محمد دباغی
پژوهشگر روابط بین الملل
نظام جمهوری اسلامی ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در منطقة خاورمیانه، به قدرتی کم نظیر تبدیل شده است؛ به گونه ای که از دید کارشناسان سیاسی کشورهای غربی، دیگر نمی توان با یورش نظامی و جنگ سخت آن را سرنگون کرد. بلکه تنها راه سرنگونی آن پیگیری سازوکارهای جنگ نرم و به کارگیری فنون و عملیات روانی نبرد رسانه ای و پشتیبانی از نافرمانی مدنی است. پدیده جنگ نرم، كه هم اكنون به عنوان پروژه ای عظیم عليه جمهوري اسلامی ایران در حال تدوین است، در شاخصهايي مانند ايجاد نابساماني اقتصادي شكل دادن به نارضايتي در جامعه، تأسيس سازمانهاي غير دولتي در حجم گسترده جنگ رسانه اي، عمليات رواني براي ناكارآمد جلوه دادن دستگاه اداري و اجرايي دولت، تضعيف حاكميت ايران از طريق روشهاي مدني و ايجاد ناتواني فرهنگی، ایجاد نارضایتی در جامعه و ناکارآمد نشان دادن نظام، متبلور می شود.
ریشه های جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران را باید در نارضایتی های عمومی ایجاد شده به وسیلۀ رسانه های غربی جستجو کرد که موجب شد برخی از گروه های غیردولتی برای رفع این مشکلات به سازماندهی بخشهای مختلفی از جامعه اقدام نمایند و از این رو شرایطی به وجود آمد که جامعه از لحاظ قدرت اجتماعی با چندگانگی مراکز قدرت رو به رو شده و سازمانهای غیردولتی به موازات دولت، توانایی لازم را برای تشکیل بسیج اجتماعی از اعضای خود در مقیاسی چشمگیر فراهم آوردند. در چنین حالتی جامعه به چند دسته تقسیم و برخی از نخبگان اجتماعی از اقشار مختلف به عضویت سازمانهای غیردولتی در آمدند و نیازهای مالی، روانی و اجتماعی خود را از نهادهای متفاوت حکومت تأمین می کردند. دشمنان جمهوری اسلامی ایران همواره سعی کرده اند از طریق اقدام نظامی راهبرد امنیت ملی کشور را به سوی برنامه ریزی های پرهزینه سوق دهند. از این رو پس از آنکه نتوانستند از طریق قدرت سخت و جنگ نظامی انقلاب اسلامی را از پای درآورند؛ قدرت نرم فرهنگی را برای براندازی نظام اسلامی مورد آزمایش قرار دادند و جنگ نرم علیه ایران را با پشتیبانی جنگ اقتصادی مطرح نمودند. زیرا به این نتیجه رسیده بودند که اولا؛ هرگونه اقدام خشونت آمیز علیه جمهوری اسلامی ایران نفرت ایرانیان از آمریکا و دولت آن را افزایش داده و موقعیت و منافع آمریکا در منطقه خاورمیانه را به خطر خواهد انداخت و ثانیا ایران، به علت برخورداری از نهادهای مردم سالار و ظرفیت های موجود برای حرکت های مردمی و غیر دولتی از استعداد بالایی برای تغییر نظام سیاسی با روش های غیر خشونت آمیز برخوردار است و لذا موفقیت در جنگ نرم برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران پیامدهای ناشی از جنگ سخت را نخواهد داشت. هدف اصلی و نهایی آنها تغییر ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران از طریق ایجاد شکاف میان ملت و دولت است؛ از این رو برای رسیدن به این هدف تلاش میکنند با ابزار رسانه و خلق سوژه های مناسب؛ افکار، احساسات، تحرکات و تصمیم گیریها را در کشور مدیریت کنند. در واقع مهم ترین هدف آمریکا و دنیای غرب، از راه اندازی جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران را می توان در مولفه هایی همچون؛تغییر ایدئولوژی حاکم، کاهش مشارکت سیاسی مردم، القای ناکارآمدی حکومت، تغییر هویت دینی و ملی شهروندان ، تخریب پیشینه تاریخی آنان، دستکاری افکار عمومی در جهت خواسته های خود علیه نظام حاکم، کاهش انسجام اجتماعی، تغییر ارزشهای جامعه و ایجاد استحاله فرهنگی، تغییر الگوی سیاسی حاکم و تشدید و تقویت واگرایی قومی خلاصه کرد.
دانشگاه و نظام آموزش عالی از عوامل اصلی پيشرفت، استقلال و خودکفايی کشور در زمينه مواجهه علمی با جنگ نرم هستند. دانشگاهيان و دانشجويان از سرمايه های ارزشمند یک جامعه محسوب می شوند که با آنها می توان آينده کشور را در بخش های گوناگون تامین کرد. بنابراين هر گروهی برای دستيابی به اهداف خود، بهترين و مناسب ترين وسيله را دانشگاه و مراکز دانشجويی می داند و بيشترين سرمايه گذاری را برای نفوذ در نيروی دانشگاهی انجام می دهد.
1-رسالت های عام
رسالتهای آموزش عالی به ترتيب ظهور تاريخي عبارت از آموزش، پژوهش، خدمات اجتماعي و فناوری بوده است. در آغاز هزارة جديد رسالت آموزش عالي که بنياد همه فعاليتها و جهت گيري هاي اين نهاد مهم اجتماعي است، دستخوش تحولي بنيادين در مسير اخلاق گرايي و تعالي انسان و جامعه گردیده است. توجه بیشتر به حیطه عمومی و فضاسازی اجتماعی، در عین تلاش برای حفظ ارتباط سازنده و نزدیک با تصمیم گیران و سیاستگذاران و علاقه به حضور و تأثیرگذاری در صحنه های جهانی، از جمله رسالت هایی است که در موج جدید فعالیتهای نهادهای مولد اندیشه، همانند دانشگاه مورد توجه است. به عبارت دیگر تلفیق علم و عقلانیت با ارزشها و فرهنگ و توجه به رشد انسان در تمامی ابعاد برای اعتلای مادی و معنوی جامعه از رسالتهایی است که دانشگاه ها به طور رسمی وارد آن شده اند.
2-رسالت های خاص
با توجه به اهمیت نقش آفرینی و پیشرو بودن دانشگاه در تحولات اجتماعی، امروزه مدل دانشگاه پاسخگو و تمدن ساز مورد توجه اندیشمندان است. پاسخگویی دانشگاه هیچ تفاوتی با پاسخگویی سایر نهادها و فعالان جامعه ندارد و باید مبین رابطه و نقش دانشگاه با نیازهای جامعه و میزان کارآمدی آن باشد. از نگراني هاي اصلي در خصوص محيط هاي فناوري جديد، استفاده نادرست از فناوري هاي جديد، اشاعه نادرست ارزشهاي فرهنگي بيگانه و کم رنگ شدن ارزشهاي خودي است. براي مواجهه با اين چالش بسترسازي فرهنگي، اشاعه آداب معاشرت شبکه اي، توسعه برنامه هاي فرهنگي بومي و مبتني بر نظام ارزشي جامعه مي تواند مفيد باشد. با توجه به اینکه امروزه مهم ترين عرصة جنگ و تأثيرگذاري روي ملتها و دولت ها عرصه فرهنگي است، به اين نکته پی برده می شود که بي اعتنايي به تهاجم فرهنگي، سرانجامي مرگبار براي فرهنگ خودي خواهد داشت. بنابراین نياز است بي درنگ به زنده و فعال کردن رسالت فرهنگي دانشگاهها براي مقابله با تهاجم هاي عصر حاضر و هدايت و جهت دهي به جامعه براي مقابله با جنگ نرم بپردازيم.
3- رسالت های فرهنگي
نظام آموزش عالی می تواند نقش مؤثری در آماده سازی شهروندان برای یک زندگی معنوی تر داشته باشند. در جهان غرب نبرد بر سر فرهنگ در آموزش عالی، دیگر درباره این نیست که چه چیزی تدریس می شود چرا که آموزش عالی به فرهنگ سیاسی ای متعهد است که آشکارا به پیشبرد اهداف دولت های غربی مربوط می شود. امروزه تهاجم فرهنگی هيچ فردي از جامعه را استثنا نمي کند و هسته مرکزي خود را قشر نخبه و دانشگاهي قرار مي دهد، زيرا اين اقشار بر کل جامعه تأثيرگذار هستند. اصولاً فرهنگ مهاجم با استفاده از ابزارها و تاکتيکهاي جديد، زمينه را براي آسيب پذيري دانشگاهيان فراهم مي آورد. براي مقابله با اين تاکتيکها، آموزش عالی از کارکرد فرهنگي خود بهره مي برد که در این زمينه مي توان از توسعه و اعتلاي فرهنگي جامعه، غنابخشي فرهنگ عمومي براي رشد و توسعه فرهنگ علمي حفظ، انتقال و بازانديشي سنتها و ميراث فرهنگي گذشته و تجديد حيات جامعه ياد کرد.
4- رسالت های اجتماعی
یکی از عواملی که قرآن کریم تأثیرگذاری اش را بر انسان پذیرفته است، محیط اجتماعی است. گروه همسالان، افراد بانفوذ، محافل علمی و مذهبی، رهبران مذهبی و سیاسی،محافل خصوصی، انجمن های دوستی و حزبی از عناصر این محیط هستند که در نظام اعتقادی و ارزشی و شخصیت افراد انسانی همانند دانشگاهیان مؤثرند. اگر دانشگاه اصلاح بشود، آینده آن جامعه اصلاح خواهد شد. محیط دانشگاه به طور طبیعی محیط شادابی، نوآوری و نوزایی است. محیط بالیدن شخصیتها، جوشیدن استعدادها و بروز و ظهور نقاط درخشان پنهان است. چیزی که از نگاه ارزشی و آرمانی جوان نامطلوب باشد، بیش از همه در محیط دانشگاه حساسیت به وجود می آورد. محیط دانشگاه، محیط گرایشهای دینی و معنوی لطیف است. بنابراین باید به ذهنیت دانشجویان و جوانان و اعتقادات و روحیه اسلامی و انقلابی آنها توجه کرد. دانشگاهی فرهنگ ساز و انسان ساز است که محيط دروني آن ميدان انديشه و فرهنگ منطق و علم، تجلي عقل، تفكرو استدلال و بحث و بررسي باشد. در اينصورت است که حقايق روشن مي شود و رفتارهاي داراي پشتوانه عقلي و فطری در محيط دروني دانشگاه نهادينه شده و براي دانشگاهيان ارزشمند و قابل دفاع مي شود تا دشمن فرهنگي مغلوب و فرهنگ دانشگاهي به محيط پيرامون خود نفوذ کند. بنابراین لازم است جو دانشگاهي به سلاح منطق و استدلال، تفكر و تحقيق، ديانت و علم مجهز شود. آرام و منطقي نگه داشتن محیط دانشگاه و جلوگيري از متزلزل شدن کار علمي در دانشگاه ها و کوتاه کردن دست سوء استفاده کنندگان سياسي و فرهنگي بيروني از اقداماتي است که لازمه حفظ منزلت و جايگاه دانشگاه در توليد و بازتوليد فرهنگي در ضمن عمل به رسالتهاي آموزش،پژوهش و خدمات اجتماعي آن است.
5- رسالت های تربیتی
اساتید دانشگاه علاوه بر توانايي و به روز بودن در محتواهاي علمي، توانايي در توليد علم بومي، توانايي در روشهاي آموزشي و استفاده از ابزارها و رسانه هاي آموزشي، توانايي در پژوهش و روشهاي علمي حل مسئله، اکتشاف، استدلال، تفکر منطقي و انتقادي لازم است آراسته به صفات الهي و برخوردار از ويژگي هاي پيامبران و پيشوايان الهي باشند، زيرا که معلمي شغل انبياست. اعضاي هيئت علمي دانشگاه ها با توجه به مقبوليت خود نزد دانشجويان و منزلت اجتماعي شان در پرورش نسلها و بازتوليد يا توليد فرهنگي نقش مؤثري دارند. از این رو اگربخواهند اين نقش را درست انجام دهند لازم است ابتدا به خودسازي بپردازند. تزکيه و خودسازي، علم وافر، هنرمندي در تربیت، تعامل مؤثر، معنويت و اخلاق محوري، توجه به رشد حرفه اي، اختصاص وقت کافي براي دانشجويان، نوآور و جسور بودن در عرصه تولید علم، يادگيري مادام العمر، تلاش براي توليد و بازتوليد فرهنگي براي دانشجويان و ساير افراد جامعه، پرهيز از سياست زدگي و ….، مواردي هستند که از اساتيد براي توانمندي در ايفاي نقش خود براي تحقق کارکرد فرهنگي دانشگاه انتظار مي رود. امروزه تمرين مشارکت در اداره دانشگاه، جستجوي روشهاي بهسازي آموزش، تربيت فرهنگي دانشجويان،ترويج فرهنگ علمي، ترويج يادگيري و تفکر انتقادي، طراحي برنامه هاي درسي اثربخش و ارتباط با جامعه از جمله مسائل مهم دانشگاه هاي کشورهاي مختلف است و به نظر مي رسد با ترويج آموزشهاي اثربخش اعضاي هيئت علمي مي توان براي آنها راه حلهاي کارآمدي پيدا کرد. بنابراين ضرورت تدوين، ارائه و ارزشيابي برنامه هاي خود نوسازي هيئت علمي، شکل جهاني به خود گرفته است. بنابراین سزاوار است اين هدايتگران و فرماندهان جنگ نرم خود را از همه لحاظ مهياي نقش آفريني مؤثر در جامعه دانشگاهي ملي و جهاني کنند.
6- رسالت های اجرایی
نظام آموزش عالی هم از جنبه دروني و هم از جنبه بيروني، از پيچيدگي ها و عوامل فرهنگ ساز فراوان و متنوع برخوردار است. ترديدي نيست که محيط آينده، به طور عمومي و به تبع آن، محيط آموزش عالي محيط راهبردي است. چنين محيطي فرار، نامطمئن، پيچيده و مبهم است. در این صورت نمي توان دانشجو و ساير عوامل انساني دانشگاه را تنها به وسیله ضوابط هدايت کرد. بنابراین لازم است دانشگاه از اين تنوع مطلع باشد و به دوراز محدود ساختن و ناديده گرفتن، در فهم و افزايش قدرت تحليل آنها بکوشد. آموزش عالي اگر مي خواهد از تغييرات عظيم و سريع محيطي عقب نماند و کارآمدي، معناداري و استمرار بقاي خود را از دست ندهد بايد در خود و محيطش، تغييرات قصد شده هدفمند و معنادار بيافريند. با توجه به اينکه تغييرات محيط بيروني و همچنين تغيير در افراد، فرهنگ فناوري، محتواي علمي و ساير عناصر محيط دروني دانشگاه روي آن تأثير مي گذارد و همچنين به خاطر سريع و متنوع بودن اين تغييرات، لازم است مسئولان دانشگاه و برنامه ريزان آموزشي، درسي و فرهنگي آن با نگرشي راهبردي و با بصيرتي کامل به تصميم گيري هاي مقتضي شرايط دروني و بيروني دانشگاه اقدام کنند.توجه به معيشت اساتيد و کارکنان، توجه به امنيت و آرامش محيط علمي براي دانشجويان، تقويت سواد اطلاعاتي و فرهنگي منابع انساني دانشگاه و دانشجويان، تقويت قدرت تحليل، تصميم گيري و بينش مذهبي، سياسي، تاريخي و فرهنگي دانشجويان و اساتيد، اولويت دادن اخلاق حرفه اي و دانش بومي در تدوين محتواي علمي و برنامه ريزي درسي دانشگاه، توسعه و روزآمدسازي برنامه های فرهنگي دانشگاه ها متناسب با اقتضائات روز از مواردي هستند که مي تواند از طرف مسئولان و برنامه ريزان دانشگاهي طراحي و اجرا شده دانشگاه و دانشگاهيان را براي توليد و انتقال فرهنگ به جامعه خود و جوامع ديگر آماده سازد. مؤلفه های قدرت نرم در فرهنگ اسلامی برابر آموزه های دین مبین اسلام و شاخصهای اصلی آن، توجه به نیازهای فطری انسان، ترویج معنویت، عدالت، آزادی، پرهیز از دنیاگرایی محض و نگاه به زندگی دنیوی و حیات جاوید اخروی است. در صورت توجه عملی مسئولان و مدیران به این مؤلفه ها، آموزش عالی از هجوم جنگ نرم علمي فرهنگي، اجتماعي و سياسي در امان بوده و آماده دفاع در مقابل هرگونه تهاجم نرم ناگهاني و شناسايي و خنثي سازی آن خواهد بود.
در جامعه امروزی حفظ حيات آموزش عالی با وجود مسائلی كه كیفيتي فرهنگي و تمدني يافته است تنها با حفظ و ادامه رسالتهاي قبلي و پيگيري علم ابزاري امكان پذير نخواهدبود؛ بلكه لازم است علم دانشگاهي به استدلال، معرفت و بينش بخشي در كليه جنبه هاي زندگي انساني توجه كند. در عصر ما كه شكل تقابل جنگی به جنگ نرم گرايش زیادی پيدا كرده است و نياز است افراد جامعه به ويژه دانشجويان، نخبگان و اساتيد مجهز به سلاحهايي كارآمد و مناسب براي مبارزه نرم شوند، پيچيدگي كار دانشگاه و دانشگاهيان براي عمل به رسالت فرهنگي و تمدن سازي در جامعه نمايان تر مي شود. نظام آموزش عالی در هر تمدني وظيفه حفظ و توسعه بصيرت تاريخي آن جامعه را بر عهده دارد. اين جنبه معنوي زندگي انساني، كليه فعاليتهاي افراد یک ملت را در طول تاريخ و عرض اجتماع به يکديگر گره مي زند و هويت جمعي مشترك فرهنگي- تمدني را براي آنها مي سازد. نظريه دانشگاه تمدن ساز چنين رسالتي را بر عهده دارد و در صدد است در يکی از مهمترين شرايط تاريخي كشور، امت مسلمان را حول محورهويت ايراني- اسلامي متحد سازد. یکی از راهكارهاي كاهش انزواي ارزشي نسل جوان، شناخت نيازها و اولويتهاي ارزشي آنان و پاسخ مقتضي به آنها و تقويت حس اعتماد اطمينان و همدلي در آنان و كاستن از ميزان ناسازگاري هاي احتمالي ميان جوانان و نظام اجتماعي است. دانشگاهي كه بخواهد جلو انزواي ارزشي را بگيرد لازم است دانشگاهی مولد ارزش، عامل به ارزشها، توليد و توزيع كننده محتوا و برنامه هاي فرهنگي باشدو اگر بخواهد اين نقش ها را ايفا كند بايد از اساتيد مسئولان و دانشجويان عالم و مؤمن برخوردار بوده، متناسب با مقتضيات محيط دروني و بيروني خود پويايي و قدرت سازگاري داشته باشد. اين پويايي و سازگاري نه به معني همرنگی با محيط، بلكه به معني جهت دادن به محيط و توليد و انتشار ارزشها و هنجارهاي متناسب با شرايط جديد است.
واژگان کلیدی: نظام آموزش عالی، قدرت فرهنگی ایران، قدرت فرهنگی جمهوری اسلامی، نقش نظام آموزش عالی در قدرت