مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC سیاستگذاری خارجی مطلوب در عصر آنارشی کنونی بر ناپایداری سیاستها و تاکتیکها استوار شده، انتخاب الگوهای راهبردی و تاکتیکی گوناگون و بلکه ناسازگار با یکدیگر را همزمان با یکدیگر توصیه میکند. اگر قرار باشد در جهان آشفته کنونی اصل ” ناپایداری سیاستها و پایداری منافع راهبردی ” را به عنوان اندیشه رئالیسم قدرت، اجرایی و بقای بازیگر در نظام جهانی تضمین گردد، میبایست آماده تغییر ناگهانی سیاستها و گذار فوری از تاکتیک کنونی به تاکتیک جدید بود. چنین چارچوب سیاستگذاری خارجی نیازمند الگویی از بیطرفی فعال است که به جای قرار گرفتن در یک طرف تقابل قدرت، به دنبال فرصتها باشند. پرسش اصلی در چنین فرآیندی این است که: کدام طرف نظام جهانی باشیم؟ دهها پاسخ برای این پرسش وجود دارد. اما پرسش مطلوب با توجه به شرایط زمانی و مکانی بازیگر در جهان آشوبناک میتواند چنین باشد که:
افغانستان و استراتژی چند جانبه ازبکستان: همکاری در سایه رقابتهای ژئوپلیتیکی
فاطمه خادم شیرازی پژوهشگر و مدرس دانشگاه مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC سیاست ازبکستان به عنوان یکی از کشورهای کلیدی آسیای مرکزی ،در قبال افغانستان به شدت تحت تأثیر عوامل منطقهای و بینالمللی است و به صورت عمل گرایانه و چندجانبهگرایانه سازماندهی شده است. این سیاست با تأکید بر دیپلماسی، همکاریهای منطقهای و ایجاد توازن بین مسائل امنیتی و اقتصادی برای مقابله با تهدیداتی است که از بیثباتی افغانستان ناشی شده و ممکن است به آسیای مرکزی سرایت کند ؛شکل گرفته است.ازبکستان در رابطه با افغانستان با چالشهای پیچیدهای در حوزههایی چون تغییرات جمعیتی، سیاستهای آبی، تعامل با طالبان، و رقابتهای منطقهای مواجه است. آیا سیاستهای عملگرایانه ازبکستان برای حفظ توازن بین مسائل امنیتی و اقتصادی به عنوان یک بازیگر کلیدی در فرآیندهای منطقهای و بینالمللی مرتبط با افغانستان باقی خواهد ماند؟ 1- سیاست عمل گرایانه و چندجانبهگرایانه سیاست عمل گرایانه و چندجانبهگرایانه سیاست خارجی منطقهای ازبکستان
رقابت های ژئوپلیتیکی در مدیترانه: کریدور ترکیه – ایتالیا – تونس
مریم وریج کاظمی پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC منطقه دریای مدیترانه در حال تبدیل شدن به یکی از نظامی ترین مناطق جهان است، زیرا کشورهای ساحلی و قدرت های خارجی به جهت تسلط بر ذخایر و ترانزیت انرژی در حال تقویت حضور دریایی خود در این منطقه هستند. رقابت بین دولتی در مدیترانه به طور آشکارا ژئوپلیتیکی می شود زیرا مشارکت های اقتصادی ناشی از ذخایر گاز به اتحادهای سیاسی-نظامی تبدیل شده است، از این رو ذخایر گاز طبیعی مدیترانه همچنان رقابت های ژئوپلیتیکی منطقه ای را تشدید می کند. در این بین ترکیه، مصر، فرانسه و ایتالیا – چهار کشور بزرگ حوزه مدیترانه – درگیر یک بازی بزرگ جدید برای منابع انرژی و مسیرهای حمل و نقل تجاری منطقه هستند. خط گسل ژئوپلیتیکی بین این چهار کشور، مشارکت عمیقتر بین فرانسه و مصر که مخالفت حضور ترکیه هستند را نشان میدهد، در حالی
پدافند غیرعامل تهاجمی به منزله دیپلماسی در راهبرد امنیت ملی
اسلام ذوالقدرپور کارشناس روابط بینالملل مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC راهبرد امنیت ملی که در چارچوب سیاست دفاعی هر بازیگر تعریف میگردد، دارای مؤلفهها و حلقههای گوناگونی است که همسویی و همپوشانی آنها میتواند امنیت ملی بازیگر را برآورده سازد. این مؤلفهها که هر کدام دارای حوزه سیاستی، ابزار و تاکتیک ویژه خود هستند را میتوان در حلقههای توان نظامی (دفاعی و تهاجمی)، توان دیپلماسی، توان اقتصادی، توان سیاسی و اجتماعی بهویژه مشروعیت نظام و … مورد بررسی قرار داد. یکی از حلقههای مهم در راهبرد امنیت ملی که بیشتر در سیاست دفاعی کشورها مورد توجه قرار داشته و از مؤلفههای پنهان راهبرد امنیت برشمرده میشود را میتوان سیاست پدافند غیرعامل دانست که اثرگذاری بالایی بر موفقیت دیگر حلقههای سیاستگذاری عمومی بهخصوص راهبرد امنیت ملی دارد. اگر چه پدافند غیرعامل را بیشتر در حوزه اقتصادی و صنعتی تعریف و طرحریزی کردهاند، اما پیامدهای مطلوب یا نامطلوب پدافند غیرعامل
بحران پهالگام؛ تهدیدی برای صلح منطقهای و امنیت جهانی
فاطمه خادم شیرازی پژوهشگر و مدرس دانشگاه مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC حملهای تروریستی در منطقهی پهالگام (کشمیر) در تاریخ 22 آوریل 2025، که به کشته شدن 26 توریست انجامید، سبب تشدید تنشهای میان دو قدرت هستهای جنوب آسیا، هند و پاکستان، شده است. این رویداد بار دیگر آسیبپذیری این منطقه را بهعنوان نقطهی مرکزی بحرانهای امنیتی جنوب آسیا برجسته کرد. بر اساس اطلاعات موجود، این حمله نهتنها صلح منطقهای، بلکه امنیت جهانی را به خطر انداخته و احتمال برخورد مستقیم نظامی میان دو کشور را افزایش داده است.در این چارچوب، برخی منابع به نقش حیاتی آمریکا در جلوگیری از تشدید تنش و در نهایت جنگ احتمالی میان این دو کشور اشاره دارند، اما جزئیاتی از نحوه و میزان مشارکت این کشور ارائه نشده است. این بحران تأکیدی بر اهمیت راهکارهای تازه و بازنگری در استراتژیهای ضدتروریستی و دیپلماسی منطقهای دارد تا از تشدید درگیریها میان دو قدرت هستهای
بحران در رویای جهانی گرایی: آیا نظم نئولیبرال به پایان خود نزدیک میشود؟
دکتر سامان فریدونی پژوهشگر جامعه شناسی سیاسی مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC گویا پایان گلوبالیزم آغاز شده است. جهانی گرایی با وعده هایی چون صلح پایدار، رونق اقتصادی، افزایش تعاملات فرهنگی و تقویت نهادهای بین المللی پا به میدان گذاشت. از دهه 1990 با فروپاشی بلوک شرق و گسترش نئولیبرالیزم به عنوان ایدئولوژی غالب، رویای جهان گرایی به نظر میرسید که به تحقق نزدیک شده باشد اما در دل این رویا، بذر بحرانهایی کاشته شد که امروز به روییدن راست گراها انجامیده است، جریاناتی که اغلب ملی گرا، ضد جهانی شدن، ضد مهاجرت و بی اعتنا به نهادهای ملی از جمله اتحادیه اروپا هستند. جهانی شدن که ریشه های آن به قرن پانزدهم میلادی باز می گردد، با وقوع انقلاب های صنعتی در حوزه تکنولوژی، ارتباطات و اطلاعات از قرن هجدهم تنومند شد. افزایش ارتباطات جهانی بواسطه پیشرفت های فنی، افزایش نهادهای سیاسی، اقتصادی و تجاری، پیدایش سازمان های
غرور و خشم علیه ایران و الگوی ماه و پلنگ رقیبان با ایران
اسلام ذوالقدرپور کارشناس مسائل بین الملل مرکز بینالمللی مطالعات صلح (IPSC) سیاستگذاری مطلوب که بتواند انگارهها، نیات و اهداف سیاستگذار و حکمران را برآورده سازد، فرآیندی است که سیاستها و تاکتیکهایش بر احساس برتری و خودخواهی بنیان نشده باشند. آرمانگرایی در سیاستگذاری خارجی که با احساس غرور و برتری بازیگر ترکیب میشود، سیاستگذار خارجی را در چرخهای از سیاستهای تکراری نامطلوب گرفتار میکند تا توان تشخیص سیاست راهبردی از تاکتیکهایش را از دست داده و در اوج احساس اقتدار به ناگاه دچار ناتوانی و سرنگونی گردد. سیاستگذاری خارجی میدان برسازی انگاره برتری جویی و غرور جعلی نیست، زیرا این احساس خودخواهی به فرسودگی و در نهایت فروپاشی منجر میشود. همانگونه که اندیشمند روابط بین الملل ” هنری کسینجر ” بیان میدارند:<< تاوان جاه طلبی بیش از حد – چیزی که یونانیان آن را غرور مینامند- فرسودگی است.>>1 غرور در حکمرانی و سیاست خارجی که پیامد احساس برخورداری از
مذاکرات هسته ای در تله سهم خواهی اروپا
دکتر محمد مهدی مظاهری استاد دانشگاه مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC مذاکرات هستهای اخیر ایران با ایالات متحده، که از طریق میانجیگری عمان در جریان است، بار دیگر توجه جامعه جهانی را به خود جلب کرده است. هر چند در دوره های گذشته، ایران به دلیل اختلافات و مشکلاتی که با ایالات متحده داشت، بیشتر با کشورهای اروپایی به ویژه انگلیس، فرانسه و آلمان (E3) وارد مذاکره پیرامون مسائل هسته ای میشد، اما در این دوره به خاطر شرایط منطقه ای و بین المللی خاص، و به ویژه به دلیل رویکرد دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، این مذاکرات تنها به ایران و آمریکا محدود شده و قدرتهای جهانی دیگر فعلا در آن حضور ندارند. با این حال باید گفت، تروئیکای اروپایی، بهعنوان بازیگران کلیدی در توافق هستهای سال ۲۰۱۵ (برجام)، نقش مهمی در شکلگیری فضای دیپلماتیک پیرامون مسئله هسته ای ایران و به نتیجه رسیدن مذاکرات دارند.
جنگ تجاری آمریکا و چین: تحلیل پیامدهای اقتصادی، ژئوپلیتیکی و اثرات جهانی
فاطمه خادم شیرازی پژوهشگرو مدرس دانشگاه مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC جنگ تجاری میان آمریکا و چین، که با اعمال تعرفههای گسترده توسط دولت ترامپ آغاز شد، تنها یک نزاع اقتصادی نبوده و تأثیراتی عمیق بر نظم جهانی داشته است. تنشهای ناشی از این جنگ تجاری پیامدهایی فراتر از کاهش حجم تجارت میان دو کشور را به همراه داشته و حتی امنیت، دیپلماسی و مناسبات قدرت جهانی را تحت تأثیر قرار داده است. این مقاله با استفاده از دادههای معتبر به بررسی پیامدهای اقتصادی و ژئوپلیتیکی جنگ تجاری آمریکا و چین میپردازد. 1-پیامدهای اقتصادی – کاهش رشد تحلیل گران سیاسی استدلال میکنند که سیاستهای تعرفهای دولت ترامپ نه تنها مبتنی بر سوء تفاهمهای اقتصادی است، بلکه به شکلی نامناسب اجرا شده و میتواند منجر به رکود جهانی شود.سیاست تعرفهای ترامپ بر این پایه بنا شده که کسری تجاری نشانه یک بحران جدی اقتصادی است؛ اما کسری
برنامه کلان توریستی عربستان سعودی در چارچوب چشمانداز ۲۰۳۰
دکتر گلناز سعیدی استاد دانشگاه مقدمه در آغاز قرن بیست و یکم، بسیاری از کشورهای تولیدکننده نفت در جهان به این نتیجه رسیدند که تکیه صرف بر منابع طبیعی و بهویژه نفت، نمیتواند آیندهای پایدار برای نسلهای آینده فراهم کند. عربستان سعودی، بهعنوان بزرگترین صادرکننده نفت جهان و یکی از مهمترین کشورهای منطقه خاورمیانه، در میانه دهه دوم قرن جاری، تصمیمی راهبردی و تاریخی اتخاذ کرد: عبور از اقتصاد تکمحصولی نفت به سوی اقتصادی متنوع، نوآورانه و پایدار. در سال 2016، محمد بن سلمان، ولیعهد جوان و پرنفوذ سعودی، برنامهای را تحت عنوان «چشمانداز 2030 (Vision 2030)» معرفی کرد که هدف آن کاهش وابستگی به نفت، توسعه بخشهای غیرنفتی، و ارتقاء جایگاه بینالمللی عربستان بود. از میان سه رکن اصلی ویژن 2030 یعنی جامعهای پرنشاط، اقتصادی شکوفا و کشوری بلندمرتبه، بخش «گردشگری» جایگاهی خاص و استراتژیک به خود اختصاص داد؛ چرا که نهتنها میتوانست بهعنوان موتور محرک اشتغال
جایگاه عمان در معادلات نوین منطقه ای
داود احمدزاده کارشناس مسائل غرب آسیا مرکز بینالمللی مطالعات صلح (IPSC) سلطان نشین عمان در میان کشورهای حوزه خلیج فارس اساسا به جامعه غیر سیاسی و آرام مشهور است. مراودات سیاسی این سلطان نشین با کشورهای منطقه و قدرت های جهانی در حل وفصل نزاع منطقه ای سابقه ی بس دیرینه دارد . بطوریکه در ائتلاف سازی منطقه ای درغرب آسیا این کشور از اصول بی طرفی مثبت استفاده می کند . عمان علاوه بر آنکه راهبری مدیریت تنش ها میان ایران و کشورهای عربی به ویژه با عربستان در دهه های گذشته بر عهده داشته از طریق کاربست دیپلماسی رسمی- پنهان نیز در کاهش بحران میان ایران و غرب در موضوع هسته ای ونیز محور مقاومت و همچنین جنگ در نوار غزه و بحث حوثی های یمن نقش آفرینی کرده است . در موضوع جنگ نوار غزه گرچه میانجیگری اصلی را قطر در کنار مصر بر عهده داشتند. با
معرفی کتاب جایگاه استراتژیک تنگه باب المندب از مریم وریج کاظمی
کتاب جایگاه استراتژیک تنگه باب المندب از مریم وریج کاظمی توسط انتشارات مرکز آموزشی و پژوهشی شهید سپهبد صیاد شیرازی منتشر شد. این پژوهش ابتدا به بررسی فضای پیرامونی تنگه باب المندب از جهت موقعیت ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک، ژئواکونومیک کشورهای یمن(در منطقه شبه جزیره عربستان) و جیبوتی(در منطقه شاخ آفریقا) به عنوان دروازه های ورودی این تنگه به همراه متغیرهای دریای سرخ و کانال سوئز می پردازد و علل حضور بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای در فضای پیرامونی باب المندب به خصوص در ایجاد بحران یمن را مورد ارزیابی قرار می دهد. در خلاصه ای از این کتاب می خوانیم؛ با توجه به اینکه تنگه باب المندب مهمترین ارتباطش با مناطق نفت خیز و مصرف کنندگان انرژی است، بی شک تامین امنیت برای ترانزیت انرژی در اولویت کشورهای پیرامونی آن قرار دارد. از این رو با افزایش مراودات تجاری-اقتصادی در سطح جهان و به دنبال آن نیاز به منابع انرژی
اهمیت ژئواستراتژیک منطقه یورو – مدیترانه
مریم وریج کاظمی پژوهشگر مطالعات ژئواستراتژیک مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC منطقه یورو- مدیترانه بیش از 500 میلیون نفر جمعیت ملل اروپایی، مسلمان-عرب و یهودی غیراروپایی را در بر می گیرد که در این بین دریای مدیترانه نقطه مشترک کشورهای آسیایی، اروپایی و آفریقایی محسوب می شود. دریای مدیترانه دروازه ای برای کشورهای آسیای شرقی و دریچه ای دریایی به اقیانوس های جهان برای روسیه و اوکراین و در نهایت برای کشورهای مشترک المنافع به شمار می آید که برای قرن ها مرکز جهان بود اگرچه اهمیت اصلی ژئواستراتژیک خود را در طول جنگ جهانی دوم به دست آورد. مهمترین نقطه ژئواستراتژیک منطقه یورو-مدیترانه قطعا کانال سوئز به همراه سه تنگه طبیعی دیگر یعنی جبل الطارق، بسفر و داردانل است. البته اهمیت ژئواستراتژیکی که این منطقه در سالهای اخیر به خود گرفته است را میتوان در اولویتهای سیاسی-استراتژیک تعریفشده توسط روسیه، ایالات متحده آمریکا و برخی از
دگرگونی های ژئوپلیتیک در غرب آسیا، بیم ها و امیدها
حسین ربیعی دانشیار جغرافیای سیاسی دانشگاه خوارزمی مرکز بین المللی مطالعات صلح -IPSC پس از سال ها و شاید دهه ها، این روزها غرب آسیا و خاورمیانه مهیای برهه ای می شود که امید می رود نهال صلح پا گیرد و میوه ثبات و امنیت منطقه ای در آینده نه چندان در دسترس باشد. مذاکرات دوجانبه ایالات متحده آمریکا و ایران، استقبال بازیگران مختلف منطقه از آغاز این گفتگوها و تلاش های پیدا و پنهان مختلف برای نزدیک کردن دیدگاه های دو کشور بویژه از سوی کشورهای عرب منطقه، گواهی بر این است که کشورهای منطقه امید دارند که این گفتگوها موجب گذار به امنیت منطقه ای باشد و در سایه آرامشی که حاصل خواهد شد، رونق تجارت و اقتصاد منطقه بیش از پیش حاصل شود. با این که چنین پنداشته می شود که این روند حاصل روی کار آمدن رئیس جمهور جدید در ایالات متحده آمریکا است،
رویکرد سیاستی و چشم انداز توریستی هند
دکتر گلناز سعیدی استاد دانشگاه مرکز بین المللی مطالعات صلح-IPSC مقدمه توریسم به عنوان یکی از بزرگترین و مهمترین صنایع در جهان امروز شناخته میشود که نه تنها به عنوان یک عامل اقتصادی تأثیرگذار در کشورهای مختلف عمل میکند، بلکه ابزاری برای تقویت تبادلات فرهنگی، توسعه روابط بینالمللی، و ارتقای درک متقابل میان ملتها به شمار میآید. در این میان، کشورهای با جاذبههای طبیعی، تاریخی، و فرهنگی منحصر به فرد، توانستهاند جایگاه ویژهای در صنعت گردشگری پیدا کنند. هند با تاریخ باستانی، فرهنگ غنی، و تنوع طبیعی وسیع، یکی از این مقاصد برجسته است. هند کشوری است با تنوع اقلیمی و فرهنگی بینظیر که از سواحل گرم و آرام در جنوب گرفته تا کوههای سربهفلک کشیده هیمالیا در شمال، از بیابانهای وسیع در غرب تا جنگلهای انبوه در شرق را در بر میگیرد. این تنوع جغرافیایی و فرهنگی باعث شده است که هند به یکی از جذابترین