به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام والمسلمین دکتر سيدسلمان صفوي، رئیس مرکز بينالمللي مطالعات صلح و سردبير مجله ديپلماسي صلح عادلانه بهخاطر سوابق انقلابي، دانش نظري و تجربه زندگي در اروپا و خاورمیانه و ديپلماسي خط 2، داراي ديدي واقع بينانه از مناسبات روابط بين الملل و گروههای سیاسی- اسلامی است. با دکتر صفوی به مصاحبه ای تخصصی پیرامون ریشه های گروه تروریستی داعش پرداخته ایم که متن آن پیش روی شماست.
*ریشه های افراط گرایی گروهک داعش به چه عواملی بازمی گردد؟
افراط گرایی گروه داعش، ریشه های متعدد دارد: اندیشه ای، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی و … . اگر این پدیده را به صورت تک علتی بررسی کنیم، فهم واقعی از حقیقت آن صورت نمی گیرد. همه این ریشه ها به هم مربوط اند و با هم عامل تولید افراطی گرایی می شوند. از جهت اندیشه ای، فهم غیراجتهادی، ظاهربینانه و غیرانسانی از دین، اسباب ایجاد افراط گرایی خشونت آمیز می شود؛ شبیه وضعیتی که گروه داعش پدید آورده اند. البته این مسئله تنها به داعش مربوط نمی شود، در برخی دیگر از نقاط جهان نیز این گونه خشونت گرایی و افراطی گری مشاهده می شود.
فقدان اجتهاد عصری و عدم تفسیر قرآن و روایات در چارچوب زمان و مکان، فهم غلطی از دین به دست می دهد که با مقتضیات زمان و مکان هماهنگ نیست و این امر اسباب طرح مسائل و اعمالی می شود که خلاف دین، نیاز و شرایط انسان و جامعه امروز می شود. فهم غیراجتهادی از قرآن و روایت؛ یعنی فهمی که زمان و مکان در استباط احکام لحاظ نشود و تنها ظاهر آیات ملاک تفسیر قرار گیرد. قرآن و روایات که مجموعه اسلام را می سازند، فی الجمله با هم جهان بینی و اندیشه اسلامی را می سازند. کلیه مسائل اخلاقی، فقهی، عرفانی و معنوی قرآن به اتفاق یک شبکه را تشکیل می دهند و همه عناصر این شبکه به هم وصل و مربوط اند. نمی توان قسمتی از این شبکه را گرفت و از قسمت دیگر غافل شد. همچنین استدلال باید با استفاده از روش تأویل در فهم قرآن و روایات، با توجه به مسائل مختلف صورت گیرد. افراطی ها با تکیه صِرف بر ظاهر دین، اخلاق و عدالت و معنویت را لحاظ نمی کنند و همین عامل، تفکر خشک مذهبی و گرایش ارتجاعی و طالبانی از دین را ایجاد می کند. معنویت، لُبّ و قلب دین است، اسلام برای نجات بشر نازل شده و دین رحمت، عدالت و هدایت است و از آن تنها هدایت، دوستی، مهربانی، رحمت و همبستگی اجتماعی حاصل می شود.
عامل مؤثر دیگر در بداندیشی دینی، عدم توجه به حقوق انسانی است. خداوند دین را برای هدایت و دستگیری از بشر فرستاده است. دین برای انسان است، نـه انسان برای دین. خداوند دین را فرستاد تا انسان نجات یابد. انسان مخاطب قرآن است. بر اساس روایات، مردم فارغ از تعلقاتشان مخلوق خداوندند. “اَلنّاس عَیالُ الله.” خطاب ما عالم و بشر را آفریدیم؛ هم خطاب “ایُّهَاالاِنسان” دارد و هم خطاب “ایُّهَا الَّذینَ آمَنوُا”. خداوند می فرماید: ما این بشر را آفریدیم. خداوند منبع خِیـر است؛ شـر نمی آفریند. خداوند خِیـر است و از خِیـر تنها خِیـر آفریده می شود. آدمی در این چارچوب نزد حضرت حق، موجودی محترم است.
فهم ما از دین باید به گونه ای باشد که کرامات و حقوق انسان حفظ شود. انسان “به ما هُوَ انسان” دارای حقوق ذاتی است که جداکننده نوع انسان از حیوان می شود. عوالم شامل لاهوت و جبروت و ملکوت و ناسوت اند. جمادات، نباتات، حیوان و حیوان ناطق (انسان) مراتب مختلف عالم ناسوت اند. این عالم، عالم ناسوت یا طبیعت است. فصل ممیز انسان با حیوان، جمادات و نباتات حقوق ذاتی اوست. آدمی براساس حقوق ذاتی، ثواب و عقاب دارد. اگر انسان دارای حقوق ذاتی نباشد، ثواب و عقاب نیز معنایی ندارد. انسان ذاتا دارای حق اختیار است و از همین رو می توان او را جزا داد، زیرا حق انتخاب دارد و به همین سبب حقوقی نیز دارد. آزادی از جمله حقوق انسانی است. امری مهمتر از دین وجود ندارد. خداوند در قرآن حکیم می فرماید: “لا اِکراهَ فِی الدّین” انسان “به ما هُوَ انسان” فارغ از دین، مذهب، جنسیت، نژاد و جغرافیا دارای حقوقی است. همه انسان ها فارغ از وابستگی هایشان، حقوق مشترکی دارند. اسلام به این حقوق مشترک احترام می گذارد، زیرا همه انسانها مخلوق حضرت خالق، جل جلاله هستند “اَلنّاس عَیالُ الله”.
*فهم غیرانسانی از دین به چه چیز توجه می کند؟
فهم غیرانسانی از دین اولا به جبّاریت خداوند نظر دارد، سیاست برخی از افراد، دفعـی است، در صورتی که سیاست اصلی قرآن و رسول الله سیاست جذبـی بود. امام صادق(ع) از فردی سؤال کردند به نظر تو شیعه کیست؟ او جواب داد: فردی متقی، بیدار، نمازشب خوان و … . حضرت فرمودند: پس مستضعفین چه می شوند؟ گروه های مختلف چه می شوند؟ اگر این گونه باشد که فقط چهار نفر وارد بهشت می شوند.
رحمت الهی، رحمت واسعه است. همه مخلوق خدا هستند و امکان بازگشت به حقیقت دارند، حتی فرعون با وجود همه انحرافات، ضلالت ها و سرکشی در مقابل خدا و پیامبر خدا در آخرین لحظه به خدای موسی (ع) ایمان آورد. فرعون از آغاز هم می دانست که موسی(ع) پیامبر خدا و بر حق است، منتها به خاطر گمراهی نمی خواست قدرتش شکسته شود. اما زمانی که در حال غرق شدن بود، گفت: من به خدای موسی ایمان آوردم. بدین معنا حتی فرعون هم امکان بازگشت دارد. خداوند در قران حکیم می فرماید: برای این که همدیگر را بشناسید، بشر را در نژادها و رنگ های مختلف آفریدیم.
عدم فهم انسانی از دین، یکی از ریشه های اندیشه ای افراط گرایی مذهبی است که بسیار خطرناک است. اگر حقوق بشر را به عنوان بشر به رسمیت بشناسیم، فهم دیگری از دین و منابع دینی به دست می آوریم. نگاه غیر انسانی به دین، بیشتر با متقضیات قرن بیست و یکم و دوره پسامدرن و فراصنعتی هماهنگ است. متأسفانه به این مطلب کمتر توجه شده است. ما نیاز داریم نگاه انسانی به دین را تقویت کنیم. ما باید از نگاه خداوند، به همه چیز نگاه کنیم. همه عالم مخلوق خداوندند؛ از این رو به همه مخلوقات الهی باید احترام بگذاریم.
مسئله دیگر در حوزه اندیشه، معنویت و عرفان است. حقیقت دین، عرفان و معنویت است. رفتار و اعمال دینی باید به شیوه ای باشد که جامعه را به طریق نور حق دعوت کند. با خشونت، کشتن، اسیر کردن و محدود کردن حقوق بانوان و . . . کسی جذب حقیقت حق نمی شود. الیته مقابله و مبارزه با دشمان اسلام در صورتی که وارد جنگ مسلحانه شوند واجب است/ این موارد از جمله ابعاد اندیشه ای اسلام است. یکی از مزیت های تشیع، اعتدل و قوی و زنده بودن اجتهاد است. در تفکر شیعی جاذبه و دافعه با هم عمل می کنند و اساس دعوت، بر موعظه حسنه است.
*آیا عموما مراجع شیعه به تقریب مذاهب توجه ویژه دارند؟
بله! مراجع شیعه علی العموم نگرش تقریب مذاهبی دارند. آیت الله العظمی بروجردی، امام خمینی، رهبر معظم انقلاب و علمای بزرگ حوزه علمیه قم، نگاه تقریب مذاهبی داشته و دارند، یعنی خواهان همگرایی همه مذاهب اسلامی هستند. البته در برخی از مسائل کلامی و تاریخی اختلاف نظر وجود دارد، اما این اختلاف نظرها نباید اسباب دوری مسلمانان از همدیگر شود. مسلمانان چون همگی به خدای واحد، پیامبر واحد، قرآن واحد و قبله واحد و دشمنان مشترک معتقدند، باید همراه و همدل باشند. اصولا جنگ مسلمان با مسلمان معنا و مفهومی ندارد. از بدعتهای بزرگ خلفای جور، ایجاد جنگ داخلی بین مسلمانان بود. تقریب مذاهب در مرجعیت شیعه و مسئله اجتهاد، قوی و زنده و پویاست. امام خمینی(ره) بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی بر مسئله فهم اصلی از دین تأکید بسیار داشتند. مشکل این است که برادران سنی فهم درستی از حقیقت تشیع ندارند و برخی از آنها نسبت های ناروایی به تشیع می دهند. علمای عاقل و فهمیده اهل سنت از قبیل شیخ محمود شلتوت گرچه سنی بودند، اما شیعه را به عنوان یکی از فرق مذهبی معتبر اسلام، به رسمیت شناختند. تشیع در الازهر تدریس شد و تفسیر “مجمع البیان” و تفسیر “تبیان” شیخ طوسی، به عنوان کتب اصلی تفاسیر قرآن معرفی شد. پیام اصلی علمای تشیع، همگرایی مذهبی است و تقریب مذاهب، رکن اصلی تفکر اسلامی و تشیع است. خط مشی اصلی جمهوری اسلامی ایران در رابطه با گفتمان درون دینی، تقریب مذاهب است.
*در بُعد سیاسی چگونه است؟
داعش فرزند نامشروع سرویسهای اطلاعاتی غرب، ارتجاع عرب و «شینبت» است. اختلافات مذهبی بهانه ای برای سردمداران این گروه است؛ اما مسئله اصلی، سیاسی است. کشورهای رقیب ایران به خصوص دول ارتجاعی عرب با خلق داعش، تلاش می کنند به سیطره مطلق در خاورمیانه نائل شوند و چون در سوریه و عراق از طریق دموکراتیک به اهداف خود نرسیده اند، می خواهند وحدت حکومت عراق و محور مقاومت را بشکنند و این گروه تروریستی ضدبشری را ایجاد کرده اند تا با این اعمال شنیع، اسباب شکست حکومت شوند. از سوی دیگر بعثیها هم در این ماجرا فعالند. در واقع افسران حزب بعث صدام فرماندهی این گروه را برعهده دارند، آنها می خواهند انتقام شکست خود را بگیرند و چون شیعیان در شکستن ظلم صدام نقش اساسی داشتند و آنها از حکومت ساقط شده اند، می خواهند دوباره به حکومت بازگردند و همان دیکتاتوری سابق را در پیش بگیرند، منتهی این بار به نام مذهب. غربی ها نیز در سوریه با حمایت از گروه داعش، آنها را تجهیز کردند، اما اینک برخی از آنها متوجه این خطای استراتژیک خود شده اند. ولی برخی از آنها حیله گرانه می خواهند از این موقعیت استفاده کنند و در مسائل حکومت سوریه بیشتر دخالت متجاوزانه نمایند. هر گونه حمله هوایی به مواضع داعش در سوریه باید با هماهنگی و توافق دولت سوریه صورت گیرد. كنفرانسي كه سعودی روز پنجشنبه گذشته (20 شهریور1393) به در خواست آمریکا در”جده” ميزبان آن بود تا طي آن درباره استراتژي مبارزه با تروريسم در منطقه بحث و تبادل نظر صورت گيرد، توطئهاي جديد از سوي ارتجاع عرب و آمریکا در حمايت از تروريسم در عراق و سوريه است.
*نقش استکبار جهانی در ایجاد این اختلافات چیست؟
مسلما ایجاد اختلاف شیعه و سنی طرحی استعماری است که در پس آن سازمانهای اطلاعاتی غربی قرار دارند که اصولا از وحدت جهان اسلام وحشت دارند. این بُعد سیاسی مسئله اهمیت بسیار دارد. داعش یک جریان و پروژه سیاسی است که از اختلافات مذهبی سوء استفاده می کند، اما اینها چگونه سربازگیری می کنند؟ اینجاست که ریشه های دیگر مطرح می شود. وقتی در بُعد فرهنگی ناآگاهی و جهالت وجود داشته باشد، مسلمانان متوجه نقشه های استعمارگران نباشند و مذاهب مختلف اسلامی همدیگر را به درستی نشناسند، این موارد موجب بدبینی آنها نسبت به همدیگر می شود. از یکسو جهل، زمینه های سربازگیری را برای داعش فراهم کرده و از سوی دیگر روش های غلط تبلیغی در جهان اسلام سربازگیری را برای او آسان نموده است. ریشه دیگر اخلاقی است، اگر اخلاق در جامعه اسلامی سلطه داشته باشد و مسلمانان به اخلاق الهی متخلق باشند، به چنین خشونت هایی اقدام نمی کنند. پیامبر اکرم (ص) به عنوان نمونه اخلاق چگونه رفتار می کردند؟ ایشان با کفار و حتی با ابوسفیان که تسلیم شد چگونه رفتار کردند؟ حضرت علی(ع) با مخالفین خود چگونه برخورد کردند؟ وقتی اخلاق از جامعه رخت برمی بندد، افراط گرایی سیطره می یابد. فردی که پای بند اخلاق باشد، به چنین خشونت های شدید خصوصا علیه هموطنان و هم دینان و یا غیر همدینان خود اقدام نمی کند.
این گروه با مسیحیان رفتار شنیع، غیراسلامی و غیرانسانی دارند و این خلاف اصول رفتار اسلامی است. تخریب مقبره اولیاء، انبیاء و علما خلاف اخلاق، فرهنگ و تمدن و ناشی از فهم جاهلی از دین است. یک اثر تاریخی، واقعیت ارزشمندی است که قابل تکرار نیست، لذا انسان متمدن به آن احترام می گذارد نـه این که آن را خراب کند. این گروه یک مسجد هفتصد ساله را تخریب کردند. ریشه دیگر، اقتصادی است. فقـر و تضاد و شکاف طبقاتی اسباب سربازگیری گروه های افراطی از تهیدستان می شود. بدین ترتیب آنها را سازمان می دهند و به جان همان مظلومین می اندازند. قربانیان این مناطق هم بندگان مظلوم خدا هستند. داعش از همین طبقات محروم با مشکلات متعدد سربازگیری کرده است. متأسفانه این مسأله ریشه در نظام سلطه صدام دارد که تضاد طبقاتی عجیبی در عراق ایجاد کرد. پس از آن نیز در دوره حکومت آمریکا در عراق، فساد زیادی رخ داد، به نحوی که حکومت جدید هم نتوانست با این فسادها مبارزه کند و جامعه را به عدل و قسط اسلامی نزدیک کند. در چنین شرایطی گروه های افراطی با استفاده از این شکاف طبقاتی اقدام به سربازگیری نمودند. موارد مذکور ریشه های افراطی گرایی داعش در عراق است که خطر بسیار مهمی است. با اتحاد همگانی باید با داعش و دیگر گرایش های افراطی به خصوص گرایش های افراطی بنام دین که خطر بسیار مهلکی است، مقابله شود.
*چه آینده ای را برای افراطی گرایان پیش بینی می کنید؟
گروه داعش عمر چندانی نخواهد داشت. آنها سرکوب می شوند، اما تا زمینه ها و ریشه های افراط گرایی برچیده نشود، این گرایش همچنان به حیات خود ادامه خواهد داد. دیروز طالبان بود، روز بعد القاعده و امروز داعش نسخه سوم افراط گرایی است. طی سی سال گذشته سه نسخه افراطی گرایی داشته ایم: طالبان، القاعده و داعش. چنانچه این گروه هم نابود شوند، نسخه دیگری خواهد آمد. تا ریشه هایی که برشمردم وجود دارد، شاهد افراط گرایی خواهیم بود. راه مبارزه با افراط گرایی تضعیف و خشکاندن ریشه های پنج گانه اندیشه ای، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن است.
*گروه القاعده نگاه منفی به غرب داشت و در صدد ضربه زدن به غرب بود، اما داعش این نگاه را ندارد و به یهودیان هم نگاه مثبتی دارد و منافع آنها را تهدید نمی کند، اما با مسیحیان مخالف است. علت این امر چیست؟
داعش در راستای پروژه گسترش تفرقه مذهبی در جهان اسلام و بروز جنگ بین شیعه و سنی و فراموش شدن اسرائیل و امپریالیسم تأسیس شده است. اگر جنگ مذهبی در عالم اسلام نباشد، مسلمانان متوجه دشمنان اصلی می شوند. این یک پروژه انحرافی است تا مسائل اصلی جهان اسلام فراموش شود. به همین دلیل بر تفرقه مذهبی و مخالفت با شیعه و جمهوری اسلامی تکیه دارد.
رشد معنوی ایران در خاورمیانه طی دهه های اخیر، بسیاری از طرح های سلطه گران جهانی را با شکست مواجه کرده است. عدم موفقیت روش های کلاسیک کشورهای سلطه طلب در جلوگیری از نفوذ و گسترش ایران موجب شده با چنین روش هایی با نفوذ ایران مقابله کنند و تفرقه مذهبی را گسترش دهند. پروژه داعش، پروژه ای موقتی است اما تقویت تفرقه مذهبی، پروژه بلندمدت دشمنان اسلام است. از سوی دیگر رفتار غیرانسانی داعش تأثیر بسیار منفی در موقعیت مسلمانان در اروپا و آمریکا خواهد داشت که با منافع جریان راست افراطی در غرب هم جهت است.
*برخی از کارشناسان می گویند طبق روایات آخرالزمان، گروه داعش همان سفیانی است. نظر شما در این رابطه چیست؟
به مسئله سفیانی باور دارم، اما به نظرم تطابق آن روایات با این اشخاص چندان علمی نیست و امام زمان (عج) به این زودی ها ظهور نمی کنند، زیرا شرایط جهانی فراهم نیست. متأسفانه نـه جهان اسلام آماده ظهور امام زمان (عج) است و نـه جهان غیرمسلمان. جهان اسلام با تفرقه مذهبی مواجه است؛ قدرت طلبی افزایش یافته و آمادگی فرهنگی – اخلاقی – معنوی وجود ندارد. بنابراین زمینه ظهور حضرت مهیا نیست، تا این گروه علائم آن رخداد باشند. در دوره 1400ساله فرهنگ و تمدن اسلامی بارها از این اتفاقات تلخ و وحشتناک روی داده است. برای مثال مغولان را همان گروه سفیانی می خواندند و سربداران برای امام زمان (عج) اسب می فرستادند و معتقد بودند امام زمان(عج) ظهور می کنند. با وجود ظلم و جنایت بی سابقه مغول ها، امام زمان(عج) ظهور نکردند، زیرا شرایط مهیا نبود. حداقل در جهان اسلام باید شرایط معنوی مورد نیاز ظهور فراهم باشد و انتظارِ واقعی قوی باشد. انتظار یک بحث عاطفی نیست، بلکه موضوعی اعتقادی و عملی است. می بایست رجال و کادرهای خالص امام زمان(عج) وجود داشته باشد؛ که الان به تعداد لازم نیستند. البته ادعا و مدعی بسیار است، اما وضعیت آشفته حال حاضر در جهان اسلام، مؤید عدم عامل بودن اکثر حکومت های مسلمان به تعالیم متعالی و رهایی بخش اسلام است.
___________
گفتگو از: سیدحسین امامی