مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
«سلمان بن عبدالعزیز» پادشاه عربستان اخیرا برخی مهره های کلیدی را برکنار و شماری از نزدیکان و همفکران خود را به جای آنان تعیین کرد. برکناری «مقرن بن عبدالعزیز» از ولایت عهدی و تعیین «محمد بن نایف» به عنوان ولیعهد تازه تعیین و «محمد بن سلمان» پسر ملک سلمان، به عنوان جانشین ولیعهد از این جمله است. در همین راستا برای بررسی بیشتر پیامدهای تغییرات در هرم قدرت عربستان گفتگویی با دکتر ابراهیمی داشته ایم:
واژگان کلیدی: امریکاگرایی در عربستان، تغییر در سیاست خارجی عربستان ، پیامدهای خارجی تغییر رهبران عربستان،
مرکز بین المللی مطالعات صلح: تغییرات در هرم قدرت عربستان چه پیامد اقتصادی خواهد داشت؟
خیلی تغییر خاصی از راهبرد مشخصی، یعنی همان ادامهی روند اقتصادی ملک عبدالله، چون تکنوکراتهای زمان عبدالله مثل النعیمی که وزیر نفت میباشد و غیره، اینها کلا همان برنامهها را ادامه خواهند داد از لحاظ اقتصادی. ولی از لحاظ اقتصادی ما تغییر خاصی نمیبینیم در قیمت نفت، سلمان و اطرافیانش معتقدند که قیمتهای نفت باید بین 50 تا 60 دلار باقی بماند. چرا که عربستان همچنان بایستی صادرکنندهی نفت باقی بماند، چون اگر قیمت نفت به بالای 70-80 دلار برسد، عربستان موقعیت خود را در مقابل آن نفت شل در امریکا از دست میدهد.
از لحاظ مسائل فرهنگی احتمالا ما یک نوع بازگشتی به آن بحث سلفی وهابیای که خود نایب بن عبدالعزیز خیلی با محافل وهابی رابطهی خوبی داشت، این از لحاظ فرهنگی تقویت شود. البته یک مسئلهای هم که وجود دارد بحث جوانگراییای هم هست. مثلا در کنار این مسائلی که وجود دارد، بحث جوانگرایی، کمک گرفتن از نیروهای خارج از خاندان آل سعود، هم
برنامههایی ست که از لحاظ بیشتر در حوزههای فرهنگی و اجتماعی دنبال میکنند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: آیا ساختار جدید هیئت قدرت دست گروهها ، نهادها و مراکز و نهادهای مذهبی در داخل عربستان، بازتر خواهد کرد؟
به احتمال زیاد نفوذشان بیشتر میشود، یعنی الآن، یک زمانی بود که آل شیخ که ساختار مذهبی و دینی در عربستان، صرفا در وزارتخانههای فرهنگ بودند، وزارتخانههای فرهنگ و امر به معروف و نهی از منکر بودند. ولی ما شاهدیم که دو نفر از به عنوان مثال وزارتخانههایی (که ارتباطی با مسائل دینی ندارند) هم به آل شیخ واگذار کردند از جمله مثلا وزیر بهداشت و اینها. این نشان میدهد که سلمان به دنبال همپیمانان قوی و جدیدی است. یعنی به جای قبائل آنها نهاد مذهبی محافظهکار را در عربستان انتخاب کردند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: اگر به پیامدهای این تغییرات در بین مخالفان داخلی و در واقع بین شاهزادگان عربستانی توجه کنیم، آیا میتوان گفت که این تغییرات یک نوع چنددستگی نوینی در شرایط کنونی یا در آینده در بین شاهزادگان عربستانی ایجاد خواهد کرد؟
این حالا بحث است که آیا واقعا عربستان دچار یک تغییرات رادیکال شده یا نه همچنان بر مبنای همان استمرار به راه خودش ادامه میدهد؟ این دو تا نگاه است. بعضیها معتقدند که در عربستان سعودی یکسری تغییرات رادیکال انجام شده؛ به نظر نمیرسد که تغییرات رادیکال، ریشهای و اساسی در عربستان سعودی رخ داده باشد یعنی تا در کوتاه مدت نمیتوان پیشبینی کرد که اینها یک سری تغییرات رادیکال است. این تغییرات بهرحال از نسل اول و دوم به نسل سوم باید اتفاق میافتاد و بحران یمن کمک کرد که این مسئله و الگوی انتقال قدرت تا الآن به آرامی صورت بگیرد. اما اینکه حالا این تغییرات تا بدون کشمکش و بدون بیثباتی باشد، مبهم است. یکی از سناریوها این است که در آینده بعد از مرگ نسل اول کشمکش اوج بگیرد و این احتمال وجود دارد. اما تا زمانی که خود سلمان به عنوان پادشاه هست، من بعید میدانم که اختلاف اساسی و کشمکش اساسی به بیثباتی رژیم در عربستان سعودی منجر بشود، ایجاد شود. اما بعد از مرگ سلمان احتمال کشمکش درونی میان خود شاهزادگان نفت سوم به شدت وجود دارد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: با توجه به وضعیت کنونی در واقع چینش قدرت جدید در عربستان، چه تأثیری در روابط عربستان با همهی قدرتهای منطقهای، کشورهای اتحادیهی عرب و در واقع بویژه رویکرد منطقهی عربستان میگذارد؟
رویکرد سلمان با سیاست خارجی رهبری جهان عرب است. این ایدهشان یعنی فانتزیشان این است که رهبری جهان عرب را به عهده بگیرند و بعنوان مثال همین در یمن و بحرین و دخالت در مصر را میبینیم، دخالت در تونس ، مداخله در سوریه و عراق را شاهد هستیم، این امر نشان میدهد که اینها به دنبال رهبری جهان عرباند. این از اولویتهای سیاستهای خارجهی عربستان هست. ولی در این بحث مسیر رهبری در جهان عرب، چندین فاکتور مهم هست که مقداری مسیر را برای عربستانیها دشوار میکند.
مصریها زیر بار رهبری یا هژمونی عربستان در جهان عرب نمیروند. این مشکلی است که عربستانیها با آن مواجه هستند. دوم در مورد اخوان المسلمین است. سعودیها دیگر آن نگاه بدبینانهای را که قبلا نسبت به اخوان المسلمین داشتند ندارند. همین باعث میشود که مصر حساسیت پیدا بکند یک بخش مهم آن هم بخش ایران است. یعنی ایران خیلی از حوزههای نفوذ و حوزههای نفوذ ژئوپلیتیکی عربستان را در اختیار قرار گرفته است، یعنی مناطق عمدهای از خاورمیانه که عربستان میتوانست رهبری آن را داشته باشد، تا حد زیادی به وسیلهی سیاستهای هویتی ایران این فرصت را از عربستان تا حد زیادی گرفته است. بحث دیگری یک الگویی دیگری هست که عربستان را از رهبری در جهان عرب وامیدارد و آن یک الگوی عمّانی است . یعنی کشورهای زیادی مایلند مثل تونس، مثل حتی لبنان، یا خیلی از کشورهای عرب کوچک یا متوسط در خاورمیانه ترجیح میدهند بین جنگ سردی که بین ایران و سعودی است، الگوی عمانی را اتخاذ کنند.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: آیا این امر میتواند تأثیر عمدهای در روابط ایران و عربستان و در واقع نگاه عربستان به بحرانهای عمدهی خاورمیانه بگذارد؟
با توجه به تغییر ساختاری که الآن انجام گرفته و کسانیکه روی کار آمدند، ( محمد بن نایف، سلمان، خود سلمان، یا محمد بن سلمان،) کلا نگاه مثبتی نسبت به بسط و گسترش رابطهی بین عربستان و ایران ندارند، چون معتقدند که باید درهای عربستان را روی ایرانیها بست، چون اینها میآیند نفوذ میکنند، شیعیان را تحریک میکنند، حتی میتوانند در جامعهی مدنی عربستان رخنه میکنند. آنها ها یک نگاه انقباضی در مقابل ایران دارند، در ضمن به رابطه با ایران به صورت مدیریت شده نگاه میکنند. اما ولی همین نخبگان نگاهشان به عنوان مثال نسبت به ایران همیشه یک نگاهیست به نوع رابطهی ایران با غرب است، زمانی که ما با غرب تنش داشتیم، اینها از تنش بین ایران و عربستان استقبال کردند و بالعکس. در واقع تا بحث بحرانهای عراق ، سوریه و یمن حل نشود رابطهی ایران و عربستان نمیتواند به یک آیندهی مناسب و دورنمای مناسب داشته باشد. ولی در کل نوع نگاه نخبگان جدید به مسئلهی ایران کاملا امنیتی است.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: با توجه به نخبگان آیا ممکن است در زمینهی نگاه عربستان به بحرانهای منطقه تغییری صورت گیرد؟
تغییرات اصلا انجام شده است . تغییرات در سیاستهای خارجهی عربستان از سال 2012 به بعد انجام شد. در این بین ما باید اول منتظر باشیم ببینیم پروندههای هریک از این کشورها به دست چه کسانی سپرده شده، مثلا یمن در دست خود محمد نایف است. آیا پروندهی ایران همچنان در وزارت خارجهی عربستان میماند یا ان هم مثلا به سازمان اطلاعات عربستان میرسد یا غیره. هنوز پروندهی ایران، پرونده درحقیقت در دست سعود فیصل بوده. در عربستان هر کشوری یک باکس است یعنی یک باکس دارد و هر باکسی دست یک نفر است. آن فرد حرف نهایی را میزند. لذا ما هنوز باید منتظر تغییرات دیگری در عربستان باشیم، حالا جبیر هر چند وزیر خارجه در عربستان شده است، ولی احتمال دارد همین هم موقت باشد. یعنی سیاستهای عربستان به گونه ای پیش میرود که آن ثبات قبلی را در چینش نخبگان ندارد و این بزرگترین ضربه بود که میتواند انسجام داخلی نخبگان باشد که سالها وجود داشته است.
مرکز بین المللی مطالعات صلح: این تغییرات چه تأثیری در نگاه عربستان یا در واقع رویکرد عربستان با ویژه قطبهای اصلی نظام بینالملل، دارد؟
گرایش اینان بیشتر به سمت امریکا است .یک جریانی مثل جریان بندر بن سلطان معتقد بودند که شرکای استرتژیک عربستان بایستی متعدد باشند، یعنی چین، روسیه و غیره. ولی جریان جدید همچنان به اینکه شریک استراتژیک عربستان امریکاست پایبندند. میراث امریکاگرایی در درون این نخبگان جدید خیلی قویتر از حتی نخبگان سابق است. نخبگان سابق شاید بتوان گفت به آنها بگوییم که یک نگرش بریتانیایی داشتند، چون بهرحال در دوران استعمار بزرگ شدند، گرایش بهرحال انگلستانی داشتند، ولی نخبگانی کنونی مثل عادل جبیر و غیره کاملا گرایششان امریکایی است و مورد حمایت امریکا هستند. بخاطر همین سعی میکنند همان شریک استراتژیک عربستان را همچنان امریکا تعریف بکنند. حتی این نگاه دموکراتها در امریکا یک نگاه همراه با شک و تردید است. شک و تردید از این جهت که آیا اینها واقعا میتوانند عربستان را مدیریت کنند یا نه؟
مرکز بین المللی مطالعات صلح: در مورد روابط با روسیه، چین و اتحادیهی اروپا چه رخ خواهد داد؟
در مورد با بحث روسیه، چین، یا اتحادیهی اروپا باید گفت. حتی روابط با اتحادیهی اروپا گسترش هم پیدا میکند اما بحث روسیه قبل از این که به نگاه اینها به روسیه برگردد، به نگاه تغییر نگاه سیاستهای خارجی روسیه به عربستان سعودی برمیگردد، چون روسیه معتقد است که در خاورمیانه نباید تمام کارتهایش را بعنوان مثال همزمان خرج کند. شما میدانید که در سوریه یک موضعی دارد، در یمن یک موضعی دارد. چین در سوریه و عراق یک موضعی را اتخاذ میکند در یمن یک موضعی را اتخاذ میکند. لذا حالا ما تغییر چندانی را با آمدن نخبگان جدید در رابطه با چین و روسیه نخواهیم داشت.